به گزارش مشرق، روز سه شنبه هیجدهم تیرماه سال جاری، سه تن از دلاورمردان جان بر کف قرارگاه حمزه سیدالشهدا (ع) و از پاسداران اهل سنت و بومی سپاه شهرستان پیرانشهر (استان آذربایجان غربی) در یک اقدام ناجوانمردانه توسط هستههای ترور داخلی گروهک ضد انقلاب دموکرات موسوم به عقابهای زاگرس مورد اصابت چندین گلوله در خیابان قرار گرفته و به مقام رفیع شهادت آمدند. نوشته کوتاه حاضر در تلاش است تا به بهانه این اقدام تروریستی، علاوه بر شناخت سنخ فعالیت این گروهک ضد انقلاب در چند سال اخیر، به تبیین چرایی و چگونگی برخورد مقتدراته ایران با موجودیت این گروهک بپردازد.
بیشتر بخوانید:
پشت پرده حمایت منافقین و ضدانقلاب از رامین حسینپناهی
اساساً ساختار ژئوپلیتیک منطقه شمالغرب ایران و بافت خاص جغرافیایی، سیاسی و قومیتی موجود در این منطقه و نیز در کشورهای اطراف آن، همچنین فعالیت گروهکهای تروریستی از قبیل پژاک و کومله و یا حزب منحله دموکرات در این مناطق، باعث شکل گیری یک پارادوکس و تلاش برای پاسخگویی به این سوال مهم در اذهان اکراد و سایر قومیتهای ساکن در آن شده است که «آینده حرکت و فعالیت حزب دموکرات کردستان ایران به کدام سو میرود و چه رابطهای بین توسعه مناطق مرزی با سرنوشت امنیت و آرامش موجود در شمالغرب وجود دارد» و عملکرد احزاب معاند و ضد انقلاب کردی و مخصوصاً حزب دموکرات کردستان ایران (PDKI)، چه تأثیری بر روند پاسخگویی به سؤالات مطرح شده دارد؟
لازم به ذکر است که طرح چنین سؤالی برگرفته از سنخ فعالیتهای حزب دموکرات کردستان ایران (حدکا) در دو سال اخیر و نتایج حاصل از عملکرد چندین ساله آن در قبال «کردها و کردستان» میباشد. به نظر میرسد نگاهی کوتاه به تاریخچه فعالیت این حزب منحله، راهگشای ما در پاسخ به سؤالات آغازین بحث باشد:
این حزب در دوم آبان سال ۱۳۲۴ توسط قاضی محمد در مهاباد تأسیس شد و پس از اعلام مخالفت با انقلاب اسلامی و تحریم رفراندوم انتخابات جمهوری اسلامی، به آشوب در شهرهای کردنشین پرداخت که با فرمان تاریخی حضرت امام خمینی (ره) در ۲۸ مرداد ۱۳۵۸ برای مقابله با اقدامات خرابکارانه آن، این گروهک به خاک عراق فرار کرده و سالهای متمادی بر علیه جمهوری اسلامی به شرارت پرداخت تا این که در تابستان سال ۱۳۷۵ و به واسطه عملیات مقتدرانه بیت المقدس که قرارگاه حمزه سید الشهدای نیروی زمینی سپاه (مستقر در ارومیه) به فرماندهی شهید احمد کاظمی در منطقه کویه – محل استقرار حزب- صورت داد، این حزب متعهد شد تا با کنار گذاشتن اسلحه، تنها به اقدام سیاسی پرداخته و از هر نوع فعالیت مسلحانه و ورود و حضور در خاک ایران امتناع کند.
هفتمین دبیرکل این گروهک - از سال ۱۳۸۳ تا کنون- مصطفی هجری نام دارد و جانشینی آن را فردی شرور به نام حسن شرفی بر عهده دارد. خصوصیات و ویژگی فردی مصطفی هجری باعث شد تا از ابتدای مسئولیت وی در حزب، گرایش به آمریکا و هماهنگی و حرکت در مسیر سیاستهای منطقهای و ضد ایرانی این کشور و مخصوصاً همکاری و همیاری با نومحافظه کاران در اولویت سیاستگذاریهای او قرار گیرد.
