به گزارش مشرق، حمایت دولت از اقتصاد؛ بخشهای مختلف؛ و یا اجازه دادن به بازار برای تنظیم خودکار، مسالهای اختلافی بین اندیشمندان علم اقتصاد است که به مجموعه بحثها نظری و جذابی تبدیل شده است. با این حال رجوع به دادههای دنیای واقع و کنار گذاشتن جدالهای نظری تصویر روشن و جالبی از سیاست اعمالی کشورها؛ و نه شعارهای رایج؛ بهدست میدهد.
حمایتگرایی و یا عدم حمایتگرایی در مورد همه بخشها محل بحث است، اما در مورد بخش کشاورزی بیش از سایر بخشها خود را نشان داده است. در برخی کشورها مانند ایران فضای غالب رها کردن بخش کشاورزی و سرکوب "استقلال اقتصادی و حمایت از بخش کشاورزی" است. عیسی کلانتری که 13 سال وزیر کشاورزی بوده معتقد است، در فضای سرزمینی ایران تنها میتوان غذای 50 میلیون نفر را تامین کرد و در عوض باید این محصولات را واردات کنیم. در دورهای که نرخ ارز پایینتر بود؛ بهدلیل یارانه ارزی با استفاده از فروش نفت و تثبیت ظاهری ریال در رقمهای بالا؛ بهانه عدم حمایت از تولید داخل این بود که قیمت محصولات وارداتی ارزانتر است. اما هماکنون که نرخ ارز واقعیتر شده است، به عدم وجود آب و یا لزوم رقابتی دیدن بازار استناد میشود.
بیشتر بخوانید:
تکرار تجربه تلخ «الیگارک» ها در دولت روحانی / آیا اعتدالیون به دنبال ایجاد یک امپراتوری مالی هستند؟ +تصاویر
دادههای آماری کشورهای صنعتی نشان می دهد که این کشورها برخلاف آنچه مفروض انگاشته میشود، حمایتهای مستقیم و غیرمستقیم سنگینی از تولیدات کشاورزی خود میکنند که در بخش حمایتهای مستقیم ارقام بالا و در بخش حمایتهای غیرمستقیم که معمولا از انتظار پنهان میماند رقمهای باورنکردنی حمایتگرایی را در کارنامه دارند.
در آخرین نمونه؛ رویترز گزارش داد که، دولت ایالات متحده آمریکا به کشاورزان آمریکایی که از جنگ تجاری با چین ضربه خوردهاند بین 15 تا 150 دلار در هر جریب زمین (4 هزار مترمربع) غرامت میپردازد که کلا به 16 میلیارد دلار می رسد.
حمایتگرایی یا اقتصاد آزاد؟ مساله این است
مساله فقط این 16 میلیارد دلار نیست. این 16 میلیارد دلار غرامت به کشاورزان آمریکایی نشان میدهد که ساختار اداری آمریکا در مساله حمایت از کشاورزی بهقدری جدی است که برای بحرانی که در ماههای اخیر ایجاد شده به سرعت تصمیمگیری کرده و رقم بالای 16 میلیارد دلار را نقدا پرداخت کرده است. اگر این مساله در کشوری مانند ایران روی میداد احتمالا سالها درباره آن میزگرد و همایش برگزار میشود و به بهانه تورمزا بودن؛ هرگونه کمکی به کشاورزان دریغ میشد.
دولت آمریکا سالانه 38 میلیارد دلار برای گوشت و لبنیات یارانه در اختیار مزارع کشاورزی و بخشهای مرتبط قرار میدهد. این رقم برای میوهها و سبزیها تنها 17 میلیون دلار است که به واقعیت بدون رقیب بودن آنها باز میگردد و قیمتهای بالایی که دارند و عملا کشاورزان را از یارانه میوه بینیاز کرده است. نقل و انتقال میلیونها تن میوه بهدلیل آسیب دیدن و فاسد شدن غیرممکن است و تکیه اکثر کشورها بر مصرف میوه داخلی است نه وارداتی و نیازی به یارانه ندارند.
در امریکا بر هر 50 کیلوگرم برنج 6.5 دلار یارانه پرداخت میشود. این یارانه 355 دلار بر هر تن برای بادام زمینی و 52 سنت بر هر نیم کیلو پنبه است.
در اتحادیه اروپا در سال 2010 بیش از 172 میلیارد دلار یارانه به بخش کشاورزی پرداخت شده است. در اتحادیه اروپا استانداردهای سنگینی درباره کیفیت مواد غذایی وجود دارد که در دنیال سختگیرانهترین میباشد.
چند سال پیش هفتهنامه اکونومیست نوشت، در کشورهای عضو OECD تقریبا 252 میلیارد دلار در سال 2011 به طور مستقیم به کشاورزی یارانه پرداخت شده است که یارانههای غیرمستقیم بسیار فراتر از این ارقام است.
ایالات متحده 48 صدم درصد تولید ناخالص داخلی خود به کشاورزان کمک میکند؛ یعنی تقریبا 1 تریلیون (هزار میلیارد) دلار که شامل کمکهای مستقیم و غیرمستقیم و یارانههای پنهان میشود. در اروپا این حمایت 67 صدم درصد از تولید ناخالص داخلی است.
حمایتگرایی در ایران بهطور وارونه اجرا میشود و دولت؛ گندم داخلی اصیل و غیردستکاری ژنتیکی شده و عمدتا دیم که بالاترین کیفیت را دارد، 50 درصد ارزانتر از نمونههای کمکیفیت و شاید حتی تراریخته وارداتی خریداری میکند، تا نشان دهد بهطور اتفاقی وضعیت کشاورزی کشور به نقطه کنونی نرسیده است.
تحقیقی در دانشگاه تهران در سال 1384 انجام شد که نشان میداد در آمریکا 50 درصد به کشاورزی یارانه پرداخت میشود، درحالیکه این رقم در ایران تنها 0.5 درصد است.
حمایت از کشاورزی باتوجه به مولفههای مهمی مانند امنیت غذایی، اشتغال داخل و امنیت ملی اهمیت دارد و در دستورکار همه کشورهای صنعتی است و کسی در درستی آن تردید ندارد. با این حال حمایت حداقلی از کشاورزان ایرانی که جز فقیرترین اقشار جامعه هستند و گاه درآمد یک خانوار که همگی در زمینهای کشاورزی کار میکنند به اندازه نیمی از درآمد سالانه یک کارمند هم نیست، به موضوعی جدلی تبدیل شده که دولتها عمدتا در برابر آن قرار داشتهاند.