سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. شنبه تا چهارشنبه ساعت ۷:۳۰ با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
غیر از هرمز کدام «تنگه دیگر» را میتوانیم، ببندیم!؟
رئیسجمهور روحانی روز یکشنبه گذشته طی سخنانی در همایش رؤسای نمایندگیهای جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور، با اشاره به صحبتهای قبلی خود درباره ماجرای «صادرات نفت» گفت:
میگویند نمیگذاریم نفت ایران صادر شود و خیال میکنند وقتی ما میگوییم هنگامی که نفت ایران صادر نشود، هیچ کس نمیتواند نفت صادر کند به دنبال بستن تنگه هرمز هستیم در صورتی که راههای فراوانی وجود دارد و بستن تنگه هرمز روش ساده آن است، اما "بسیاری تنگههای دیگر" برای این کار در اختیار داریم.
به گزارش مشرق، رئیسجمهور همچنین خطاب به آمریکاییها و در پاسخ به اینکه آنها گفتهاند، نمیگذاریم نفت ایران صادر شود، اظهار داشت:
آقای ترامپ! ما مرد شرف و ضامن امنیت آبراه منطقه و امنیت مسیر کشتیرانی در طول تاریخ هستیم، با دم شیر بازی نکن، پشیمان کننده است. شما فکر می کنید ایران این قدر ضعیف است که اجازه دهد که شما به خواسته و به اهدافتان برسید؟
او افزود: با دم شیر بازی نکنید چرا که پشیمانی ابدی برای شما به همراه خواهد داشت و این از توان شما ساخته نیست شما نمیتوانید ملت ایران را علیه منافع ایران بسیج کنید چرا که ملت ایران منافع خود را میفهمند و برای آن فداکاری میکند.[1]
*صحبتهای رئیسجمهور روحانی موجی از سؤالات را در پی داشته است مبنی بر اینکه ایران غیر از «تنگه هرمز»، کدامین تنگه دیگر را در اختیار دارد که آقای روحانی در اشاره به آن از عبارت "بسیاری تنگههای دیگر" استفاده کرده است...
البته یک برآورد میتواند این باشد که منظور آقای روحانی از تنگههای دیگر! ابزارهایی غیر از بستن تنگه هرمز است که در اختیار ایران اسلامی قرار دارد و بوسیله آنها میتوان آمریکا را به راحتی به زانو درآورد.
برآورد دیگر اما معنی تحتاللفظی سخنان رئیسجمهور و اشاره او به تنگه استراتژیک دیگری غیر از تنگه هرمز است که بخشی از آن در اختیار ایران قرار دارد و البته سیادت آن هم با ایران است. اما آیا اساساً چنین تنگهای وجود دارد!؟
پاسخ، مثبت است...
«دهانه اروند» در نقطه تلاقی این رودخانه با خلیج فارس، دومین تنگه یا آبراههای است که تصوّر انسداد آن خواب را از چشم جهان سلطه خواهد ربود.
رودخانه اروند یک رودخانه قابل کشتیرانی میان ایران و عراق است که مرز آن بر اساس خط تالوِگ(خط القعر یا عمیقترین بخش رودخانه) در میان دو کشور ایران و عراق قرار دارد.
دقیقا چیزی شبیه به تنگه هرمز که میان ایران و عمان قرار گرفته است.
عرض اروند رود بین 500 تا 1000 متر و عمق آن بین 9 تا 15 متر در نوسان است که البته این عمق در هنگام جزر و مد آب، تغییر میکند.
اروندرود که عمق مرزی آن هر از چندگاهی بعنوان یک مناقشه دیپلماتیک محترمانه میان ایران و عراق مطرح میشود؛ بر اساس قرارداد 1975 الجزایر میان دو کشور، تعیین مرز (بر اساس خط تالوِگ) شده است.
از اهمیت دهانه اروند و مسیر آن در بحث صادرات نفت همین بس که مقادیر متنابهی از نفت و انرژی از این تنگه عبور میکند و وارد خلیج فارس میشود.
البته جمهوری اسلامی ایران نشان داده است که همواره حسن همجواری را رعایت میکند و در راهبردهای اصولی خود نیز زحمتی برای همسایگان ایجاد نکرده و نمیکند.
نقشه دهانه اروند در محل تلاقی با خلیج فارس. خط مرزی تصویر شده خط تالوِگ در عمق رودخانه است
اما کافیست کشورهای متخاصم ایران در جنگ اقتصادی از جمله آمریکا؛ با یک تصمیم از جانب کشورمان مواجه شوند که طی آن مقرراتی بر کشتیرانی در اروندرود وضع شود...
بدیهیست که همین تصمیم ساده نه تنها بر قیمت نفت تأثیرگذار خواهد بود بلکه حاضرین در جنگ اقتصادی علیه ایران را با مشکلات جدی مواجه خواهد کرد.
لازم به توضیح است که ماجرای بستن دهانه اروند پیش از این هم مورد اشاره مقامات کشورمان قرار گرفته است...
