به گزارش مشرق، شاگردان کارلوس کی روش در حالی به نیمه نهایی رسیده بودند که هیچ گلی دریافت نکرده بودند و با توجه به نمایشهای بسیار خوبی که داشتند، علاقمندان به فوتبال را متقاعد کرده بود میتوانند برابر ژاپن هم به پیروزی برسند ولی اتفاقات عجیبی و غیر قابل انتظار در طول بازی، باعث شد که رویایمان ۴۷ ساله شود.
بیشتر بخوانید:
اتفاقات بازی با کاشیما دقیقاً در بازی با ژاپن تکرار شد
*نشانههای باخت را میدیدیم
یوز ها بازی را با آرایش پایهی ۱-۴-۱-۴ آغاز کردند. ترکیب تیم ملی در این دیدار شاکلهی بازی گذشته خود را حفظ کرده بود و تنها یک تغییر داشت. محرومیت طارمی باعث شد، وحید امیری در ترکیب اصلی قرار بگیرد و جای خالی او را پوشش بدهد. ساموراییها بازی را هجومی آغاز کردند و از همان ابتدای بازی بر روی دروازه مان یورش بردند. بازی در ۲۰ دقیقه اول کاملاً تحت تاثیر ژاپن بود. پس از این دقایق بازی نسبتاً متعادل شد و تیم ملی توانست فرصتهایی هم روی دروازه ژاپن بسازد، ولی سردار تنها بود و جای خالی طارمی کاملاً احساس میشد. مهاجم تیم ملی هرچند در جنگهای تن به تن به مدافعان ژاپن برتری داشت، ولی امیری و جهانبخشی فاصله زیادی با او داشتند و تمام توپهای برگشتی به ژاپنیها میرسید.
بهترین فرصت ایران در همین لحظات بود که سردار با حرکت انفرادی تا آستانه باز کردن دروازه ژاپن پیش رفت، ولی گاندو در لحظه آخر توپ را با نوک پا به کرنر فرستاد. مهمترین نبرد در نیمه اول، نبرد بر روی تصاحب، میانه زمین بود که در بیشتر، ژاپنیها توانستند با حضور شیباساکی و هاراگوچی بر این ناحیه تسلط پیدا بکنند و از طریق ایجاد گپ توپ را در سمت راست به دوآن و در سمت چپ نیز به ناگاتومو برسانند که تلاشهای آنها برای رسیدن به گل بی ثمر بود. نشانههای باخت را در نیمه اول با کمی دقت، نشانههای ریز ترک خوردن سد دفاعی را میتوانستیم مشاهده کنیم. از کارت زرد کودکانه وحید امیری تا خستگی مفرط اشکان دژاگه که در بازی با چین باید زودتر بیرون میآمد تا کمی بیشتر نفس بگیرد، غیبت سعید عزتاللهی هیچ وقت بیش از این بازی به چشم نیامد. تا زمانی که در مقابل ژاپن، میانه میدان را به ریزنقشهای پر نفسشان باختیم.
*تاوان یک اشتباه؛ بازماندن از فینال
تیم ملی نیمه دوم را بهتر از ژاپن شروع کرد و به نظر میرسید کیروش توانسته آرامش و اعتماد را به شاگردانش برگرداند. در یازده دقیقه منتهی به گل اول بازی تیم ملی توانست ژاپن را عقب براند و تا حدودی بازیاش را دیکته کند. فشار تیم ملی مثل بازیهای قبل حریف را وادار به اشتباه میکرد و نشانهاش ضربه ایستگاهی بود که دژاگه با اختلاف کمی به بالای دروازه فرستاد. اگر بازی با همین روال پیش میرفت گل تیم ملی و رسیدن به فینال محتمل بود، ولی اشتباه مرگبار بازیکنان روی گل اول مسیر بازی را کاملاً تغییر داد. در دقیقه ۵۶ بازی ژاپن به یکی از عجیبترین گلهای تاریخش رسید؛ در این دقیقه از بازی محمدحسین کنعانی زادگان با نوک پا توپ تاکومی مینامینو را دفع کرد اما خودش بدون اینکه داور اعلام کند به گمان خطا ایستاد، مینامینو دنبال توپ رفت و سانترش به روی دروازه را یویا اوساکو با ضربه سر وارد دروازه بیرانوند کرد. اشتباه، یک کلمهی ساده و مرگبار در فوتبال است، میتواند تمام رویاها را از بین ببرد وتمام نقشهها را بیفایده جلوه دهد. اشتباه فاحش خط دفاعی تمرکز را از بازیکنان گرفت و زمینه ساز شکست سنگین در مقابل رقیب دیرینه مان شد.
*سراسیمه، وحشت زده و ناتوان
بعد از گل ژاپن تیم ملی از هم پاشید. نه لیدری در زمین بود که بازیکنان را جمع کند نه کیروش توانست آنها را متقاعد کند که زمان برای جبران زیاد است و هنوز کار تمام نشده. پس از دریافت گل اول رفتارهای غیر حرفه ای بازیکنان تیم ملی آغاز شد. این خشونتها و رفتارهای غیر حرفه ای، در زمینه ساز گل دوم ژاپن بود. گل دوم بدتر از چیزی بود که میشد تصور کرد. دوباره یک ضدحمله، غافلگیری دفاع در تغییر وضعیت بازی از فاز حمله به دفاع و بعد زمین خوردن پورعلیگنجی و برخورد توپ به دستش و اعلام درست پنالتی. تمام آن لحظههایی که داور، وی آر داده بود و منتظر بود تا ببیند تیم داوران ویدئویی چه نظری دارند، لحظههایی بود که میدانستیم بازندهایم. میدانستیم پنالتی رخ داده و میدانستیم که تیم حریف از ما بهتر است. پنالتی درست بود و بیرانوند هم اشتباه پرید تا توپ به تور دروازه بوسه بزند. در دقایق پایانی تیم ملی توانست کمی از احساسات فاصله بگیرد و حملات خوبی داشته باشد، ولی رفتار همراه با خشونت بازیکنان تیم ملی که با دریافت گل دوم بدتر هم شد و روی عملکرد فنی بازیکنان هم تاثیری منفی گذاشت؛ تا جایی که پس از گل دوم شاهد حرکات سراسیمه بازیکنان در حمله و دفاع بودیم.دریافت کارت زرد سوم توسط سردار هم در همین راستا بود. اتفاقی که در نهایت منجر به گل سوم ژاپن و حذف نه چندان آبرومندانه تیم ملی فوتبال ایران از جام ملتهای آسیا شد.
*ژاپن و حسرتی تازه برای فوتبال ایران
امیدواریهایمان بار دیگر در شبی که به اوج رویاها نزدیک شده بودیم، بر باد رفت. حماسه میخواستیم و شگفتی با کی روش وجمعی از بهترین بازیکنان یک دهه اخیر فوتبال کشورمان، اما واقعیت تلختر از آن بود که حتی دیگر به حماسه بخواهیم فکر کنیم، در آن دقایق وحشتناک که هر ثانیه اش به اندازه یک ساعت بود. تک تکمان از اعماق قلب میخواستیم سوت پایان به صدا دربیاید تا بیش از این که هستیم، تحقیر نشویم.
سخت است پذیرفتن این واقعیت که دیگر در جام ملتهای آسیا حضور نداریم، ولی ای کاش از ژاپنیها کمی حرفهای بودن را میآموختیم. همه میدانستند یک اشتباه از سوی هر دو تیم میتواند به بهای حذف تمام شود، آن اشتباه رابازیکنان ما کردند و اینچنین بدترین وداع ممکن را با جام داشته باشیم. حسرت حالا جزجدانشدنی از فوتبال ما برابر ژاپن است؛ چه تیم باشگاهی درفینال لیگ قهرمانان آسیا برایمان باشد چه تیم ملی در نیمه نهایی جام ملتهای آسیا. بار دیگر فوتبال به ما درس داد که تیمی یک لحظه غفلت کند به بدترین شکل ممکن تنبیه میشود. تیم بیبرنامهای که برابر ژاپن پایش را فقط به زمین میکوبید، سزاوار چیزی بیشتر از این شکست تلخ نبود.
در طول ۹۰ دقیقه فقط دویدیم و دویدیم، درجایی هم کارهایی را انجام میدادیم که ژاپنیها آنها را به ما دیکته کرده بودند.سردرگم و کلافه و خسته به نظر میآمدیم و امید و باور را در بازی با چین به جا گذاشته بودیم. هیچ برنامهی مشخصی در کار نبود جز اعمال خشونت و استفاده از عوامل فیزیکی.
*رهبر نداشتیم، لیدر نبودید
آنچه که در این حواشی و در این موج هیجانات برآشفته پنهان ماند، تصمیمات و تاکتیکی بود که کادر فنی برای این دیدار بزرگ اتخاذ کرده بود.جز سردرد و کلافگی هیچ چیز دیگری را به ارمغان نیاورد، چرا که اصلاً تاکتیکی در کار نبود. غمانگیز است، ولی باید قبول کرد که تیم ملی قبل از بازی به زمین سفت برنخورده بود. تا همینجا هم به لطف قرعهی مناسب، خوششانسی، و اشتباهات وحشتناک مدافعان حریف بالا آمده بودیم و با برخورد به اولین صخرهی بزرگ شکست خوردیم. اگر بخواهیم تمام گناهان این شکست را به پای بازیکنان تیم ملی بنویسیم، کار نادرستی است زیرا فوتبال یک ورزش جمعی است و همه با هم برای رسیدن به یک هدف با هدایت یک رهبر تلاش میکنند. ما در این جام همه چیز داشتیم به جز یک رهبر لازم برای یک هدایت بزرگ …