به گزارش مشرق، چند سالی است در جریانهای رسانهای، خطی دیده میشود که قبل از توافق هستهای و حتی قبل از روی کارآمدن دولت یازدهم، سعی داشت با سوء استفاده از وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم در سالهای 90 تا 92 که تورم و گرانی و برخی کمبودها بر روی مردم فشار میآورد، صنعت هستهای را به وضعیت معیشتی مردم گره بزند و با نشان دادن دانش و فناوری هستهای به عنوان یک صنعت پر هزینه و کم بازده برای اقتصاد کشور، زمینهی گفتگو و مذاکره با آمریکا را فراهم کند.
بیشتر بخوانید:
صرفهجویی ۳ میلیارد دلاری با تولید برق هستهای
این خط رسانهای که میتوان حضور پررنگ آن را در روزنامههای زنجیرهای مشاهده کرد، در جریان مذاکرات برجام نیز خط پرهزینه بودن و کم فایده بودن هستهای را نیز دنبال نمود و از طرفی دیگر برجام را تحت عناوین ناجی اقتصاد ایران بزک مینمود و با القای دروغ و در مورد دستاوردهای برجام، محدودیتهای شدید اعمال شده در بخشهای غنیسازی، راکتور آب سنگین و تحقیق و توسعه فناوری هستهای را توجیه میکرد.
اکنون که برجام با خروج آمریکا تبدیل به یک مردهی متحرک شده است، روزنامه آفتاب یزد با انتشار گزارشی در تاریخ 26 تیرماه سعی نموده با سوءاستفاده از قطعی حال حاضر برقها، توسعه و ساخت نیروگاه هستهای را بیفایده و بی ثمر نشان دهد و در یک مطلبی غیر کارشناسی با هدف نشان دادن روسیه به عنوان یک شریک نامطمئن، ادامهی توسعه نیروگاه بوشهر را بدون توجیه اقتصادی و بی فایده نشان دهد.
ریشهی قطعی برق در کجاست؟
اما این مسئله نیاز به پاسخ دارد که "دلیل واقعی این قطعیها چیست و از کجاست؟" ریشهی این قطعی را باید در سیاستهای انرژی و عملکرد وزارت نیرو جستجو کرد. گزارشهای رسمی وزارت نیرو در رابطه با آمار تفصیلی صنعت برق ایران نشان میدهد در سال 92 سرانهی مصرف برق در کشور 2624 کیلوواتساعت و سرانهی تولید 3388 کیلوواتساعت بوده است، در حالی که این میزان در سال 96 برای سرانهی مصرف برق 3126 و سرانهی تولید 3820 کیلوات ساعت بوده است و این به معنای افزایش مصرف سرانهی برق حدود 19 درصد رشد داشته است، در حالی که این مقدار رشد برای سرانهی تولید در این چهار سال 12 درصد بوده است و این نشان میدهد رشد تولید سرانهی برق متناسب با رشد سرانهی مصرف نبوده است. داستان جایی جالب میشود که طبق گزارش وزارت نیرو سهم برق هستهای از این تولید 1 درصد بیشتر نیست و از سال 2011 که نیروگاه بوشهر به بیشینهی ظرفیت تولید خود رسیده است، این مقدار ثابت بوده و رشدی در تولید سرانهی برق هستهای وجود نداشته است.
از طرفی دیگر تلفات زیادی در شبکهی برق وجود دارد. بر اساس آمارهای وزارت نیرو میزان تلفات کل شبکه برق اکنون در حدود 11 درصد است که علی رغم اقدامات انجام شده در این بخش، همچنان این مقدار بیشتر از استانداردهای جهانی است. کاهش تلفات شبکۀ برق، علاوه بر جلوگیری از هدررفت منابع کشور، کاهش هزینه تمام شده برق را نیز به دنبال دارد؛ به طوریکه کاهش هر 1 درصد از تلفات، سالانه 2.6 میلیارد کیلووات ساعت، معادل هزار میلیارد تومان صرفه جویی به همراه دارد.
