به گزارش مشرق، محمدمهدی خانمحمدی دهه هفتادی و ساکن قم است. مقطع کارشناسی را در دانشگاه قم و در رشته حقوق گذرانده و اکنون دانشجوی کارشناسیارشد در رشته ادبیات فارسی در دانشگاه شهید بهشتی است؛ همزمان با تحصیل در دانشگاه به کسب علوم و معارف اسلامی در حوزه علمیه میپردازد.
مجموعه شعر «هیاهو» ی او نظر مقام معظم رهبری را در نمایشگاه کتاب جلب کرد. پیش از این البته او و کتابش در جشنواره شعر و داستان انقلاب رتبه دوم را کسب کرده بودند. این شاعر جوان در دومین، سومین و چهارمین جشنواره بینالمللی شعر اشراق، جشنواره شعر کتاب، جشنواره شعر دفاع مقدس، جشنواره شکوه صبر، جشنواره دانشجویی میعادگاه عاشوراییان، جشنواره حبیببنمظاهر و… برگزیده شده است.
«هیاهو» حدود ۳۰ شعر است از میان ۹۰ شعر که محمدمهدی خانمحمدی آنها را گزینش کرده و به چاپ رسانده است. اشعار این کتاب شامل ۲۵ غزل، یک قصیده و ۶ رباعی است. «هیاهو» مضامینی عاشقانه، حدیث نفس، اجتماعی، اعتراضی، آیینی و… را دربردارد و محمدحسین نعمتی طراح جلد آن بوده و توسط انتشارات شهرستان ادب به چاپ رسیده است. خانمحمدی در اولین مجموعهاش البته ضعفهایی هم دارد اما در انتخاب کلمات دقت و وسواس خاصی دیده میشود و همین امر باعث شده چینش کلمات و آهنگین بودن و موسیقی درونی کلمات نیز در شعرش جلوهگر باشد و به خواننده حس خوبی را منتقل کند. خانمحمدی درباره معیار انتخاب اشعار «هیاهو» و قالب آنها میگوید: «از بین ۹۰ قطعه شعر، این گزیده انتخاب شده و اکثراً در قالب غزل است و دو، سه ترانه هم در این مجموعه است. برای انتخاب از بین این ۹۰ قطعه، خدمت آقای بیابانکی رفتم و ایشان انتخاب کردند و گفتند بهتر است که اینها را چاپ کنید. نمیدانم معیار انتخاب آقای بیابانکی چه بود. اما فکر کنم براساس سلیقه شخصی ایشان اشعار را انتخاب کردند. بعد از اینکه آقای بیابانکی شعرها را انتخاب کردند، خدمت آقایان شرافت و بیاتانی در قم رفتم و این دوستان هم در انتخاب بعضی اشعار با آقای بیابانکی متفقالقول بودند. آنها هم تعداد دیگری شعر مشخص کردند. درنهایت اکثریت این شعرها موافق سه قول هستند ولی برخی شعرها را خودم گفتم که بهتر است که در این مجموعه باشد.»
این طلبه شاعر درباره زمان و شروع شعر گفتنش اینچنین میگوید: «من از سال دوم دبیرستان، بهصورت جدی شعر گفتن را شروع کردم. در دبیرستان شهید مطهری بودم که زیر نظر مدرسه عالی است. آنجا زیر نظر آقای سالاری که از دبیران خوشذوق دبیرستان بودند، شعرگفتن را شروع کردم. کلاس آقای سالاری مثل کلاسهای روتین علمی نبود و در کنار تدریسشان، اشعاری از مرحوم سیدحسن حسینی و مرحوم قیصر امینپور و شعرای معاصر میخواندند. شعرهای کلاسیک هم چون در متون درسی بودند، به شکل جداگانه زیاد به آنها پرداخته نمیشد. در این کلاسها متون نمایشنامه و فیلمنامه آموزش داده میشد و برای همین کلاسهای ایشان جذاب بود و از همانجا به شکل ویژه به ادبیات علاقهمند شدم.»
خانمحمدی با بیان اینکه قبل از دوره دبیرستان و در سالهای دبستان هم شعر میگفته، تصریح میکند: «پدرم شاعر است و کتابی داشتند با عنوان «جلوه حسن»، که شامل غزل و ترجیعبند و مسمط است. پدرم از شعرای اوایل حوزه هستند که همدوره ایشان سیدعبدالله حسینی بود که انجمن طلاب شعر را با هم راه اندازی کردند و آقای رهشاد که از دوستان ایشان بود نیز از آن موقع شعر گفتن را شروع کرده بود. بعدها که حسینی و رهشاد از قم به تهران آمدند، ارتباط آنها با پدر قطع شد و آن دو عزیز در حوزه علمیه لواسان ساکن بودند. خاطرم است وقتی در دوره دبستان شعر میگفتم بهخاطر اینکه شعرهای من بهصورت مضمونی سطح پایین بودند، مورد تمسخر و تحقیر قرار میگرفتم؛ برای همین سرودن شعر را کنار گذاشته بودم تا اینکه در دوره دبیرستان با استاد سالاری، شعر گفتن را دوباره شروع کردم و در همان زمان اوایل دوره پیشدانشگاهی بود که در جشنواره شعری با عنوان موسم گل شرکت کردم و غزلی با عنوان «فراق» که برای امام زمان گفتم، رتبه آورد. در آن جشنواره آقایان سجاد سامانی و مجید صحراکارا هم بودند و از آن زمان بود که شعر برای من جدی شد و احساس کردم که میتوانم در این عرصه هم کاری کنم. بعدها هم که برای تحصیل به شهر قم آمدم با دوستان شاعر آشنا شدم و در کلاسهای آقای مجاهدی شرکت کردم.
