به گزارش مشرق، توافق تغییر اقلیم پاریس در سال 2015 با هدف کاهش انتشار گازهای گلخانهای برای کاستن از میزان گرمایش زمین به امضاء کشورها ازجمله ایران رسید. این توافق از همه کشورهای عضو خواسته است که انتشار گازهای گلخانهای خود را تا سال 2030 کاهش دهند. نوع و میزان همکاری هر کشوری در سندی تحت عنوان سند مشارکت ملی (NDC) بعد از طی روند قانونی در داخل کشور باید به دبیرخانه کنوانسیون تغییرات اقلیم سازمان ملل متحد (UNFCCC) ارائه شود و این تعهدات بعد از ارائه، الزامآور خواهد بود.
جمهوری اسلامی ایران، تعهدات خود را در قالب برنامه مشارکت ملی مدنظر (INDC) ارائه کرده که شامل کاهش 12 درصدی کاهش انتشار گازهای گلخانهای است. با توجه به الزامآور بودن این تعهدات درصورت پیوستن ایران به توافق پاریس و ابعاد مختلف ازجمله ابعاد اقتصادی که در این تعهدات وجود دارد، کارشناسان نسبت به این توافق حساسیت بیشتری نشان دادند و این توافق را مورد بررسی دقیقتری قرار دادهاند.
اما معصومه ابتکار که در زمان تصویب این معاهده، ریاست سازمان محیطزیست را عهدهدار بوده، در روزهای گذشته در مصاحبه با یکی از روزنامهها عنوان کرده که منتقدان داخلی توافق پاریس از بنیانهای علمی کافی برخوردار نیستند و بیشتر آنها تحلیلگر سیاسی هستند.
حال سؤال اینجاست که آیا واقعاً انتقادات مطرحشده به توافق پاریس صرفاً سیاسی است و آیا منتقدان داخلی از بنیانهای علمی برخوردار نیستند؟ برای پاسخ به این سؤال لازم است به برخی از انتقادات نسبت به این توافق اشاره شود:
قویدل، عضو هیئتعلمی دانشگاه تربیت مدرس: در بحث گرمایش زمین اجماع علمی وجود ندارد
یوسف قویدل استاد اقلیمشناسی دانشگاه تربیت مدرس معتقد است که در بحث گرمایش زمین نهتنها اجماع علمی وجود ندارد که شواهد متقن علمی نشان میدهد، به سمت سرمایش زمین در حرکت هستیم. از طرف دیگر دکتر قویدل، گرمایش زمین را یک پدیده کاملاً طبیعی و عادی دانسته که در تاریخ کره زمین در دورههای مختلف زمینشناسی مورد مطالعه بوده است.
لشکری، عضو هیئت علمی دانشگاه شهیدبهشتی: درمورد گرمایش زمین نظرات ضدونقیض وجود دارد
لشکری عضو هیئت علمی دانشگاه شهیدبهشتی و رئیس اندیشکده اقلیم و آمایش سرزمین نیز معتقد است که درمورد گرمایش زمین نظر واحدی وجود ندارد و ازطرفی گرمایش زمین یک پدیده نوظهور نیست. نگاهی به گذشته تاریخی اقلیم سیاره زمین بر پایه مطالعات پالئوکلیمایی (دیرینه اقلیمشناسی) نشان میدهد که تاکنون سیاره زمین چند دوره گرم و سرد را سپری کرده است.
این درحالی است که علاوه بر اساتید و اقلیمشناسان داخلی، دانشمندان بینالمللی نیز در مورد گرمایش زمین به اجماع نرسیدهاند.
- نامه بیش از 31 هزار اقلیمشناس آمریکایی درمورد بیاثر بودن دیاکسید کربن در گرمایش زمین
مطالعات انجامشده در دانشگاه اوهایو و دانشگاه واشنگتن نشان میدهد که فقط 4 درصد از گازهای گلخانهای را کربن دیاکسید (CO2) تشکیل میدهد و 95 درصد این گازها، بخارآب است. از طرفی با توجه به سهم 5 درصدی فعالیتهای انسانی در تولید CO2، درواقع 0.2 درصد از گازهای گلخانهای را CO2 انسانساخت تشکیل میدهد. همچنین دکتر فردریک سیتز، رئیس اسبق آکادمی علوم آمریکا و بیش از 31 هزار نفر از متخصصان اقلیمی آمریکا، بیاثر بودن گاز دیاکسید کربن در گرمایش زمین را تأیید کردهاند. شکل (1) سهم گازهای گلخانهای موجود در جو زمین را بهتفکیک نشان میدهد.
بنابراین برخلاف ادعای خانم ابتکار در مورد فقدان بنیانهای علمی منتقدان توافقنامه پاریس، همانطورکه ذکر شد، مبانی علمی ضعیف این توافق، یکی از مهمترین محلهای بحث و نقد کارشناسان اقلیمشناسی داخلی و خارجی است.
- آیا اظهارات ابتکار به همینجا ختم میشود؟
درطرف دیگر این ماجرا، خانم ابتکار در ادامه صحبتهای خود، از مزایای اصلی پیوستن به توافق پاریس، به کاهش آلودگی هوا و جلوگیری از خشک شدن تالابها و رودخانهها اشاره میکنند. حال باید دید که این ادعاها چقدر درست و علمی هستند؟
قویدل در ادامه نقدهای علمی که درمورد گرمایش زمین بیان کردند، ارتباط آلودگی هوا با گازهای گلخانهای را رد میکنند، چراکه گازهای آلاینده هوا و گازهای گلخانهای کاملاً متفاوت هستند. جدول (1) گازهای گلخانهای و آلایندههای هوا را بهتفکیک نشان میدهد.
لشکری نیز معتقد است که پدیدههایی مانند ریزگردها و خشک شدن دریاچهها، حاصل سوء مدیریتها در مدیریت منابع آب و خاک کشور است و ارتباطی به تغییر اقلیم ندارد.
با توجه به نکات ذکرشده، کاملاً مشهود است که مبنای علمی این توافق که جلوگیری از انتشار گازهای گلخانهای انسانساخت است، هنوز مورد اجماع علمی دانشمندان جهان واقع نشده است. بنابراین برخلاف ادعای موافقان پاریس از جمله خانم ابتکار مبنی بر فقدان بنیان علمی منتقدان این توافق، دانشمندان اقلیمی داخلی و خارجی جزء منتقدان اصلی این توافق محسوب میشوند. علاوه بر این مشخص شد که ادعاهای اشتباه خانم ابتکار درمورد مزایای این توافق، هیچ پایه علمی ندارند و کاملاً اشتباه هستند. حال باید پرسید که منتقدان توافق پاریس فاقد بنیان علمی هستند یا موافقان آن؟