به گزارش مشرق، عبدالرضا برزگری سالهای بسیاری است که آن سوی آبهای خلیج فارس، در امارات مشغول به مربیگری است و توانسته بازیکنان بسیاری را به فوتبال امارات معرفی کند. البته او علاقهمند به مربیگری در ایران نیز هست اما یک چیز را مانع فعالیتش در وطن خود ایران میداند؛ فاقد بودن از بند "پ". در ادامه گفتوگو با این پیشکسوت فوتبال که مردم ایران و آبادان خاطرات بسیاری از بازیهای زیبا و جذابش دارند، میخوانید.
بیشتر بخوانید:
11 ستاره تاریخ المپیک های ایران +عکس
* آقای برزگری از خودتان بگویید، از زمانی که استعداد شما در این رشته کشف شد.
من متولد سال ۱۳۳۷ هستم و از احمد آباد شهرستان آبادان فوتبالم را آغاز کردم. آن زمان که دانشآموز بودم، به همراه دوستانم اگر صبح یا ظهر بودیم کمی زودتر میرفتیم و تا زنگ آغاز کلاس زده میشد، فوتبال بازی میکردیم. در مقطع دبستان بودم که آقای فاروق فتاحی وقتی بازی مرا دید، صدایم کرد و گفت "خوب بازی میکنی" و فیلمی از بازی من گرفت و گفت که من و چند بازیکن دیگر در آینده بازیکنان بزرگی میشویم. آن زمان مدارس فوتبال نبود و تنها در مدرسه و کوچه و محلهمان بازی میکردیم، البته آن موقع فوتبال خیلی جذاب بود. به هر حال اولین نفری که استعداد من را کشف کرد، آقای فاروق فتاحی بود و پس از آن هم رضا مجدی و آقای سالیا که استعدادیاب بسیاری بزرگی بود، در شناسایی استعداد من نقش داشتند.
* درباره اولین باری که در یک تیم رسمی پا به توپ شدید نیز توضیح دهید.
۱۳ یا ۱۴ ساله بودم که در تیمی با هدایت آقای علیپوریان کارم را آغاز کردم، البته آن تیم پروانه کار نداشت و این مربی به واسطه علاقهاش، بازیکنانی از جمله من، علی زارع و فیروزی را دور هم جمع کرد تا یک تیم درست کند و پروانه کار بگیرد که البته به این صورت هم نشد. بعد همه ما به تیم شهرداری آبادان رفتیم و دو سال با این تیم بودیم و قهرمان جوانان آبادان شدیم. ما تیم خیلی خوبی داشتیم. بعد از این تیم نیز به تیم بانک سپه رفتم.
* چند ساله بودید که وارد تیم نفت آبادان و تیمملی شدید؟
18 ساله بودم که به تیم نفت آبادان رفتم و همان موقع به تیم ملی جوانان و بزرگسالان دعوت شدم. من در سن کم مورد توجه مربیان تیم ملی قرار گرفتم و همراه با تیم ملی جوانان در مسابقات جام جهانی تونس که اولین دوره آن بود نیز شرکت کردم. بعد از این مسابقات وقتی آقای مهاجرانی بازیام را دید، مرا به تیم ملی بزرگسالان دعوت کرد.
قبل از این که در مسابقات آسیایی شرکت کنیم؛ در رقابتهای مقدماتی المپیک شرکت کردیم که همه تیمها را شکست دادیم و قهرمان شدیم، قرار بود در المپیک مسکو شرکت کنیم که ایران المپیک را تحریم کرد و بعد از آن هم که دیگر ایران رنگ المپیک را ندید.
* هواداران آبادانی به واسطه بازیهای خوب و آن تکنیک فوقالعاده، شما را بسیار دوست دارند و حتی آن زمان شعار خاصی برای شما سر میدادند.
من دریبل زیاد میزدم و وقتی بازیکنان را رد میکردم، مردم خوششان می آمد و شعار "حسون برقصون" را سر میدادند.
* چرا به شما حسون میگفتند؟
اختلاف سلیقه بین پدر و مادرم در انتخاب اسم من بود؛ مادرم دوست داشت اسم من را حسن بگذارد ولی پدرم عبدالرضا گذاشت ولی بعدها من را حسون همان اسمی که مادرم می خواست، صدا زدند.
* از بازی در لیگ تخت جمشید و آن ساعت مچی که جایزه گرفتید هم بگویید.
آن موقع به همراه تیم نفت آبادان که البته اسم من را به عنوان سهمیه جوانان رد کرده بودند در لیگ تخت جمشید شرکت کردم. روزنامه تاج ورزشی نیز بازیکنان برتر هفته را انتخاب می کرد و به آنها یک ساعت کامپیوتری جایزه میداد. من هم بهترین بازیکن هفته شدم و یک ساعت که البته دیگر آن را ندارم، جایزه گرفتم.