6 سال قبل بود که سرلشکر محمد باقری، رئیس فعلی ستاد کل نیروهای مسلح و معاون وقت ارکان و امور مشترک این ستاد طی سخنانی در همایش توسعه ملی سواحل مکران و اقتدار دریایی جمهوری اسلامی ایران گفت:
«انگیزههای صدام غیر از خباثتهای ذاتی، دسترسی به دریا بود که از ایران راه به جایی نبرد و به کویت حمله کرد. راههای دسترسی عراق به خلیج فارس دهانه اروند بود که ما با یک کلاش میتوانیم آن را ببندیم.»[2]
در عین حال باید دانست انقطاع دو تنگه هرمز و دهانه اروند، به نحوی مسئله انرژی را در جهان تحت تأثیر قرار خواهد داد که عملا تصوّری برای آن وجود ندارد. چه اینکه برخی از تحلیلهای آماری میگوید بیش از 80 درصد انرژی جهان (در مجموع نفت، گاز و کالاهای غیر نفتی) از تنگه هرمز و دهانه اروند عبور میکند.
از همین رو بعید است که به قول رئیسجمهور روحانی، مدعیان جهان سلطه و دشمنان ایران، ولو برای لحظهای هم به بازی با دم شیر فکر کنند.
خاصّه اینکه شرایط تنگه هرمز و دهانه اروند به قدری حساس و حتی به لحاظ جغرافیای ناپایدار است (مثل عمق کم!) که فقط غرق شدن اتفاقی یک کشتی در تنگه هرمز یا دهانه اروند؛ میتواند روند عبور و مرور شناورها را در این دو آبراهه با اختلال مواجه کند.
با اینهمه ولی به نظر میرسد نظراتی در بدنه نظام اسلامی وجود دارد که به وضع برخی مقررات برای آمد و شد در تنگه هرمز و دهانه اروند هم میاندیشند.
چیزی شبیه به مقررات مصر بر کانال آبی سوئز که البته به هر دلیلی تاکنون از سوی ایران اسلامی عملی نشده است.
در خاتمه گفتنیست که اساساً فرضی به نام «بیشتر شدن تحریمهای آمریکا» فرض صحیحی به نظر نمیرسد و اتفاق خاصی هم در پس تحریمهای جدید آمریکا وجود ندارد.
زیرا این انگاره به این معنیست که آمریکا تا قبل از این و طی 40 سال گذشته مشغول مهربانی با ایران بوده و برخی تحریمها را اِعمال نمیکرده است!
جدای از اینکه غلط بودن این انگاره آشکار است؛ بایستی اشاره کرد که دشمن در مسئله تحریم؛ اساسا در هر لحظهای هر تحریمی را که بتواند اِعمال میکند و چیزی را به موسمی دیگر موکول نمیکند.
در واقع تحریمها هیچگاه متولد نمیشوند بلکه از موضعی به موضع دیگر منتقل میشوند و زمین بازی آنها تغییر میکنند.
رخدادی که جمهوری اسلامی ایران در مقابل آن از آبدیدگی 40 ساله برخوردار است...
***
پیشنهاد جلاییپور برای حل مشکلات؛ سپاه و شورای نگهبان محاکمه شوند!
«حمیدرضا جلاییپور»، فعال چپ و از استادان اصلاحطلب طی یادداشتی در روزنامه دولتی ایران که با عنوان «شش پیشنهاد کوچک به جناب روحانی» منتشر شد، مقولاتی را برای حل مشکلات یا به عبارت خود «عبور از بحران»! عنوان کرده و خواستار پیگیری آن از سوی قوه قضائیه و یا یک گروه تحقیقی شده است.
جلاییپور در پیشنهاد دوم خود نوشته است:
درست پس از پیروزی برجام چه کسانی هنگام آزمون موشک، روی آن به عبری شعار نوشتند؟ چرا پس از آن شرکتهای اروپایی پایشان به ایران باز نشد؟ تاوان رکود اقتصادی و رشد بیکاری پس از آن را چرا باید مردم بدهند. چه کسانی این کار پرهزینه را انجام دادند؟
پیشنهاد سوم او نیز به این شرح است:
چه کسانی یک سال پیش دنبال محروم کردن سپنتا از حضور در شورای شهر یزد بودند تا بدینسان آبروی ارکان نظام سیاسی را در بین مردم داخل و خارج ببرند؟
در پیشنهاد پنجم جلاییپور میخوانیم:
چه کسانی دنبال جاسوسسازی ایرانیان دوتابعیتی و محیط زیستیها هستند؟ به جای این زندانی کردنهای طولانی کار بخش ضد جاسوسی وزارت اطلاعات را تقویت کنید ولی اجازه ندهید بیگناهان جاسوس نمایانده شوند و به اعتبار جمهوری اسلامی در چشم 6 میلیون ایرانی در خارج کشور ضربه زده شود. انصافاً با اعتماد بخشی به ایرانیان خارج از کشور هم به اقتصاد ایران میتوان یاری رساند و جوانان بیکار را به سر کار فرستاد و هم با دیپلماسی عمومی ترامپ را میتوان بر سر جایش نشاند.
پیشنهاد آخر او نیز به مسئله حصر اختصاص دارد. جلاییپور در این باره مینویسد:
چه کسانی پشت حصر و محدودیت برای خاتمی هستند. حصر به عنوان نماد منفی تا ادامه داشته باشد مردم احساس نمیکنند ساماندهی امور کشور شکل عقلانی به خود گرفته و روند اعتمادسازی تقویت نمیشود.
این فعال اصلاحطلب در خاتمه مدعی شده است: این شکافهای ریز تداومش میتواند تخریبهای بزرگ در حکومت درست کند. پیگیری کارهای فوق از سوی قوه قضائیه آسان است ولی اثرات سازندهای بر «حکمرانی مسئولانه» در ایران میگذارد! [3]
*جلاییپور در یک فرض خودساخته و البته ناصحیح تصور میکند اوضاع کشور دچار «بحران» است و از همین رو میتوان به همین بهانه، حمله به سمت ارکان اصلی نظام را کلید زد...
چه اینکه همه میدانیم آزمایشهای موشکی و دستگیری جواسیس محیط زیستی به سپاه پاسداران مربوط است، سپنتا نیکنام با دستور شورای نگهبان لغو عضویت شده بود و مسئله حصر نیز به نهادهای کلان نظام مرتبط است.
قابل تأسف آنکه حتی سیاستورزی به روش امثال جلاییپور نیز شجاعت بیان اصولی را ندارد و خود را در پشت پرده عبارتها و لغات پنهان میکند!
در پاسخ به ادعای جلاییپور بیان چند نکته ضروریست:
یکم: ربط دادن بیدستاوردی برجام روحانی به مقولات دیگری مثل رزمایشهای موشکی سپاه پاسداران، چیزی جز یک کوتهبینی نیست.
برجام در صبح روز انعقاد خود با تحریم اوباما مواجه شد و در هیچ روزی در قبل و بعد از رزمایشهای موشکی کشور نیز حتی با وجود گذر تیم مذاکرهکننده از خطوط قرمز نظام، دستاوردی نداشت.
به سخن دیگر اینکه پاسخ بیدستاوردی برجام را نه سپاه پاسداران که آنهایی باید بدهند که وعدههای آنچنانی از بابت برجام دادند، ظرفیت کشور را معطل گذاشتند و از سفر نمایشی هیئت خارجی کشورهایی مثل یونان به ایران که نرخ بیکاریاش مثل کشورهای جنگزده است و یا کشورهایی که در قبال ظرفیتهای ایران مجبور به دریوزگی هستند، خوشحال بودند...
دوم: درباره ماجرای آقای نیکنام نه فاجعه رخ داده و نه آبرویی از نظام رفته است. بلکه یکی از نهادهای کلان کشور نظری قانونی را اِعمال کرده و سپس نهادی دیگر بر اساس همان قانون اما با سر فصلی دیگر از وظیفه، دستور دیگری داده است که بر همه لازمالاتباع است.
مشخص نیست چرا رفت و آمد فرایندهای قانونی برای برخی طیفهای سیاسی در ایران غیر قابل تحمل است و به مثابه آبروی رفته تلقی میشود؟
سوم: اینکه ربط دادن مشکلات عادی کشور و مقولاتی مثل گرانی دلار و سکه به حصر و انزوای فتنهگران و آزاد کردن بدون توبه آنها چه معنایی میتواند داشته باشد را به قضاوت مخاطبان میگذاریم.
فیالجمله اما اینکه امنیت، اصلیترین و مبناییترین نیاز یک جامعه است و هیچ حکومتی حتی لائیکها هم به خود اجازه نمیدهند که برای لحظهای امنیت کشورشان را قمار کنند.
خاصّه اینکه در شرایط امروز ایران که برخی مشکلات اگرچه عادی هم رخنمون شدهاند، «ترّحم بر پلنگ تیز دندان» یکی از غیر عقلانیترین اقدامات قابل تصور است.
قبل از جلاییپور، برخی دیگر از اصلاحطلبان عنوان کردهاند که راه حل مشاکل کشور رفع حصر و یا حضور بانوان در ورزشگاههاست!
و چهارم: جلاییپور مدعیست که «این شکافهای ریز تداومش میتواند تخریبهای بزرگ در حکومت درست کند»!
بحث بر سر اینست که جلایی پور و همفکرانش 40 سال است هر موضوعی اعم از رابطه با آمریکا تا اعدام منافقین در دهه 60 و مسئله حصر و غیره را به موجودیت نظام گره میزنند و به دنبال اثباتی برای وجود شکاف میان مردم و حاکمیت میگردند...
اما ولایت فقیه و نظام جمهوری اسلامی ایران سرپا مانده است و امروز نه تنها به هجدهمین اقتصاد جهان تبدیل شده بلکه قدرت اول منطقه و قدرتی قابل اعتنا در جهان است.
بدیهیست که مسئله حصر نیز سرنوشتی غیر از سایر تأکیدات کلان اصلاحطلبان در 40 سال گذشته نخواهد داشت...
***