«نه» به مدیرعامل و شاید هیأتمدیره
قبل از رسیدگی به موضوع انتخاب سرمربی و جانشین برانکو، پرسپولیس یک مشکل جدی دارد: مدیرعامل، هیأتمدیره و البته مدیر ورزشی. اینها در مظان اتهام هستند که کمکاری کردند تا برانکو از تیم جدا شود. تماشاگران پرسپولیسی از روزی که برانکو رفته است، جلوی درِ باشگاه تحصن میکنند و یک چیز هم بیشتر نمیخواهند: استعفا. دو تای اول، یعنی مدیرعامل و هیأتمدیره مستقیماً به خاطر تأمیننکردن خواستههای برانکو از سوی هواداران مقصر شناخته شدهاند و به نظر آنها باید صندلیشان را ترک کنند؛ نفر سوم یعنی مدیر ورزشی باشگاه که دست بر قضا روزی به «رفت و برگشت» در داربی معروف بود، حالا متهم است که در زمان حضور برانکو «خودسرانه» عمل کرده و «زیرزیرکی با یکی از گزینههای مد نظر پرسپولیس صحبتی شبیه به مذاکره داشته است.» حالا که اوضاع پرسپولیس این قدر پیچیده شده، به نظر میرسد اولویت، ساماندادن به وضعیت مدیریتی باشگاه است؛ اینجا است که وزارت ورزش باید خیلی سریع تصمیمش را بگیرد. آیا قرار است پرسپولیس با همین آدمها به کارش ادامه بدهد یا تغییراتی در راه است؟ پاسخ به هر دو این سوالات روی سرنوشت مستقیم پرسپولیس در فصل آینده تأثیر دارد. اگر مدیران کنونی قرار است به کار ادامه بدهند، شیوه انتخاب سرمربیشان به یک شکل پیش خواهد رفت ولی اگر قرار است هیأتمدیره و مدیرعامل جدیدی از راه برسند، ممکن است انتخاب سرمربی مسیر دیگری را طی کند. البته شاید وزارتیها در این بین یک راه میانبر هم پیدا کنند؛ این که مثلاً عذر ایرج عرب، مدیرعامل فعلی را بخواهند و از سوی دیگر یکی از اعضای هیأتمدیره کنونی را بهعنوان مدیرعامل معرفی کنند؛ تصمیمی که البته اتخاذش با واکنش احتمالاً منفی هواداران روبهرو خواهد شد.
بیشتر بخوانید:
پیام احساسی برانکو به هواداران پرسپولیس +عکس و فیلم
داخلی یا خارجی
بدونشک مهمترین دغدغه پرسپولیسیها این روزها انتخاب سرمربی و آوردن کسی است که جای برانکو روی نیمکت بنشیند. اگر بپذیریم که مدیریت پرسپولیس خیلی سریع تعیین تکلیف شود، باید بلافاصله بحث انتخاب سرمربی به میان بیاید: چه کسی قرار است وارث تیم برانکو شود؟ گزینههای زیادی در این چندروزه در رسانههای مختلف مطرح شده که هر کدامشان واکنشهای مختلفی را در پی داشته؛ ولی قبل از آن باید خیلی جدی تصمیم گرفته شود که آیا پرسپولیسیها میخواهند یک سرمربی ایرانی داشته باشند یا خارجی؟ دست کم میخواهند کسی را داشته باشند که ایرانی حاضر در کشور است یا ایرانی خارج از کشور؟ خارجیای میخواهند که در لیگ کار کرده باشد یا این که میخواهند یک سرمربی خارجی بدون تجربه کار در ایران را بیاورند؟ همه اینها بستگی به نظر مدیریت باشگاه دارد ولی آن چه تجربه نشان داده، مربیان داخلی که سابقه کار در لیگ را دارند، ریسک بزرگی همراهشان است.
