به گزارش مشرق، مارکو اوکتاویو، سرمربی تیم ملی فوتبال ساحلی کشورمان در خصوص اهدافش با تیم ملی ایران، تفاوتهایی که میان ایران و برزیل وجود دارد، مسیری که فوتبال ساحلی در آن حرکت میکند و مسائلی از این دست صحبت کرده است.
اوکتاویو که پیش از حضور در فوتبال ساحلی تجربه مربیگری در فوتبال را هم داشته است، حالا میگوید دوباره قصد دارد مربیگری در فوتبال را ادامه بدهد و البته برای این کار بسیار بلندپرواز است. او حتی معتقد است به اندازه کافی برای موفقیت با تیم ملی فوتبال هم آماده شده است و در صورت داشتن فرصت، میتواند خودش را اثبات کند.
بیشتر بخوانید:
قهرمانی فوتبال ساحلی ایران در جام بین قارهای
ابتدا از آخرین قهرمانی تیم ملی فوتبال ساحلی در جام بین قارهای صحبت کنیم که یک بار دیگر توانستیم با خود شما این قهرمانی را تکرار کنیم، آن هم در دورهای که فوتبال ساحلی در حال تغییر نسل است.
اول از همه باید بگویم که این فرصت خوبی است که در اختیار دارم. باید بگویم وزارت ورزش ایران و فدراسیون فوتبال باید به اهمیت دو قهرمانی کسب شده فوتبال ساحلی در جام بین قارهای طی پنج سال پی ببرند. اگر به این موضوع پی ببرند و اهمیت بدهند، پس باید سرمایهگذاری بیشتری هم در فوتبال ساحلی داشته باشند. برای من مهم نیست که این قهرمانی با بازیکنان جوان بود یا قدیمی، مهم این است که بازیکنان من یک هدف دارند و برای یک هدف تلاش میکنند. چیزی که اهمیت دارد، فوتبال ساحلی در ایران بسیار جوان است و حدود 10 سال از فعالیت آن میگذرد، اما فوتبال ساحلی در برزیل 61 سال قدمت دارد. با این حال فکر میکنم فوتبال ساحلی ایران به نقطه خوبی رسیده و اکنون دومین تیم برتر جهان است. بعد از آن افتخار میکنم که وقتی مردم من را در خیابان میبینند، موفقیت فوتبال ساحلی را تبریک میگویند. مطمئنم که فوتبال ساحلی ایران در آینده در جایگاه به مراتب بزرگتری قرار خواهد گرفت.
فوتبال ساحلی ایران در دوره قبلی جام جهانی روی سکوی سومی ایستاد و اکنون قهرمانی در جام بین قارهای را کسب کرده، اما خب شاید همه قهرمانی و حتی رسیدن به فینال جام جهانی را بزرگترین موفقیت برای فوتبال ساحلی بدانند. در جام جهانی بعدی میتوان این توقع را برآورده کرد؟
برای موفقیت در جام جهانی باید کار کرد و ما در این مسیر حرکت میکنیم. با این حال جام جهانی شرایط متفاوتی دارد و شاید اگر در یک بازی شکست بخورید، باید به خانه برگردید. جام بین قارهای دومین رویداد بزرگ جهان است که تیمهای برزیل، روسیه، اسپانیا، تاهیتی، ایتالیا و خیلی تیمهای دیگر حضور داشته و دارند. ما در این جام توانستیم آنها را شکست بدهیم و به نتیجه برسیم. موفقیت ما در جام جهانی هم دور از دسترس نیست و مدعی هستیم، اما بستگی دارد آن روز هم روز شما باشد یا نه. آنچه اهمیت دارد، توسعه مداوم فوتبال ساحلی است و این شانس را داریم که نتایج بهتری را هم در جام جهانی بعدی رقم بزنیم.
