به گزارش مشرق، مجموعه تلویزیونی «48» ویژه برنامه رسانه ملی در هفته دفاع مقدس است که هرشب از ساعت 23 با اجرای مسعود دهنمکی روی آنتن شبکه 4 میرود. مهمان شب گذشته این برنامه علی اصغر زارعی، مسئول جنگ الکترونیک سپاه در روزهای دفاع مقدس بود. او دربارهی جنگ الکترونیک ایران علیه عراق در 8 سال دفاع مقدس صحبت کرد.
علی اصغر زارعی در ابتدای این برنامه ضمن اشاره به شرایط الکترونیکی جنگ در روزهای اول گفت: در اوایل جنگ تنها امکانات ما برای ارتباط با یکدیگر بیسیمها بودند. به کمک بی سیمها یگانهای مختلف با همدیگر حرف میزدند و البته با تغییر فرکانس آن میتوانستیم حرفها و گفتگوهای دشمن را بشنویم و از اطلاعات آنان باخبر شویم اگر چه همیشه رمزی حرف میزدند. وقتی که بیسیمچیهای دشمن را اسیر میکردیم در بازجویی از آنان متوجه کدهای رمزی صحبتهای آنان در پشت بیسیم میشدیم و خیلی هم سخت نبود. این موضوع تا عملیات بیتالمقدس و آزادسازی خرمشهر ادامه داشت اما پس از آن به این دلیل که غربیها و آمریکا دیگر از قدرت ما ترسیده بودند، تجهیزات بسیار زیاد و مدرنی را در اختیار صدام قرار دادند.
بعد از عملیات بیتالمقدس شاهد بودیم که غرب حمایت تخصصی بسیار گستردهای را از صدام انجام داد وما در عملیات رمضان متوجه وجود این تجهیزات و کارکرد آن شدیم؛ جایی که میدیدیم که دیگر نمیتوانیم به راحتی صحبتهای عراقیها را شنود کنیم. جالب است بدانید که بعد از آزادسازی خرمشهر، فرانسویها هواپیما در اختیار عراق گذاشتند، آلمانیها بمبهای شیمیایی به آنان دادند، ارتش آمریکا آواکس داد و در این میان انگلیسیها نیز تجهیزات مخابراتی رمزی بسیار قوی و 12 گردان سرباز جنگ الکترونیک به صدام هدیه دادند. این تجهیزات رمزی همگی توسط راکال انگلیس تولید شده بود.
وی ادامه داد: بعد از عملیات رمضان و در غنائم جنگی که به دستمان رسیده بود تعدادی بیسیم و رادار جدید پیدا کردیم که توسط سربازان عراقی مورد استفاده قرار میگرفت. وقتی این تجهیزات جدید را دیدیم، در فرماندهی جنگ در سپاه تحلیلهای جدیدی به وجود آمد و تصمیم گرفتیم که ما هم به صورت تخصصی وارد این عرصه بشویم. در مورد بیسیمهای ارتش عراق باید بگویم که در ابتدا گفتیم حالا که نمیتوانیم ماهیت صحبتهای آنان را به صورت دقیق بشنویم، میتوانیم طیف الکترومغناطیس تابششده را کنترل کنیم و از کمیت موجهای رسیده، تحلیلهایی از فعالیت دشمن و شرایط آن داشته باشیم.
مسئول یگان جنگ الکترونیکی سپاه (جنگال) به ماجرای شکستن رمزهای صحبت عراقیها پرداخت و گفت: ما در آن زمان با امکانات راداری که از ارگانهای مختلف گرفته بودیم، تیمی را در یگان جنگال تشکیل دادیم که مسئولیت آن کنترل سرعت طیف الکترومغناطیس دریافتی بود. با این وجود وقتی که غنائم را دریافت کردیم، اولین ایده برای مهندسی معکوس این بیسیمها در جنگال مطرح شد. تصمیم گرفتیم که آن را برای بررسی بیشتر در اختیار جهاد دانشگاهی دانشگاه صنعتی شریف قرار بدهیم. وقتی آنان مدارهای دستگاه را تحلیل کردند و همه چیز مشخص شد، فهمیدیم که روند کار این بیسیمها اینگونه است که صداهای مختلف را با هم قاطی میکند که اگر در مسیر آن، یک نفر سومی سیگنالهای آن را دریافت کرد و شنود کرد، هیچ چیز برایش مشخص نشود. برای این که بتوانیم آن را رمز گشایی کنیم مشخص شد که 64 حالت مختلف میتواند اتفاق بیفتد که در هر حالت باید آن را بررسی میکردیم.
در نهایت به این نتیجه رسیدیم که باید سیگنالی را به دستگاه دشمن بفرستیم؛ بنابراین وقتی که اپراتور عراقی شاسی بیسیم خود را رها میکرد، دستگاه ما اولین سیگنال را به دستگاه او میفرستاد و در آن تغییراتی ایجاد میکرد که ما بتوانیم صداها را بفهمیم. دقت کنید که ما با انجام یک جنگ الکترونیکی به دشمن نفوذ کردیم و ضمن ایجاد تغییرات در داخل دستگاههای آنان، مکالمهشان را میفهمیدیم. اسم این سیستم را از ابتدا «رحمت» گذاشتیم چرا که واقعا رحمت الهی بود. جالب است که وقتی دستگاه رمزگشایی شد و به اطلاعات آنان دسترسی پیدا کردیم، میشنیدیم که سربازان عراقی دیگر با هم حرف نمیزدند بلکه یک سری نامههای سری را به صورت تلگرافی برای همدیگر بیان میکردند. در حقیقت آنان از آنجا که تردید نداشتند که کسی بتواند رمز را بشکند و صحبتهایشان را گوش کند، خیلی راحتتر اطلاعات را منتقل میکردند. ما در طول جنگ 12 هزار نامه سری و فوری را از همین طریق از ارتش صدام به دست آوردیم. البته باید بگویم که تمام این کارها سری بود و حتی بسیاری از فرماندهان و مسئولان دولتی تا انتهای جنگ از وجود چنین سیستمی باخبر نبودند.
او اضافه کرد: تمام فرامین و گزارشهای عراقیها از طریق همین سیستم بین گردانها تیپها و فرماندهی منتقل میشد و ما به کمک شکستن رمز توانسته بودیم به این اطلاعات دسترسی پیدا کنیم. برای مثال هر زمانی که میخواستند بمب شیمیایی بزنند در این سیستم به نیروهای خودی اعلام میکردند که ماسک بزنند، ما هم میدانستیم که قرار است در چه منطقهای و چه زمانی شیمیایی بزنند و خیلی سریع به نیروهایمان اطلاع میدادیم. دقت کنید که اگر چنین سیستمی نبود قطعا فاجعه بسیار بدتری رخ میداد و تعداد جانبازان شیمیایی ما بسیار بیشتر از اکنون میشد. همچنین به عنوان مثالی دیگر در عملیات والفجر مقدماتی، در حالی که بچههای ما اروند را رد کرده بودند و جلو میرفتند ناگهان باخبر شدیم که نیروهای عراقی هم همین امشب میخواهند عملیات کنند، خیلی سریع به قرارگاه خبر دادیم تا ما خیلی زودتر حمله کنیم و کار را یکسره کنیم. بعد از این عملیات بسیاری از اسرا میگفتند که آنها هم قرار بود امشب پاتک داشته باشند. یکی دیگر از کارهایی که سیستم جدید اطلاعاتی ارتش عراق انجام میداد این بود که با شنود مکالمات ما اطلاعات حاصله را جمعآوری میکردند و در قالب یک بسته به بغداد میفرستادند. ما به کمک همین تکنیک، این بستهها را میگرفتیم و آنان را شکست میدادیم. خاطرم هست که یک روز چنین اطلاعاتی را از عراقیها گرفته بودیم و به قرارگاه خودمان فرستادیم. خب بعضا این اطلاعات شامل اشتباهاتی بود که بعضی گردانها انجام میدادند. وقتی اطلاعات به دست فرماندهی کل رسید ایشان تذکراتی را به گردانهای مختلف میدادند. جالب است که بسیاری از این گردانها آمده بودند و معترض میشدند که شما با سیستم خود، جاسوسی ما را برای فرمانده میکنید. باید بگویم که این کارها واقعا لطف الهی بود.