* شما گفتید که توسط آقای مهاجرانی به تیمملی دعوت شدید ولی چرا در حالی که از نوابغ آن دوره بودید، در آستانه جام جهانی آرژانتین از تیم خط خوردید؟
مربیگری سلیقه است و البته آن موقع بازیکنان بسیار بزرگی مانند ابراهیم قاسم پور، صادقی و ... در تیم بودند و وقتی هم من را کنار گذاشتند اصلا ناراحت نشدم.
چند وقت پیش نیز مهاجرانی در یک مصاحبه گفت "من اشتباه کردم که برزگری را برای تیم ملی انتخاب نکردم و اگر آن زمان دوباره تکرار میشد و من سرمربی بودم، برزگری را به عنوان اولین بازیکن انتخاب میکردم".
* شما خیلی زود نیز لژیونر شدید؛ درباره چگونگی پیوستن به النصر امارات توضیح میدهید.
زمانی که با تیم ملی در رقابتهای جام ملتهای آسیا با امارات بازی داشتیم، گویا با سرمربی تیم ملی در مورد من صحبت شد که آقای مهاجرانی نیز به من گفت "میتوانی در امارات بازی کنی" که من هم به او گفتم "بعد از بازیهای آسیایی درموردش صحبت می کنم و اکنون صحیح نیست". پس از همین بازیها بود که به تیم النصر امارات پیوستم.
* بازی در امارات چطور بود؟
برای ما که توانایی لازم را داشتیم، بازی در آن جا راحت بود؛ آقایان روشن، نظری و قاسم پور نیز آن موقع در دیگر تیمهای امارات بازی میکردند، البته من تنها بازیکن ایرانی تیم النصر بودم که دو سال هم در امارات فعالیت داشتم.
* چرا وقتی به تیم النصر رفتید و اوج فوتبالتان بود دیگر به تیمملی ایران دعوت نشدید؟
آن زمان فدراسیون فوتبال قانونی داشت که اگر بازیکنان کشور در فوتبال خارج از ایران بازی کنند، دیگر حق بازی در فوتبال ایران را ندارند. من هم بعد از بازی در امارات، خواستم در فوتبال ایران بازی کنم که باتوجه به همین قانون اجازه بازی به من داده نشد که بعد هم به قطر و مصر رفتم.
* در قطر هم که آن قانون جالب به شما اجازه فعالیت بیشتر را نداد.
پنج سال در این کشور فوتبال بازی کردم و بعد هم قانونی در قطر مصوب شد که بازیکنان خارجی حق بازی در این کشور را ندارند که من هم از این کشور به مصر رفتم.
* شما در بین هواداران قطری و مصری نیز به دلیل این که معتقد بودند، تحول خوبی در فوتبال این کشورها ایجاد کردید، بسیار محبوب بودید.
من و دیگر فوتبالیستهای ایرانی شاغل در این کشورها همیشه ارتباط خوبی با هواداران داشتیم. من دو سالی که در مصر فوتبال بازی کردم، محبوبیت بیشتری داشتم. در این کشور نیز قانونی همانند کشور قطر در نظر گرفته شد و دیگر نتوانستم بیشتر از این در آن جا فوتبال بازی کنم.
* چرا در فوتبال مصر نیز این قانون مصوب شد؟
در باشگاهی که من و قاسمپور بازی می کردیم، آن تیم به واسطه حضور ما دو نفر بالا کشید و به دلیل این که تیمهای دیگر لیگ مصر بازیکن خارجی نداشتند و عملکردشان خوب نبود، در نهایت این قانون را در نظر گرفتند که این مهم جزو افتخارات ما است.
* پس از ۹ سال دوری از فوتبال ایران و با توجه به برداشته شدن آن قانون، دوباره توسط علی پروین به تیمملی دعوت شدید.
من بیش از ۹ سال از ایران دور بودم و زمانی که پروین من را به تیم ملی دعوت کرد، سالهای پایانی فوتبالم و آخرین حضورم در تیم ملی بود. آن موقع خودم به آقای پروین گفتم که دیگر نمیتوانم کار کنم و کنار کشیدم.
* و بعد هم که در زندگی فوتبالی شما دریچه تازهای به عنوان مربیگری باز شد.