ما اکنون در دنیا فقط برزیل را پیشِ رو داریم که در رنکینگ جهانی از ما بالاتر است و چه بهتر که بتوانیم با آنها در فینال جام جهانی روبهرو شویم و شکستشان بدهیم. با توجه به قدمت فوتبال ساحلی در ایران و برزیل که به آن اشاره کردید، تفاوت فوتبال ساحلی ایران و برزیل چیست، استعدادها چه تفاوتهایی دارند و آیا این امکان برای فوتبال ساحلی ایران وجود دارد که از برزیل عبور کند؟
اول از همه باید بدانیم که برزیل یک کارخانه تولید بازیکن است. به این دلیل که آنها کشور فوتبال هستند، در فوتبال چمنی، سالنی و ساحلی. ما احترام زیادی برای برزیل قائل هستیم، اما این را فراموش نکنید که ما قبلاً آنها را شکست دادهایم. با این حال به یاد ندارم که یک تیم فوتبالی ایران (فوتبال چمنی و سالنی) توانسته باشد برزیل را شکست بدهد. این اتفاق اعتمادبهنفس بسیار بالایی به شما میدهد. میدانیم که برزیل یک پله بالاتر از ما قرار دارد و به این موضوع آگاه هستیم. البته من این تجربه را داشتم که حتی در زمان مربیگری در پرتغال برزیل را شکست دهم. من راه شکست برزیل را بلدم، اما در این باره ضمانتی وجود ندارد. فقط کار میکنیم و در این راه جلو میرویم، اما در این سالها سعی کردم هر سال یک کمپ در برزیل داشته باشیم. البته میدانم که به دلیل مشکلات مالی کمی سخت است، اما به این موضوع هم آگاهم که این اردو چقدر میتواند به شما کمک کند. به طور مثال یک اردوی 10 تا 12 روزه به اندازه یک سال مسابقه در آسیا یا اروپاست و برای شما دستاورد دارد. زمانی که من کمپهای تمرینی در برزیل را آغاز کردم، خیلی از تیمهای آسیایی و اروپایی این مدل برنامه من را کپی کردند و در برزیل کمپهایی برگزار کردند. تیمهایی مانند ژاپن، سوئیس، امارات و پرتغال بعد از ما رفتند و در برزیل کمپهای خود را برگزار کردند.
درباره تفاوت استعدادهای ایران و برزیل چه نظری دارید؟
قطعاً وقتی شما حق انتخابهای زیادی دارید و انتخابها بیشمار باشند، میتوانید سه نفر را انتخاب کنید، اما وقتی انتخابهای شما محدود به دو نفر باشد، کارتان سخت میشود، چون دیگر حق انتخاب ندارید. با این حال مثال من درباره تعداد سیبهاست. فدراسیون فوتبال ایران لیگ برتر فوتبال ساحلی را به خوبی پیش میبرد و همین تیمهای باشگاهی باعث شدند حق انتخابهای ما هم بالا برود و اکنون سیبهای زیادی برای انتخاب کردن داریم.
بحث استعدادها را از این جهت مطرح کردیم که در مراسم گالای امسال، با اینکه فوتبال ساحلی ایران در تورنمنتهای بینالمللی خاصی حضور نداشت، اما محمد مرادی به عنوان بهترین بازیکن جوان جهان انتخاب شد. حضور این بازیکنان جوان در فوتبال ساحلی اتفاق خوبی است، اما آیا حضور آنها نشان میدهد یک علاقه بین جوانها برای حضور در فوتبال ساحلی به وجود آمده یا چون آنها شانسی در فوتبال روی چمن ندارند، به سمت فوتبال ساحلی میآیند؟
ابتدا میخواهم بگویم که خیلی افتخار میکنم که بازیکن من به عنوان بهترین بازیکن جوان جهان انتخاب شد. این دستاورد بزرگی بود، چون از بین بازیکنان جوان کشورهای زیادی و بیش از 200 کشور که فوتبال ساحلی دارند، مرادی به عنوان بهترین بازیکن انتخاب شد. این انتخاب نشان از احترام زیادی است که فوتبال ساحلی دنیا به ایران میگذارد. شاید الان بحث درباره انتخابهای گالا باشد و اینکه آیا بازیکنان ایرانی در این مراسم حضور خواهند داشت یا نه، اما فراموش نکنید که اکنون بازیکنان فوتبال ساحلی ایران از سوی کشورهای مختلفی دعوت میشوند تا در باشگاههای خارجی بازی کنند. این خیلی مهم است که این روش صحیح برنامهریزی و اجرا را ادامه بدهیم.