زارعی در پاسخ به سوال مسعود دهنمکی مبنی بر انتشار اسناد این کار گفت: اسناد این کار در حال جمعآوری است و از آنجا که جز اطلاعات طبقهبندی شده است، انتشار آن سخت است اما اخیرا دستوری مبنی بر انتشار این اسناد آمده است و به زودی آن را منتشر خواهیم کرد.
او در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر این که چرا با وجود چنین قدرتی عملیات کربلای 4 لو رفت، گفت: در این عملیات ما یک سایت بزرگ در 15 کیلومتری خرمشهر داشتیم که یکی از قویترین سایتهای جنگ الکترونیک سپاه بود. اطلاعات ما از چند روز قبل از این عملیات نشان میداد که دشمن در یک سکوت بیسیمی است. البته از نوع ارتباطات عراقیها ملاحظه میکردیم که یک سری اطلاعات به عراقیها میرسد. احتمالا این اطلاعات را آواکسهای آمریکایی میدادند. همچنین وقتی که عملیات آغاز شد و نیروهای ما وارد منطقه شدند تعداد این مکالمات بسیار بالاتر رفت.
این سردار سپاه به ماجرای دیدار محرمانه آیت الله خامنهای از سایت جنگ الکترونیک اشاره کرد و گفت: خاطرم هست که در اواخر جنگ و در زمانی که ایشان به منطقه آمده بودند ازشان درخواست کردم که به سایت جنگال نیز بیایند و بازدیدی داشته باشند. وقتی که همراه با ایشان در حال ورود به سایت بودیم، امیر سلیمی نیز همراه ما بود. نیروهای ما جلوی ایشان را گرفتند اما آقا گفتند که ایشان هم همراه ما بیاید و ایراد ندارد. وقتی که روند کار را به ایشان نشان دادیم، ایشان بسیار تعجب کرده بودند و از من پرسیدند که از کجا باور کنیم که واقعا چنین کاری در حال رخ دادن است؟ من هم ایشان را پشت یکی از سیستمها نشاندم و مکالمات بین نیروهای عراقی را قبل از شکستن رمز و بعد از آن نشان دادم و گفتند که بسیار عالیست. آقا بیش از چند ساعت در سایت ما حضور داشتند و میگفتند که این کار یکی از معجزههای الهی است. دقت کنید که عمده تجهیزات ما در سایت جنگال چیزهایی بود که به عنوان غنیمت گرفته بودیم و خیلی از آنان نیز تجهیزات غیر نظامی بود. حتی جالب است که خیلی از رادارها که قبلا اسم آن را در دانشگاهها نیز نشنیده بودیم به غنیمت گرفته بودیم.
وی در بخش پایانی صحبتهای خود ضمن اشاره به ادامه فعالیت این سیستم پس از جنگ گفت: سیستم ما بعد از جنگ در اختیار شناسایی منافقین قرار گرفت و بنابراین هنوز هم خیلی نمیتوانیم راجع به آن صحبت کنیم. این سیستم اکنون پیشرفتهتر شده است و ما میتوانستیم به راحتی کلید رمز را پیدا کنیم. ما این امکانات را در اختیار دوستان امنیتی و سپاه قرار دادیم که در کارهای خود و جنگ با منافقین استفاده کنند. حال جالب است بدانید که بعد از این که اعلام کردیم تمام مکالمات عراقیها را شنود میکردیم، شرکت راکال انگلیس سازنده این دستگاه منحل شد و با شرکت دیگری ادغام شد.