به گزارش مشرق، دولتهای ما عمدتا با نگاه حامی پروری به اقتصاد مینگرند، به این معنا که در ابتدا میخواهند برای خود حامی پیدا کنند و اگر هم وقت پیدا کردند به حل مشکلات ریشهای اقتصادی بپردازند! این اظهارات شهردار سابق تهران و سیاستمدار اصولگرایی است که سابقه سه دوره کاندیداتوری ریاست جمهوری را در کارنامه سیاسی خود دارد، او معتقد است در اداره اقتصاد کشور نباید موضوع رقابت سیاسی و جناحی وجود داشته باشد، چرا که به مردم، نظام و حفظ منافع ملی ارتباط دارد و همه ما باید به سهم خود دولت را همراهی کنیم تا دولت بتواند بر مشکلات کنونی فائق بیاید.
وی میگوید: البته دولت نیز باید بخواهد و گام بردارد و بطور حتم همه ما چه در زمینه پیشنهاد راهکار و برنامه کمک خواهیم کرد تا کشور در مسیر درستی حرکت کند...
درادامه مشروع گفت و گوی محمد باقر قالیباف را می خوانید:
اکنون با مشکلات اقتصادی عدیدهای مواجه هستیم، حضرتعالی در کارزار انتخاباتی سال 96 برای حل مسائل اقتصادی شعارهایی را مطرح کرده و وعدههایی دادید که اگر رئیس جمهور شوید مردم احساس رفاه کنند، به عنوان شخصی که کاندیدای ریاست جمهوری بوده و برنامهریزیهای خاص خودش را داشته، فکر میکنید اگر شما رئیس جمهور بودید، راه درمان مشکلات اقتصادی این روزها چه بود؟
مشکلات اقتصادی دارای ریشههای فراوانی است و این معضلات به طور حتم در یک دولت و دو دولت اتفاق نیفتاده است. دولتمردان در دولت برای حل مشکلات باید تصمیمات شجاعانه گرفته و ریسک و از طرفی با نخبگان به درستی تعامل برقرار کنند و بعد قدرت اجرایی دقیقی داشته باشند تا بتوانند برنامه مشخص شده را به صورت کامل اجرایی کنند.
با جدیت زمان انتخابات می گویم که مشکلات امروز کشور قابل حل است
اکنون اقتصاد کشور ما نیاز به اخذ چنین تصمیماتی دارد، اما واقعیت آن است که دولتهای ما عمدتا با نگاه حامی پروری به اقتصاد مینگرند، به این معنا که در ابتدا میخواهند برای خود حامی پیدا کنند و اگر هم وقت پیدا کردند به حل مشکلات ریشهای اقتصادی بپردازند!
اگر از من بپرسید که آیا موضوع اقتصاد قابل حل است یا خیر، با جدیت زمان انتخابات میگویم که حتی در شرایط فعلی نیز میتوان کشور را اداره کرد، به گونهای که هرسال مردم احساس کنند که به سمت یک ثبات در زمینه اقتصاد پیش میروند.
دولتمردان از جیب بیت المال حامی پروری می کنند
ببینید اکثر دولتها با کسری بودجه مواجه هستند و این کسری بودجه را از کجا تأمین میکنند؟ از شبکه نظام بانکی و این شبکه نیز با خلق شبه پول نقدینگی را افزایش میدهد و در دولتهای یازدهم و دوازدهم اعداد و ارقام اثبات میکند که نقدینگی سه برابر افزایش پیدا کرده است لذا ابتدا باید به فکر مهار نقدینگی بود. در کنار این سیاست گذاری برای مدیریت نقدینگی باید به فکر اقشار آسیب پذیر بود اگر یادتان باشد بنده در زمان انتخابات گفتم، برخی اقشار جامعه که بیش از حد دچار مشکلات اقتصادی هستند و جمعیتی حدود 15 تا 20 میلیون نفر را تشکیل میدهند، تحت پوشش قرار داده و یارانه آنها را نیز حدود 3 برابر خواهم کرد و آن زمان همه گفتند که این نقدینگی را از کجا خواهی آورد؟ اما بعد از انتخابات دیدید که این کار را کردند، اما متقابلا باید یارانه دهکهای بالا را قطع میکردند، اما علیرغم تصویب قانون در مجلس این اقدام را انجام ندادند و متاسفانه از جیب بیتالمال حامیپروری می کنند.