تفاوتی که در فوتبال ساحلی با فوتبال وجود دارد، این است که شاید خیلی بازیکنان فوتبال را خیلی خوب بازی کنند، اما ما باید آنها را برای بازی کردن روی ماسه سازگار کنیم. شاید در ایران مربیانی که این پیشینه را داشته باشند که بازیکنان را برای بازی روی ماسه سازگار کنند، نداریم. نیاز است با ارتباطات بیشتر و شرکت در کلاسهای بیشتر این روش اجرای صحیح را بین مربیان ایرانی، آموزش بدهیم. منظورم دقیقاً همین روشها نیست، بلکه آموزش روشی درست است. این اهمیت دارد که ما نسلی داشته باشیم که واقعاً عاشق فوتبال ساحلی باشد. زمانی که بخواهد بحث حرفهای شدن پیش بیاید، زمانی است که بازیکن بتواند درآمد بیشتری کسب کند، جایگاه بزرگتری کسب کند و به اتفاقات بزرگتر فکر کند. آن وقت میتوان در فوتبال ساحلی هم حرفهایتر ورود کرد.
شما تجربه مربیگری در فوتبال را هم داشتهاید، اما اکنون که در فوتبال ساحلی مربیگری میکنید به نظر میرسد مربی بسیار بزرگتری در فوتبال ساحلی هستید. تفاوت این دو را چطور میبینید؟
تجربه بزرگتر و اصلی من در فوتبال بود. من بازیکن حرفهای فوتبال بودم و در باشگاههای برزیلی بازی کردم. در لیگ دسته دوم فرانسه هم تجربه بازی دارم و بعد از آن سراغ مربیگری رفتم که علم بدنسازی و علم مربیگری را آموختم. در طول 23 سال فعالیتی که در فوتبال ساحلی داشتم، فوتبال و فوتبال ساحلی به صورت همزمان بوده است. به طور مثال سال 2003 من در سری B برزیل قهرمان شدم. سالهای 09-2008 بهترین مربی فوتبال در کاستاریکا شدم و تجربیات زیادی در امارات و حتی در ایران و در تیم شیرین فراز داشتم. من هم برای آینده خودم رویایی دارم تا بتوانم روزی همان افتخاراتی که در فوتبال ساحلی ایران داشتم، در فوتبال هم داشته باشم. امیدوارم که شرایطی پیش بیاید که در آینده پیشنهادهایی از تیمهای پایه فدراسیون فوتبال داشته باشم. حتی حضور در یک باشگاه فوتبال که شانس حضور در لیگ قهرمانان آسیا را هم داشته باشم. این در واقع آرزوی آینده من برای آینده حرفهایام است تا بتوانم روزی دوباره به فوتبال بازگردم و بتوانم میراث بزرگی در فوتبال ایران بگذارم. این کار را برای فوتبال ساحلی انجام دادم و نسل اول را درست کردیم، نسل دوم را هم ساختیم و نسل سوم را هم پیشِ رو داریم. به عنوان مثال عباس هاشمپور، کمک مربی من که در این سالها بوده، میتواند این کار را در آینده انجام بدهد، چون در تمام این سالها کنار من بوده است.
