به گزارش مشرق، بدون هیچگونه اغراق یا جانبداری باید تنگه ابوقریب را یکی از برجستهترین فیلمهای جنگ و دفاع مقدس دانست که حتی در درون این ژانر همدست به نوعی ساختارشکنی زده و روایت متفاوتی از جنگ، مناسبات جنگ و آدمهای جنگ را به تصویر کشیده که این تصویر به سختی از حافظه سینمایی ما پاک خواهد شد. این ساختارشکنی البته به معنای بازنمایی دیگرگونه مضمون و درونمایه اثر از حیث نسبتش با جنگ و ارزشهای دفاع مقدس نیست که برعکس همان جهان آرمانی را در شمایلی اثربخشتر صورتبندی کرده است. با التزام به این معنا از ساختارشکنی میتوان تنگه ابوقریب را در دو ساحت و ساختار متمایز فرمی و محتوایی مورد خوانش و بازخوانی قرار داد.
از منظر فرمی با فیلمی مواجه هستیم که با پرهیز از مولفههای کلیشهای یا دوری تعمدی از فضاسازی متداول دست به نوعی آشنایی زدایی زده و به زیر پوست جنگ به مثابه یک نبرد و حتی هماوردی بیرحمانه رفته و از دل آن عمق زخمهایی که بر پیکر وطن وارد شده را برشمرده است. درواقع در اینجا ما با خود جنگ به معنای فیزیکی و جسمانی آن مواجه هستیم و کارگردان تلاش کرده تا کالبد جنگ را در قاب دوربین و تصویر خود به مخاطب نشان دهد، آن هم خیلی عریان و حتی بیرحمانه. شاید در کمتر فیلم جنگیای شاهد تصاویر دلخراش و تکاندهنده از کشته یا مجروح شدن رزمندگان چنانکه در این فیلم میبینم، شاهد بودیم و عمق و اوج فداکاری و ایثار مدافعان وطن را هم در پس همین تصاویر میتوان حس کرد. صحنههایی هولناک از پرپرشدن جوانان این مرز و بوم که در راه دفاع از وطن، جانانه جنگیدند و از سرزمین و خاک خویش صیانت کردند. اگر جنگ در سویه فرمیک فیلم برجسته میشود اما از حیث مضمون و درونمایه اثر، این «دفاع» است که برجسته شده و روایتی حماسی و در عین حال تراژیک از آن در قاب دوربین ثبت میشود. تنگه ابوقریب را باید فیلمی تمامعیار درباره دفاع و در ستایش از دفاع مقدس دانست که مفهوم مدافع بودن را در باشکوهترین جلوه خود به تصویر میکشد.
جالب اینکه مخاطب هیچ تصویری از دشمن نمیبیند جز نشانههای جنگی آن مثل گلوله و توپ و آتش! از سوی دیگر فیلم فاقد قصه متعارف و روایت عامهپسند بوده و تلاش کرده با فاصلهگذاری دراماتیک، خود جنگ را بیمحابا و عریان به تصویر بکشد و درواقع موقعیت جنگ را نه در ساختار دراماتیک که در قالب تراژیک روایت کند. روایتی که به لحن و زبانی مستندگونه نزدیک میشود که در پس آن میتوان ردپایی از جهان ذهنی و بصری روایت فتح را در صورت سینمایی شده آن ردیابی کرد. شکلی از روایت که انگار مخاطب را تا یک قدمی جبهه و خطمقدم نزدیک میکند. با این حال همه این عناصر و مولفههای بصری و تکنیکی قرار است محتوایی را در نقطه کانونی اثر قرار دهد. یعنی برجسته شدن آدمهایی که در این موقعیت جهنمی به دفاع از میهن و باورهای خود برخاستند و تا آخرین نفس جنگیدند.
تنگه ابوقریب نه فیلم ضدجنگ است، نه روایتی ایدئولوژیک از آن ارائه میکند و نه رویکردی تبلیغاتی و سیاسی دارد، بلکه صرفا تجربه عینی فضای جنگ را به تصویر میکشد و در برابر دیدگان مخاطب قرار میدهد. همین تمهید موجب شده تا تاثیرات معنوی و روحانی و حتی ملی و حماسی فیلم بیش از فیلمهای متعارف در این ژانر باشد. به نظر میرسد کارگردان خود واقعه را ذاتا واجد ظرفیت دراماتیک و تراژیک میداند که روایت بصری آن میتواند کارکرد درام را داشته باشد. تنگه ابوقریب تماشای یک رخداد جنگی نیست تجربه و درک عینی آن است که به واسطه سینما انجام شده. آدمهای جنگ در فیلم یکی از واقعیترین و باورپذیرترین کاراکترهای جبهه و جنگ هستند که همین معمولی بودنشان به آنها تقدس میبخشد و البته بازیگری درخشان جواد عزتی که حتی بازیگر توانمندی مثل حمیدرضا آذرنگ را هم زیر سایه خود قرار میدهد. ضمن اینکه بازی درخشان امیر جدیدی را هم نباید فراموش کرد.
تنگه ابوقریب ویژگی متمایز دیگری هم دارد و آن رو کردن برگی از تاریخ جنگ ایران و عراق است که تاکنون به آن پرداخته نشده و بسیاری از مخاطبان اطلاعی از آن نداشتند. از این رو خود سوژه و ماجرایی که دستمایه روایت قرار گرفته به اندازه کافی شوککننده و اثرگذار است و میتواند ذهن مخاطب را تا مدتها درگیر خود کند چنانکه بسیاری از نویسندگان و منتقدان پس از تماشای فیلم از وقوع چنین حادثهای اظهار بیاطلاعی کرده و سخت تحت تاثیر آن قرار گرفتند. از این حیث تنگه ابوقریب گواه صادقی است بر اینکه سینمای جنگ هنوز حرفهای ناگفته و قصههای روایت نشدهای دارد و همچنان میتوان از شگفتی و شکوه این حماسه سخن گفت و فیلم ساخت. تنگه ابوقریب بدون اینکه داستان متعارفی تعریف کند یا متاثر از سینمای قصهگو باشد قصهای را به تصویر میکشد که اقتباسی از یک واقعیت مهجور است اما روایتی تکاندهنده از برههای گم شده در تاریخ جنگ و جغرافیایی غریب است که در ذات آن میتوان غربت مردان بیادعایی را به نظاره نشست که در راه دفاع از خاک خویش به خاکوخون کشیده شدند.
درواقع تنگه ابوقریب روایتی ناب از ایستادگی و مقاومت در برابر دشمن است که شکوه این حماسه را نه در پوسته درام که در خلق عینی لحظههای جنگ بازنمایی و صورتبندی میکند. به عبارت دیگر موقعیت در اینجا به روایت شکل میدهد، نه داستان. تاثیرگذاری این روایت بر مخاطب در پایان فیلم به اوج خود میرسد. زمانی که کپشن تیتراژ پایانی نمایان میشود و بهعنوان عامل فرامتنی در درک و دریافت حسی و شناختی از قصه تاثیر میگذارد. جایی که مینویسد این عملیات پنج روز قبل از قطعنامه 598 رخ داده است. از این رو میتوان تنگه ابوقریب را روایتی از آخرین شهدای جنگ تحمیلی دانست. فیلمی که باید بارها و بارها آن را دید و هر بار برای ایثار و جانفشانی آدمهای قصهاش کلاه از سر برداشت. آدمهای باورپذیری که پای باورهایشان مردانه ایستادند.