دولت نرخ ارز را برای انتخابات سال 96 به صورت مصنوعی تثبیت کرده بود
خوشبختانه شفافسازیها باعث شده تا اعداد و ارقام مشخص کنند که تا قبل از انتخابات ریاست جمهوری 96 چگونه سعی شد تا نرخ ارز مصنوعی تثبیت شود و بعد از انتخابات قیمت ارز به سرعت بالا رفت، در حالی که تحریمها هنوز شروع نشده بود.
اراده ای برای کنترل رشد نقدینگی در دولت نمیبینم/با بسته هایی که تا امروز ارائه شده مشکلات اقتصادی قابل حل نیست/جناحی و سیاسی به موضوع اداره اقتصاد کشور نگاه نمی کنیم
به نظر میرسد که این مشکلات قابل حل بوده و برنامههای مشخصی وجود دارد الان بیشتر وقت بنده به عنوان نایب رییس کمیسیون اقتصاد کلان بازرگانی و اداری مجمع تشخیص مصلحت نظام پرداختن به موضوعات اقتصادی و برنامهریزی برای حل مشکلات با پیشنهادات روشن و مشخص می گذرد. با اطمینان میگویم که کنترل رشد نقدینگی در کشور قابل اجرا بوده و میتوان آن را مدیریت و هدایت کرد، اما من چنین ارادهای نمیبینم! قیمتگذاری دستوری برای نرخ ارز در منطق اقتصاد اشتباه است و از طرفی اگر نرخ ارز بالا برود، فشار غیرقابل تحملی به جامعه وارد خواهد آمد و قیمتها خود را با نرخ ارز تنظیم خواهند کرد؛ لذا حتما باید این موضوع با تدبیر و درایت حل شود و بنده معتقدم با بستههایی که تاکنون ارائه شده مشکلات عدیده اقتصادی کشور حل نخواهد شد.
ولی نباید نا امید شد در موضوع اداره اقتصاد کشور نباید موضوع رقابت سیاسی و جناحی وجود داشته باشد، چرا که به مردم، نظام و حفظ منافع ملی ارتباط دارد و همه ما باید به سهم خود دولت را همراهی کنیم تا بتواند بر مشکلات کنونی فائق بیاید. البته دولت باید بخواهد و گام بردارد و بطور حتم همه ما چه در زمینه پیشنهاد راهکار و برنامه کمک خواهیم کرد تا کشور در مسیر درستی حرکت کند.
آقای قالیباف! شایعه شده بود که از شما برای حضور در دولت دعوت به عمل آمده است، آیا چنین بوده؟
این مسئله را از خبرنگاران بپرسید! (با خنده)
خبر معاون اولی من در دولت روحانی کذب بود
اخیرا در یکی از روزنامهها تیتری تحت عنوان این مسئله که قرار است جنابعالی به عنوان معاون اول رئیس جمهور در کابینه دولت قرار بگیرید منعکس شد، نظرتان چیست؟
چنین مسئلهای نبوده است.
آقای دکتر از بهشت چه خبر؟ آیا دلتنگ بهشت نشدهاید؟
نه! چرا دلتنگ بهشت شوم، فکر میکنید 12 سال کفایت نمیکند؟ زیادی هم بوده است.
هرکس وارد شهرداری شده و جهتگیری سیاسی پیدا کند نمیتواند موفق باشد/کوچکترین کار سیاسی و سیاسیکاری در مدیریت شهری اشتباه است
عملکرد شهردارهای پس از خودتان را چگونه ارزیابی میکنید؟
بنده درست نمیدانم که بخواهم به ارزیابی عملکرد آنها بپردازم و مردم باید قضاوت کنند. اما میِخواهم نکتهای را بازگو کنم؛ شهرداری یک نهاد اجتماعی بوده و محل خدمت است، لذا کوچکترین کار سیاسی و سیاسیکاری در مدیریت شهری نه در ایران و بلکه در تمام دنیا درست نیست، در کشورهایی که مهد تمدن و دموکراسی هستند، شهرداریها به دور از سیاسیکاری عمل میکنند و به دنبال امور مردم هستند، لذا هرکسی وارد شهرداری شده و جهتگیری سیاسی پیدا کند نمیتواند موفق باشد؛ چرا که جنس کار در این نهاد خدمت به مردم است.
