سرویس فرهنگ و هنر مشرق - ساختن سریال در رسانه ملی نیاز به یک کارگردانی خاص و ویژه دارد، نیاز به ابتکار عملی دارد که کارگردان بتواند در چهارچوبهای تعیین شده صدا و سیما مخاطبش را سرگرم کند و محصول نمایشیاش طبق خاص مدیریت کلان این رسانه فراتر از سرگرمی باشد.
هر کارگردان موفقی در سینما، نمیتواند در سیما موفق باشد. موقعیت کارگردانی و سریالسازی در سیما بسیار خاص و ویژه است و با در نظر گرفتن موقعیتهای نمایشی محدود سیما، غیر ازتسلط به فن و تکنیک فیلمسازی، نیاز به یک راهبری نمایشی دارد. در واقع هر فیلمنامهای را میتوان در سازو کار سیما میتوان ساخت اما نه با تسلط به تکنیک و فن. راهبری مد نظر را در هر دانشگاهی و کلاس فیلمسازی نمیآموزند، این راهبری نیاز به درک عمومی از موقعیتهای مختلفی دارد.
سیروس مقدم کارگردانی است که در اثر استمرار و مداومت ساختن آثاری نمایشی، به فن راهبری مدر نظر دست یافته است. البته باید به این موضوع توجه داشت، منتقدان و نویسندگان سیروس مقدم را کشف کردند و مقدم توسط مطبوعات هدایت و حمایت شد و در اثر استمرار فعالیت در سیما، مجموعه موفق پایتخت خلق شد. مدیریت سیما باید به این نکته توجه داشته باشد که دنبال کشف اصغر فرهادی ثانی در مجموعههای نمایشی سیما نباید باشد و با توجه به استاندارد رسانه ملی باید در جستجوی فردی همطراز سیروس مقدم بگردد.
سریال آرماندو که این شبها از شبکه اول سیما پخش میشود، علاوه بر این سریال بسیار موفقی است، نشان میدهد احسان عبدیپور، توانایی این راهبری را بر علاوه بر تسلط بر فن فیلمسازی دارد. با مثالی خاص و ویژه و بررسی نشانههای تطبیقی در ابتدای این متن، مسئله راهبری نمایشی را مطرح کردیم. اگر سریال پایتخت را محسن تنابنده میساخت، آیا سریال پایتخت به این توفیق دست پیدا میکرد؟
آیا محسن تنابنده با اینکه بازیگر سیمرغ داری است، آیا بازیگر محبوبی هم هست که برای حضور او در یک فیلم سینمایی بلیط بخرند؟ شکست فیلم «فِراری» ثابت میکند که محسن تنابنده بازیگر محبوبی نیست و تمام موفقیت او محدود به شخصیتسازی در سریال پایتخت است. در واقع راهبری سیروس مقدم است که از محسن تنابنده بازیگر و نویسنده موفقی میسازد.
با این پیش فرض باید با یک سئوال سریال آرماندو را بررسی کنیم که آیا «علیرضا استادی» استادکار شاهنقشهای مکمل سینمایی، مخصوصا در فیلم من (سهیل بیرقی) با توجه به شایستگیهای فراوانش میتواند بار یک فیلم سینمایی (جذب مخاطب) به دوش بکشد؟ اما با همه این تفاسیر علیرضا استادی محبوبترین بازیگر سریال آرماندو است و به تدریج نقشی شبیه نقی معمولی را در سریال پایتخت ایفا میکند. محبوبیت استادی با درنظر گرفتن توانایی این بازیگر زحمتکش سینما حاصل راهبری احسان عبدی پور در نحوه عرضه این بازیگر است.