دایی و گلمحمدی
در ردیف مربیانی که ایرانی باشند و در لیگ برتر هم کار کرده باشند، فقط دو مربی میگنجد: یکی علی دایی و دیگری یحیی گلمحمدی. هر دو اینها فصل پیش در لیگ برتر سرمربیگری کردهاند و هدایت پرسپولیس را هم قبلاً بر عهده داشتهاند. دایی برای پرسپولیس یک عنوان نایبقهرمانی در لیگ و البته قهرمانی در جام حذفی آورده است و یحیی گلمحمدی هم با تیم پرسپولیس فوتبال شناوری نمایش داد که از او تمجید شد ولی دستش از رسیدن به جام قهرمانی کوتاه ماند. بر خلاف دایی، گلمحمدی فصل پیش در پدیده شاهکار کرده و به همراه این تیم سهمیه حضور در لیگ قهرمانان آسیا را هم به دست آورده است.
او فعلاً هم سرمربی پدیده است و اگر پرسپولیسیها او را بخواهند، باید پدیده را راضی کنند. اما تا مشخصشدن این موضوع باید پرسید آیا دایی و گلمحمدی گزینههای مناسبی برای هدایت پرسپولیس هستند؟ تجربه ثابت کرده است نه؛ دایی با این که تجربه بیشتری در مدیریت حاشیه دارد ولی مخالفان زیادی بین هواداران پرسپولیس دارد. اگر او بیاید و چند بازی پشت سر هم نتیجه نگیرد، جو ورزشگاه ملتهب میشود و دست آخر تیم نتیجهای که باید را نخواهد گرفت. در مورد یحیی گلمحمدی شرایط کمی سختتر است. او مربی محجوب و سربهزیری نشان داده و به نظر میرسد برای کار در باشگاه پرسپولیس از لحاظ مدیریت حاشیه هنوز به پختگی لازم نرسیده است. فشاری که هواداران در این باشگاه روی شانههای او وارد خواهند کرد، آنقدر زیاد است که ممکن است گلمحمدی را زودتر از موعد خسته و کاری کند که قید همکاری با باشگاه را بزند.
قطبی یا الکس نوری؟
این دو گزینه هم در یک ردیف قرار میگیرند. هر دو ایرانیانی هستند که خارج از ایران بزرگ شده و مربیگری کردهاند. تهلهجههای شیرین آنها و کاریزمایشان هم میتواند روی تماشاگران تأثیر بگذارد ولی آیا گزینههای مناسبی برای هدایت پرسپولیس هستند؟ قطبی پیشتر هدایت سرخهای تهران را بر عهده داشته و با این تیم قهرمان شده است. هواداران هنوز هم از او خاطره خوشی دارند ولی تجربیات مربیگری پس از پرسپولیسش پر از اتفاقات منفی است؛ او هر جا رفته نتوانسته موفقیتی به دست بیاورد. آخرین تجربهاش هم مربوط به هدایت فولاد در فصل پیش است که کارنامه پذیرفتنیای از خودش بر جا نگذاشت. برای تیمی که سرمربیاش در طول چهار سال، شش عنوان قهرمانی به دست آورده، جایگزینی قطبی که آخرین موفقیتش مربوط به سالهای دور است، ریسکی بزرگ محسوب میشود. الکس نوری هم اگرچه تجربه حضور در فوتبال آلمان و سرمربیگری وردربرمن را دارد ولی به نظر میرسد شناخت کافی از لیگ ایران را هنوز ندارد؛ اگرچه او از وردربرمن و اینگولشتات در فوتبال آلمان تجربیات زیادی به دست آورده ولی نتیجهای که باید را نگرفته است. سپردن پرسپولیس به او میتواند دو روی یک سکه باشد: شیر یا خط! شاید شیر بیاید و پرسپولیس دوباره در اوج بماند، شاید هم خط شود و این تیم از کورس قهرمانی بیفتد.
