سرویس فرهنگ و هنر مشرق - «رضا رشیدپور» در زمره کمشانسترین مجریان سیما قرار دارد. همین چند ماه پیش بود که با اجرای برنامه هفت توسط «ابراهیم حاتمیکیا» در اختتامیه جشنواره فیلم فجر، متهم به موضعگیری علیه فیلم «به وقت شام» شد و اغلب رسانههای مکتوب و مجازی حامی فیلم، او را هدف قرار دادند و این تصور پیش آمد که با این هجمه وسیع رسانه ملی و برنامه سازی را ترک خواهد کرد.
اما ماجرا شکل انحرافی عجیبی داشت. برنامه «سینما ۲» به سردبیری و با اجرای «حامد عنقا» تدارک حمله به فیلم حاتمیکیا را دیده بود و اغلب نقدهای تند در این برنامه ارائه شد. چون رشیدپور مجری مراسم بود، بر اثر یک سوء برداشت، او هدف قرار گرفت. رشیدپور میدانست پس از این انتقاد ابراهیم حاتمیکیا باید با رسانه ملی خداحافظی کند چون مجریهای دیگری با کیفرخواستهای سادهتر از اختتامیه جشنواره فیلم فجر، جام خداحافظی از سازمان صدا و سیما را حداقل برای مدت کوتاهی سر کشیدند.
بیشتر بخوانید:
پس از این رویدادها با تصور اینکه برنامه حالا خورشید که اجرای ثابت آن را رشیدپور بر عهده دارد، تعطیل خواهد شد. او در گفتوگویی پیشدستی کرد و قبل از هر اعلان مدیریتی در مصاحبهای گفت که میخواهد برنامه «دید در شب» را با حضور چهرههای جهانی دوباره احیا کند و حرف از تاکشو تازهاش با بیل گیتس، رجب طیب اردوغان، کوفی عنان و...به میان آورد. احیای برنامه «دید در شب» که در فضای مجازی تولید میشود به معنی رفتن رشیدپور از رسانه ملی بود.
هر چند که این بلندپروازی در میان برنامهسازان تلویزیونی وجود دارد و اجرایی شدن آن، یک آرزو محسوب میشود اما نظام رسانهای در ایران ۴۰۰۰ هزار دلار ناقابل هزینه نکرد تا با گورباچف رهبری شوروی سابق درباره پیش گویی فروپاشی کمونیسم و بلوک شرق توسط حضرت امام (ره) گفت وگو کند و ایده به این مهمی همچنان در محاق اتاقفکرها و شوراهای برنامه سازی ماند و هیچگاه اجرایی نشد.
گفت و گو با عنان، گیتس، اردوغان رویاهایی هستند که هیچگاه محقق نمیشوند، اما ارائه مطالبه حقوق مردم از طریق مجریان و برنامهسازان سیما آرزویی بود که در پرتو برنامه «حالا خورشید» محقق شد. رشیدپور هم با درایت مدیران رسانه ملی از تلویزیون کنار گذاشته نشد و در برنامه حالا خورشید ماند و به تدریج این برنامه را به جایگاهی ممتاز رساند.
بیشتر بخوانید:
حالا خورشید از دو جنبه برنامه ممتازی است:
۱- سالهاست که تلویزیون هیچ برنامه مدون و مشخص از پیشتعیینشدهای برای صبحگاه مخاطبان ندارد و «صبح بخیر ایران» هم که به صورت ادواری دبیران و سردبیرانش تغییر میکند، هیچ نقشه راهی برای جذب مخاطب ارائه نکرده است. اما رشیدپور موفق شد با برنامه حالا خورشید، کم مخاطبترین ساعت تلویزیون را به پر مخاطبترین و پربازخوردترین، تبدیل کند.
وقتی حالا خورشید را در شرایط کنونی به صورت مستمر دنبال میکنیم، این سئوال را میتوانیم با مجری برنامه مطرح کنیم که چرا استعداد و توانایی مجری خوبی مثل او باید صرف ماجراهای سیاسی و طرفداری حزبی و جناحی شود؟
آسیب شناسی دیگری که در مورد برنامه حالا خورشید میتوان مطرح کرد این است که رشیدپور استادکار گفتوگو با سلبریتیهاست و در این زمینه از تمام مجریان سازمان به ترتیب حروف الفبا بهتر است. اگر کارنامه رضا رشیدپور را با دو برنامه خیلی موفقاش مثل شب شیشهای و مثلث شیشهای بررسی کنیم درخواهیم یافت سلبریتینوازی در شرایط کنونی، هواداری نخواهد داشت و حداقل سلبریتیها، چون کار هنریشان را به صورت کنترات انجام میدهند و خلاقیتی برای ارائه و حرف تازهای برای در میان گذاشتن با مردم ندارند، هر برنامهای با محوریت آنان شکست خواهد خورد.
