به گزارش مشرق، از قدیم رسم بوده که مردم همیشه خواهان محاکمه دانه درشتهایی هستند که در معرض اتهاماند و دانه درشتهایِ متهم، گریزان از دادگاه و محاکمه.
همین گریزان بودن آنها از بررسی اتهاماتشان، خودش نشان دهنده این است متهمان دانه درشت بر خلاف همه شعارهایی که میدهند، خود را تافته جدابافته از مردم دانسته و دادگاهی شدن و بازپرسی و بازداشت و محاکمه را برای دیگرانی که در مظان اتهام هستند میپسندند، اما برای خود، نه.
بیشتر بخوانید:
دانه درشتهایی که پای میز محاکمه کشانده شدند
متهمان دانه درشت آنقدر پول دارند که بجای یک وکیل، چند وکیل بگیرند و برای بازی دادن دادگاه و قانون، بدون آنکه دغدغه حقالوکاله وکلایشان را داشته باشند، مرتبا آنها را عزل کنند و وکیل جدید بجای ایشان بگمارند.
آنها نمیخواهند در دادگاه حاضر شوند؛ چون اگر اتهاماتشان اثبات شود، نقابی که سالها بر چهره زدهاند کنار میرود و سیمای واقعی شان آشکار میشود.
برای حاضر نشدن در دادگاه، متهمان دانه درشت روشهای جالبی دارند؛ آنها برای دادگاه شرط میگذارند.
برخی متهمان دانه درشت میگویند برآورده شدن شروطشان برای حضور در جلسه دادگاه(!) جزو اختیارات قاضی است؛ اما نمیگویند اگر جزو اختیارات قاضی است، آیا متهم میتواند برای قاضی تعیین تکلیف کند که از اختیارش استفاده کند یا نه؟
برخی صاحبنظران میگویند آنها که روزی در قطب قدرت قرار داشتند، اکنون میخواهند با استفاده از امکانات و قدرت پیشین، برای خود حاشیه امنی بمنظور فرار از محاکمه درست کنند. آنها خود میدانند که قاضی به همین دلیل که به نقشههای آنها درباره شروط مدنظرشان علم یافته، به این خواستها تن نمیدهد و همین را مستمسکی میکنند برای حضور نیافتن در دادگاه و فرار از محاکمه و پاسخگویی درباره اتهاماتشان. آنها سپس برای تبرئه خودشان از ایجاد اخلال در رسیدگی به اتهاماتشان، اعلام میکنند که "غیبت ما در داگاه مانع از برگزاری آن و صدور رای نیست". بله؛ غیبت شما مانع برگزاری دادگاهِ غیابی نیست؛ اما هدف شما از سوق دادن روند دادگاه بسوی محاکمه غیابی چیست؟
در واقع اگر قرار باشد افراد دانه درشتی که روزی قطب قدرت در جامعه بوده و از اختیارات وسیع بهره بردهاند، وقتی اتهاماتی متوجه ایشان شد، اینگونه از محاکمه و دادگاهی شدن فرار کنند و با این روش طلبکار نظام و دستگاه قضایی هم بشوند، آیا این با روح عدالت و پاسخگوییِ برابر همه مردم در پیشگاه قانون سازگار است؟
آیا پیام این رفتار این نیست که قانون هرگز نتواند سراغ اصحاب قدرت برود و از آنها بخاطر اعمال و رفتارِ سوال برانگیزشان در دوران مسئولیت پاسخ طلب کند؟
آیا اگر هر متهم دانه درشتی به خودش اجازه بدهد که ساحتِ دستگاه قضایی را بچالش کشیده و با صراحت اعلام کند که "اینجانب از ابتدا تا انتها دقیقهای دادگاه را به رسمیت نشناختم"، از او قابل پذیرش است؟ معلوم است که هر متهمی هر چه توجه اتهامات به او بیشتر باشد، بیشتر برای فرار از محاکمه تلاش میکند؛ اما در کجای قانون آمده که هر متهمی بویژه از نوع دانه درشتش باید دادگاه را به رسمیت بشناسد تا امکان برپایی آن وجود داشته باشد؟
برخی متهمان دانه درشت به لطف در اختیار داشتن امکانات رسانهای برای فرار از محاکمه و استنکاف از پاسخگویی به اتهامات خود، براحتی به نظام قضایی کشور اتهام میزنند.
متهمان دانه درشت به لطف مشاوره گرفتنهای گرانقیمت، خوب میدانند که چه بهانهها و شروطی را برای دادگاه بگذارند تا در نهایت به هدف اطاله پرونده و به نتیجه نرسیدن و پیچیده شدن موضوع برسند. این همان چیزی است که متهمان دانه درشت در پیِ آن هستند تا در نهایت از رسیدگی به اتهاماتشان ممانعت به عمل آید.
البته آنها از سوق دادن دادگاه بسوی محاکمه غیابی بهره دیگری هم میبرند و آن باز کردن کانال تازهای برای مظلوم نمایی است و طرح این ادعای فریبنده در رسانههای خود که "مارا غیابی محاکمه کردند و امکان دفاع نداشتیم و ... " این همان عملیاتی است که در ادبیات سیاسی از آن به عنوان " فرار به جلو" تعبیر میشود.
به هر حال، روح قانون و اجرای عدالت و نیز اصل "ترافعی بودن دادرسی" بعنوان اصلی پذیرفته شده، ایجاب میکند که هر متهمی بدون فوت وقت و با حضور در دادگاه، اتهاماتش بررسی شود و در اجرای عدالت تاخیری صورت نگیرد؛ بویژه اگر متهمی در بازداشت باشد، اصرار قانون برای تسریع در رسیدگی، بخاطر کوتاهتر شدن دوره بازداشتِ موقت او بیشتر میشود.
... و در نهایت صدها سال است که آباء و اجداد ما نسل در نسل به ما آموخته اند که "آن را حساب پاک است محاسبه چه باک است؟"