سرویس ورزش مشرق - آئین افتتاح موزه ملی ورزش، المپیک و پارالمپیک عصر دوشنبه ۳۰ اردیبهشت ۹۸ با حضور اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهور در کمیته ملی المپیک برگزار شد. موزهای که در آن از هر رشته ورزشی به سهم خودش میشد کم یا زیاد آثاری در موزه دید ولی آنچه باعث تعجب است غیبت فوتبالیها در این موزه بود. در شرایطی که تندیسهایی از عبداله موحد، رسول خادم، غلامرضا تختی، کیانوش رستمی، بهداد سلیمی و… دیگر قهرمانان نسلهای مختلف همراه با لباسهای شخصی یا ورزشی، وسایل آنها در رشتههای مختلف در این موزه جای داده شده به غیر از تندیس سیروس قایقران کاپیتان فقید تیم ملی ایران هیچ بخشی مربوط به اهالی فوتبال با این همه ستاره، اسطوره و افتخارآفرینان پرطرفدارترین ورزش ایران وجود نداشت!
این در حالی است که صالحی امیری در آئین افتتاحیه این موزه گفت: «این موزه نمایشگر لبخند و اشکهای ملتی است که یک قرن در رقابتهای آسیایی جهانی المپیک و پارالمپیک رقابت کردند». حال این سوال مطرح میشود که آیا تیم ملی فوتبال ایران در ادوار مختلف سهمی در این اشک و لبخندها نداشته است؟ از صعود به جامهای جهانی و قهرمانی در بازیهای آسیایی و حضور در المپیک گرفته تا خاطرات شیرین و پرافتخاری که بزرگان این رشته پرطرفدار همچون علی پروین، ناصر حجازی، منصور پورحیدری، همایون بهزادی، پرویز دهداری، حمید شیرزادگان، حشمت مهاجرانی، احمدرضا عابدزاده، علی دایی، مهدی مهدوی کیا و...... برای علاقه مندان رقم زدند.
اصغر شرفی در گفت و گو با مشرق، درباره چرایی کم توجهی به فوتبال در چنین سطحی که موزه ملی ورزش، المپیک و پارالمپیک افتتاح شده است حرف زد و دلیلش را در حضور اشتباهی رؤسا و مدیران حضار در ورزش دانست.
وی ابتدا درباره موزه ورزش ملی ایران بدون حضور فوتبالی هایش اظهار داشت: اگر قرار بود نگاه به فوتبال درست باشد که تا امروز درست شده بود. این موزهها را افرادی راه اندازی کرده اند که کارشان این نیست. شغل شان این نیست و باید جای دیگری باشند ولی الان در ورزش هستند. با وجود این افراد در ورزش، بهتر از این نمیتوان توقع داشت. اینها در ورزش نبوده اند و نمیدانند که چه چیزی به سود و چه چیزی به ضرر ورزش است. این عده مدتی در ورزش هستند و بعد هم میروند و هزاری هم که از عملکردشان ایراد بگیرند به آنها برنمی خورد چون فقط دوست دارند که حضور داشته باشند.
مربی اسبق تیم ملی فوتبال کشورمان در المپیک ۱۹۷۶ کانادا خاطر نشان کرد: شما امروز به وضعیت معیشت مردم نگاه کنید! ببینید مردم با این گرانیها چه وضعیتی دارند؟ یکی از این وزرا به من بگوید که واقعاً شب راحت میخوابد؟ در ورزش هم یکی مانند همین افراد را قرار داده اند که شغل اصلی اش ورزش نبوده و نمیداند جایگاه هر رشتهای چیست و کجاست.
بیشتر بخوانید:
آقای وزیر! این همه ناکامی را نمیبینید؟
همه چیز درباره موزه ورزش، المپیک و پارالمپیک
شرفی با انتقاد از اخبار منفی که از اوضاع مالی فدراسیون فوتبال به گوش میرسد ابراز داشت: وقتی میشنویم که فوتبال ما پول ندارد باعث شرم مان میشود. ما چرا پول نداریم؟ ما پول داریم! ولی باید دید چه چیزی ما را به امروز رسانده است. این همه فوتبالیست داریم که در فوتبال پولهای هنگفت بدست آورده اند. چرا میگویند پول نداریم به مربی تیم ملی بدهیم؟ اگر پول مربیان تیم ملی را بدهند که نتیجه اش به نفع خود تیم ملی است. نه اینکه سر هر کوی و برزن داد بزنند ما بدبختیم و پول نداریم. باعث تأسف است که ما اینقدر داد نداری مان به هواست. پس وطن پرستی تان کجا رفته است؟
شرفی با اشاره مجدد به بحث غیبت جایگاه درخور فوتبال در موزه موزه ملی ورزش، المپیک و پارالمپیک خاطر نشان کرد: من مسئول نیستم که بگویم چرا فوتبال در موزه ورزش جایی نداشته است. اگر همین مقدار فوتبال را نیز از ورزش بگیرند اندک نشاط اجتماعی هم از این مملکت میرود. الان فوتبال در همه دنیا پرطرفدارترین ورزش است. همه جا باعث سربلندی مملکت میشود و شور و شادی را به اجتماع وارد میکند و مشکلات را کمرنگ و باعث افتخار مردم میشود. شما کجا و چطور میخواستید اسم ایران را مطرح کنید آنطور که در جامهای جهانی همه دنیا ایران را دیدند؟
وی افزود: نه فقط فوتبال! امثال عبداله موحدها، رسول خادمها، تختیها و بقیه برای ورزش این مملکت عزیزند و افتخار آفرینی کرده اند ولی فوتبال هم بوده است. اما ظاهراً انگار فوتبال "زنباباست". همه شان دارند همه جوره از کنار فوتبال استفاده میکنند نه فقط در این زمان بلکه در همه دوران. جمعیتی که حاضر است در گرما و سرما، باران و برف و آفتاب بنشیند و ورزش نگاه کند و از آن لذت ببرد تماشاچی فوتبال است.
