به گزارش سرویس دفاع و امنیت مشرق، از زمان روی کار آمدن موشک های ضد زره، خصوصا با ورود به خدمت نمونه های دارای هدایت نیمه خودکار، روزگار برای جولان ادوات زرهی سخت و دشوار شد. هر چند همواره ضرب المثل دست بالای دست بسیار است، در زمینه نبرد زره و ضد زره قابل بیان و ارائه مصداق است، اما تجربه نبردهای مختلف؛ از جنگ تحمیلی ۸ ساله رژیم بعث علیه ایران تا نبردهای بندر الحدیده یمن در همین روزها نشان می دهد که خطرناک ترین سلاح ضد زره، هنوز موشک های هدایت شونده هستند.
این سلاح از روی پرتابگرهای ثابت و متحرک زمینی و بالگردها و امروزه پهپادها و حتی هواپیماهای سرنشین دار علیه ادوات زرهی به کار گرفته می شوند. در عرصه بالگردی، تجربه بزرگ دفاع مقدس ۸ ساله ایرانیان به تحلیلگران نظامی در عمل نشان داد که یک موشک توانا مانند تاو در کنار یک بالگرد با مشخصات تهاجمی خوب مانند کبرا، ترکیبی مرگبار برای ادوات زرهی دشمن خواهد بود.
البته مهارت و شجاعت بالای خلبانان هوانیروز ارتش، قابلیتی دوچندان به ترکیب فوق می داد به طوری که انهدام بالگردهای غزال و میل-۲۴ عراقی با موشک تاو و حتی یک مورد انهدام جنگنده میگ-۲۱ عراقی در کارنامه کبراهای این نیرو در دوران جنگ ثبت شده است.
استهلاک پروازی و تلفات رزمی دوران جنگ سبب می شد که تعداد بالگردهای در دسترس از این نوع به مرور کمتر شود. شیوه حضور این بالگردها در عملیات رزمی همواره به صورت یک گروه پروازی متشکل از بالگردهای کبرا و یک بالگرد ترابری به عنوان بالگرد نجات (Rescue) بود. وظیفه بالگرد نجات پرواز در منطقه ای نزدیک به صحنه درگیری بود تا در صورت بروز شرایط اضطراری برای بالگردهای تهاجمی به کمک خلبانان آن بشتابد.
اصولاً با توجه به قابلیت مانور کمتر بالگردهای ترابری نسبت به بالگرد رزمی کبرا، پرواز مستمر این بالگرد در صحنه نبردی که از هر سو تیری به سمت بالگرد نشانه می رود با مخاطرات فراوانی رو به رو است.
اما با توجه به اینکه تقریباً همیشه تیم های پروازی هوانیروز موفق به غافلگیر کردن نیروهای دشمن می شدند در چنین شرایطی اگر بالگردهای نجات که عموماً "بل-۲۱۴ اصفهان" و کمتر بالگرد بل-۲۰۵ و به ندرت بالگرد بل-۲۰۶ بودند نیز به سلاح هایی مانند راکت و موشک مجهز می شدند، می توانستند در یورش اولیه اقدام به شکار تعدادی از ادوات کرده و سپس به منطقه امن عقب نشینی کنند. همچنین در صورت بروز شرایط اضطراری نیز وجود سلاح هایی مانند راکت و تیربار روی بالگرد نجات به ایجاد یک پوشش آتش برای اجرای بهتر عملیات نجات کمک می کند.
در بین بالگردهای فوق، بل-۲۱۴ اصفهان پرتعدادترین و پرکارترین بالگرد ترابری در دوران دفاع مقدس و در واقع اسب کاری این نیرو بوده است.
لازم به ذکر است که در همان دوران جنگ تحمیلی، نمونه هایی از بالگردهای ترابری و شناسایی در کشورهای دیگر به موشک های ضد زره مانند تاو مجهز شده بودند که از آن جمله می توان به بالگرد آمریکایی ام-دی-۵۰۰ دیفندر از حدود ۱۹۷۶ (با ۴ موشک تاو) و لینکس انگلستان از ۱۹۸۱ (با ۸ موشک تاو) اشاره کرد. بالگرد غزال فرانسوی نیز به موشک های هات (۴ تا ۶ فروند) مجهز بود. بعدها نیز نمونه رزمی از بالگرد سبُک بل-۲۰۶ به نام OH-۵۸ اساساً برای مأموریت رزمی آماده شده و علاوه بر تیربار و راکت، به موشک های ضد زره تاو و هلفایر مجهز شد.
