به گزارش مشرق، سردار یدالله جوانی معاون سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در هفته نامه صبح صادق نوشت:
آیا ترامپ به دنبال جنگ با ایران است؟ به طور قطع میتوان گفت، ترامپ در هیچ سطحی به دنبال جنگ مستقیم با ایران نیست؛ چرا که به خوبی از عواقب دردناک چنین جنگی برای ایالات متحده آمریکا آگاه است. او و تیم همراهش نسبت به ضعفها و ناتوانیهای ارتش آمریکا برای جنگ با کشوری، چون ایران آشنایی دارند. تصمیمگیران جنگ در آمریکا، پانزده سال پیش ایران را هدفی سخت ارزیابی کرده و بر همین مبنا، به اشغال عراق و افغانستان بسنده کردند. از آن زمان تاکنون، قدرت جمهوری اسلامی در منطقه افزایش یافته و آمریکا به شدت افت قدرت پیدا کرده است. اکنون از یک سو نقاط ضعف و آسیبپذیر آمریکاییها برای یک جنگ احتمالی آشکار شده، از سوی دیگر ایران در موقعیتی قرار گرفته که سطح نبرد، دامنه و قلمرو آن را تعیین خواهد کرد. سرلشکر سلیمانی در همدان، بخشی از واقعیات کنونی را مورد توجه قرار داد و به ترامپ متذکر شد.
سربازان آمریکایی که با پوشک بزرگسالان در خیابانهای افغانستان و عراق تردد میکردند و تکاورانشان هنگام بازداشت در خلیجفارس همگی لباسهایشان را کثیف کرده بودند، چگونه تاب مقاومت در برابر رزمندگان نیروی قدس سپاه و جریان مقاومت را دارند؟ رزمندگانی که نماد آن شهید حججی است که هنگام اسارت به دست دشمن، صلابت، شجاعت و شهامتش در قاب تصویر، جهانیان را شگفتزده کرد. آری، آمریکاییها میدانند اقدام نظامی علیه ایران، یعنی رویارویی با یک نیروی عظیم و شکستناپذیر در منطقهای بزرگ از سواحل شرقی مدیترانه گرفته تا دریای سرخ، خلیج عدن، دریای عمان و خلیجفارس. آمریکاییها میدانند با هر نوع خطای راهبردی و آغاز جنگ علیه ایران، این منطقه به گورستان بزرگ سربازان آمریکایی و همه سلاحها و تجهیزات آنان تبدیل خواهد شد. این منطقه، همان منطقهای است که ترامپ با صراحت اعلام کرد، آمریکا طی ۱۷ سال گذشته در منطقه غرب آسیا هفت هزار میلیارد دلار هزینه کرده، اما هیچ نتیجهای به دست نیاورده است. آمریکاییها میگویند در این سالها، هزینهها از آنان بوده، اما فوایدش در جیب ایرانیها رفته و اکنون ایران به یک قدرت منطقهای تبدیل شده است. اکنون آمریکاییها بیش از هر شخص دیگری، معنای این جمله سرلشکر سلیمانی را میفهمند که گفت: «نیروی قدس سپاه برای شما کفایت میکند.»
بنابراین آقای ترامپ، هرگز به جنگ با ایران فکر هم نمیکند. همچنین آقای ترامپ، به دنبال براندازی جمهوری اسلامی هم نیست؛ زیرا بر اساس شناختی که از قدرت ایران دارند میدانند این آرزوی او و اسلافش، دستنایافتنی است؛ اما در این میان نکته مهم و پرسش اساسی، آن است که آمریکاییها و آقای ترامپ در حالی که از جنگ با ایران ناتوان بوده و براندازی جمهوری اسلامی را ناممکن میدانند، پس چرا مرتب رجزخوانی کرده و خط و نشان میکشند؟ در پاسخ باید گفت، آقای ترامپ تاجرپیشه، به دنبال یک معامله با جمهوری اسلامی از طریق مذاکره است. آری، آن هدف راهبردی که آقای ترامپ با آن همه هیاهو و جار و جنجال دنبال میکند، ایجاد شرایط و زمینههای لازم برای نشاندن مقامات جمهوری اسلامی بر سر میز مذاکره است. مهمترین آرزوی ترامپ و اطرافیانش در قبال جمهوری اسلامی، آن است که بتوانند از طریق تهدید و عملیات روانی، مسئولان ایران را به نشستن پای میز مذاکره متقاعد کنند. آقای ترامپ سیاست تهدید به جنگ و براندازی را با هدف متقاعدسازی برای مذاکره دنبال میکند.
آیا ترامپ به این هدف راهبردی دست خواهد یافت؟ آیا ترامپ میتواند مسئولان جمهوری اسلامی را بر سر میز مذاکره نشانده و به زعم خود از طریق یک توافق جامع، برجامهای دیگری را به ملت ایران تحمیل کند؟ نگارنده معتقد است آقای ترامپ، حسرت به دل از مذاکره با ایران، کاخ سفید را ترک خواهد کرد و با این آرزو به گور میرود. او به زودی درخواهد یافت، ترفندهای هنر معاملهاش از طریق گندهگویی و مرعوبسازی، در برابر ملت بزرگ ایران ناکارآمد است.
اساساً آقای ترامپ برای رسیدن به این خواسته، از برجام خارج شد تا با فعالسازی سیاست و راهبرد فشارهای سهگانه اقتصادی، روانی و عملی، ایران را به آشوب کشانده و از این رهگذر، مسئولان جمهوری اسلامی را از ترس فروپاشی داخلی به مذاکره ترغیب کند؛ اما این خواب هرگز تعبیر نخواهد شد، زیرا:
۱ـ راهبرد فشار اقتصادی حداکثری از طریق به صفر رساندن صادرات نفت ایران، امکان تحقق ندارد. ایران کشوری محاصرهناپذیر است. امنیت صادرات ۵۰ درصد نفت جهان در دستان ایران است. بنابراین تهدید آمریکاییها مبنی بر به صفر رساندن صادرات نفت ایران غیر معتبر و تهدید ایران مبنی بر اینکه اگر نفت ایران صادر نشود، نفت دیگر کشورهای منطقه هم صادر نخواهد شد، یک تهدید معتبر و دارای قابلیت اجرا است.
۲ـ ملت ایران و نظام اسلامی از برجام هستهای آموخت آمریکا دیگر تحت هیچ شرایطی صلاحیت مذاکره ندارد و قابل اعتماد نیست.
۳ـ تجربه برجام به ملت ایران آموخت، مشکلات کشور در حوزه اقتصادی از طریق مذاکره با آمریکا حل نخواهد شد.
۴ـ تجربه برجام به ملت ایران و مسئولان جمهوری اسلامی آموخت، مذاکره با آمریکا، یعنی فرصتسوزی و انباشت بیشتر مشکلات. بنابراین با توجه به موارد مذکور، هرگز مذاکرهای بین ایران و آمریکا انجام نخواهد شد و ملت ایران، تهدیدات کنونی آمریکا و تحریمهای این کشور را، به فرصتی طلایی برای شکوفایی اقتصادی در پرتو وحدت و همدلی تبدیل خواهد کرد.