گروه جهاد و مقاومت مشرق - شاید در نگاه اول به نظر نیاید منظور تحمل ۱۸ سال دوری و بیخبری است؛ حتی قبل از آن شاید ۱۸ سال در بند اسارت بودن هم به نظر اتفاق مهمی نباشد ولی کافی است یک روز و نه بیشتر، دور بودن از تمام امکانات و تحمل این شرایط را مجسم کنیم (تنها مجسم کنیم) تا به عمق ماجرا پی ببریم. یک روز هم قابل تحمل نیست؛ چه رسد به اینکه ۶۴۰۵ روز و قریب به ۱۸ سال در اسارت بهسر ببریم ولی شهید «حسین لشکری» ۱۸ سال اسارت را به جان خرید تا ذرهای از اعتبار و آبروی ملتش در دست بیگانه به سخره گرفته نشود. همسرش نیز این مدت دوری و بیخبری را بر خود هموار کرد و فرزندش نیز ۱۸ سال بدون سایه پدر، بزرگ شد ولی در برابر مشکلات قد خم نکردند و همواره چون سرو ایستادند تا مبادا همسر و پدرشان در اسارت احساس تنهایی کند و... .
«روزهای بیآینه» روایتی از روزهای دوری همسر شهید حسین لشکری است که گلستان جعفریان آن را به رشته تحریر درآورده تا خواننده با گوشهای از ۱۸ سال دوری و صبوری در ۱۶۰ صفحه روبهرو شود. البته ناگفته نماند این ۱۶۰ صفحه تمامش به روزهای تحمل اسارت بازنمیگردد، از این رو خواننده احساس نکند قرار است از خط اول شرح فراق بخواند، بلکه در ابتدا با ماجرایی عاشقانه از زبان یک زن روبهرو هستیم که روایت دلدادگی خلبان جنگنده «اف ۵» به خودش را برای خوانندهاش بازگو کرده است.
کتاب «روزهای بیآینه» در واقع روایتی است که در آن خواننده از زبان همسر شهید حسین لشکری - که از سوی رهبر حکیم انقلاب، «سیدالاسرا» لقب گرفت - با ماجرای آغاز زندگی مشترک با حسین لشکری آشنا میشود و به اوج دلدادگی میان این زوج پی میبرد و سپس با بخشهایی از روایت روزهای اسارت که خلاصه و موجز بیان شده اما برای خواننده تیزبین «حدیث مفصل» است، روبهرو میشود و خود را همدرد با «منیژه لشکری» میبیند.
شاید خواننده در این کتاب جمع و جور با بخشهایی از زندگی شهید لشکری مواجه باشد اما بیشک چندین جلد کتاب برای روایت ۶۴۰۵ روز انتظار نیز کفاف لحظات بی همسر و سایهسر بودن را نمیدهد؛ از این رو به نظر میرسد منیژه لشکری به همین میزان بازگو کردن خاطرات خود از روزهای بدون «حسین» اکتفا کرده تا خواننده بداند در سایه برهم خوردن نظم معمول زندگی چه کسانی، آسایش و امنیت به خانههای دیگران آمده است. مهمترین ویژگی «روزهای بیآینه» نثر روان و بدون حاشیه آن است که گلستان جعفریان با مهارت خود توانسته کناری بایستد و اجازه دهد منیژه لشکری از صافی قلم او در برابر دیدگان خوانندگان با آنها به گفتوگو بنشیند.
انتقال لحن به متن، دیگر نکتهای است که درباره این کتاب میتوان مورد اشاره قرار داد. نویسنده در این اثر سعی نداشته تصویری از منیژه لشکری به خواننده نشان دهد که با آنچه در عالم واقعیت هست، تفاوت داشته باشد، به عبارتی خواننده در «روزهای بیآینه» تصویری از همسر یک خلبان میبیند که دغدغههای خود را دارد، مسائل شخصیاش را بروز میدهد، گاهی کمتحمل میشود، شکایت میکند، امیدوار است، عشق میورزد، از نامه همسرش ناراحت میشود، از نحوه تربیت نوهشان گلایه دارد و ...؛ تمام اینها تصویر زنی را در ذهن خواننده ایجاد میکند که باورپذیر است، نه اغراقشده و نه سانسور!
در بخشی که همسر شهید لشکری روایتی از روزهای پیش از اسارت همسرش و زندگی مشترکشان بازگو میکند، خواننده به عمق عشق و علاقه میان این دو پی میبرد و به «عاشقانه» میان این دو غبطه میخورد و با خود میگوید مسببان جنگی اینچنین خانمانسوز، چطور توانستند هزاران زندگی مانند زندگی «حسین و منیژه» را نابود کنند و آیا به اهداف پلیدی که در سر داشتند، رسیدند؟ اما نکته جالب ماجرا پایان ۱۸ سال اسارت و وصال دوباره میان منیژه و حسین است که میبینیم نهتنها ذرهای از عشق میان این دو کاسته نشده، بلکه بهمرور شعلههای همان عشق از میان خاکسترهای زمان دوباره سر برمیآورد و البته باز هم مرگ میان این دو فاصله میاندازد.
کتاب «روزهای بیآینه» اثر گلستان جعفریان خاطرات منیژه لشکری همسر آزاده خلبان شهید حسین لشکری از آن دست کتبی است که در نمونه خود کمیاب است و بیشک به مخاطبان بسیاری میتوان خواندن آن را توصیه کرد؛ کتابی که عاشقانهای خواندنی است و تاکنون با اقبال قابل توجه مخاطبان روبهرو شده است. این کتاب ۱۶۰ صفحهای را نشر سوره مهر روانه کتابفروشیها کرده است.
*روزنامه وطن امروز