به گزارش مشرق، حسن روحانی رئیس جمهور ایران٬ فردا راهی ترکیه میشود و دیدار سه جانبه ایران٬ ترکیه و روسیه برای کمک به حل بحران سوریه٬ این بار به میزبانی آنکارا برگزار خواهد شد.
بیشتر بخوانید:
ایستگاههای پایانی جنگ
سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه٬ در مورد وضعیت کنونی سوریه به شکلی اظهار نظر کرده که دیدگاه کلان مسکو در مورد وضعیت دمشق را نشان میدهد. لاوروف از عبارت «پایان جنگ» استفاده کرده و بر این موضوع تاکید کرده که حالا وقت آن فرا رسیده که به روند سیاسی پرداخته شود.
حالا٬ عملاً دولت بشار اسد با قدرت بیشتری بر اوضاع سیاسی و دفاعی این کشور٬ حاکم شده است. بنابراین در چنین شرایطی، میتوان در مورد پروژههای ارائه کمکهای بشردوستانه به سوریه و پیشرفت در روند حل و فصل سیاسی اوضاع برای دستیابی به یک ثبات پایدار و قابل اطمینان در این کشور٬ رایزنی کرد. اما با این حال٬ هنوز هم در سوریه مشکلات و موانعی وجود دارد که پرداختن به آنها٬ اصلیترین موضوعات گفتوگوهای سه جانبه روحانی٬ اردوغان و پوتین خواهد بود.
ترکیه ساز را از پرده دیگری مینوازد؟
تلاش و همکاری سه کشور ضامن آتش بس یعنی ایران٬ ترکیه و روسیه در چارچوب مذاکرات آستانه٬ تاکنون دستاوردهای مثبت فراوانی به دنبال داشته است که یکی از آنها٬ شتاب دادن به روند توقف جنگ و ارتقای سطح همکاریها در زمینه مبارزه با ترور بود.
قطعاً اگر ابتکار عمل مذاکرات آستانه نبود و همکاری منطقهای سه شریک اصلی این مذاکره شکل نمیگرفت٬ سوریه در آستانه سقوط بود و تروریستهای تکفیری میتوانستند به شکلی بسیار جدی امنیت منطقه را به خطر بیاندازند. اما رفتار هوشمندانه و واقعبینانه تهران و مسکو٬ موجب آن شد که آنکارا هم در این معادله حضور فعال داشته باشد و کار برای آمریکا٬ اسراییل و عربستان سعودی٬ بسیار دشوار شود. به گونهای که عملاً دست آنها از هدایت بازی کوتاه شد.
بنابراین٬ یکی از مهمترین دستاوردهای آستانه٬ منزوی کردن آمریکا در پرونده سوریه بود و همکاری منطقهای ایران٬ ترکیه و روسیه٬ موجب آن شد که مذاکرات ژنو و تلاشهای آمریکا برای تاثیرگذاری بر آینده سوریه٬ عملاً به یک پروژه شکست خورده تبدیل شود و هژمونی آمریکا در بحرانهای منطقهای غرب آسیا٬ با چالش جدی روبرو شود.
البته در این میان٬ ترکیه در این بخش از همکاریهای آستانه٬ به شکل دقیق و همسان٬ با ایران و روسیه همکاری نکرد. چه بسا اگر ترکیه٬ در پروندههایی همچون منبج و موضوع شرق فرات با آمریکا همراه نمیشد٬ نه تنها انزوای آمریکا ملموستر و جدیتر میشد٬ بلکه زمینه مداخله آمریکا در میدان سوریه تا حد زیادی از بین میرفت.
در توصیف شیوه مشارکت متفاوت ترکیه در مذاکرات آستانه و نوع نگرش متفاوت آنکارا در مورد نقش آمریکا باید گفت:
1.روسیه و ایران٬ فضایی به وجود آوردند که نقش٬ قدرت و هژمونی آمریکا در پرونده سوریه عملاً زیر سوال برود و در انزوا قرار بگیرد و ائتلاف غربی ضد داعش نیز کاری از پیش نبرد. اما ترکیه٬ خود را در این میدان از آمریکا دور نکرد و به جای آن که دغدغههای امنیتی خود در مورد تحرکات کردهای وابسته به پ.ک.ک را با شرکای آستانه در میان بگذارد٬ آن را به نقطهای برای چانهزنی با آمریکا تبدیل کرد.