شما در حالی علاقه دارید به فوتبال بازگردید که رویای فوتبال ساحلی ایران قهرمانی در جهان است و دور از دسترس هم نیست. فکر نمیکنید قهرمانی در جهان با فوتبال ساحلی لذت بیشتری از حضور مجدد در فوتبال داشته باشد؟
در واقع نه، چون من تمامی افتخارات و عناوین فوتبال ساحلی را دارم. تمام این دستاوردها در جهان، اروپا، آسیا، المپیک، بین قارهای و خیلی افتخارات دیگر را به دست آوردم. پس فکر نمیکنم افتخار دیگری برای من در فوتبال ساحلی باقی مانده باشد. من سال 2008 مربی فوتبال بودم در کاستاریکا و در آن برهه هم به عنوان بهترین مربی کاستاریکا انتخاب شدم. پیش از برگزاری جام جهانی بود و بازیکنان من در سطح یک لیگ کاستاریکا بودند که سه نفر از آنها برای رفتن به جام جهانی انتخاب شدند. خوزه پکرمن، سرمربی کلمبیا، سیموئز که به ایران آمد و من گزینه سرمربیگری کاستاریکا بودیم. من در بهترین موقعیت خودم بودم، چون دو سال در کاستاریکا حضور داشتم و به عنوان بهترین مربی هم انتخاب شدم. از آنجایی که پکرمن (سرمربی کلمبیا) چیزهای زیادی در مورد کاستاریکا نمیدانست و سیموئز هم در برزیل بود و چیزی در مورد کاستاریکا نمیدانست، من فرصت خوبی داشتم که میخواستم به جام جهانی بروم و این رویای حرفهای را محقق کنم. با این حال در ایران هم من عنوانهای مختلفی دارم که به من میگویند خیلی خوب است، ماشاالله، اما خب فوتبال حرفهای است. من هم دوست دارم رهبر یک تیم فوتبال شوم، اما هنوز نمیدانم فدراسیون فوتبال ایران این فرصت را به من میدهد یا اینکه باشگاهها من را برای کار صدا میزنند یا نه. برانکو ایوانکوویچ سرمربی تیم ملی ایران بود و اکنون سرمربی پرسپولیس است. شما هم خوب میدانید درآمدهای فوتبال و فوتبال ساحلی تفاوت دارد و من هم مثل خیلیها خانواده دارم و آرزوهای حرفهای و شخصی. این آرزوهای من است که نمیدانم محقق میشود یا نه، اما برای خودم زیباست.
آرزوهای مربیگری خودتان در فوتبال را گفتید که یا در عرصه ملی یا باشگاهی ایران کار کنید. همه میدانند که بزرگترین نیمکتهای فوتبال ایران تیم ملی و دو باشگاه استقلال و پرسپولیس است. اگر این حق انتخاب یا پیشنهاد برای شما وجود داشته باشد که جانشین کارلوس کیروش، وینفرد شفر یا برانکو ایوانکوویچ شوید، کدامیک را انتخاب خواهید کرد؟
جانشین کارلوس کیروش. البته که این را انتخاب میکنم، چون همیشه باید به چیزهای بسیار بزرگ فکر کرد.
فکر میکنید اگر این اتفاق بیفتد، میتوانید در تیم ملی فوتبال ایران هم موفق شوید؟
من آماده این اتفاق هستم و پیش از این آماده شدهام. من 50 سال سابقه در فوتبال دارم و هر روز در مورد فوتبال مطالعه میکنم. در واقع اکنون فقط منتظر یک شانس بزرگ هستم و این شانس اکنون در فوتبال و تیم ملی است. من تواناییهایم را در ایران ثابت کردم و هشت عنوان بینالمللی با فوتبال ساحلی ایران به دست آوردم. فکر میکنم اکنون وقت شروع یک چالش بزرگ برای من است.
اتفاقاً کارلوس کیروش گفته بود که جانشین او بعد از جام ملتها مشخص شده است، هرچند نامی نبردند. با این حال قابل حدس بود که منظور او برانکو ایوانکوویچ است، با این حال میتوانیم با صحبتهای شما این را بگوییم که شما جانشین او میشوید؟
نه، من جانشین کیروش نیستم. خیلی واقعگرا هستم. میدانم که هم کیروش در تیم ملی و هم برانکو در پرسپولیس تیم خوبی ساختهاند و به خوبی کار میکنند، اما من هم آرزوهای خودم را دارم. بالاخره تیم المپیک یا تیم زیر 19 سال (جوانان) شاید فضای خوبی برای کار باشند. مرحله به مرحله باید پیش برویم.
البته شما یک بار در ایران انتخاب خوبی در فوتبال نداشتید، زمانی که سرمربی تیم شیرین فراز شدید و با اتفاقات بدی از این تیم بیرون آمدید.