برای اینکه راهبری عبدیپور را بررسی کنیم به سراغ فیلمنامه سریال پایتخت میرویم. سریال پایتخت همان کلیشه باب شده از دوران انقلاب سفید شاه در ابتدای دهه چهل است که به سینمای فارسی راه یافت و در این مجموعه در فصل اول تکرار شد. از دهه چهل پیرو انقلاب سفید، یک خط فرمایشی سینمایی با موضوع عدم کوچ روستاییان به شهر در اغلب آثار سینمایی تکرار میشد که مجموعه فیلمهای صمد با اصالت دادن به روستانشینی و روستاگرایی و فیلم باغ بلور از فیلمهای شاخص این جریان محسوب میشود.
بیشتر بخوانید:
فیلمسازان را برای اخذ پروانه نمایش چه کسی در وزارت ارشاد تلکه میکند+ فیلم
فیلمنامه سریال پایتخت پیرو همین کلیشه کاملا کلیشه محض خلق شده، اما راهبری سیروس مقدم که به وجه مولف بودن هیچ ارتباطی ندارد، از سریال پایتخت یک اثر ماندگار میسازد. سریال «آرماندو» احسان عبدیپور تقریبا از تمامی المانهای فیلمفارسی بهره فراوانی میبرد و عقلانیت و منطق چهارچوب در بدنه نمایش وجود خارجی ندارد، اما سریال چنان رویاگونه ساخته شده است که مخاطب میتواند تمام پیشفرضهای واقعی درباره دنیای هنروران را کناری بگذارد و غرق در دنیای آرماندو شود.این فضای رویاگونه انتزاعی نیست، از واقعیت برآمده اما با واقعیت فاصله دارد.
هر کسی غیر از احسان عبدیپور این سریال را میساخت کلیت سریال صد درصد تبدیل به تراژدی محض و نمایشی توام با ابتذال همراه میشد. اما عبدیپور غیر از تسلط بر کارگردانی، راهبری محض خالصانهای که ربطی به اثر انگشت در کارگردانی و وجه مولف بودن را ندارد با همه وجود نوشیده و در تمام تار و پودش تنیده شده است. اگر بگوییم که سریال آرماندو اثر موفقی است که تلخی سریال پدر و کلیشهگرایی سریال دلدادگان را در خود ذوب میکند، تحلیل غیر متعارفی ارائه ندادهایم. اما اگر به مدیران دلسوز سیما توصیه کنیم که راه را برای اعتلای این راهبری خاص باز بگذارند تا عبدیپور حداقل اثری فراتر از کلیشههای مرسوم به مخاطبان رسانه ملی ارائه دهد، حداقل خواسته را مطرح کردهایم.
قبل از پخش سریال «آرماندو»، به نظر میرسید یکی از سریالهای معمولی و روتینی است که قرار است که باکس شبانه شبکه نخست سیما را پرکند، چون در رقابت نوروزی به دلیل یک بد سلیقگی به عنوان سریال نوروزی پخش نشد و هجویه تکراری دیوار به دیوار 2 به پخش رسید. با در نظر گرفتن چهارچوب ها،آرماندو اثری موفق، دلچسب و حسابی سرگرم کننده است هر چند کارگردان زیرلفظی اعتراف کرده، از حاصل کار به دلیل برخی مسائل راضی نیست. اگر دست کارگردان باز بود و سریال خودش را میساخت شاید توفیق آرماندو چندین برابر میشد.
فاصله آرماندو با سایر ملودرامهای رقیبش بسیار زیاد است منتها احسان عبدیپور اهل هیاهو مثل سایر همکارانش نیست و به همین دلیل در فضای رسانهای کمتر مصاحبه و نقل قولی منتشر شده است. باید این فضا را با سریال پدر مقایسه کنیم که چه حجم عظیمی نقدهای منفی با پخش چهار قسمت منتشر شد، در صورتیکه سریال پدر شاید فیلمنامه ضعیفی داشته باشد اما کارگردانی فوق العادهای دارد. وقتی آرماندو مورد هجوم قرار نگرفته، یعنی سریال موفقی است و درج نکردن این موفقیت، اشتباه بزرگی است.