این شیوه برنامه سازی مختص دهه هشتاد است و امثال رشیدپور باید این حوزه را به مجریانی مثل علی ضیاء و آرش ظلیپور واگذار کنند و وارد حوزه عامتری شود. این اتفاق در برنامه حالا خورشید افتاده و رشیدپور توانسته تواناییهای سالیان خود را در مسیر موثری ارائه نماید. برنامه حالا خورشید فرصت خوبی است که رشیدپور در کنار چهرههای سرشناس حوزههای مختلف نایستد و ایستادن در کنار مردم را تجربه کند.
بیشتر بخوانید:
حالا خورشید برنامه بیتعارفی است که رفته رفته مردم در آن حضور پررنگتری دارند و سئوالات مردم از مسئولان و مجریان امر پرسیده میشود. حتی در برخی برنامه های خاص مردم حضور دارند و پرسشها و مطالباتشان را خودشان مطرح میکنند.
رشیدپور که زمانی مجری تبلیغاتی حسن روحانی بود، طی این طریق برایش خوش یمن نبود اما تجربه همراهی با مردم سبب شده، محبوبیت از دست رفتهاش دوباره احیا شود. رشیدپور میتواند نماینده مردم فراتر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی باشد، چرا که غنیمت آنتن زنده، موجب احیاء سکوی مطالبهگری آنلاین خواهد شد. کما اینکه حالا خورشید با همین روند به برنامهای تبدیل شده که خیلیها برای تماشای قسمت بعدی آن مشتاق هستند و رشیدپور با افزایش سطح مطالبهگری مردمی میتواند میزان آمار مخاطبانش را افزایش دهد.
حالا خورشید و پایش از معدود برنامههای هستند که به عنوان یک الگوی استاندارد ثابت میکنند اگر مطالبات مردمی در رسانه ملی بازتاب پیدا نمیکند، مقصرانش برنامه سازان سیما هستند. اغلب برنامههای تلویزیون برای دیده شدن از برندهای سیاسی و هنری بهره میبرند اما در برخی برنامههای حالا خورشید میتوان وضوح خاصی از حضور مردمی را دید و این مولفه نقطه قوت برنامه حالا خورشید است.
۲- دومین نکتهای که حالا خورشید را به برنامه مهمی تبدیل میکند، تم فساد ستیزی است که تشخص برنامه حالا خورشید را میتواند تکمیل کند. این مولفه در برنامه رشیدپور رشد کرده است و مجری برنامه آگاه است که در همه سطوح هنری، اقتصادی، تجارت و مشاغل مافیا وجود دارد و اگر او بتواند فسادستیزی و افشاگری را حتی به صورت محدود در برنامهاش احیا کند، قطعا برنامه وارد فاز جدیتری خواهد شد. به عنوان نمونه افشای مافیای کنکور در برنامه اخیر حالا خورشید با استقبال خاص رسانهها و مردم مواجه شده است و این شوق مردمی برای احیای مبارزه با فساد و مافیا، اگر در این برنامه ادامه پیدا کند، حالا خورشید فراتر از یک برنامه صبحگاهی خواهد رفت.
بیشتر بخوانید:
فساد ستیز بودن برنامه حالا خورشید موجب میشود رشیدپور چالش متفاوتی را با سیاستمداران در فصل تازه برنامهاش آغاز کند. فساد ستیزی و به چالش کشیدن مقامات اجرایی کشور میتواند جذابیت حالا خورشید را چند برابر کند.
برنامه حالا خورشید، به تدریج به یکی از برندهای جذاب شبکه سوم سیما تبدیل شده است و با کمی تغییر میتواند در مسیر فساد ستیزی و پیگیری مطالبات عمومی نوعی نشاط سیاسی را به جامعه تزریق و کم کاری سایر دستگاهها و حتی سایر شبکه های رسانه ملی را جبران کند.