به گزارش مشرق، روزنامه «کیهان» در ویژههای خود نوشت:
فرشاد مومنی در نشست ارزیابی طرح تحول سلامت گفت: ما بر این باور بودهایم که به ویژه از نقطه عطف روی کار آمدن رئیسجمهور آمریکا و تهدیدهای او مبنی بر خروج از برجام، به دلایل و علل گوناگون شدت نیاز کشور ما به برنامهریزی در یک ابعاد خارقالعادهتری افزایش یافته است. اما آنچه عملا مشاهده میشود این هست که دقیقا در نقطه مقابل اقتضاء زمانه، یک برنامه گریزی با شدت کمسابقهای طی سالهای اخیر عملا مشاهده میشود.
بیشتر بخوانید:
اعتراض فرشاد مومنی به منطق «کی بود، من نبودم» دولت
مؤمنی: کلید نرخ ارز و رانت آن دست دولت است
وی گفت: من میتوانم به ماجرای دستکاری نرخ ارز به عنوان یک نمونه اشاره کنم. همانگونه که چندین بار در جلسات این مسئله مورد بررسی قرار گرفت هیچ یک از انتظارات طرفداران افزایش نرخ ارز در طی سی ساله گذشته اتفاق نیفتاده است. اما در عوض تا دلتان بخواهد آسیبها و خسارتهای بعضا غیرقابل جبرانی بر اثر اجرای سیاست آشفتهساز به کشور ما تحمیل شده است. دکتر مومنی در ادامه به تمرکز رسانهها بر روی سخنان رئیسجمهور با مسئولان وزارت اقتصاد و امور دارایی در روز چهاردهم آبانماه اشاره کرد و گفت: آقای رئیسجمهور در بخشی از صحبتهای خود نشان داد گویی سطوحی از درک تذکرات مشفقانه و نقدها و هشدارهای اقتصاددانها برای ایشان پدید آمده است.
ایشان سخنانی با این مضمون گفتند که عدهای اقتصاددان طی چند ماهه اخیر مکرر به ایشان توصیه میکردند که راه را برای افزایش نرخ ارز باز کنند و به تعبیر ایشان اگر چنین چیزی اتفاق بیفتد ایران گلستان میشود ولی به قاعده تجربه سی ساله از همان ابتدا برای اکثریت اقتصاددانهای ایران محرز شده بود و این احراز مطلق حتی در بیشمار اسناد رسمی منتشره توسط سازمان برنامه و بودجه و بانک مرکزی و وزارت اقتصاد و دارایی هم انعکاس یافته بود و از روز سر کار آمدن آقای حسن روحانی تا به امروز هم بارها و بارها اقتصاددانها در این زمینه هشدارهای کافی داده بودند.
وی افزود: آقای رئیسجمهور در صحبتهای خود به جای اینکه انتقاد از خود کند و خطای فاحش خود را در نادیده گرفتن پنج ساله تذکرات مشفقانه اقتصاددانها مورد توجه قرار بدهند، به نصیحت و توصیه کارشناسی به اقتصاددانها اقدام کردند و فرمود چون آن گلستان موعود متوهمها و ذینفعها حاصل نشده، این اقتصاددانها هستند که باید توجه کنند با یک عمل پیچیده سروکار دارند.
دکتر فرشاد مومنی گفت: برای ما قسمت اول ماجرا خیلی مهمتر است که یک مقام رسمی به صراحت اذعان کرده که این سیاست هیچ دستاوردی برای کشور نداشته و یک بار دیگر هم پس از سه دهه تجربه شکستخورده مقام رسمی این بار خیلی صریحتر از تجربههای قبلی خود و مقامات قبلی سیاستگذار کشور بر روی این مسئله صحه گذاشت. ایشان به جای اینکه از اقتصاددانهای مشفق عذرخواهی کند که پنج سال مستمر به ایشان میگفتند که شما اقتصاد را دارید با چشمی میبینید که تنها یک چشم است از موضع اینکه ایشان به کشف و شهودی نائل شدند که اقتصاددانها گویی نمیدانستند، فرمودند ما از این به بعد به پیچیدگی علم اقتصاد توجه بیشتری کنیم. ما از این توصیه سپاسگزاری میکنیم و گرامی میداریم ولی به ایشان با صراحت میگوییم که ما باید در عمل ملاحظه کنیم آنچه ایشان درمورد بیثمر بودن افزایش نرخ ارز فهمیدند و به زبان آوردند از لحظهای که فهمیدند بعد دستاورد عملی آن چیست و تفاوتش با کارهایی که در گذشته میشد چه چیزهایی خواهد بود؟
وی افزود: ما در تجربه تاریخی گذشته خود شاهد این بودیم که وقتی سیاست انحطاطآور افزایش شدید نرخ ارز در سالهای اولیه دهه ۱۳۷۰ به بحران و بنبست خورد طیفی از کسانی که به اصطلاح اقتصاددان خوانده میشوند و پای این علم سینه میزدند مهمترین آنها هنگامی که اولین علائم بنبست ظاهر شد هرکدام به طریقی از پاسخگویی طفره رفتند و ژستی گرفتند. یک نفر از آنها استعفا داد و گفت من کار نمیکنم؛ شخص دیگری فرصت مطالعاتی گرفت و به خارج رفت و شخص دیگری بورس تحصیلی گرفت و بعد از اینکه اوضاع کشور را آشفته کرد تازه رفت که ادامه تحصیل دهد. کسانی که مسئولیتگریزتر بودند زودتر اقداماتی برای فرار از مسئولیت انجام دادند زمانی که اولین علائم جدی انحطاطآوری و شکست سیاست افزایش نرخ ارز اتفاق افتاد. در آن دوره به جای عذرخواهی هتاکی و فرافکنی کردند.
وی افزود: اکنون هم علائمی از این مسئله در درون دولت حسن روحانی دوباره مشاهده میشود. وقتی بنبست و خسارتبار بودن و پرهزینه بودن این سیاست آشکار شد چند ماهی هست زمزمههایی مطرح میشود کسانی که از این سیاست دفاع میکردند یک نفر یک نفر دارند لیز میخورند و با همان سبک و سیاق سابق به جای پاسخگویی فرار را بر قرار ترجیح میدهند. اما سیستم مافیای رسانهای که از این ایده پشتیبانی میکند یک موجی را ساماندهی میدهد تحت عنوان اینکه این اندیشه در دولت نیست. موج دیگری که در همین چارچوب مافیای رسانهای راه انداخته این است که میگوید وقتی آنها کنار رفتند به معنای مسلط شد نهادگرایان در عرصه مدیریت اقتصادی کشور است که این یک دروغ بزرگ است.
وی با انتقاد از عدم تغییر مواضع اقتصادی دولت گفت: دولت مطلقا بعد از اینکه آقای رئیسجمهور فهمید آن رویکرد فقط میتواند برای کشور فاجعهسازی کند هیچ اهتمامی برای برخورد برنامهای با چالشهای موجود را از خود به نمایش نگذاشته و حتی رسانههای سالم را هم تحت تاثیر قرار داده و بعضی از رسانههای سالم هم بازی این ماجرا را خوردهاند و میخواهند سطح بالاتری از مسئولیتگریزی را نسبت به تجربه دهه ۱۳۷۰ انجام دهند؛ به این معنا که میخواهند به طور همزمان در حین اینکه خودشان از مسئولیت فرار میکنند بار افتضاحات کنونی اوضاع اقتصادی کشور را هم به گردن نهادگراها بیندازند.