سرویس سیاست مشرق- محمدجواد ظریف، وزیر خارجه کشورمان، روز ۲ آذر در بخشی از سخنرانی خود در چهارمین نشست گفتگوهای مدیترانه ای در رم گفت:
"ما همراه سایر کشورها با آمریکا مذاکره کردیم و به نتیجه خوبی رسیدیم. الان اروپا و بقیه باید برای زحمات خود و امنیت جهانی سرمایهگذاری و هزینه کنند. نمیشود بدون اینکه خیس شد شنا کرد."
این سخنان ظریف، تلویحا پیام «مرگ برجام» را در خود داشت و این که بعد از شش ماه از اجرایی شدن تحریمها، عملا اروپا هیچ سازوکاری برای مقابله با تحریمهای یکجانبه آمریکا تدارک ندیده و اصولا ارادهای هم برای چنین کاری ندارد. به بیان دیگر، امری که از ماهها و حتی از ابتدای امضای برجام برای بسیاری از کارشناسان محتوم به نظر می رسید، تازه در زبان ظریف (آن هم به طور بسیار ظریف و سربسته) خودنمایی می کند.
در کنار این سخنان، توئیتی به زبان انگلیسی توسط ظریف خطاب به اروپاییها نوشته شد، که همین مضمون را در خود داشت:
به نظر میرسد که مهمترین ماموریت جناب وزیر خارجه در نزدیک به ۶ سال گذشته، یعنی برجام، رسما به پایان خود رسیده است و تاسفبار این که ۶ سال تمام، محوریت همه سیاستهای داخلی و خارجی دولت محترم بر مبنای اعتمادی به اروپا بود که بنا بر سوابق تاریخی و البته لحاظ پیوندهای عمیق اروپا و آمریکا، محکوم به فنا بود.
در همین مدت، نه تنها به واسطه نگاه معتمدانهی شدید و غلیظ دولت و دستگاه دیپلماسی به غرب، روابط ما با متحدان قدیمیتر و همراهتر(چین و روسیه) هم آسیب دید، که به واسطه تعهدسپاریهای بی منطق و بدون دلیل دولت، ما با دست خود بخش زیادی از اطلاعات مالی دور زدن تحریمها را در قالب fatf در اختیار تحریمکنندگان قرار دادیم که یک قلم آن اطلاعات ۴۰۰ صرافی بود که جرقه آغاز بحران ارزی را از اواخر سال گذشته کلید زد. [۱] بگذریم از این که بنا به اظهارات مهدی غضنفری، وزیر صنعت دولت دهم، از طرف دولت کنونی هیچ تلاش و اقدامی برای استفاده از تجربیات دور قبل تحریمها و ابتکاراتی چون اتاق مبادلات ارزی و شیوههای چریکی فروش نفت، انجام نگرفت. [۲]
اما جالب اینجاست که در همین سخنرانی دکتر ظریف در رم و هم در توئیت ایشان، هم باز استفاده از ادبیات مبهم و دوپهلو و تاویلبردار، راه را برای تفسیر به رأی دشمنان هم باز گذاشته است. وقتی وزیر خارجه ایران از این می گوید که "برجام برای تامین امنیت اروپا" بوده است و اروپا باید برای حفظ امنیت خود (حفظ برجام) هزینه کند، یعنی به نوعی مدعیات و اتهامات غربیها تا پیش از برجام که ایران در حال ناامن کردن جهان و اروپاست، درست بوده و با برجام واقعا این روند متوقف شده است.
آقای دکتر ظریف، کمتر از دو هفته قبل، در مصاحبه با خبرآنلاین، ادعاهایی درباره «پولشویی گسترده» در ایران را با ذکر عدد و رقمهای نجومی(یک قلم ۳۰ هزار میلیارد تومان!) مطرح کرد، که متاسفانه با استقبال شدید رسانههای ضدانقلاب و رسانه های خارجی ضدایران مواجه شد و باز مهر تاییدی بر این ادعای ترامپ بود که "ایران با پولشویی گسترده و تامین مالی تروریسم، تهدیدی برای امنیت منطقه و جهان است. " سوال این جاست، که چرا وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران باید یک بار به صراحت و یک بار با استفاده از ادبیات دوپهلو، بهانه برای حمله تبلیغاتی به جمهوری اسلامی بدهد؟
در همین زمینه بخوانید:
آیا با توجه به سوابق به موجود از ظریف این انتظار وجود ندارد ایشان در اظهارنظرهای بینالمللی خود، هنوز گوشه چشمی به سیاست داخلی دارد و قصدش ارسال این پیام به اروپاییهاست که طرفی که در سیاست داخلی ایران می تواند با غربیها و اروپاییها کار کند، همین جریان اعتدال است و اروپاییها باید هزینه بر سر کار ماندن این جریان را تقبل کند؟
مگر همین جناب ظریف نبود که در دوران اوجگیری پرونده هستهای ایران در اوایل دهه ۸۰، زمانی که حسن روحانی دبیر شورای عالی امنیت ملی و مذاکرهکننده ارشد هسته ای ما بود، به عنوان عضو تیم مذاکره، در سال ۲۰۰۴ و در مذاکرات سعدآباد در حالی که در گوشهای در حال مذاکرات محرمانه با محمد البرادعی (مدیرکل وقت آژانس بینالمللی انرژی اتمی) بود؛ نگرانیهای جریانی و حزبی خود را با البرادعی در جریان گذاشت.
