به گزارش مشرق، در قصه عاشورا کنار همه شهدایی که از کربلا میشناسیم و در ماتم و عزاداریهایمان پای روضهها برایشان اشک ریختهایم؛ میشود آدمهایی را پیدا کرد که قصه نبرد و هم رکابیشان با سیدالشهدا (علیه السلام) کمتر به گوشمان رسیده، آنهایی که صدای هل من ناصر ینصرنی امامشان را شنیدهاند و داستان زندگیشان را با شهادت تمام کردهاند.
بیشتر بخوانید:
اباعبدالله (ع) چه نکتهای را به دشمنان متذکر شدند؟
کشته شدن بهتر از زندگی همراه با ننگ است
روز عاشورا برای کاروان سیدالشهدا چگونه سپری شد؟
محمد بن ابی سعید را میشود در ردیف شهدای واقعه کربلا گذاشت که شاید خیلیهامان اسم او را چندان نشنیده باشیم. این شهید ۹ ساله را از نوادگان عقیل؛ برادر امیرالمومنین میدانند. پدرش ابوسعید احول از شهدای ظهر عاشورا و مادرش ام ولد یک کنیز بود.
طبق روایتهای تاریخی محمد بن ابی سعید را جزو پنج سربازی میدانند که در واقعه کربلا هنوز به سن بلوغ نرسیده بود و در روز عاشورا بعد از به شهادت رسیدن امام حسین علیهالسلام در راه سیدالشهدا و دفاع از حرم جان سپرد.
هشام کلبی از قول هانی بن ثبیت؛ یکی از سپاهیان لشکر یزید نوشته:من از کسانی بودم شهادت حسین علیه السلام را مشاهده کردم. به خدا قسم روز دهم محرم از ما(سپاه عمربن سعد) کسی نبود، مگر اینکه بر اسب سوار بود واسبان مانع دید میشدند.»
از همین رو هشام کلبی از ابن ثبیت در شرح به شهادت رسیدن محمد بن ابی سعید نقل کرد:ناگهان پسر بچهای از اهل بیت امام حسین(علیه السلام) از خیمه بیرون زد در حالی که چوبی از آن خیمهها به دست داشت. او لباس دشواری به تن داشت، ولی او را ترس گرفته بود. گاه به راست و گاه به چپ متمایل میشد. در حالی که دو گوشواره به گوش داشت. ناگهان مردی با شتاب از روی اسب با شمشیر جان او را قصد کرد.» خود هشام کلبی معتقد است کسی که محمد بن ابی سعید را به شهادت رسانده خود هانی بن ثبیت بوده که بعدها از اعتراف به این کار ترسید. این در حالی است که علامه مجلسی قاتل محمد را «لقیط بن ایاس جهنی» معرفی کرده است.