به گزارش مشرق، قیصر امینپور، شاعر نامآشنای معاصر که اغلب او را با اشعار معروفش در کتابهای درسی میشناسند، از جمله شعرای انقلابی است که قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی فعالیت سیاسی داشته است. او در روزهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی در تهران و دزفول، در مبارزات علیه سلطنت پهلوی شرکت فعال داشت و بعد از پیروزی انقلاب نیز در عرصههایی چون جریان تسخیر لانه جاسوسی حاضر بود.
بیشتر بخوانید:
در کتاب «قیصر شعر انقلاب» که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی چاپ و منتشر شده، درباره فعالیتهای سیاسی قیصر امینپور در سالهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی و بعد از انقلاب نکات قابل توجهی ذکر شده است.
علاقه به امام خمینی و دکتر شریعتی
در بخشی از این کتاب که در قالب «دانستنیهای انقلاب اسلامی برای جوانان» منتشر شده است درباره علاقه قیصر به امام خمینی و ارادت او به دکتر علی شریعتی میخوانیم: قیصر امینپور از همان دوران مدرسه به همراه دوستانش نوارهای سخنرانی حضرت امام را به دست میآوردند و مخفیانه در اتاقهای دربسته گوش میکردند. قیصر سخت دلبسته امام و از طرف دیگر به شدت تحت تأثیر دکتر شریعتی بود. بعدها که برخی از دوستانش اندیشههای شریعتی را نقد میکردند، او همیشه دفاع میکرد و در عین حال، یادآور میشد که نباید شریعتی را مطلق رد کرد یا پذیرفت...
قیصر امینپور شیفته امام بود و در مقابل خردهگیرانی که از او ایراد میگرفتند که چرا برای امام شعر سرودهای، میگفت: «مگر میشود شاعر باشی و دل در گرو زیبایی داشته باشی و در مقابل آن همه زیبایی سکوت کنی.»
مبارزه با رژیم پهلوی
در ایام اوج انقلاب از جمله کارهایی که قیصر به همراه یکی از دوستانش انجام میداد این بود که شبانه نام خیابانها و کوچههای اطرافشان را عوض میکردند. او خط خوبی داشت و با همان خط زیبا، هر اسمی را که دوست داشتند، مینوشتند و بر روی کوچهها میگذاشتند. بعد از آن بود که اسم خیابانشان «سلمان فارسی» و اسم کوچهشان «ثار» شد.
قیصر همچنین در تهران در جلسات دفتر نهضت اسلامی شرکت میکرد. جلسات با حضور شعرایی مانند موسوی گرمارودی و طاهره صفارزاده تشکیل میشد و کسانی که در حوزه نمایش، داستان و شعر فعال بودند، با یکدیگر بحث و گفتگو میکردند. آن روزها در دانشگاه تهران کلاسی بود که اخوان ثالث، شعرهای نیما و پس از نیما را بررسی میکرد و آنها را با لهجه شیرین و غلیظ مشهدی میخواند. قیصر هم گاهی به صورت آزاد در آن کلاسها و کلاسهای مثنوی و حافظ و ادبیات معاصر دکتر شفیعی کدکنی حاضر میشد.
از طرفی در کلاسهای پزشکی هم شرکت میکرد؛ چون دوستانش آنجا بودند و او همیشه از ساختمان دامپزشکی به دانشکده پزشکی میرفت. البته تظاهرات و فعالیتهای سیاسی هم در آنجا بیشتر بود. روز ۱۳ آبان ۱۳۵۷ هم او به دانشکدهی پزشکی رفته بود که تیراندازی شد و او از نزدیک شاهد ماجرا بود. یکی از کسانی هم که باعث تعطیلی کلاسهای درس شد خود او بود. بعد از اینکه بچهها کلاسها را تعطیل کردند بختیار اعلام کرد که دانشگاه تعطیل است. اوضاع در خوابگاهها هم به هم ریخته بود. هر شب میگفتند قرار است به خوابگاهها حمله کنند. دانشجوها آب جوش تهیه میکردند و میرفتند روی پشت بام که اگر مهاجمان آمدند، روی سرشان بریزند.