مهدویکیا و باقری
هر دو از قدیمیهای پرسپولیس هستند؛ هنوز هم در بین هواداران محبوبیت زیادی دارند ولی آیا تمایلی به پذیرش هدایت پرسپولیس دارند؟ کریم باقری که همین دو روز پیش خودش را از دور خارج کرده است. او میگوید هنوز آنقدر در مربیگری رشد نکرده که هدایت پرسپولیس را بر عهده بگیرد. اگر چه روی کاغذ همچنان هم گزینه است؛ او در تمامی این سالها دستیار برانکو بوده و شاید میتواند هنوز هم تیم را با تفکرات این مربی کروات پیش ببرد. گزینه دیگر هم گزینه جدیدی است؛ مهدی مهدویکیا. کاپیتان سابق پرسپولیس مدتهاست در هامبورگ درجههای مختلف مربیگری را دوره میکند؛ او نهتنها شناخت کافی از فوتبال ایران دارد بلکه دستپرورده همین باشگاه پرسپولیس هم هست. از همه مهمتر این که مهدویکیا نشان داده آدم بااصولی است و اعتقاد زیادی در عرصه مربیگری به اصول خودش دارد. شاید یکی از دلایلی که باعث میشود او هدایت پرسپولیس را بر عهده نگیرد، همین اصولش باشد؛ اصولی که میگوید باید مربیگری را پلهپله شروع کرد و به بالا رفت. وجه اشتراک دیگر مهدویکیا با کریم باقری میتواند همین «زود بودن» برای مربیگری در باشگاه باشد.
زلاتکو کرانچار
خارجی، قیمت مناسب، کروات، آشنا به فوتبال ایران، سابقه حضور در پرسپولیس و لیگ ایران. اگر قرار باشد یک نفر را همین فردا بهصورت «فورس ماژور» روی نیمکت پرسپولیس بنشانند، همین زلاتکو کرانچار است. کارنامه مربیگریاش پررنگ و افتخاراتی هم که آورده زیاد است ولی از بد روزگار در فوتبال ایران چندان با او خوب تا نشده است؛ نه در پرسپولیس، نه در سپاهان و نه تیم امید. در پرسپولیس که وقتی سوم جدول بود، از کار برکنار شد، در سپاهان که قهرمانی آورد و بعد مشکلات درونتیمی و درد سر قدیمیها جلوه کرد و مجبور به رفتن شد. در تیم امید هم که با وجود رسیدن به مرحله نهایی انتخابی المپیک زودتر از موعد از کار برکنار شد تا جایش را فرهاد مجیدی بگیرد. بااینحال شاید آن تجربهها الان به کارش بیاید و بتواند همچنان پرسپولیس را در اوج نگه دارد ولی چیزی که کار او را سخت میکند، صبر هواداران است؛ او میداند اگر میخواهد از حواشی در امان بماند محکوم به بردن در همه بازیهاست.
یکی مثل استراماچونی
وزارت ورزش اگر میخواهد مثل چند سال اخیر همچنان از حواشی باشگاه پرسپولیس در امان بماند، دو راه بسیار شفاف پیش رو دارد: اول این که خیلی زود تکلیف هیأتمدیره را مشخص کند و دوم این که هر طور شده روی استخدام یک مربی خارجی پافشاری کند. بهکارگیری مربیان داخلی با اصرار و نفوذ دلالان ریز و درشت میتواند عواقب زیادی برای وزارتیها داشته باشد؛ آنها حتی اگر میخواهند از تجمعات همیشگی در امان بمانند، باید روی گزینه خارجی تأکید کنند. گزینهای که البته علاوه بر کارنامه، اسمورسمی هم داشته باشد تا ذهن هواداران را از یاد برانکوی محبوبشان پاک کند. این گزینه میتواند یکی مثل استراماچونی باشد؛ او هم قرار است برای اولین بار طعم حضور در لیگ ایران را بچشد ولی تجربه حضور در تیمهای بزرگ اروپایی برایش رزومهای ساخته که کمتر هوادار استقلالی از داشتن این سرمربی ناراضی است.
داخلی یا خارجی؟ مسئلهای است که این روزها پرسپولیسیها حسابی مجبورند به آن فکر کنند.