سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابلاستفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
*******
** قوچانی: ما ایرانیها نماد رذالت هستیم، زنده باد لیبرالیسم!
روزنامه سازندگی در یادداشتی به قلم «محمد قوچانی» -سردبیر روزنامه- با عنوان «ما همه هیولا شدهایم» با اشاره به ماجرای «رامبد جوان» نوشت: «میهن گریزی امروز سلبریتی ها محصول میهن ستیزی سیاستمدارانی است که تفسیرهای نادرستی از ارزشهای دینی داشتند و آن را در تقابل با ارزشهای ملی میپنداشتند».
قوچانی در ادامه نوشت: «میتوان از اصولگرایان حاکم پرسید که چرا و چگونه طیفی از هنرپیشگان و ورزشکاران به جای هنرمندان و روشنفکران به نخبگان جامعه بدل شدهاند؟ چرا در صدا و سیما در هر جشن و مهمانی از ستارههای حلبی دعوت میشود، اما از ستارههای واقعی خبری نیست؟».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت: و «میتوان از مجاهدین تا بنیادگرایان را به نقد کشید که چرا عشق مشروع را انکار کردند؟ چرا ثروت مشروع را انکار کردند؟ چرا شادی مشروع را انکار کردند؟ چرا هنوز پخش موسیقی حلال از صداوسیما سخت و دشوار است؟ چرا در تبلیغ واجبات شرعی چون نماز و حجاب و روزه به بدترین شیوه اقدام میشود تا جایی که گریز از دین به یک کنش سیاسی بدل شده است؟»
قوچانی در ادامه با توهین به ایرانیان نوشت: «این روزها در شبکه نمایش خانگی هیولایی به تصویر کشیده میشود که از تبدیل شرافت به رذالت ساخته شده است. اثری که از کمدی به تراژدی بدل شده است. گاه از سر خشم و نه شادی به لحظهای از آن میخندیم، اما این هیولا فقط در قاب تلویزیون نیست. این هیولا در میان همه ماست. در میان همه: سیاستمداران، هنرمندان، روزنامه نگاران، اصلاح طلبان، اصولگرایان، انحلال طلبان؛ همه ما هیولا شدهایم».
نویسنده در ادامه تاکید کرد: «لیبراسیم، هیزی و دزدی نیست. لیبرالیسم در لذت سالاری و سوسالاری خلاصه نمیشود. حتی در لیبرالترین جوامع، ارزشهایی چون میهن دوستی، اخلاق باوری و پاک دستی معنا دارد. حتی در جوامع غیردینی اگر اخلاق دینی حاکم نیست، اخلاق مدنی محترم است و راستگویی و پاکدستی و وفاداری به میهن و خانواده در زمره ارزشهای مدنی است».
درباره این یادداشت به اختصار به چند نکته اشاره میکنیم.
اول اینکه، نویسنده این یادداشت، سردبیری روزنامه «مردم امروز» را در کارنامه خود دارد. این روزنامه همزمان با توهین و هتاکی نشریه فرانسوی شارلی ابدو علیه پیامبراعظم (ص)، تیتر اول خود را به یک کارگردان غربی اختصاص داد و در تیتری درشت نوشت «من هم شارلی هستم»! از طیفی که با هتاکان به پیامبر اعظم همدلی میکند، هیچ عجیب نیست که ایرانیان را نیز نماد رذالت بنامد!
دوم اینکه، نویسنده یادداشت مذکور، تبدیل سلبریتی ها به گروه مرجع را به گردن اصولگرایان انداخته و سلبریتی ها را ستارههای حلبی نامیده است. اصلاح طلبان پیش از این نیز سلبریتی ها را قورباغه و فاقد شعور سیاسی و…نیز نامیده بودند. این در حالی است که در آستانه هر انتخابات، سلبریتی ها برای تبلیغ نامزد مدنظر اصلاح طلبان به خط شده و در میتینگها و صفحات اول روزنامههای اصلاح طلب ظاهر میشوند. «سید رضا صالحی امیری» وزیر فرهنگ و ارشاد دولت یازدهم، پای صندوق رأی انتخابات ریاست جمهوری ۹۶، در گفتوگویی در لحنی کنایهآمیز به جناح رقیب گفته بود: «من به کاندیدای عزیز رقیب پیام میدهم اگر نیاز به هنرمندان داشتی به من پیغام میدادی من برایت میفرستادم!». اظهارات صالحی امیری موجی از انتقاد را میان هنرمندان برانگیخت.
سوم اینکه، «سعید حجاریان» چندی پیش خطاب به اصلاح طلبان اعلام کرد که سیاستهایشان را با سلبریتی ها در میان بگذارند و توسط آنها در جامعه منعکس کنند. در حقیقت این اصلاح طلبان هستند که سلبریتی ها را به گروه مرجع در جامعه بدل کردند.
چهارم اینکه، قوچانی در یادداشت مذکور در اقدامی تأمل برانگیز، گروهک فاسد و تروریستی منافقین را با جمهوری اسلامی در یک کفه ترازو قرار داده و با زدن برچست بنیادگرایی به حاکمیت، مدعی شده است که ریشه دین گریزی و میهن گریزی در مردم، به دلیل رفتار غلط حاکمیت است.