همانگونه که قبلاً مطرح شد، گروهک منحله دموکرات کردستان ایران (حدکا) بعد از عملیات بیت المقدس سپاه در سال ۱۳۷۵ در منطقه کویه کردستان عراق و محل استقرار گروهک ها، همچنان در رکود نظامی گری و هرگونه تحرک رسمی و مسلحانه قرار داشت تا این که از سال ۱۳۹۵ و با اعلام روش نوین و خیزش دوباره مبارزه به نام راسان (با شعار پیوند شاخ و شار- پیوند فعالیتهای کوه با شهر) و دقیقاً پس از دیدار سران گروهکهای معاند نظام با مقامات عربستان سعودی و شخص ترکی فیصل (که در بین سیاستمداران عرب به دشمنی سیستماتیک با نظام ایران و رابطه خاص و نزدیک با اسرائیل غاصب و گروهک منافقین مشهور است)، اقدام به اعزام نیرو از کشور عراق به داخل خاک ایران و کشتار مردم و شروع مجدد ترورهای آشکار هستههای داخلی گروهک و نیز غارت مردم کرد منطقه تحت عنوان یارمتی (اخاذی) در شمالغرب ایران نماید.
منابع اطلاعاتی موثق، علت اصلی تغییر رویکرد گروهک دموکرات به حضور مستقیم و محسوس در منطقه و همچنین آشوب آفرینی و ناامن جلوه دادن شمالغرب و تحریک لایههای قومیتی توسط این گروهک را علاوه بر سیاستهای هدفمند آمریکا در قبال ایران و استراتژی هوشمند بهره گیری از تمام توان و ظرفیت معاندین مسلح و غیر مسلح داخلی، محیطی و بین المللی برای فشار چند جانبه بر ایران، دریافت دلارهای عربستان و حمایت صریح افرادی مثل ترکی فیصل، مسئول وقت سیستم استخبارات سعودی اعلام کردند. حضوری که در اولین اقدام علنی در سال ۱۳۹۵ به کشته شدن چندین نفر از سران و افراد کار کشته و مسئولین ناوند سه حدکا منجر شد و از آغاز فصل جدیدی از فعالیتهای این حزب بر علیه کشور و امنیت در شمالغرب حکایت داشت.
اگرچه نوع برخورد و مقابله جمهوری اسلامی با رویکرد جدید گروهک دموکرات و اقدامات مستقیم، مسلحانه و تروریستی آن از سالهای ۱۳۹۵ تا اکنون، بسیار هوشمندانه و مقتدرانه و بر اساس اصل «تمایز بین اکراد مسلمان وطن پرست ایرانی با ضد انقلاب کردی» صورت گرفته است، اما با این حال، لازم است روند سیاستگذاری نظام سلطه در سالهای آتی و مخصوصاً در سال ۱۳۹۸ در رابطه با گروهکهایی مثل دموکرات کردستان ایران، بیشتر مورد مداقّه و بررسی قرار گیرد.