2.دیدار سه جانبه روحانی٬ اردوغان و پوتین در حالی صورت میگیرد که هنوز هم مشکل ادلب حل نشده و ترکیه نتوانسته به تعهدات خود به منظور رفع تهدیدات گروههای تروریستی همچون هیات تحریرالشام عمل کند و در همین حال٬ در شرق فرات نیز در چارچوب برخی توافقات مبهم با آمریکا٬ دست به اقداماتی زده که به شدت مورد اعتراض دولت دمشق قرار گرفته است.
3.ترکیه در شرایطی در مذاکرات آستانه با ایران و روسیه همراه و هم مسیر شده که هنوز هم بخشهای قابل توجهی از مناطق غرب فرات را در اشغال نیروهای خود و نیروهای موسوم به ارتش آزاد گرفته و حتی برای اداره مناطق اشغال شده٬ مدیر و مسئول انتخاب کرده است.
4.تهدیدات مداوم رجب طیب اردوغان در مورد احتمال ورود به شرق فرات٬ به معنی نادیده گرفتن حاکمیت سیاسی سوریه و تمایل به تضعیف دولت دمشق است و برخی تصمیمات و اقدامات ترکیه در میدان عمل٬ به مبانی همکاری سیاسی سه شریک اصلی مذاکرات آستانه٬ لطمه میزند.
5.ترکیه نگرش و رویکرد مبنایی خود به آینده سوریه را تغییر نداده و چنین به نظر میرسد که هنوز هم امیدوار است در جریان تحولات آتی٬ مسیر تحولات به تغییر نظام سیاسی سوریه بیانجامد.
چالشی به نام کمیته قانون اساسی
لاوروف وزیر امور خارجه سوریه در مورد یکی از اهداف و رویکردهای مهم در تحولات سیاسی کنونی سوریه گفته است: از نظر مسکو حمایت از گفتوگو میان تمامی طرفهای سوری، از جمله مخالفان٬ اهمیت زیادی دارد و مشارکت همه گروههای جامعه سوریه در روند سیاسی این کشور لازم و ضروری است.
مخالفان سوری که در مذاکرات بینالمللی درباره سوریه شرکت میکنند، نقش بسیار مهمی دارند، بنابراین نمایندگان مخالفان باید در ترکیب کمیته قانون اساسی نیز مشارکت داشته باشند.
البته لاوروف همچنین به قطعنامه شماره 2254 شورای امنیت سازمان ملل و سهم و مشارکت آنان در روند سیاسی سوریه اشاره کرده است.
حال باید دید از منظر دیدگاه و رویکرد سیاسی کشورهای ایران٬ روسیه و ترکیه٬ چه تعریفی از ماهیت ماموریت کمیته قانون اساسی٬ وجود دارد. آیا این کمیته به دنبال نوشتن متن جدیدی است که همه چیز را تغییر دهد٬ یا این که صرفاً باید به اصلاح چند ماده و بند قدیمی و گنجاندن چند ماده جدید اکتفا کند؟
تشریک مساعی در مورد شرق فرات
در بیانیه پایانی دور پیشین مذاکرات آستانه٬ ایران و روسیه نشان دادند که برای دغدغههای امنیتی و دفاعی ترکیه در مورد تحرکات نهادهای اقماری پ.ک.ک در شرق فرات٬ احترام قائل هستند و نگرانی مقامات آنکارا از دید تهران و مسکو نیز مهم و شایان اعتنا و تامل است.
بدون تردید در شرایط فعلی نیز ایران و روسیه بر اساس همان نگرش٬ میتوانند تلاش ترکیه برای حفظ امنیت ملی خود را درک کنند و در این زمینه با ترکیه همفکری و همدلی کنند. اما اگر دغدغه شرق فرات و چند و چون همکاری یا عدم همکاری با آمریکا٬ برای ترکیه تبدیل به بهانهای برای ورود گسترده به مناطق شمالی سوریه شود٬ چنین چیزی با روح حاکم بر اهداف همکاری منطقهای آستانه٬ در تضاد و تناقض خواهد بود.
در هر صورت باید این واقعیت را پذیرفت که نفس گفتوگو و ارتباط پویا و مداوم روحانی٬ پوتین و اردوغان و ابتکار عمل همکاری منطقهای برای حل بحران سوریه٬ یکی از ارزشمندترین جوانب دیپلماسی منطقهای سالیان اخیر بوده که نقش آمریکا را در معادلات و موازنات حاکم بر کشمکش قدرت در غرب آسیا٬ کمرنگ کرده است.