او به البرادعی درباره آثار و تبعات شکست مذاکرات گفت و گفت شکست مذاکرات باعث پیروزی جریان رقیب آنها در انتخابات آتی ریاستجمهوری خواهد شد.
و همین دکتر ظریف در مهر ۹۳، در جریان سفر به نیویورک برای شصت و نهمین اجلاس عمومی سازمان ملل، در مصاحبهای که با مارگارت وارنر خبرنگار ارشد شبکه آمریکایی پی بی اس در محل شورای روابط خارجی آمریکا ترتیب داده شده بود، در جواب پرسش «هاله اسفندیاری» (جاسوس آمریکایی ایرانیتبار که در سال ۸۵ توسط دستگاه امنیتی بازداشت شده بود) پاسخی تامل برانگیز (از منظر حوزه اختیارات یک وزیر خارجه که در هیچ کجای دنیا در یک نشست بینالمللی درباره سیاست داخلی کشورش موضعگیری نمی کند) داد. اسفندیاری پرسید که «آیا شکست در مذاکرات هستهای بر سیاست خارجی ایران تاثیرگذار خواهد بود؟ اگر بله، چگونه؟ تاثیر این شکست بر سیاست داخلی چطور؟ البته میدانم که این حوزه مربوط به شما نیست» و ظریف چنین پاسخ داد:
" بیتردید، همینطور است زیرا ما روندی را شروع کردهایم که هدف از آن تغییر فضای سیاست خارجی کشور است. اگر با وجود تلاشهای ما برای تعامل، این تلاشها بینتیجه بماند، مردم ایران این فرصت را خواهند داشت تا ۱۶ ماه دیگر که انتخابات پارلمانی در ایران برگزار میشود، به این عملکرد ما (با آرای خود) پاسخ دهند. وقتی قبلا در تعامل و مذاکرات درباره توافق هستهای با جامعه بینالمللی در سالهای ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵، توافقهایی کردیم و تلاشهای ما برای عملکرد شفاف، از جانب اتحادیه اروپایی رد شد، البته باید توجه داشت که اتحادیه اروپایی به تنهایی فعالیت نمیکرد و افرادی در کاخ سفید و وزارت خارجه آمریکا مانع از هرگونه توافق شدند، همانطور که حالا هم کسانی هستند که نمیخواهند هیچگونه توافقی حاصل شود قطع نظر از اینکه مفاد آن چه باشد. در آن زمان مردم با انتخاب رئیس جمهوری متفاوت (احمدینژاد) به دلیل شکست (در مذاکرات) در واقع به ما پاداش دادند که مرا هم زود بازنشسته کرد! (خنده حضار)، حالا من بار دیگر زنده شدهام )خنده حضار.(به نظر من، در انتقال پیامی که جامعه بینالمللی و بویژه غرب میخواهد به ایران منتقل کند باید بسیار دقت کند. باید دید تعامل از جانب ایران و تلاش ایران برای باز بودن و نگاه به آینده داشتن با پاسخ مثبت مواجه میشود یا اینکه بار دیگر، رد میشود. من فکر میکنم مردم ایران پاسخ خود را در صندوقهای رای نشان خواهند داد"[۳]
درباره رفتار حزبی ظریف بیشتر بخوانید:
آیا مذاکرات هستهای بهانهای برای برد و باخت در انتخابات مجلس است؟
ظریف این سخنان را در سال قبل از انتخابات مجلس دهم در سال ۹۴ بیان کرده بود و حتی در رسانههای خارجی، از این که وزیر خارجه ایران، در اظهارنظری در یک نشست خارجی به موضعگیری درباره سیاست داخلی پرداخت، ابراز تعجب فراوان شد.
حقیقت آن است که دکتر ظریف که دستکم از سال ۶۷ و پذیرش قطعنامه، در برخی بزنگاههای مهم و حیاتی سیاست خارجی ما اثرگذاری جدی داشته است، بعد از ۶ سال فرصت و اختیارات گسترده (و بی سابقه) در دولت اعتدال برای به سرانجام رساندن «برجام» دست خالی مانده است.
اگر بنا بود که ملت ایران با از دست دادن صنعت هستهای، تعهدسپاریهای جانبی توافق هستهای و تبدیل شدن به «شاگرد اول» تعهدات و مناسبات بینالمللی و برنده شدن کاپ اخلاق! (که بانیان و واضعان آن از قبیل ایالات متحده خود کوچکترین تعهدی به آنها ندارند و خروج بی مهابای ترامپ از توافقات و معاهدات بینالمللی نماد آشکار آن است) و بستن قراردادها و امضای توافقات محرمانه (بدون اطلاع نمایندگان ملت در مجلس) و قول و قرارهای پشت پرده، دوباره به نقطه صفر و حتی پیش از آن از نظر مساله «تحریم» ها برسیم، و نه تنها تحریمهای سالهای ۹۱ و ۹۲ برگردد، که حتی دورهای جدیدتر و گستردهتری از تحریمهای نامشروع و غیرقانونی علیه ملت ایران تحمیل شود و از طرفهای دیگر برجام هیچ گونه تعهد عملی محقق نشود، پس می توان خروجی اقدامات ظریف را در راس دستگاه دیپلماسی، چیزی در حد «تقریبا هیچ» بدانیم.