خانمحمدی که تحصیلات حوزوی دارد و در سطح پایه هشتم حوزه تحصیل میکند، درباره بازدید مقام معظم رهبری از نمایشگاه و تفقد ایشان نسبت به کتابش میگوید: «من نمیدانستم وقتی عکسها را دیدم، خیلی برای من مسرتبخش بود که این مجموعه را نگاه کردند. من اصلاً فکرش را هم نمیکردم رهبری در نمایشگاه، به غرفه ما بیایند و بین همه کتابها، ایشان کتاب مرا ببینند.» او تاثیر دیده و رسانهایشدن بیشتر کتابش بر ادامه کارش را زیاد میداند و ادامه میدهد: «کار سختتر میشود و زیر ذرهبین منتقدان خواهیم بود. در این مجموعه بعضی اشعار بهلحاظ بعد رسانهایاش چاپ شد و مثلاً شعری درمورد شهید آوینی بود که چون بهلحاظ فنی، سطح بالا نبود حتی آقایان شرافت و بیاتانی گفتند نباشد ولی من میخواستم که این شعر حتماً در مجموعه باشد. به هر حال این مجموعه، اشعاری دارد که نقدهای فنی زیادی خواهد داشت، ولی برای من اینگونه اشعار، بیشتر بعد مضمونی دارد.»
خالق «هیاهو» در پایان درباره کتاب بعدیاش خبر میدهد و میگوید: «چیزی که در ذهن من است، یک مجموعه ولایی است و فقط پنج، ۶ شعر از آن مجموعه آماده است. مضمون شعرها روایی ولایی خواهد بود و نکات تاریخی که مغفول مانده، دوست دارم در این مجموعه باشد.»
روحانیون شاعر
استاد شفیعیکدکنی که در جوانی فقه، کلام و اصول را نزد شیخهاشم قزوینی (معروف به «فقیه آزادگان») آموخت و پس از مرگ شیخهاشم، تا آخرین مراحل درس خارج فقه را نزد سیدمحمدهادی میلانی خواند و مرحوم حسین پناهی که برای تحصیل علوم دینی به شهر قم میرود و در حجرهای در مدرسه علوم دینی آیتالله گلپایگانی در قم ساکن و مشغول به تحصیل میشود، نمونه شاعرانی هستند که میتوانستند بهعنوان روحانیون شاعر شناخته شوند، اما نشدند. شعر میان روحانیون از دیرباز مورد توجه بوده است؛ البته سرودن شعر میان روحانیون مخالفانی نیز داشته و دارد.
حضرت امام خمینی (ره)، رهبر معظم انقلاب، فاخر مازندرانی (فاخر) و شیخ آقا حسن فاخری مازندرانی (زاده فاخر) در کنار بزرگانی همچون ابوعلی سینا، خواجه نصیر طوسی، شیخ بهایی، ملا صدرا، علامه طباطبایی، علامه حسنزاده آملی، آیتالله غرویکمپانی، فرساد و شاهآبادی از جمله روحانیون و مراجعی هستند که در حوزه شعر بهصورت جدی وارد شده و آثاری از خودشان به یادگار گذاشتهاند.
سیدابوالقاسم حسینیژرفا دیگر روحانیای است که شعر عجیب و معروفی هم سروده است؛ این روحانی که سالهاست تلویزیون را ترک کرده و به کنج خلوتی رفته و تحصیل و تدریس علوم دینی را در پیش گرفته است، شاعر ترانه «ک مثل کپل» در فیلم و سریال شهر موشهاست.
سیدعبدالله حسینی شاعر دیگری است که پیراهنی را از امام خمینی بهعنوان جایزه شعرش دریافت کرده است. او این صله ارزشمند معنوی را بهخاطر شعری که برای شهدای مکه در سال ۱۳۶۶ سروده بود، دریافت کرده بود. گفتنی است این پیراهن بر تن امام خمینی بوده است و بعداً سیدحسن نصرالله و مقام معظم رهبری در آن نماز خواندهاند.
محمدحسین انصارینژاد و حجتالاسلام زکریا اخلاقی از دیگر روحانیونی هستند که در جلسات شعرخوانی رهبری حضور داشتند و شعر هم خواندهاند.
*فرهیختگان