سیاست زدگی و سوء استفاده از پست و سمت و جایگاه دولتی خلاف است/هیچ وقت در شهرداری سیاسی کاری نکردم
آقای قالیباف در زمان شما میگفتند که شهرداری پلکان ریاستجمهوری است و حتی این موضوع مطرح شد که جهانگیری از دولت به شهرداری بیاید تا بتواند وارد سکان ریاست جمهوری سال 1400 شود.
نباید دو مسئله را با هم اشتباه کرد. زمانی در شهرداری کار سیاسی انجام میدهند و سیاسیکاری میکنند و زمانی در همین نهاد کار میکنند. نباید این دو مسئله را با یکدیگر اشتباه گرفت. فعالیت سیاسی که عین انقلابی بودن و دینداری است اما سیاست زدگی و سوء استفاده از پست و سمت و جایگاه دولتی خلاف است.
اصلا فرض کنیم که من با نیت سیاسی در شهرداری کار میکردم! اما سیاسی کاری که انجام ندادم، بلکه فعالیت میکردم و مردم هم می دیدند، به نظر شما اگر فردی خود را با کار به مردم معرفی کند حلالتر است یا با وعدههای دروغ؟
اینکه من با چه نیتی کار میکنم دیگر بنده میدانم و خدا و مردم، اما به هرحال کار میکنم.به این معنا که یک تابلو نصب میکنم و به مردم میگویم بلدم کاری را انجام دهم و اگر سر فلان تاریخ نتوانستم آن را انجام دهم، از من توضیح بخواهید. آیا کسی در کشور چنین اقدامی انجام داد؟
خیلی از بزرگان کشور که بعضا در این دولت هم هستند به تابلوهای روز شمار می خندیدند و می گفتند جوانی کرده ام
روزی که برای طرحی تابلو در شهر زدم بزرگان مدیریت که اکنون در دولت فعلی حضور دارند به من خندیدند و گفتند آقای قالیباف جوانی کردید، چرا تابلو نصب میکنی و به مردم میگویی این پروژه را انجام میدهم، آیا دنبال دردسر هستی؟من نیز گفتم که حتما این پروژه را انجام خواهم داد.
آقای دکتر این مدیران اکنون در دولت وزیر هستند یا رئیس؟
دیگر این کار خبرنگار است که بفهمد این افراد در دولت چکاره هستند! (باخنده)
چهره هایی که شهردار می شوند حتما سیاسی هستند/در دوران مدیریتم از تمام جناح ها استفاده کردم/روزی که شهردار جدید آمد با دوستان اصلاح طلب خودشان به خاطر همکاری با من، برخورد کردند؛ آنها را خائن می دانستند
آقای دکتر شهرداری دوران خود و قبل و بعد از آن را چگونه ارزیابی میکنید؟
به هرحال چهرههایی که به شهرداریها وارد میشوند، به طور حتم سیاسی هستند، اما اگر در شهرداری به کار سیاسی بپردازند اشتباه است. شما ببینید که در شهرداری چقدر از اردوگاه اصلاحطلب در دوران مدیریت بنده در ردههای معاون شهردار تا شهردار مناطق حضور داشتند.
البته یکی از انتقاداتی که به شما مطرح می کردند همین موضوع است که چرا از همه جناح ها استفاده می کنید؟
چه انتقادی؟ وقتی فردی میتواند به کشور خدمت کند و عرضه دارد اگر گرایش سیاسی قالیباف را قبول ندارد به چه حقی باید او را از مدیریت محروم میکردم؟
اما دیدید که بعد از دوران بنده چه اتفاقی افتاد و حتی رفتند و با دوستان خودشان که با من کار میکردند، برخورد کردند که شما به ما خیانت کردهاید که با قالیباف کار میکردید!
فکر نمی کنم کاری را بدون مشورت انجام داده باشم/اگر تصمیمی بگیرم پای آن می ایستم
آقای دکتر چقدر به مشورت اعتقاد دارید؟
زیاد، فکر نمیکنم که کاری را در حوزههای مدیریتی بدون مشورت و مطالعه انجام داده باشم. اگر منظورتان از مشاور افرادی است که بیایند و حقوق بگیرند و بعد حاضری هم نزنند، خیر از این افراد در اطرافم ندارم، اما اشخاصی که صاحبنظر هستند و باید ساعتها نشست و با آنها صحبت کرد و نه انتظار پول دارند و نه چیز دیگری و تنها میخواهند که به نظرشان احترام گذاشته شود، برای بنده کفایت میکنند، البته به این معنا نیست که مشاور رسمی نداشته باشم، اما اگر تصمیمی بگیرم پای آن میایستم و اجازه نمیدهم که دومرتبه کار را لق کنند و در تصمیمگیری تزلزل به وجود آورند و لذا باید پس از بررسیهای لازم به خدا توکل کرد و کار را پیش برد.
میخواستم از این سوال برای سوال انتخاباتی وام بگیرم، شما در 3 انتخابات در سال 84، 92 و 96 شرکت کردید، در سال 84 مشاورانتان به شما گفتند که اکنون فضای اصلاحات است وشعار جامعه مدنی را انتخاب کردید، در نتیجه باعث شد که بسیاری از افراد حزباللهی با اینکه فکر میکردند شما به دور دوم راه مییابید، رأیشان از شما برگردد و نشان دادند که آنها طرفدار شعار عدالتخواهی هستند و سال 92 شما با توجه به کارآمدی و فعالیتهای مهمتان در شهرداری بازهم تصمیم گرفتید با ژست حزباللهی در بحث 18 تیر وارد شوید و سال 96 نیز بحث عدالتخواهی را مطرح کردید، در صورتی که چند ماه قبل مبحث املاک نجومی شهرداری مطرح شد و رقیب شما توانست از این مسئله بسیار خوب بهرهبرداری کند و با بزرگنمایی باعث کاهش رای شما شود. علت چیست؟ آیا مشاوران شما آدرس غلط میدهند و یا خودتان راه اشتباهی را انتخاب کردید و برای 1400 چه برنامهای دارید؟
فکر میکنم که این تحلیل اشتباه است و ممکن است درباره سال 84 در آن زمان چنین تحلیلی صورت گرفته باشد، اما امروز بعد از 8 سال استقرار آن دولت و وعدههایی که داده بود عملیاتی شد؟آیا حرفهایی که در سال 84، 92 و 96 زدم که متن سخنرانیهای آن در رسانه ملی و دیگر رسانهها وجود دارد، با یکدیگر مغایرتی دارند؟
بعد از انقلاب یک ادبیات در دایره قدرت در سطح بالا حاکم شده است/برای ورود به دایره قدرت ابتدا باید حاضری خود را یک جایی زده باشیم و گرنه با هجمه جریانات مواجه می شویم
اما شعارهایی که انتخاب میکردید متفاوت بود!
بنده سوال میپرسم که آیا مغایرتی در صحبتهای من دیدید؟ متأسفانه در حوزه قدرت در کشور ما بعد از دوران دفاع مقدس و انقلاب یک ادبیات و روشی در دایره قدرت در سطح بالا در حوزه قوه مجریه و مقننه که عمدتا انتخاباتی و با رأی مردم انتخاب میشود حاکم شده و همه نمیتوانند در این دایره وارد شوند، به این معنا که وقتی میخواهند به این دایره ورود پیدا کنند، ابتدا باید حاضری خود را یک جایی زده باشند و بعد به این وادی ورود پیدا کنند.
اگر حاضری خودت را جایی نزدی و به دایره ورود پیدا کردی اولین اتفاق نظر به وجود میآید که آن جریانات حرف بزنند! به عنوان مثال حرفی که در سال 92 زده شد، اگر روحانی میدانست که میخواهم آن کار را انجام دهم، مگر دبیر شورای عالی امنیت ملی نبود و مسئولیت امنیت کشور را نداشت؟ پس چرا عکسالعملی نشان نداد؟ به هرحال امنیتیتر از آقای روحانی که نداشتیم، چرا که وی 18 سال مسئول شورای عالی امنیت ملی بوده و همه حوزه های هماهنگی با نظر ایشان انجام می شد.
شما دیدید که حرفی که بنده آن زمان بیان کردم، حتی در بی بی سی و سایتها به صورت تقطیع شده پخش شد، پس معلوم است که با موضوعات بازی میشود.