به نظر میرسد، در سال جاری یکی از اصول راهبردی جبهه متحد شده ضد انقلاب و نظام سلطه، بهره گیری از اصل «آشوب آفرینی محیطی» در اطراف ایران بوده و منطقه شمالغرب بدلیل بافت جمعیتی و جغرافیایی خاص خود، در مرکز این استراتژی جای گیرد، علاوه بر این که وجود ظرفیتهایی مثل افراطگرایی در برخی جریانهای قومگرا، هم مرز بودن با شمال عراق و استقرار مقرّ فرماندهی گروهکهای ضد انقلاب کردی در آن منطقه و یا وجود برخی منفذهای مرزی برای ورود گروهکها به داخل کشور و یا بهرهگیری از شاخههای درونی این احزاب، مثل عقابهای زاگرس – به عنوان شاخه اقدام ترور حزب دموکرات در داخل ایران- و حتی وجود برخی از چالشهای درونی در شمالغرب از قبیل بیکاری و توسعه یافتگی نامتوازن با دیگر نقاط کشور و...، بیش از پیش زمینه را برای تقویت، تبلیغ و تحریک ضد انقلاب در شمالغرب مهیا خواهند ساخت و شاید بتوان سال ۱۳۹۸ را به عنوان «پرکارترین سال فعالیت گروهکهای تروریستی در قبال ایران» پیش بینی کرد، هر چند که دست برتر در وقایع امنیتی شمالغرب همواره با نیروی زمینی سپاه بوده و خواهد بود و بررسیهای متقن و میدانی در جدار مرزی نیز این نکته را به وضوح ثابت کرده است؛ اما نگاهی آینده محور و بر اساس سنجش تحرکات و فعالیتهای مسئولین و سران این گروهکها در ماههای اخیر، میتواند نگرش و برنامه ریزی دقیق ما برای مقابله با این گروهکهای تروریستی را حاصل کند.
یکی از دلایل طرح این ادعا، تلاش کشورهایی مثل امریکا و عربستان برای متحد کردن این گروهکها در قالب یک نظام رفتاری هماهنگ در قبال ایران است و گروهک منحله دموکرات کردستان ایران بدلیل برخورداری از بدنه اجتماعی و پذیرش محدود در بین طیف برون گرای قومیت کرد، از نقش و جایگاه خاصی برخوردار است و از این رو حضور مستمر و سه ماهه شرور مصطفی هجری (قبل از شروع فصل عملیاتی جدید) در ایالات متحده امریکا و تلاش برای هماهنگی با سران این کشور و تعهد به نقش آفرینی فعال در قالب سیاستهای منطقهای و ضد ایرانی آمریکا را باید در همین قالب تحلیل کرد. حضوری که به منظور جلب کمکهای مالی و حتی جذب بودجهای خاص برای تجدید قوا و امکانات و آغاز فصل جدیدی از تحرکات و اقدامات خرابکارانه در شمالغرب ایران صورت گرفته و بسیار مفید نیز ارزیابی شده است. در واقع روی دیگر این سخن، نگاه ویژه آمریکا به تجهیز تسلیحاتی این گروهک و تقویت و تأمین مالی آن برای ناامن سازی و آشوب آفرینی در کردستان در سال جاری و سالهای آینده است.
مسیر طراحی شده غرب برای حرکت حدکا - حزب دموکرات کردستان ایران - در افق نزدیک عبارت خواهد بود از بهره گیری از چاشنی چند بعدی تنشهای قوم گرایانه تاریخی موجود در منطقه، تداوم ترورهای شهری هدفمند برای ترساندن شهروندان کرد از عقلانیت و گرایش هر چه بیشتر به نظام، بهره گیری از برهههای حساس سیاسی مثل انتخابات مجلس شورای اسلامی در سال جاری و تعمیق شکاف سابقه دار قومیتی بین شهروندان کرد و غیر کرد و نیز چالشهای اقتصادی موجود در کشور و مخصوصاً در شمالغرب و استفاده تبلیغاتی از چالشهایی مثل مقوله کولبری در کردستان و اشاعه پاردایم ساختگی بی توجهی نظام به کردستان به عنوان پس زمینههایی برای تبلیغ بر علیه وجهه کارآمدی نظام، شکست نظام در پروژه امنیت آفرینی بومی، تحریک قومیتی برای آشوب آفرینی در مناطق کردنشین با بهانههایی مانند کوتاهی نظام در حق کردها، تحمیل هزینههای نظامی و سخت افزاری هر چه بیشتر بر نظام و در آخر القای این نکته به اذهان عمومی که جمهوری اسلامی نتوانسته است در عملکرد چهل ساله خود کارنامه درخشانی داشته باشد کما اینکه در بحث توسعه متوازن و احقاق حقوق اقوام و مرزنشینان و سایر اقلیتها نیز ناموفق بوده است. در واقع این نوع سیاستگذاری آمریکا برای حرکت حدکا، همانند جابجایی یکی از مهرهها در بازی شطرنجی است که قرار است آمریکاییها در سال جاری و در آیندهای نزدیک با ایران به تقابل بنشینند.
به نظر میرسد، آنچه در این بین برای جریان ضد انقلاب دموکرات و یا سایر جریانات کردی معاند نظام مهم نیست، سرنوشت کردها و کردستان است.
رفتار دو پهلوی این گروهکها مثل پیوند با آمریکا و عربستان از یک سو، انجام اقدامات تروریستی و سر دادن شعارهایی مثل حق طلبی برای کردها و در مقابل، کشتن و ترور کردها از سویی دیگر، نوعی تعارض در سیاست این گروهک را نمایان میسازد و لازم است جمهوری اسلامی با مشت محکم و پاسخ کوبنده خود با این گروهک برخورد کند و صد البته برخورد مقتدرانه نیروی زمینی سپاه در چند روز اخیر و آتش باران مقرهای ضد انقلاب، اقدام لازم و مناسبی است، اما بهتر است جنس و کمیت و کیفیت برخورد ارتقا یابد، حتی اگر این برخورد به حضور مجدد در خاک اقلیم انجامیده و به اتمام حیات ضد انقلاب مسلح در شمالغرب منجر شود.
نتیجه این که، به نظر میرسد عدم برخورد موجودیتی با گروهکهای معاند مسلح کردی و مخصوصاً حدکا باعث خواهد شد تا بخشی از توان فکری و نظامی موجود در منطقه تا سالهای متمادی درگیر این مسئله شده و توسعه استانهای آذربایجان غربی و کردستان با چالش اساسی مواجه شود. از این رو، با توجه به اقدامات عملیاتی نیروی زمینی سپاه پاسداران در روز اخیر و هدف قرار دادن برخی نقاط تجمعی این گروهک در کردستان عراق حکایت از آن دارد که جمهوری اسلامی در اقدامی حساب شده در صدد پاک کردن منطقه از لوث وجود شرارتهای این گروهک و منهدم کردن تمامی مقرهای آن در خارج از مرزهای کشور برآمده است تا بار دیگر شاهد ناامن سازی مناطق شمالغرب کشور و تزریق رعب و وحشت برای مردم غرب کشور از این ناحیه نباشد.
پرواضح است که امنیت پیش زمینه اصلی برای توسعه بوده و توسعه نیافتگی متوازن شمالغرب کشور، علیرغم بهره مندی از ساختار ژئوپلیتیک خاص و منحصر به فرد آن، ناشی از نوعی نگاه امنیتی و افیونگر به منطقه میباشد و ریشه اصلی چنین نگرشی نشأت گرفته از سنخ اقدامات تروریستی برگرفته از فعالیت این گروهکها در منطقه میباشد و نگاه بخش بزرگی از مردمان کرد ساکن در منطقه نیز بر همین اساس استوار است که با وجود گروهکهایی مثل پژاک و حدکا، امکان برنامهریزی برای توسعه و پیشرفت منطقه وجود نخواهد داشت و مقدمه اولیه و اصل اساسی هر نقطه سرزمینی برای توسعه، تثبیت امنیت محیطی خواهد بود و این هدفی است که جمهوری اسلامی در صدد اجرایی کردن صد در صد آن در مرزهای غرب و شمالغرب کشور است.
در پایان لازم به ذکر است؛ در سالهای اخیر در میان شهدای شمالغرب کشور، شمار زیادی از شهدا از برادران اهل تسنن و کرد زبان بودهاند و امروزه بخش قابل توجهی از پایههای امنیت بومی در شمالغرب را ساکنان بومی و بسیج محلی این مناطق که متشکل از مذاهب شیعی و اهل سنت هستند، تشکیل میدهند.
منبع: سایت بصیرت