نمونه هایی از بالگرد ترابری UH-۶۰ بلک هاوک نیز به موشک های هلفایر، تا تعداد قابل توجه ۱۶ فروند مجهز شدند. این مثال ها نشان می دهد که ارزش رزمی تجهیز بالگردهای ترابری و شناسایی به سلاح شامل تیربار، راکت و موشک مشخص بوده است.
البته متخصصان کشورمان در دوران جنگ تحمیلی موفقیت کاملی در به کارگیری تسلیحات قابل تطبیق با بالگردهای کبرا کسب کردند که مهمترین آنها تجهیز این بالگرد به موشک هوا به سطح هدایت اپتیکی ماوریک است که در عملیات های مختلفی نیز با موفقیت علیه اهداف مختلف شلیک شد. حتی تصاویری نیز از به کارگیری راکت اندازهای ۷۰ میلیمتری راکت هایدرا-۷۰ از بالگرد ۲۱۴ در مستندهای دوران دفاع مقدس دیده می شود اما نبود امکانات کافی از جمله سامانه هدفگیری را میتوان سبب اصلی عدم گسترش راکت و موشک روی این بالگردها دانست.
همچنین پروژه تطبیق موشک ماوریک با بالگردهای هوانیروز در دوران جنگ تحمیلی از ابتدا بر روی دو بالگرد کبرا و ۲۱۴ شروع شد اما با توجه به سنگینی موشک ۲۸۰ کیلوگرمی ماوریک، تأثیر نامطلوبی روی هدایت و کنترل بالگرد ۲۱۴ داشته و به این دلیل تنها روی بالگرد کبرا به کارگیری شد.
در سال های اخیر که سامانه های الکترواپتیکی پایدار شده به صورت ژیروسکوپی و ساخت داخلی، قابلیتهای بالای خود را روی پهپادهای ایرانی در مأموریت های مختلف اثبات کرده اند، روند به کارگیری این سامانه ها و نیز تجهیزات دید در شب روی بالگردهای مختلف سرعت گرفته است. از جمله بالگردهای ۲۱۴ در هوانیروز ارتش و سپاه به این سامانه ها مجهز شده اند. تیربارهای گتلینگ ۷.۶۲ و تک لوله ۱۲.۷ میلیمتری، راکت اندازهای ۷ و ۱۹ فروندی نیز از جمله سلاح های هماهنگ شده با بالگردهای ۲۰۶ و ۲۱۴ بوده اند.
اما بالاخره پای فرشته مرگ ادوات زرهی دشمن، یعنی موشک ضد زره نیز به روی بالگردهای ترابری باز شد. هوانیروز ارتش موفق به نصب موشک ضد زره دهلاویه بر روی بالگرد ۲۱۴ شده است. روی این بالگرد، ترکیب نسبتاً سنگینی از راکت اندازهای ۷ و ۱۹ فروندی در کنار موشک دهلاویه مشاهده می شود. یک سامانه الکترواپتیکی پایدار شده که کشف و نشانه روی اهداف بر عهده آن است زیر دماغه بالگرد نصب شده است.
دهلاویه که نمونه ایرانی و با ویژگی هایی همچون موشک مشهور "کورنت روسی" محسوب می شود یک موشک ضد زره با سرجنگی دو مرحله ای خرج گود است که به شیوه نیمه خودکار فرمان به خط دید سوار بر پرتو لیزر هدایت می شود. قطر این موشک ۱۵۲ میلیمتر و جرم آن ۲۲.۷ کیلوگرم است که ۶.۸ کیلوگرم آن مربوط به سرجنگی می باشد. مرحله پیشرو این سرجنگی نیز ۰.۵۶ کیلوگرم جرم داشته و در مجموع عمق نفوذ دهلاویه را به ۱۰۰۰ تا ۱۲۰۰ میلیمتر در زره می رساند.
