به گزارش مشرق، حسین شریعتمداری در سرمقاله کیهان نوشت:
بخشی از اظهارات شنبه شب رئیسجمهور که در ضیافت افطار با اصحاب رسانه مطرح شده بود، بازتاب منفی فراوانی داشته است و این بازتابها کماکان در حجم قابل توجهی ادامه دارد. یادداشت پیشروی اگرچه نسبت به اظهارات آن شب آقای دکتر روحانی خالی از نقد نیست ولی نگاه این وجیزه به نقطهای دیگر و از زاویهای دیگر است. آقای رئیسجمهور میفرمایند:
«این سخن درست نیست که در روزنامهها درد مردم را بگوییم تا رئیسجمهور بفهمد که درد مردم چقدر است! نه، رئیسجمهور و اعضای دولت میدانند. دولت من شاید یکی از دولتهایی باشد که خیلی در میان مردم است، من خودم بارها به دوستان گفتهام؛ من روزانه نظرسنجی میکنم؛ یعنی توی خیابون وقتی با ماشین میروم تمام چهرههای مردم را نگاه میکنم؛ اینکه چند نفر لبخند دارند، چند نفر عصبانیاند، چند نفر قیافهشان گرفته! است و به هر شهری و در هر جمعیتی میروم، خودم نظرسنجی میکنم و نگاه آدمها را نسبت به خودم میبینم؛ پس نیازی نیست که روزنامهها از مشکلات مردم بنویسند تا رئیسجمهور باخبر شود! رئیسجمهور و دولت درد مردم را میداند»!
استناد آقای رئیسجمهور به این به اصطلاح «نظرسنجی»! بهاندازهای غیر علمی و بیرون از قواعد ابتدایی نظرسنجی است که وبسایت رسمی ریاست جمهوری نیز ترجیح داده است این بخش از اظهارات ایشان را از مجموعه سخنان آن شب رئیسجمهور حذف کند و جملهای را به جناب روحانی نسبت بدهد که با آنچه گفته بودند فاصلهای پر ناشدنی دارد. سایت رسمی آقای رئیسجمهور با تغییر سخن آقای روحانی، از قول ایشان آورده است؛
«روزانه هنگام رفت و آمد در خیابانها و همچنین در سفرهای استانی از چهره مردم، شرایط کشور و زندگی آنها را شخصاً ارزیابی میکنم»!
این بخش تغییر یافته را با متن اصلی اظهارات آقای رئیسجمهور مقایسه کنید! آنچه در این میان به دست میآید، اینکه آقای رئیسجمهور نیز به وضوح متوجه شدهاند سخنی «نابجا» بر زبان آورده و درباره کشف نظر مردم از پشت شیشههای دودی خودروی مورد استفاده خویش مرتکب خطایی فاحش و به دور از ابتداییترین اصول و قواعد علمی و منطقی شدهاند! و اما، صرفنظر از این خطای فاحش که از شدت وضوح نیاز چندانی به نقد ندارد، جای این پرسش است که آیا این اظهار نظر به غایت خطا و دور از منطق، برخاسته از دیدگاه و نظر خود رئیسجمهور بوده است، یا در این خصوص به توصیه و مشاوره دیگران تکیه کردهاند؟! پاسخ این پرسش میتواند کمک موثر و تعیینکنندهای به رئیسجمهور محترم باشد و از تکرار خطاهای مشابه دیگر -که متاسفانه تاکنون تعداد آنها نیز چندان اندک نبوده است- جلوگیری کند. بخوانید!
الف- آقای دهباشی، تهیهکننده مستند تبلیغاتی آقای روحانی برای انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ در گفتوگویی که چهار سال بعد داشته است، میگوید جملاتی را که روحانی در آن فیلم تبلیغاتی بر زبان آورد پیشنهاد من به ایشان بود! و میافزاید؛ «به روحانی گفتم که بگوید من سالهاست که وقتی بین منزل و اداره تردد میکنم و مردم را میبینم و چهرهها را مطالعه میکنم میبینم چقدر گرفته و چقدر عبوس است و خنده در چهرهها نیست»!
دقیقاً شبیه آنچه آقای روحانی در مراسم افطار شنبهشب خویش با اصحاب رسانه بر زبان آورده و سپس مجبور به حذف آن شده بودند! آیا اظهارات شنبهشب روحانی را هم «آقای دهباشی دیگری» به ایشان توصیه و یا خدای نخواسته دیکته کردهاند؟! اگر پاسخ این سؤال مثبت است، دهباشی شنبهشب چه کسی بوده است؟! و آقای رئیسجمهور با کدام اعتماد و اطمینان به توصیه وی عمل کردهاند؟! حذف جملات یاد شده در فاصله اندکی بعد از اظهار آن نشان میدهد که پیبردن به سخیف بودن اظهار نظر یاد شده چندان هم دشوار نبوده است و اگر غیر از این بود، بلافاصله از مجموعه سخنان آن شب جناب روحانی حذف نمیگردید و یا با جملات ساختگی دیگری جابهجا نمیشد!
ب- اگر آقای روحانی آن اظهارات عجیب را بدون مشورت با دیگران و صرفاً با خواست و اراده خود بیان کرده است و سپس کسانی در اطراف ایشان به سخیف بودن آن پیبرده و خواستار حذف آن شدهاند، سؤال بعدی این است که چرا آقای رئیسجمهور تا این اندازه از واقعیات جامعه بیخبر و با مشکلات فراوانی که مردم با آن روبرو میباشند، غریبه و ناآشنا هستند؟! و تعجبآور اینکه در بخشی از همان اظهارات شنبهشب خود خطاب به اصحاب رسانه میفرمایند:
«نیازی نیست که روزنامهها از مشکلات مردم بنویسند تا رئیسجمهور باخبر شود! رئیسجمهور و دولت درد مردم را میداند»! و توضیح نمیدهند که آیا با همینگونه از نظرسنجیها که به آن اشاره کردهاید!! از مشکلات مردم باخبرید و به قول خودتان، نیازی به طرح آن در رسانهها ندارید؟!
و بالاخره، باید از رئیسجمهور محترم پرسید؛ با این سطح آگاهی از مشکلات مردم خواستار اختیارات ویژه نیز شدهاید؟!