مربی تیم ملی فوتبال کشورمان در جام جهانی ۱۹۷۸ آرژانتین تأکید کرد: یک مملکت چه چیزی میخواهد؟ چطور میتوان مردم یک مملکت را به این راحتی خوشحال کنند؟ مگر اینکه مسائلی هست که اشکال دارند و میروند و یقه فوتبال را به خاطرش میگیرند!
شرفی تصریح کرد: کسانی که در رأس کار هستند و زحمت این ورزش را نکشیدند متوجه نیستند که فوتبال چیست! الان یک مسابقه معمولی در تهران ۵۰ تا ۶۰ هزار نفر را به ورزش میکشاند. بعد افرادی که باعث این شادی میشوند نه مجسمهای از آنها وجود دارد نه عکسی نه اسمی! شاید چون این ورزش ملی ایران نیست قبولش ندارند!
پیشکسوت فوتبال کشورمان درباره حضور رئیس فدراسیون فوتبال در آئین افتتاح موزه ملی ورزش، المپیک و پارالمپیک گفت: مهدی تاج در خواب هم نمیدید در این جایگاه باشد. همین که در فدراسیون است برایش کافیست. برای همین کاری با فوتبالیستها ندارد. او در این مراسم بوده ولی نه برای دفاع از فوتبال. فقط سه تا عکس یادگاری گرفته و تصویرش در کتاب سال ورزش هم میافتد و به خانواده اش نشان میدهد و به آن می بالد.
وی که از وجود بخش ورزش زورخانه ای در این موزه نیز مطلع بود توضیح داد: وجود لوازم وسایل زورخانه ای در این موزه اشکالی ندارد چون ورزش ایرانی هاست ولی حق هر کسی را سرجایش بدهند. شما که از کنار این فوتبال اینقدر سینه تان را جلو میدهید و خودتان را مطرح میکنید حقش را هم بدهید. آقای تاج که تا بلژیک میرود و همه مطبوعات درباره اش حرف میزنند و در تلویزیون مینشیند و از فوتبال میگوید، خودش که متولی این رشته است نباید سوال کند در موزه ملی ورزش، المپیک و پارالمپیک، کجاست مجسمه، عکس یا یادگاریهای بروبچه های رشتهای که او رئیس فدراسیونش است؟
شرفی تأکید کرد: من اگر حرف نمیزدم به دلیل ندانستنم نیست. من همین الان هم میتوانم در فوتبال باشم. نه بازیکن، مربی یا سرمربی، ولی میتوانم مدیرفنی یا سرپرست یک تیم باشم. ولی چرا امثال من کنار هستیم؟ چون خودم نمیخواهم.
وی اضافه کرد: الان حسن حبیبی مریض است. کسی که کاپیتان تیم ملی بوده و در آن سالها قهرمان شده است. اسمی از او هست؟ چرا من نباید به استادیوم بروم؟ من باید در صف بایستم و به استادیوم بروم یا باید کارت داشته باشم، جایگاه داشته باشم. وقتی این افراد که نبوده اند جایگاه دارند و من ندارم، باید بروم در بیابان بنشینم و این استادیوم دیگر جای من نیست. ما این ورزشگاه را ساختیم. این ورزشگاه به خاطر امثال منِ فوتبالیست ساخته شده است ولی خودم جایی در آن ندارم.
بازیکن اسبق باشگاه پاس تهران گفت: ۶ ماه پیش رفته بودم باشگاه پاس گریه ام گرفت. گفتم خدایا ما چقدر در این زمین زحمت کشیدیم ولی اصلاً اسمی از ما نیست. کسی ما را نمیشناخت! نه عکسی، نه نامی! پس بهتر است که ما به روی خودمان نیاوریم تا دق نکنیم. الان ما به این مسائل میخندیم ولی این خنده، زهرخند است نه خنده فرحبخش.