به گزارش مشرق، «مهدی محمدی» در یادداشت روزنامه «وطن امروز» نوشت:
یکم- آمریکا اعمال تحریمهای خود علیه ایران را رسما از بامداد روز ۱۶ مرداد آغاز کرده است. هدف اصلی ترامپ این است که به ایران بگوید کاملا جدی است اما آمریکاییها خوب میدانند برنامه تحریمی آنها علیه ایران در بلندمدت دچار ۲ چالش عمده عدم اجماع جهانی و سازگاریپذیری ایران با تحریمهاست، بنابراین احتمالا تصمیم خواهند گرفت در کوتاهمدت حداکثر مقدار فشار را به ایران وارد کنند.
در واقع در یک جمله، کاری که آمریکا قصد دارد بکند وارد کردن حداکثر مقدار فشار به ایران در حداقل مقدار زمان است، طوری که اگر ایران بتواند مقطع چند ماهه فشار را پاس کند – که کار دشواری نیست- پروژهای که آمریکا برای تغییر رفتار موشکی و منطقهای ایران حساب جدی روی آن کرده، عملا منتفی خواهد شد.
دوم- در کوتاهمدت، مهمترین برنامه آمریکا وارد کردن فشار روانی به ایران و به هم زدن تعادل روانی جامعه است. همه گزینههایی که اکنون به کار گرفته شده- یا از این به بعد به کار گرفته خواهد شد- در واقع گزینههای عملیات روانی است ولو اینکه ظاهر اقتصادی، امنیتی، سایبری، سیاسی یا دیپلماتیک داشته باشد. اساسا مدتهاست آمریکا هدف اصلی خود در ایران را «کنترل افکار عمومی» قرار داده و به جنبه روانی گزینههای خود اهمیت بیشتری میدهد تا جنبههای عینی و فیزیکی آن.
به عنوان نمونه تحریمها را در نظر بگیرید. هدف از گزینه تحریم ایجاد یک چالش اقتصادی بسیار بزرگ به گونهای که ایران قادر به مدیریت آن نباشد نیست، چرا که آمریکاییها میدانند – و تجربه هم در گذشته نشان داده - هیچ نوعی از تحریم قادر به ایجاد آن مقدار از مشکل برای کشوری مانند ایران نیست که اساسا قادر به کنترل آن نباشد. همین حالا آمریکاییها فشار فراوانی روی خریداران نفت ایران وارد کردهاند تا واردات خود از ایران را قطع کنند ولی لابد خود خوب میدانند که نفت ایران در هر حال فروخته میشود، بنابراین اثر فیزیکی روی اقتصاد نمیتواند هدف اصلی تحریمها باشد، بلکه هدف اصلی وارد کردن فشار روانی به جامعه و خارج کردن رفتار اقتصادی آن از وضعیت نرمال است که میتواند به بحرانهایی مانند گرانی ارز و سکه و حتی پدیدهای مانند احتکار خانگی کالا بینجامد.
درباره سایر گزینهها هم همین اصل صادق است. به عنوان یک مثال دیگر، هم آمریکا و هم اسرائیل بخوبی میدانند حملات فیک و بیارزش به مکانهای سوخته و از قبل تخلیه شده در سوریه برای تحقق ماموریتی که آن را «اخراج ایران از سوریه» مینامند، فقط یک شوخی بیمزه است، با این حال میبینیم عملیات روانی و رسانهای روی این حملات با جدیت تعقیب میشود تا افکار عمومی در داخل ایران تصور کند دستاوردهای میدانی ایران در سوریه به سرعت در حال از دست رفتن است! از این جنبه، کنترل فضای روانی جامعه، سخن گفتن مرتب و صادقانه با مردم، جلوگیری از شکلگیری شایعات و پاسخهای آنلاین رسانهای به برنامه روانی دشمن اصلیترین کاری است که باید در ماههای آینده در دستور کار باشد.
سوم- تیم فعلی در آمریکا بسیار عجول است و با نگاهی ساده به سیاست تصور میکند میتواند در زمانی کوتاه و با ابزارهایی ساده، دستاوردهایی بزرگ خلق کند. نمونه کرهشمالی مصداق تام و تمام این سادهاندیشی است. از آن بدتر، مذاکرهای است که ترامپ با پوتین کرده و سادهدلانه تصور میکند میتواند ایران و روسیه را در منطقه روبهروی هم بگذارد. همین عجله، خود به نقطه ضعف اصلی پروژه تحریمی آمریکا علیه ایران تبدیل شده است. آمریکا به دلیل عجلهای که دارد عملا فشار روانی تحریم روی جامعه ایرانی را پیشاپیش تخلیه کرده، بنابراین در موعد اجرای تحریم قادر به وارد کردن هیچ شوک روانی جدیدی به اقتصاد ایران نبوده است (قیمت دلار در روز ۱۶ مرداد به جای افزایش افت کرد). مردم ایران - دقیقا بر خلاف آنچه آمریکا میخواهد - روز به روز بیشتر در حال پی بردن به این موضوع هستند که مسائل اقتصادی ایران ریشه در شیوه مدیریتی و کیفیت تصمیمات مسؤولان داخلی دارد و مرتبط کردن آن به سیاست خارجی بیشتر عملیات روانی یک طرف ذینفع خارجی است تا اینکه واقعا از یک حقیقت در اقتصاد ایران خبر دهد. هر چه زمان بگذرد و تصمیمهای بیشتر و دقیقتری گرفته شود، بیارتباط بودن نوسانات اقتصادی به سیاست دفاعی و منطقهای ایران بیشتر خود را نشان خواهد داد و این امر از حیث راهبردی زیرپای راهبرد تحریمی آمریکا را خالی میکند.
چهارم- اروپاییها طی ۲ روز گذشته در بیانیههایی گفتهاند با تحریمهای جدید آمریکا مخالفند و قصد دارند قوانینی را اجرا کنند که از شرکتهای اروپایی در مقابل تحریمهای آمریکا محافظت خواهد کرد. مجموعه مقررات موسوم به «مسدودکننده» که اروپا میخواهد در این حوزه اجرا کند، هیچ زمان دیگری در گذشته تست نشده، بنابراین هیچ قضاوت روشنی در این باره که آیا این قوانین میتواند به طور موثر با تحریمهای ثانویه آمریکا مقابله کند، وجود ندارد. اکنون آزمون مهمی برای اروپا ایجاد شده و باید دید اروپاییها در عمل چه میزان حاضر به ایستادگی و پرداخت هزینه خواهند بود. تست این موضوع قبل از فرارسیدن تحریمهای ۱۳ آبان، تکلیف ایران را در این باره که آیا واقعا برجام ارزش ادامه دادن با اروپا را دارد یا نه، بخوبی روشن میکند.
پنجم- روشن است هدف آمریکا از بازیای که راه انداخته، تغییر سیاستهای ایران در برخی حوزههای خاص بویژه در منطقه است. موثرترین پاسخ به آمریکا این است که آمریکا در عمل ببیند این فشارها نهتنها سیاست ایران در منطقه را تغییر نمیدهد و آن را تهاجمیتر و رادیکالتر خواهد کرد، بلکه حتی ممکن است سیاستهای هستهای ایران را هم که فعلا در چارچوب برجام قرار دارد، تغییر دهد. به میزانی که محاسبات آمریکا در این حوزه کنترل شود، رفتار تحریمی آن هم کنترل خواهد شد.