مشاوران من خیلی تیز و بز هستند/هیچ گاه وعده خلاف و دروغ نمی دهم/برای کسب قدرت حاضر نبودم هر کاری انجام دهم
یعنی در تیم شما این بازیها صورت نمیگیرد؟
خیر! از قضا ما خیلی مشاوران تیز و بزی هم داریم و از این مشورتها زیاد به بنده میدادند و میگفتند فلان کار را انجام بده، اما من به عنوان یکی از بچههای انقلاب چنین مبانیای را اساسا برای کسب قدرت قبول ندارم و هیچگاه وعده دروغ و خلافی نمیدهم که نتوانم آن را انجام دهم.
چرا آدم باید به هر قیمتی روی قدرت بیاید!/ فردی که در روز 18 ساعت زحمت میکشد نیازی ندارد تا با دروغ رای بیاورد
شما ببینید افرادی که این کارها را کردهاند عاقبتبخیر نشدهاند! آیا مردم از آنها راضی هستند؟ به هرحال رضایت مردم نشانهای از رضایت خداوند است و وقتی مردم راضی نباشند خدا هم راضی نخواهد بود.به هرحال با تمام این حرفها این افراد روی قدرت آمدهاند، اما مردم از آنها رضایت دارند؟ و روزی که از قدرت کنار بروند به آنها میگویند خدا قوت خسته نباشید!
چرا آدم باید به هر قیمتی روی قدرت بیاید؟ بنده در هر پستی قرار گرفتهام روزی 18 ساعت بجز دوران جنگ که 24 ساعته به خدمت پرداختهام، پای کار بودهام. اگر فردی روزی 18 ساعت کار کرده و زحمت بکشد، لازم است که با دروغ رأی بیاورد ؟خیر، اما وقتی میخواهی با دروغ قدرت را بدست آوری و کار دیگری انجام دهی تا دوران بگذرد، همان داستان حامیپروری است.پس این نیست که مشاوران ما در عالم سیاست نمیفهمند که در این وادی چه خبر است، لذا بخشی از بازی های سیاست برای کسب قدرت غیراخلاقی و نادرست است.بنده حاضر نیستم که با دروغ کسب قدرت کنم.
جمنا مسیر درستی را طی نکرد/جمنا از بطن مردم و یک جریان سیاسی نبود
شما چقدر جمنا را در مبحث وحدت اصولگرایان در سال 96 قبول دارید؟ همان جبههای که باعث شد شما از کاندیداتوری ریاست جمهوری کنارهگیری کنید؟ همچنین شما مبحث نواصولگرایی را مطرح کردید، اما ابتر ماند و کسی برای آن توضیحی نداد.
مجموعه جمنا که در آن زمان شکل گرفت، از نظر شکلی مورد پسند بنده است، اردوگاهی که توانست از همه شهرها و شهرستانها افراد اصولگرا را کنار یکدیگر قرار دهد، پس حتما کار پسندیدهای است. اما اشکالی که به آن وارد است این است که افرادی که انتخاب شدند، مسیر درستی را طی نکردند. به این معنا که از بطن مردم و یک جریان سیاسی نیامدهاند.
شکل کار جمنا صحیح است ، اما روش آن اشکال دارد/ نواصولگرایی همان به روز کردن اهداف جمنا است
آن 3000 نفر یا شورای مرکزی؟
همان 3000 نفر و همین افراد باید شورای مرکزی را شکل بدهند و شورای مرکزی نباید آنها را انتخاب کند و به نظرم شکل کار جمنا صحیح است ، اما روش آن اشکال دارد وگرنه اگر همه مسیر طی شده اصلاح شود و اتفاقی بیفتد، به آن نواصولگرایی میگویند و معتقدم که باید هدفگذاریها و کارها را به روز کنیم.
حتما نیازمند پوست اندازی در افراد و ساختار جریان اصولگرا هستیم/به سهم خودم پوست اندازی را شروع کرده ام
منظور شما پوستاندازی در ساختار است یا در افراد؟
هردو. لازم است تا در تمام اصول پوستاندازی صورت بگیرد.
شما خودتان جرأت دارید برای پوست اندازی در اصولگرایان خودتان به عنوان فرمانده وارد شوید؟
من جزء کوچکی از جمع دوستان هستم و به سهم خودم این کار را شروع کردهام و معتقدم که باید حتما پوست اندازی در اردوگاه اصولگرایان صورت بگیرد.