من مربیگریام را از امارات آغاز کردم. البته چهار ماه نیز سرمربی تیم فوتبال نفت آبادان بودم. من دوستی در امارات داشتم که به من گفت "بیا و در مدرسه فوتبال امارات با ما کار کن و هر چه از فوتبال یاد گرفتهای را در این جا آموزش بده". بعد نیز خودم کم کم در کلاسهای مربیگری شرکت کردم و سپس برای کار به مدارس فوتبال امارات رفتم. من سرمربی تیم فوتبال زیر ۱۲ سال العین شدم و اولین تجربه خوب رسمی من بود. اکنون نیز بیش از ۲۰ سال است که در العین مربیگری میکنم.
* اکنون نیز همچنان در امارات زندگی می کنید و فعالیت دارید؟
بله، کلا ساکن امارات هستم. در حال حاضر در رده سنی ۱۵ سال العین کار میکنم. در این باشگاه خیلی حرفهیی کار میشود و به فوتبال اهمیت میدهند. اکنون هفت هشت بازیکن تیم بزرگسالان العین را من آموزش دادهام.
* چرا در ایران از تجربه شما در مربیگری استفاده نشد؟
نمیدانم چرا در کشورم از من استفاده نکردند. شاید باید دارای بند "پ" میبودم یا از واسطهها بهره میبردم که من هیچ کدام را ندارم.
* دوست دارید در ایران نیز مربیگری کنید؟
من دوست دارم ولی نمیگذارند. دلم برای فوتبال ایران تنگ میشود و بعد بازیها را نگاه میکنم.
* مطمئنا هنوز نیز بازیهای نفت آبادان را با وجود فاصله بسیار از این جا دنبال میکنید. وضعیت این تیم را چطور میبینید؟
بله، همچنان پیگیر تیم نفت هستم و فکر نمیکنم این تیم با سرجیو نتیجه بگیرد. فصل گذشته نیز کمالوند چند بازیکن بزرگ را با خود به آبادان آورد ولی وقتی رفت تمام این بازیکنان نیز رفتند و به همین صورت است که یک تیم ضربه میخورد.
* یعنی پیشنهاد شما استفاده از مربیان بومی در تیمهای خوزستانی است؟
زمانی که ویسی و پورموسوی به ترتیب از تیمهای نفت و فولاد جدا شدند، ناراحت شدم؛ ویسی مربی بزرگی است و معتقدم، چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است. من نمیدانم چه خبر است که این کارها انجام میشود و نیروهای بومی کنار گذاشته میشوند. در آبادان هم مربیان خوبی چون فیروزی، سلامات و قاسمپور را داریم که میتوانند سرمربی تیم باشند ولی ما خوزستانیها هیچ وقت به مربیان خودمان بها ندادیم. ما میتوانیم تیمهایمان را با مربیان و بازیکنان بومی ببندیم.
زمانی که سرمربی نفت آبادان شدم، هفت هشت بازیکن آبادانی را بازی دادم و به مسوولان باشگاه نیز گفتم باید پنج سال تحمل کنید تا استخوانبندی تیم را تمام بازیکنان آبادان تشکیل دهند. به هر حال باید استخوانبندی تیمها از همان شهر باشد و برای تقویت تیم از بازیکنان غیربومی بهره برد که البته اکنون به این صورت نیست.
به نظر من چهار تیم فعلی خوزستان در لیگ برتر به اندازه یک تیم قابل هم نیست و به نظرم امسال یکی از تیمهای ما سقوط میکند، البته دو تیم نفتی در لیگ میمانند ولی در همان انتهای جدول دست و پا میزنند.
* وقتی نفت آبادان در لیگ موفق عمل نمیکند، آن روز چه حالی دارید؟
وقتی نفت بد بازی میکند، نه تنها حال من، بلکه حال تمام آبادانیهای خارج از کشور نیز که دلشان با نفت است، بد میشود. نفت تیم خیلی محبوبی است و مردم آبادان به جز این فوتبال چیز دیگری ندارند. در آبادان همه مردم درباره این تیم حرف میزنند و تنها تفریح آنها همین تیم است.
* گویا شما به دلیل توموری که در سر داشتید نیز مورد عمل جراحی قرار گرفتید، اکنون وضعیت شما چگونه است؟
من در مقطعی وقتی در امارات تمرین میکردم، متوجه شدم که پاهایم سنگین است که پس از پیگیری، پزشکان متوجه یک تومور در سر من شدند. شش ماه پیش نیز در بیمارستان شیراز مورد عمل جراحی قرار گرفتم و اکنون وضعیتم عالی است و مشکلی ندارم.
* و صحبت پایانی شما...
من چند ماه پیش پس از چهار پنج سال به آبادان آمدم که حال و هوای شهرم را عالی دیدم و برخورد مردم نیز مانند همیشه عالی بود که از آنها ممنونم.