بیشتر بخوانید:
شلختگی در مواضع دیپلماتها/ عراقچی درباره کدام توافق صحبت میکند؟
پس شاید در ذهن کسانی در دولت اینگونه خطور کرده باشد که به سبک و سیاق گذشته نه چندان دور، دوباره از تریبونهای خارجی نظام برای مصارف تبلیغاتی و جناحی داخلی استفاده کنند. متهم کردن تلویحی رقبای سیاسی به «پولشویی» های کلان و تکرار این کد غیرمستقیم که قبل از برجام، روند سیاست داخلی به سمتی بود که امنیت دنیا را تهدید می کرد، خواه ناخواه در این تفسیر را باز می گذارد که مثلا اتاق فکری در دولت بدش نمیآید که وزیر محترم خارجه را برای اهداف انتخاباتی از الان روی نیمکت گرم کند و حال که پروژه بزرگ ظریف و روحانی، یعنی برجام، عملا به پایان خط رسیده، سرخط دستگاه دیپلماسی را به سمت رقابتهای سیاسی داخلی بکشاند.
حالا که درخت برجام آن «سیب» و «گلابی» مورد انتظار را به بار نیاورده، جریان اعتدالی برای انتخابات بعدی نیازمند تصویر و شعار و وجههای است که با مطالبات کف جامعه همخوانی بیشتری داشته باشد. مطالبه مبارزه با فساد و پولشویی، آن هم در شرایطی که به واسطه تحریمها، کشور نیازمند انضباط مالی و مدیریت دقیق منابع است، یک مطالبه عمومی است، اما این که جناب ظریف و همفکران گمان ببرند با استفاده تبلیغاتی از مفاهیمی مثل «پولشویی»، آن هم از تریبونی که هر کلمهای که در آن گفته شود، با دقت تام و تمام از سوی کارگزاران نظام سلطه رصد می شود تا در صورت امکان بر علیه خود ما استفاده شود، می توانند برد تبلیغاتی در فضای داخلی پیدا کنند، یک اشتباه فاجعهبار استراتژیک است. برای نمونه، اصلا دور از ذهن نیست که در جلسات نهاد FATF با استناد به همین صحبتهای نسنجیده دیپلمات ارشد ما، دشمنان ایران از قبل سعودی و رژیم صهیونیستی مطالبه اعمال فشار مالی شدیدتر بر ایران و ماندن اسم کشورمان در فهرست «اقدامات متقابل» را داشته باشند. عجیبتر از اظهارات ظریف در مصاحبه با خبرآنلاین، موضع چند روز بعد دولت بود که تمام قد پشت سخنان وزیر خارجه ایستاد و از آن دفاع کرد! همین مساله، شائبه حسابشده بودن اظهارات ظریف را پررنگتر می کند.
نکته بسیار مهم این که، درست مقارن با اظهارات ظریف در آن مصاحبه، فهرست پولشویی «بازل»، با اعلام این که روشها و مبانی محاسبه تاکنونی آن اشتباه بوده، جمهوری اسلامی ایران را به همراه ۱۶ کشور دیگر از صدر فهرست پولشویی حذف کرد و حتی سوابق منفی ایران را در سالهای گذشته هم حذف نمود. [۴] وزارت خارجه ایران و شخص جناب ظریف، به جای آنکه روی این خبر مهم و خبرهای مشابه مانور دهند، همصدا و همجهت با تحریمکنندگان ایران، صحبت از پولشوییهای چند هزار میلیاردی در کشور می کنند.
گفتنی است که در مرداد سال ۹۶، مرکز نظرسنجی Iran.poll در دانشگاه مریلند ایالات متحده، نتایج نظرسنجی خود را درباره محبوبترین سیاستمداران کنونی ایران منتشر کرد که در آن، جواد ظریف با ۱۸ درصد فاصله از شخصیت اول لیست، در جایگاه دوم بود. [۵] البته این نظرسنجی مربوط به زمانی بود که هنوز برجام زنده بود و تحریمهای یکجانبه آمریکا با این وسعت و گستردگی بازنگشته بود و در مجموع ظریف و دستگاه دیپلماسی هنوز می توانستند روی برجام به عنوان یک «دستاورد» مانور تبلیغاتی انجام دهند (که البته همان موقع هم افق مرگ برجام را کارشناسان و آگاهان به وضوح می دیدند). این که تفاوت جایگاه ظریف با شخصیت اول لیست (که یک چهره ملی است) اکنون و در آذرماه ۹۷، چه اندازه است، باید منتظر نظرسنجیهایی جدید از این سنخ بود.