برد موشک دهلاویه بین ۱۰۰ تا ۵۵۰۰ متر درصورت شلیک از پرتابگر ساکن زمینی در روز و ۳۵۰۰ متر در شب با کمک سامانه دید در شب است. بیشینه سرعت این موشک برابر ۲۴۰ متر بر ثانیه بوده و زمان پرواز آن در برد نهایی به ۲۳ ثانیه می رسد. این موشک با استفاده از بالک های نصب شده در دماغه آن کنترل شده و بالک های عقبی آن نقش پایدارساز را دارند. تمامی این بالک ها در داخل محفظه پرتاب به شکل جمع شده قرار گرفته و پس از پرتاب باز می شوند. موشک و محفظه پرتاب جمعاً حدود ۲۵ کیلوگرم است.
در رابطه با نوع هدایت این موشک توجه به اعلام این نکته که در برابر انواع اقدامات جنگ الکترونیک مقاوم است، محتمل ترین گزینه، هدایت نیمه خودکار فرمان به خط دید سوار بر پرتو لیزر است که تجریه ساخت و بکارگیری چنین موشک ضد زرهی در توفان-۵ و تندر نیز وجود داشته است. بنابراین می توان منطقاً دقت بالایی برای دهلاویه متصور بود.
موشک کورنت ساخت روسیه بوده و از ۱۹۹۸ عملیاتی شده است. این موشک برای اولین بار در سال ۲۰۰۳ و در جریان اشغال عراق در یک عملیات نظامی واقعی شرکت کرده و گفته می شود سپس در جنگ ۳۳ روزه رژیم صهیونیستی با حزب الله لبنان در سال ۲۰۰۶، جنگ های این رژیم با مقاومت اسلامی فلسطین در غزه و سپس جنگ داخلی سوریه و یمن به کار گرفته شده است. این موشک موفق به انهدام یا آسیب رسانی زیاد به تمام تانک های اصلی میدان نبرد (MBT) حاضر در برابر خود شده است که شامل آبرامز آمریکا، لئوپارد آلمان، لکلرک فرانسه و مرکاوای رژیم صهیونیستی (در نسل های ۲ و ۳ و ۴) در کنار سایر زره پوش های مطرح مانند نفربر بردلی و برخی امرپ های حاضر در یمن شده است.
با توجه به اینکه ایران یک خانواده از موشک های ضد زره تاو با توسعه بومی به نام توفان را در نسل های مختلف ساخته و در دست تولید دارد و با توجه به قابلیت هواپرتاب موشک های توفان، امکان نصب و به کارگیری این موشک ها نیز روی بالگردهایی مانند ۲۰۶ و ۲۱۴ وجود دارد. همچنین خانواده بمب و موشک های سدید نیز که روی بالگردهای شاهد-۲۸۵ سپاه در حال خدمت است، کاندیدای دیگر استفاده به عنوان سلاح موشکی برای بالگردهای شناسایی و ترابری محسوب می شود.
آنچه بیشتر از نوع موشک های به کار رونده در این مرحله از توسعه توان رزمی بالگردهای کشور اهمیت دارد، پذیرش جدی لزوم و تلاش مستمر در جهت بهسازی تجهیزاتی آنها است که می تواند علاوه بر فواید ذکر شده در تسلیح بالگردهای ترابری تا حدودی نیاز رو به افزایش تعداد بالگردهای رزمی را تا زمان به ثمر نشستن پروژه های داخلی برای ساخت آنها یا خرید بالگردهای رزمی خارجی جبران کند.
این بهسازی ها تا امروز شامل تجهیزات ناوبری و مخابراتی جدید، نمایشگرهای دیجیتال، نمایشگر نقشه متحرک، سامانه های الکترواپتیکی شناسایی و هدفگیری، سلاح های مختلف شامل تیربار، راکت و موشک بوده است که در ادامه باید دستکم با سامانه های هشدار دهنده شلیک موشک دشمن و انواع فریب دهنده های راداری و حرارتی دنبال شود.