به گزارش مشرق، «کرمرضا پیریایی» معاون دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام طی یادداشتی با عنوان « اراده معطوف به مقاومت و پیروزی»نوشت: اتکاء به تجربیات و عبرتهای گذشته خود و دیگران، عامل مؤثر دیگری در تقویت عزم و اراده ملی است.
متن این یادداشت بدین شرح ذیل است: عزم و اراده، ویژگی مهم یک ملّت در عبور از گردنههای سهمگین تاریخی و نیل به افقهای سعادت و پیشرفت است. ملّتی که از نعمت اراده برخوردار نباشد، راه نشیب خواهد پیمود.
اراده به صورتهای گوناگونی تعریف شده است؛ برخی اراده را صفتی میدانند که بعد از تصور منافع و مصالح برای فرد یا جامعه حاصل می شود. عده ای اراده را قدرت تصمیم گیری با عزمی استوار میدانند که به تحقق هدف میانجامد. شماری دیگر؛ اراده را انگیزهای درونی میانگارند که فرد یا جامعه به سائقهی آن از میل و هوس خودچشم می پوشد و بنا به مصلحت رفتار میکند. همهی این تعاریف و تعاریف فراوان دیگری که دربارهی اراده بیان شده، حکایت از اهمیت اراده و نقش اساسی آن در اعتلای جوامع دارد.
انقلاب اسلامی ایران از نخستین روزهای پیروزی تاکنون علاوه بر استظهار به امداد و عنایت الهی با اتکا به عزم و ارادهی ملی و انقلابی و رهبری حکیم خود توانست موانع و سدهای پیشرو را در هم شکند و بر انواع توطئهها و بحرانها فائق آید.
نبرد ارادهها بین ما و دشمنان پیشرفت و اعتلای ایران اسلامی از آغازین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی بالا گرفت؛ اقدامات تروریستی متعدد، خونبار و خسارتبار، جنگ تحمیلی هشت ساله، انواع و اقسام تحریمهای اقتصادی، حمله به هواپیمای مسافربری، نبرد نفتکشها و صدها توطئه و بحران دیگر، با اراده ی دشمن بر سر راه ایران اسلامی قرار گرفت و نیز با ارادهی ناشی از همین خصومت ورزی، رؤوس انقلاب یعنی شخصیتهایی چون شهیدان مطهری، بهشتی، رجایی و باهنر از سوی دشمنان، آماج ترور قرار گرفتند تا به زعم دشمن زمینه تضعیف قوای مدیریتی انقلاب فراهم آید.
پس از آن با مشاهده بی حاصلی اقدامات تروریستی و بلکه نتیجه عکس یعنی تقویت اراده ملی در اصرار بر مواضع، دشمنان هدف خود را از رأس به بدنه تغییر دادند و از طریق اذناب داخلی خود_منافقین_به ترور مردم کوچه و بازار روی آورند.
حال آن که این توطئه نیز مؤثر واقع نشد و اراده حاصل ازانقلاب اسلامی با وجود تقدیم هزاران شهید استوارتر گردید. اکنون پس از سالیان طوفان زده نبرد ارادهها، باید گفت که این نبرد نه تنها پایان نپذیرفته، بلکه به هیأت و صورتی دیگر و با شدتی بیشتر ادامه دارد. آرمانهای انقلاب ثابت است اما اهداف آن نو شدهاند و موانع و سدهای بیرونی که برخی طبیعی، شماری خود ساخته و تعدادی دشمن ساختهاند، فزونی یافتهاند.
امروز دشمن بار دیگر عزم خود را جزم کرده است تا با اعمال اراده شیطانی خود علیه ملت ایران، شجره طیبه عزت و استقلال را از پای در آورد، ارادهای که در صورت تحقق، حقیقتی به نام ایران را پایمال خواهد کرد.
دشمن اراده کرده است تحریمهای فلج کنندهاش را شدت بخشد تا مردم را در تنگنا قرار دهد. دشمن اراده کرده است با عملیات روانی پیچیده و همه جانبه، ملت ایران را از یافته ها و دستاوردهایش غافل کند و در هاله ای از تردید و بیم و ناامیدی فروبرد.
دشمن مصمم است با ایجاد آشوب و تنش، انسجام ملی را به تفرقه مبدل و با القای نا کارآمدی، حاشیه سازی و ایجاد ناامنی، قدرت تصمیم گیری ملت و دولت را تضعیف کند.