جلسه هفتگی من با رئیسی صحت ندارد/با اصلاح طلبان و اصولگرایان جلسه برگزار می کنیم/نمیتوانم نواصولگرایی را به دوستان دیکته کنم
جلسات هفتگی شما با آقای رئیسی در همین راستا صورت میگیرد؟
خیر، خبری که بیرون آمده صحت ندارد و جلسات به آن شکلی که بحثی صورت بگیرد، برگزار نمیشود، اما اینکه در موضوعات سیاسی همدیگر را ببینیم طبیعی است و ما هم افراد اصلاحطلب را میبینیم و با آنها صحبت میکنیم و هم اصولگرایان و این عرف سیاست است و بسیاری فکر میکنند که دو جریان سیاسی اصلا با یکدیگر صحبت نمیکنند.موضوع اصولگرایان رها نشده و دنبال میشود و بنده نمیتوانم نواصولگرایی را به دوستان دیکته کنم و تنها میتوانم به عنوان یک نفر نظر خود را بگویم. اما جوانها باید بگویند که این چیست و آن را تعریف و توصیف کنند و به تشکیل تشکل بپردازند.
نواصولگرایی را جوانان در استان ها شروع کرده اند
آقای قالیباف! یکسری اقدامات در راستای نواصولگرایی در استانها اتفاق افتاده، درست است؟
جوانها خودشان شروع کردهاند و هرکدام که از من دعوت میکنند حتما برایشان حرف خواهم زد، اما معتقدم باید خودشان تصمیم بگیرند، به عنوان مثال دوستانم در جمعیت پیشرفت و عدالت خودشان امور را پیش میبرند و همگی جوان هستند و اگر از بنده کمک بخواهند دریغ نخواهم کرد.
پدر معنوی جمعیت پیشرفت و عدالت نیستم/برای انتخابات مجلس کمکشان می کنم
یعنی شما پدر معنوی این حزب هستید؟
خیر، حتی در این حد هم نیست و تنها به خاطر اینکه کارشان را میپسندم هرکاری از دستم بربیاید انجام خواهم داد و اگر بتوانم کمکشان میکنم.
برای انتخابات مجلس کمکشان می کنید؟
حتما
بزرگان اصولگرا در انتخابات96 وقتی میگفتند که یک کاندیدا باید کنار برود به من نگاه میکردند!/احساس وظیفه کردم تا کنار بروم/همه می گفتند ما از عدم وحدت آسیب دیدیم ولی نشان دادم که با وحدت مشکلات حل نمی شود
شما چند ماه بعد از انتخابات در یک برنامه تلویزیونی از بزرگان اصولگرایی انتقاد کردید و فرمودید که با فشار آنها کنار رفتید، به نظر شما حلقه اصولگرایی در دست کیست و چه کسی در این جریان تصمیم میگیرد؟
هیچوقت نگفتم که با فشار کنار رفتهام و تنها گفتم هرکس قالیباف را بشناسد، میداند که با فشار کنار نمیرود اما گفتم که احساس وظیفه کردم تا این کار را انجام دهم، چرا که اصولگرایان همواره میگویند که ما از عدم وحدت آسیب دیدیم و تعدد در عرصه انتخابات باعث عدم موفقیت ما شد، بنده هم گفتم که وحدت لازم است اما کافی نیست و با این اقدامم نشان دادم که تنها با وحدت مشکلات حل نمیشود، البته جمع دوستان و بزرگان اصولگرا وقتی میگفتند که یکی باید کنار برود به من نگاه میکردند.
نواصولگرایی یک ضرورت است و باید رویکردها و روشهایمان را تغییر دهیم
آقای دکتر میگویند که شما 30 صفحه دلنوشته درباره انتخابات96 برای ثبت در تاریخ دارید؟
بله، به نظر شما در یک انتخابات میان دورهای که رئیس جمهور مستقر نامزد بوده و چالش کشور نیز اقتصادی است، لذا در چنین رقابتی به میدان آمدند 3 کاندید از جناح رقیب کار درستی است؟ اگر کسی الفبای سیاست و بازیگری را بداند، میداند که نباید چنین کاری انجام شود و بنده کنار کشیدم تا اگر عدم توفیقی پیش آمد نگویند به خاطر فقدان وحدت بوده است. اما چرا باز ناموفقیم؟ پس نواصولگرایی یک ضرورت است و باید رویکردها و روشهایمان را تغییر دهیم.