بله، انتخاب درستی نبود و آن موقع شیرین فراز در آخرین ردهها بود. من چهار پنج ماه آنجا جنگیدم و همراه با بازیکنانم با پنج ماه کار کردن بدون حقوق توانستیم، تیم را از آنجا دور کنیم. محمود فکری کاپیتان تیم من بود، او با من درباره مشکلاتی که داشتیم، صحبت میکرد.
آخرین بازی شما با شیرین فراز هم مقابل استقلال در تهران بود. کریمی، مدیرعامل باشگاه گفته بود که اگر پیروز شوید به شما دستمزدتان را میدهد، اما 2 بر یک شکست خوردید، در حالی که خوب بازی کردید. پس از آن اتفاق هم نه تنها به شما پولی نداد، حتی پاسپورت شما را هم نمیداد.
نمیدانم چه بگویم. او همیشه میگفت مشکلات مالی تمام میشود. او پاسپورت من را گرفته بود و من اول به هتل المپیک رفتم. من را از آنجا بیرون کردند و سپس به هتل لاله رفتم. زمانی که میخواستم از هتل بیرون بیایم، پلیس آمد. هتل به پلیس خبر داده بود که من پول هتل را پرداخت نکردهام، چون پولی نداشتم. یک بازیکن داشتیم که او را هم از سه هتل بیرون کردند. من به فدراسیون فوتبال رفتم تا آنها پاسپورت من را بگیرند. از سازمان لیگ با کریمی تماس گرفتند تا پاسپورت من را پس بدهد، اما او به جای تشکر از کاری که انجام دادم، از کار با بازیکنان و... گفته بود که او خوب نتیجه نگرفته است. این در حالی است که همیشه میگفت مشکلات مالی تمام میشود، اما بازیکنان ما غذا برای خوردن نداشتند و گرسنه میماندند. او فقط 38 هزار دلار به من پرداخت کرد و پول من را نداد. حتی پاسپورتم را هم نمیدادند.
به نظر میرسد آن روزها زندگی سخت و متفاوتی داشتید.
لحظات خوبی با بازیکنانم داشتم، چون من کارم و حرفهام را دوست دارم. حسم از کار کردن همیشه مثبت است، چون میتوانم استراتژی و تاکتیک انتخاب کنم. با این حال پول هم جزو مهمی از زندگی است. البته که پول هم در زندگی حرفهای مهم است.
اما اکنون شما در فوتبال ایران به دلیل حضور در تیم ملی فوتبال ساحلی و نتایجی که کسب کردید، بسیار قابل احترام هستید.
بله، درست است. من را در شبکه سه و شبکه ورزش نشان میدهد. در روزنامهها و خبرگزاریها هستم و وقتی به هایپر یا رستوران میروم، مردم از من تشکر میکنند که نتایج خوبی گرفتهام. اینها خیلی خوب است و من از لحظات زندگیام لذت میبرم، با این حال من از فردای خودم هم بیخبرم. چیزی از آینده نمیدانم، اما دوست دارم به حرفه خودم که فوتبال است، برگردم. فوتبال ساحلی را هم دوست دارم، راهمان را هم میرویم و فضای بازی وجود دارد. با این حال دنبال فرصت در فوتبال هستم تا انشاءالله مانند فوتبال ساحلی بتوانم موفقیتهای زیادی کسب کنم.
آیا اکنون از فدراسیون فوتبال برای آینده پیشنهادی دریافت کردهاید. به طور مثال همان تیمهای پایهای که دوست دارید محلی برای بازگشت مجددتان به فوتبال باشد.
نه، اما قبلاً وقتی با کفاشیان و ترابیان جلسه داشتم، از رویاهایی که دارم به آنها گفتم. آنها حاضر بودند و فقط صحبتهای من را میشنیدند. شاید نظر خیلیها این باشد که مارکو اوکتاویو هشت جام برای فوتبال ساحلی ایران آورده است و وقتی در فوتبال ساحلی موفق شده، چرا باید به فوتبال برود؟! با این حال این آرزوی من و آن چیزی است که دوست دارم به آن برسم. بازگشت به فوتبال هدف من است و شاید یک روزی اتفاق بیفتد که رئیس فدراسیون فوتبال ایران تماس بگیرد که بروم سرمربی یکی از تیمهای ملی بشوم. شاید در تیمهای پایه یا تیم المپیک، اما آن روز تلاش خواهم کرد فوتبال ایران را در دنیا به بالاترین سطوح برسانم.