قیصر بعد از مدتی که در خوابگاه ماند با دوستانش تصمیم گرفت به شهرشان برگردند؛ کتابهایشان را جمع کردند، اطلاعیههایی که داشتند مخفی کردند و به دزفول رفتند. در دزفول روزنامه زیرزمینی تهیه میکردند و در تظاهرات و مجامعی که در شهر تشکیل میشد سوار موتور میشدند و آنها را پخش میکردند. او و دوستانش ورود امام خمینی به ایران را هم از تلویزیون دیدند.
همراه با دانشجویان پیرو خط امام در تسخیر لانه جاسوسی
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی فعالیتهای سیاسی امینپور ادامه یافت به طوری که در جریان تسخیر لانه جاسوسی توسط دانشجویان پیرو خط امام شاهد فعالیت او هستیم. در بخشی از کتاب «قیصر شعر انقلاب» میخوانیم: تعدادی از دوستانش در انجمن اسلامی دانشگاه فعال بودند و او هم در جلسات بحث و سخنرانی و تفسیر قرآن انجمن شرکت میکرد. از همان جلسات بود که دانشجوها تصمیم به تسخیر سفارت آمریکا در تهران گرفتند.
در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ دانشجوها در اطراف سفارت تجمع کردند. فضای پر تب و تاب و پر هیجانی بود و احتمال هر گونه خطری میرفت. تعدادی از دانشجوها از دیوار سفارت بالا رفتند و در را باز کردند، بقیه هم وارد شدند. جاسوسها را دستگیر و به مراکز اسنادشان دست پیدا کردند. هر چند قبل از آن آمریکاییها خیلی از اسناد را رشته رشته و پودر کرده و از بین برده بودند.
روزهای بعد عده زیادی از گروههای مختلف با پرچمها و پلاکاردهایی که برای حمایت از اقدام دانشجوها تهیه کرده بودند، در بیرون لانه جاسوسی جمع شدند. باید برای این افراد برنامههایی اجرا میشد و قیصر هم از افرادی بود که در این زمینه فعالیت میکرد. در دو سه هفته اولی که لانه جاسوسی را گرفته بودند، قیصر بیانیه دانشجویان پیرو خط امام را ویرایش ادبی میکرد. خودش هم با شور و حال روی دیوار لانه جاسوسی میرفت و شعر میخواند. گاهی هم متنهایی مینوشت، نگهبانی میداد و خلاصه هر کاری که از دستش بر میآمد، انجام میداد.
اصرار پشت پنجرهی گفتگو بس است...
مسئله فلسطین از دیگر موضوعاتی است که بسیار مورد توجه قیصر امین پور بود. در این رابطه در کتاب «قیصر شعر انقلاب» میخوانیم: دفاع از مسلمانان و مستضعفان، از ابتدای نهضت امام خمینی یکی از آرمانهای اساسی و مورد تاکید همیشگی ایشان بود؛ بنابراین پس از پیروزی انقلاب، موضوع فلسطین و مقابله با سلطهطلبی روزافزون رژیم صهیونیستی به یکی از مولفهها در گفتمان امام و انقلاب اسلامی تبدیل گردید. از این رو بسیاری از شاعرانی که به این گفتمان اعتقاد داشتند، با زبان شعر به ادای دین به برادران دینی خود و انعکاس مظلومیت مردم فلسطین پرداختند. شعر «منظومه فلسطین» یکی از این نمونهها میباشد که قیصر امینپور برای مخاطب کودک و نوجوان سروده است.
قیصر همچنین در شعری دیگر که درباره فلسطین سروده، مبارزه و مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی را تنها راه پیروزی و نجات ملت فلسطین میداند و گفتگو و مذاکره را راه حل مناسبی نمیداند. او در این شعر میسراید:
در انتهای کوچه شب، زیر پنجره
قومی نشسته خیره به تصویر پنجره
این سوی شیشه، شیون باران و خشم باد
در پشت شیشه بغض گلو گیر پنجره
اصرار پشت پنجرهی گفتگو بس است
دستی بر آوریم به تغییر پنجره
تا آنکه طرح پنجرهای نو درافکنیم
دیوار ماند و حسرت تصویر پنجره
ما خواب دیدهایم که دیوار شیشهای است
اینک رسیدهایم به تعبیر پنجره
تا آفتاب را به غنیمت بیاوریم
یک ذره راه مانده به تسخیر پنجره
جز با کلید ناخن ما وا نمیشود
قفل بزرگ بسته به زنجیر پنجره
منبع: پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی