رمان ایران شهر - محمدحسن شهسواری - کراپ‌شده

موفقیت رمان‌هایی چون ایرانشهر باید به نویسندگان این پیام را رسانده باشد که ایرانی‌ها هنر را بدون ژست گرفتن‌های شبه‌روشنفکری که با چاشنی «فلسفه‌بازی» قاطی شده باشد، می‌پسندند و می‌خواهند.

به گزارش مشرق، نوشتن یک رمان درباره واقعیت مهم و ملموسی مثل جنگ، در درجه اول کار آسانی به نظر می‌رسد، چرا که با یکسری اطلاعات کلی می‌توان روایتی غیرواقعی و بالیوودی و در ظاهر جذاب ارائه کرد اما اگر قرار باشد نویسنده با لحاظ کردن عنصر مهم «دغدغه و تعهد» نسبت به هر نوع مفهوم یا پدیده‌ای که در رابطه با جنگ معنا و وزن پیدا می‌کند به تولید اثری دست بزند، فراز و فرودهای عمیقی بر سر راهش قرار خواهد داشت؛ اتفاقی که محمدحسن شهسواری در «ایران‌شهر» رقم زده است، چیزی است از جنس همین توضیحات آخر.

در واقع نویسنده امروزی بین ۲ جبهه پیاده و بی‌چاره مانده است: اول جبهه رمان زرد و عاشقانه که برخی بن‌مایه همین سریال‌های مبتذل شبکه‌های ماهواره‌ای هستند؛ همگی در ظاهر عاشقانه و دراماتیکند و در باطن اروتیک و زرد. جبهه دوم هم از محیط‌های غرق در دود کافه‌ای و شبه‌روشنفکری برمی‌خیزد؛ روایت‌هایی بی‌در و پیکر که به بهانه «سیال ذهن» یا «سوررئال» بودن هیچ چیز قابل فهمی ندارند و این «غیر قابل فهم بودن»، بزرگ‌ترین دستاویزشان برای اثبات «ادعای روشنفکری»‌شان است.

شاید اصلی‌ترین مولفه «ایران‌شهر» دوری از بازی‌های پرطمطراق شبه‌روشنفکری با روایت باشد؛ یعنی پرداختن به جان مطلب بدون این پا و آن پا کردن‌های بیهوده و پست‌مدرن بازی‌های رایج باطل در قصه‌گویی. فهم در دسترسی که نویسنده با نحوه‌ قصه‌گویی ساده خود برای مخاطب ایجاد می‌کند، اتفاقاً نه‌تنها مولف را از ذکر نکات و حرف‌های عمیق دور نمی‌کند، بلکه فضا را برای ایجاد موقعیت‌های مهم دراماتیک فراهم می‌کند.

دیگر اتفاق مهم در این اثر، به نظرم بیان‌ صریح و شفاف مولف است. توصیف‌ها مختصر و مفید است، یعنی به جزئیات بدون کارکرد که قرار نیست در داستان نقشی داشته باشند، پرداخته نمی‌شود. جمله‌ها با حرف ربط‌های مکرر بی‌ربط به هم وصله نشده‌اند و خواننده می‌تواند سریع و بی‌حاشیه سراغ خواندن مابقی متن برود. این بیان صمیمی هم باز به «در دسترس بودن» حرف، کمک زیادی می‌کند. در واقع می‌توان گفت ایرانشهر قصه‌گویی آرام و صادق است که باری از تعهد را نیز به دوش می‌کشد.

ایرانشهر با تکیه بر مستندات و حوادث واقعی که در جنگ و حال و هوای آن روزهای خرمشهر اتفاق افتاده‌اند، توانسته از اینکه بر چسب «تخیلی بودن» بخورد، جان سالم به در برد. در این اثر خواننده بدون ذکر مفاهیمی مثل «شجاعت، رشادت، شهید یا ایثار» صرفا با قصه‌گویی متکی بر واقعیت، موقعیت‌های درام ایجاد کرده و ارزش‌های حاکم بر محیط و مدنظر خود را به مخاطب منتقل می‌کند. برای مخاطب ایرانی نیز همین داستان‌ها و قصه‌هاست که جذاب و جالب می‌نماید. مخاطب ایرانی شیفته روایت و قصه‌گویی بی‌پیرایه و بی‌ادابازی است. پس موفقیت رمان‌هایی چون ایرانشهر باید به نویسندگان این پیام را رسانده باشد که ایرانی‌ها هنر را بدون ژست گرفتن‌های شبه‌روشنفکری که با چاشنی «فلسفه‌بازی» قاطی شده باشد، می‌پسندند و می‌خواهند.

*وطن امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس