به گزارش مشرق، جوان میروند و پیر برمیگردند، میشوند مصداق دقیق همان که میگویند جوان به حادثهای پیر میشود گاهی... از چه کسانی حرف میزنم؟ از «مسافران وطن» دیگر... همانها که حرفها و تلخیهای سفرشان را گفتهاند و در قالب کتابی منتشر شده است. کتابی با همین عبارت مسافران وطن که روز گذشته در حوزه هنری رونمایی شد. ما هم رفتیم سراغ سعید علامیان گردآورنده این کتاب خاطرات تا درباره اش حرف بزنیم و ببینیم روایتگر چه اتفاقاتی شده است.
ماجرای مسافران وطن چیست؟
آنها مسافران وطن بودهاند. فکرش را بکنید آدم بشود مسافر وطنش، آدمی که صاحب وطن است آنقدر دورافتاده و دشواریها از سر گذرانده که راهی وطن شدن، سفر به خاک ایران پررنگترین و عزیزترین اتفاق عمرش خواهد بود. ۴۷ آزادهای که سالهای جنگ تحمیلی مشغول حفاظت از خطوط مخابرات و لولههای نفت بودهاند، توسط نیروهای بعثی به اسارت گرفته شده و سالهای سختی را پشت سر میگذارند.
علامیان درباره جمعآوری این خاطرات به جامجم میگوید: برای تهیه کتاب تیمی مشغول پیادهسازی و گرفتن مصاحبهها بود که در مقدمه کتاب از آنها یاد شده است، من در واقع هشت دستیار داشتم که برخی مصاحبه میکردند، برخی متنها را پیاده و برخی تنظیم میکردند. درنهایت هم ۲۵۰۰ صفحه متن به دستم رسید که از دل آنها کتابی ۵۰۰ صفحهای را استخراج کردم.
او میافزاید: آنچه در تمام خاطرات مشترک بود اینکه همگی حال و هوای وطن را داشتند از این رو عنوان مسافران وطن به عنوان نام کتاب انتخاب شد.
ایثار مضاعف
آزادههایی که اغلب جانباز هم هستند. علامیان از افراد حاضر در کتاب مسافران وطن اینطور یاد کرده و دربارهشان توضیح میدهد. او میگوید: اغلب آزادههایی که با آنها حرف زدهایم جانباز هستند، در واقع در دوران اسارت مجروح شده و علاوه بر آزاده عنوان جانباز را هم به خود میگیرند، این اتفاقات با آنچه برای دیگر مجروحان رخ داده متفاوت است، چرا که این افراد ایثار مضاعفی کردهاند. علامیان میافزاید: وقتی در جبهه کسی مجروح میشد، به بیمارستان منتقل شده و در موارد بسیاری خانوادهاش کنارش بودند و از او مراقبت میکردند، اما آزادگانی که در دوران اسارت مجروح شدهاند در اوج تنهایی بودند و بعضا هم زندانبانهایی داشتند که دردهایشان را تسکین نمیداد و بیشتر هم میکرد.
زندانبانهای کینهورز
ماجرای رفتارهای زندانبانهای بعثی با ایرانیها خود داستان غمانگیزی است. علامیان میگوید: این زندانبانها اغلب بعثی بودند و نسبت به ایرانیها کینهوزری شدیدی داشتند؛ از این رو با اسرا رفتارهای بدی داشته، آنها را مجروح کرده و گرسنه نگه میداشتند. اسرا کمبودهای بسیاری را تجربه میکردند، اما هرگز کوتاه نیامدند و در همان دوران هم فرهنگ ایرانی را بر زشتیهای رفتارهای زندانبانها غالب کردند. او ادامه میدهد: البته زندانبانهای غیربعثی هم بودهاند که با اسرای ایرانی رفتار خوبی داشتند و پنهانی به آنها کمک میکردند، زندانبانهایی که رفتارشان با اسرا درست همان رابطهای بوده که امروزه میان مردم ایران و عراق حاکم است. بنابراین باید خیلی حواسمان باشد که حساب بعثیها را از مردم عراق جدا کنیم.
بعثیها همیشه بعثی ماندند
بعثیها حتی بعد از جنگ با ایران هم عوض نشدند. این را علامیان میگوید و توضیح میدهد: بعثیها به مردم عراق هم بد کردند و جزو تشکیلدهندگان داعش بودند. اصلا میشود گفت خط مقدم داعش بودند. او میافزاید: حالا ببینید اسرای ایرانی چه روایتهای عجیبی میتوانند از برخورد و مواجهه با چنین آدمهایی داشته باشند. ماجراهای جذابی از این برخوردها در این کتاب مطرح میشود و ناگفتههایی از اسارت برای نخستین بار در این کتاب درج شده است.
سید آزادگان در مسافران وطن
علامیان به بیان نکات مهم کتاب پرداخته و میگوید: تالیف کتاب حدود یک سال و نیم به طول انجامید و نقطه طلایی کتاب بخشی است که به سید آزادگان اختصاص دارد؛ چراکه اغلب آزادگان با آقای ابوترابی محشور بودهاند و بر این اساس میتوان گفت که کتاب به نوعی تاریخ شفاهی آقای ابوترابی است. او میافزاید: القاب خاصی از سوی آزادگان کشورمان به آقای ابوترابی اطلاق میشد؛ از جمله فرشته نجات و در ادامه عنوان میشد که ایشان رحمتی در اردوگاهها بودهاند. حتی یکی از اسرا اعلام میکرد که اگر ایشان نبودند ۳۰ درصد آزادگان به ایران بازنمیگشتند. ایشان آرامشی را در اردوگاهها جاری میکرد. علامیان همچنین میگوید: برایم جالب بود که از آزادگان و جانبازان فعال در سازمانها و نهادهای دولتی و خصوصی بنویسم؛ چرا که کسی برای جمعآوری خاطرات سراغشان نمیرود. از این رو سراغ شاغلین در خط لوله نفت رفتیم.
آنها سکوت کرده بودند
۴۷ آزادهای که سکوت کرده بودند و حرفی نمیزدند بالاخره با تشویق علامیان و همکارانش حاضر به مصاحبه میشوند تا ناگفتههایشان را بیان کنند. علامیان میگوید: این بزرگواران قصد نداشتند حرف بزنند، اما ما از آنها خواستیم با بیان آنچه بر آنها گذشته روایت جنگ را کاملتر کنند.
او ادامه میدهد: آنها خاطراتشان را بیان کردند و ما هم در این کتاب پس از معرفیشان به بیان خاطراتشان پرداختیم. هر چند خودمان هم بارها از آنچه بر سرشان رفته متاثر و غمگین شدیم و دیدیم آنها جوان رفته و پیر برگشتهاند، سالم رفته و برخیشان جانباز برگشتهاند، اما چارهای جز گفتن نبوده و نیست و باید روایت جنگ ناعادلانهای را که بر مردم ایران گذشت کامل کنیم.
* جام جم