دولت یازدهم در رابطه با افزایش ظرفیت تولید برق هستهای اقدام موثری انجام نداده، با کاهش سرمایه گذاری در بخش واحدهای حرارتی و عدم اصلاح و اجرای قوانین تسهیل کننده فضای کسب و کار در این بخش، واحدهای حرارتی را نیز به اندازه مورد تأکید در برنامه های بالادستی توسعه نداده، از سوی دیگر در جهت توسعه ظرفیت های تولیدبرق پراکنده (DG و CHP) به عنوان یک راهکار پدافند غیرعامل در شرایط اضطرار نیز موفقیت چندانی حاصل نشده و حتی با برخی قوانین بازدارنده در این بخش، تقاضای سرمایه گذاری در آن را بی پاسخ گذاشته است.
در کنار این موارد، اقدام موثری برای تعرفه گذاری صحیح و اصلاح اقتصاد برق و همچنین بهبود شرایط بدمصرفی انرژی در کشور انجام نشده است. بنابراین چطور میتوان انتظار داشت که نیروگاه بوشهر به داد صنعت برق برسد و جلوی خاموشی و قطعی برق را بگیرد؟!
پشتپردهی مقصرسازی
دلیل اینکه این جریان رسانهای به دنبال مقصرسازی از قطعی برق است را باید در برجام جستجو کرد. رسانههایی که برجام را بزک میکردند و از کاه دستاوردهای آن کوه میساختند، همان جریان رسانهای هستند که در برابر محدودیتهای شدید صنعت هستهای (بخوانید تعطیلی هستهای) سکوت کردند و بعضا آن را توجیه نمودند! اکنون که ترامپ کاه دستاوردهای برجام را برده است، به دنبال این هستند که هستهای را بعد از مرگ برجام به خاموشی ببرند؛ با این بهانه که ساخت نیروگاه بوشهر به صرفه نیست و باید آن هزینه را صرف اصلاح سیستم فرسودهی برق کرد!؛ اما بهتر است نگاهی به آمارهای جهانی در این رابطه بیاندازیم. بررسیهای آماری نشان میدهد سهم برق هستهای از سبد منابع تولید انرژی در ایران حتی در مقایسه با میانگین جهانی کمتر است. سهم هستهای از تولید انرژی در جهان تقریبا به میزان ثابت 4 درصد بوده است و این اطلاعات را میتوان در شکل (1) به همراه منبع که شرکت نفتی British Petroleum است، مشاهده کرد.
شکل (2) نمودار رشد سهم برق هستهای از میان منابع دیگر انرژی در جهان را نشان میدهد. همانطور که مشاهده میشود تولید برق هستهای در طی دو دههی گذشته به طور میانگین روند صعودی داشته است و تقریبا به میزان معادل 580 میلیون تن نفت در سال 2015 رسیده است.
شکل (3) منابع تولید انرژی کشورهای اروپایی را نشان میدهد. اشاره به سبد انرژی کشورهای اروپایی از آنجایی اهمیت مییابد که این کشورها در صنعت تولید انرژیهای تجدیدپذیر پیشرو هستند و این شکل نشان میدهد برق هستهای دارای بیشترین سهم است و در سال 2015 به میزان 26 درصد رسیده است.با توجه به این آمارهای جهانی میتوان گفت نسبت به برق هستهای ناعادلانه برخورد شده است.
دولت یازدهم با موافقت با پذیرش محدودیتهای شدید درباره صنعت هستهای در برجام، نسبت به این صنعت بی مهری کرد. محدودیتهایی که پذیرفته شده در بازههای طولانی 10 و 15 ساله قرار دارندو از یک طرف غنیسازی محدود شد و از طرف دیگر راکتور آب سنگین اراک تعطیل و در قلب آن بتن ریخته شد. از فناوری راکتور آب سنگین اراک میشد برای تولید برق هستهای استفاده کرد. جایی که غنیسازی محدودیت دارد، برای تولید برق راکتور آب سنگین به صرف است؛ چرا که از سوخت اورانیوم 238 استفاده میکند و این سوخت در چندین مرحلهای که استفاده میگردد، میتواند دوباره در چرخهی سوخت به عنوان سوخت استفاده شود؛ ولی ما این ظرفیت را در برجام به باد دادیم. بنابراین کسانی که در برجام از تعطیل کردن هستهای استقبال کردند و آن را پر هزینه و کمبازده جلوه دادند، نمیتوانند امروز مدعی شوند که چرا برق هستهای به داد قطعی برق نمیرسد. این فرار رو به جلوست!