پنج اینکه، نویسنده یادداشت مذکور همزمان با غش و ضعف رفتن برای لیبرالیسم. اشرافی گری و پولهای بادآورده را ثروت مشروع، پارتیهای مختلط و فحشاء را شادی مشروع و روابط نامشروع را عشق مشروع جا زده است. غبطه خوردن قوچانی به لیبرالیسم در حالی است که اکنون فردگرایی، لذت گرایی و اومانیسم در غرب، این کشورها را با مشکلات متعدد مواجه کرده است.
** علوی تبار: دولت روحانی در مقابل دولت سایه تسلیم شده است!
«علیرضا علوی تبار» در مصاحبه با روزنامه شرق گفت: «باید تاکید کنم که در ایران یک دولت در سایه وجود دارد که باید آن را هم به عنوان یک عامل تعیین کننده مهم و اساسی به حساب آورد. دولتها گاه در مقابل این دولت سایه مقاومت کرده و ایستادهاند و گاه مقابل آن منفعل بودهاند. دوره اول هاشمی استقلال از این دولت سایه و دوره دوم او تسلیم در برخی از زمینههاست. دو دوره خاتمی مقاومت در مقابل این دولت سایه است و همین است که جلوی اجرای خط مشیهای تعیین شده را میگیرد. دو دوره احمدی نژاد دولت سایه به دولت رسمی تبدیل میشود و فقط در چند ماهه آخر دولت احمدی نژاد میتوان نوعی تنش را میان آنها دید. دولت اول روحانی اقناع و مقاومت است و دولت دوم او انفعال و گاه تسلیم».
«دولت سایه» یک کلیدواژه پرتکرار از سوی طیف اصلاح طلب و برخی دولتمردان برای سرپوش گذاشتن بر کارنامه خالی دولت است.
چندی پیش «علی صوفی» وزیر تعاون دولت اصلاحات با اشاره به اختیارات گسترده دولت روحانی گفته بود: «در این شرایط همه معتقدند دولت فشل است و از اختیارات خود استفاده بهینه نمیکند. از طرف دیگر مدتهاست که شاهد تشکیل نهاد جدیدی تحت عنوان شورای عالی هماهنگی اقتصادی متشکل از سران قوا و به ریاست رئیسجمهور با اختیارات بسیار بالا و فراقانونی هستیم. بدین نحو که اگر چیزی را مصلحت دیدند که در قانون وجود نداشته میتوانند اجرا کنند و بعداً به مجلس مراجعه کرده و آن را قانون کند. آقای رئیسجمهور در این حد اختیارات دارد اما اتفاق خاصی نیفتاده است».
** تصویب نشدن FATF به اینستکس لطمه می زند!
«قاسم محبعلی» دیپلمات پیشین و از حامیان برجام در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت: «سطح تواناییهای طرف اروپایی از ابتدا روشن بود. اروپاییها نمیتوانند تحریمهای آمریکاییها را دور بزنند. بلکه میتوانند در زیر سقف تحریمهای آمریکایی یعنی غذا و دارو وارد فعالیت تجاری با ایران شوند. اما ستون پایه اینستکس FATF است. اگر ایران علاقهمند است که اروپاییها موفق شوند مکانیسم اینستکس را راه بیندازند، باید FATF تصویب شود که البته تاکنون به تصویب نرسیده و احتمالاً در اجلاس FATF در پاریس سرنوشت این مساله روشن میشود. به نظر میرسد اجرای اینستکس منوط به اجرای FATF از سوی تهران خواهد بود».
«محمد جواد ظریف» وزیر امور خارجه- اردیبهشت ۹۸- در نشست «انجمن آسیا» در نیویورک گفته بود: «اینستکس پیشنیازی برای اجرای وعدههایی است که اروپا داده نه خود آن وعدهها».
اکنون ۱۳ ماه از خروج آمریکا از برجام و همچنین قریب به ۴ سال از امضای برجام سپری شده است. ظریف در هفتههای گذشته گفته بود که اروپا چیزی حدود یک درصد تعهدات برجامی خود را انجام داده است. در سوی مقابل و با استناد به ۱۵ گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی، ایران تاکنون تمامی تعهدات برجامی خود را انجام داده است.
اما با اینحال طیف اصلاح طلب که به پیچیدن نسخه حقارت، عادت دارد، مدعی است که ما علیرغم اجرای تمامی تعهدات، در جایگاه متهم بنشینیم و به اروپای بدهکار که با گستاخی، ژست طلبکار به خود گرفته، جواب پس بدهیم.
یک سؤال: چه تضمینی وجود دارد که پس از تصویب FATF از سوی ایران، اینستکس- که حتی یک دهم تعهدات برجامی اروپا را هم پوشش نمیدهد- به موضوعات دیگری همچون توان موشکی و منطقهای و حقوق بشر و…منوط نشود؟!
آیا ما باید دست روی دست بگذاریم و با ژست «گرفتن بهانه از آمریکا و اروپا» به تمام مؤلفههای قدرت خود چوب حراج بزنیم؟!