از رساندن فوتبال ایران به سطوح بالای دنیا صحبت کردید. به صورت کلی فوتبال ایران (فوتبال، فوتسال و فوتبال ساحلی) استعدادهای زیادی دارد. در حالی که فوتسال و فوتبال ساحلی روی سکوی جهانی قرار میگیرند، اما در فوتبال هنوز در حسرت این هستیم که از گروهمان در جام جهانی صعود کنیم. شما فکر میکنید علت چیست و چرا در فوتبال موفق نمیشویم؟
من سالهاست در ایران هستم و در واقع در آکادمی ملی فوتبال زندگی میکنم. من همه تیمهای فوتبالی ایران را میبینم. روند کاری و تمرینات تمام تیمها از جمله بانوان و تیمهای پایه را از نزدیک دیدهام. اولین چیزی که وجود دارد، این است که ایران باید بداند ظرفیت و اندازه فوتبالش چقدر است. چه اندازهای را میخواهد؟ اینکه در یک اندازه کوچک بمانید یا میخواهید به اندازه بزرگتری برسید؟ اگر دنبال اندازهای بزرگتر هستید، باید تغییرات زیادی داشته باشید. به خصوص راه و روش توسعه در فوتبال ایران باید تغییر کند و ابعاد مختلفی را باید تصحیح کرد. من هم قبول میکنم مثل شما از قهرمانی در آسیا و صعود به جام جهانی خوشحال شوم، اما اگر به یاد داشته باشید در جام جهانی 2014 تیم کاستاریکا با تیمهای انگلیس، ایتالیا و اروگوئه همگروه بود که توانست به مرحله بعدی صعود کند. در آن زمان شش بازیکنی که زیر نظر من بودند، در تیم ملی کاستاریکا حضور داشتند. به نظرم ایران هم میتواند مانند کاستاریکا با کار کردن به این موفقیت برسد، اما باید ظرفیت فوتبال خودتان را انتخاب کنید. اینکه آیا صعود به جام جهانی خوب است و راضی شوید و فقط به عنوان توریست و برای خرید به جام جهانی بروید یا اینکه بلندپروزای کنید. در کاستاریکا که فقط پنج میلیون جمعیت دارد، این اتفاق افتاد، ایران که جمعیت زیادی هم دارد و میتوان بازیکنان بیشتری داشت، اما شما اول از همه باید ذهنیت بازیکنانتان را تغییر بدهید، چون مربیان زیادی برای این کار مانند برانکو و کیروش اینجا هستند. من میگویم که ظرفیت فوتبال ایران بزرگتر از این است و باید برای آینده برنامهریزی بزرگتری داشت نه اینکه فقط از صعود به جام جهانی خوشحال باشید، بلکه باید تلاش کرد تا جام جهانی متفاوتی را هم تجربه کنیم. به طور مثال ایران وقتی در جام جهانی مقابل آرژانتین نتیجه یک بر صفر شکست میخورد، به صورت نرمال باید بوسنی را که تیمی به مراتب کوچکتر است 3 بر صفر یا 3 بر یک شکست بدهد، اما مقابل اسپانیا و پرتغال اینگونه بازی میکند و مقابل بوسنی به آن شکل!
فکر میکنید آخر راه شما با فوتبال ساحلی ایران کجاست؟
آخرین قدم من با فوتبال ساحلی فرداست! اما من در حال ساختن تیم دوم فوتبال ساحلی با عباس هاشمپور هستم و به نظرم بازیکنان بسیار خوبی در حال ساخته شدن برای آینده فوتبال ساحلی هستند. خانم شهریاری در دپارتمان فوتبال ساحلی برنامهریزیهای بسیار خوب دارد و لیگ بسیار منظمی هم در حال برگزار است. ما از این لیگ بازیکنان خوبی را به تیم ملی اضافه میکنیم.