در مقابل، اراده ملت نیز نافی هرگونه اقدام سازشکارانه و مؤید مقاوت عزتمدارانه است. تقابل این دو حرکت صورتی دیگر از نبرد ارادههاست که نشان میدهد مصاف روزهای نخستین پیروزی انقلاب میان دو ارادهی شیطانی و الهی همچنان تداوم دارد.
در چنین میدان و مصافی، پیروزی متعلق به کسی است که ارادهای قویتر و پایدار تر داشته باشد.
پرسشی که به میان میآید، آن است که چگونه میتوان ارادهی جبهه حق را در جریان این نبرد تقویت کرد؟
۱- آگاهی از بلندای اهداف و علو آرمانهایی که انقلاب اسلامی برای تحقق آنها پدید آمده، از عوامل تقویت اراده ملی است. اهداف بزرگ به انسانهای بزرگ تعلق دارد و نیز چنین انسانهایی، اراده هایی استوار دارند. از این رو توجه به شرایط جاری و چالشهای روزمره کشور، نباید فعالان فکری، سیاسی و رسانهای ما را از مرور هدف اصلی انقلاب که تشکیل تمدن جدید اسلامی است، بازدارد و نیز دشواریهای راه، آنان را از نیل به مقصود نومید سازد که گفتهاند:
نازپرورد تنعم نبرد راه به دوست
عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد
۲- شناخت دقیق و واقعبینانه از ماهیت دشمن،مؤلفه ای دیگر در تحکیم ارادهی ملی است. در مواجهه با دشمن، نه باید او را چنان بزرگ پنداشت که سپاه رزم سرخورده و منهزم شود و نه چنان کوچک که آسوده، بیانگیزه و به خود غره گردد، بلکه باید توان دشمن را آنگونه که هست سنجید. اینگونه از دشمنشناسی موجب میشود که نه فقط ماهیت ضدبشری و خوی برتریطلبی دشمن را دریابیم، بلکه از این شناخت در جهت تقویت جبهه حق و مقابله با باطل بهره جوییم. با چنین شناختی نه تنها در دام مکر و کید دشمنان نخواهیم افتاد بلکه دست کم به قدر اراده و انگیزه او در مسیر باطلش، ما نیز در مسیر حق خود مصمم قدم خواهیم برداشت.
۳- درک واقعبینانه از امکانات و امتیازات خود نیز، مؤلفه مهمی دیگر است که در تقویت اراده ملت نقش و تأثیر دارد. دشمن با عملیات روانی مداوم خود این گونه القا میکند که ملت ایران در بن-بست و مخمصهای کم سابقه اسیر است و او در مسیر باز و هموار با ید مبسوط و بر مرکبی رهوار به پیش میرود؛ حال آن که نه مسیر دشمن چندان باز و صاف است و نه ما چنان در بنبست گرفتاریم.
پرسش جدی در این میان این است که اگر دشمن در تحمیل اراده اش به ملت، اینگونه مبسوط الید و ملت این چنین در بنبست بود، آیا لحظهای برای اجرای خواستهاش که همان شکست و براندازی نظام جمهوری اسلامی است تردید و درنگ میکرد؟
پرسش دیگر آنکه آیا دشمن امروز ابزارهای بیشتری در اختیار دارد یا در آغاز پیروزی انقلاب؟ ما امروز امکانات بیشتری داریم یا در بدو انقلاب؟
نباید تردید کرد که دشمن اصلی ایران یعنی آمریکا و همپیمانانش بهرغم فزونی امکانات رسانهای و قدرت عملیات روانی خود در این سالیان، از حیث قدرت واقعی از چهل سال پیش به مراتب ضعیفتر شدهاند.
همچنان که شک نیست قدرت واقعی جمهوری اسلامی ایران چه از حیث دفاعی و امنیتی و چه در سایر حوزهها هر روز افزایش یافته است، هر چند باید اذعان داشت که در حوزه تبلیغات و مقابله با تهاجمان رسانهای دشمن، همچنان کاستیها و نارساییهای بسیار داریم.
۴- اتکاء به تجربیات و عبرتهای گذشته خود و دیگران، عامل مؤثر دیگری در تقویت عزم و اراده ملی است. بسیاری از تحولات و دستاورهای بزرگ کشور در دوران چهل سالهی انقلاب اسلامی در هجوم توطئه ها و دسیسه های دشمنان رقم خوره است. فهرست طولانی ناکامیهای دشمن در چهار دهه گذشته و کارنامه درخشان ملت ایران در مقابله با سناریوهای رنگارنگ سلطه گران، دستمایه ای برای حال و آینده ایران اسلامی است. باید از این کتاب پربرگ و بار درس آموخت و آن را به عنوان طلایه درخشان اراده ملی بر سر دست گرفت.