چین کمونیست دیگه ؛ فرهنگش هم مثل کالاهاش بنجله

در همين مملكت اسلامي و در مناطقي غير از شهر تهران ، اتفاقاتي در مدارسمون مي‌افته كه اين تصاوير در مقابلش اتفاق عجيبي نيست . متاسفانه در مدارس ما مخصوصاً در مناطق محروم ، مسئولين مدرسه هر بلايي كه بخواهند سر دانش آموزان مي‌آورند. من خودم يكي از همون بچه هام كه به خاطر اتفاقات اون سالها دچار بيماري عصبي شدم . اي كاش يكي پيدا مي‌شد از مدارس خودمون فيلم برداري كنه.

چوب معلم گله هر کی نخوره بیشتر گله

آدم نیستن که. روبوتند. نه دینی دارند نه اخلاقی نه نظافتی

کلا این چینیا همه چیزشون خرکیه . تنبیهشون سیلشون توفانشون آمار مرگ و میر آمار تولد و... !!!

احتمالا مانوری چیزیه؟؟!! هرچند تو کشور خودمون مثل این روانی عقده ای کم نداریم

عجب بی شعوریه !!!!!!!!!!!

احتمالا قبلا تو گوانتانامو یا ابوغریب خدمت میکرده

az in heiwuna jad begir ke farda Europa wa amrika behet bege chi bi adabe wa bi sawadi

ما تو همین ایران صحنه های مشابه و بعضا بدترشو دیدیم که از شانس ما هیچکس نبود ازش عکس بگیره و منتشر کنه!!!

الکــــی میـــــــــــگه !!! در مدارس ایران همچین کاری غیر ممکن است. والدین ایرانی همیشه و در همه حال مواظب بچه هایشان هستند و اجازه این کار را به هیچ کس نمی دهند.

دروغ میگی من در شهر محروم اهواز زندگی می کنم و نه تا حالا همچین مسئله ای را ندیده و نشنیده ام شاید در مناطق روستایی این اتفاق بیفتد

چین وحشی از قدیم الایام معروف بوده که چینی ها مردمانی وحشی هستند

بچه های ایندوره معلمو میزنن ولی یادمه دهه 60 و 70 فلک میکردن دانش اموزارو

من در منطقه قرچك و ورامين از توابع استان تهران درس خوندم ، اونجا بلايي سر بچه ها مي‌آوردند كه آدم ياد شكنجه گاههاي عراق مي‌افتاد ، از مداد گذاشتن بين انگشتان و كتك زدن با كابل ، حبس بچه ها در دستشويي بگير تا فلك و مشت و لگد . البته الان هم با پرس و جويي كه كردم وضع چندان عوض نشده . متأسفانه در اين مناطق به علت وضع مالي خانواده ها و نبود زمان براي رسيدگي به وضع فرزندان ، فجايع ناگواري در مدارس دولتي اتفاق مي‌افته.

آقا معلم مهربان ، شايد عينكتو نگذاشته بودي تا جاي كبودي رد شلنگ رو روي دست بچه ها ببيني.

ما در دوران تحصیل بدتیر از اینها دیدیم

در جواب قرمزته اتفاقا چینی های قدیم بسیار هم متمدن بودن

کمونیست هستند دیگه

من زمانی که ابتدایی بودم تنبیه هایی به مراتب بدتر از این رو دیدم و چشیدم.اینقدر با شیلنگ پشت دست آدم میزدن که ورم می کرد .حتی بعضی ها حین تنبیه خودشونو خیس می کردن.

جلاد

خدا پدر معلم ما رو بیامرز.اونا لا اقل با شلنگ و ترکه و چکو و جفت پا و هر چیزی که دستشون میرسد ما رو میزدنند.

من بچه تهران هستم تا اونجا که یادمه معلمامون بچه های کلاس رو وقتی می خواستند صدا کنند با اسامی مثل گوساله گاو خر آشغال بی شعور حیوون بزمجه و امثالهم خطاب می کردند

یادمه دهه شصت که دوران ابتدایی بودم معلم میگفت برو از حیاط یه گوله برفی بزرگ درست کن بیار و باید تودستمون به قدری نگه میداشتیم و فشار میدادیم تا آب شه .باور نمیکنید دستام تا ساعتها بی حس میشد . یا معلم رو بگم که با برا کتک زدنمون یه کابل کلفت و یه خط کش آهنی و یه شلنگ پر از ساچمه داشت و میگفت یکیشو برا کتک خوردن انتخاب کنید . فقط به گناه اینکه دیکته ننوشته بودیم . چون کسی رو نداشتیم بگه . پدرم یه مدتی جبهه بود و وقتی هم میومد مرخصی میرفت سر کار تا یه لقمه نون در بیاره . 2 تا عمو و پدر بزرگم هم جبهه بودن . دورانی داشتیم تو دفتر کاهی که تکه های کاه توش نمیان بود و دفترهای سالهای قبل که برگهای سفیدشو جدا میکردیم و به هم میدوختیم . مدادهای چینی که سرش پاکن داشت و تند تند میشکست و .. ولی هنوزم یه روز از اون دوران رو با این این روزا عوض نمیکنم . الان مدرسه شده قرطی بازی . دفتر باید فانتزی باشه و کتاب فارسی هم که دیگه بوی اون دورانو نمیده . یادش بخیر چه کتکهایی خوردیم . الان معلم جرات نمیکنه به شاکرد حرفی بزنه چه برسه به کتک . یاد معلم کلاس اولم خانم روشنایی مدرسه عمار بخیر . کاش میشد یه بار میدیدمش و بهش میگفتم معلم عزیزم دوست دارم .

یادمه دهه شصت که دوران ابتدایی بودم معلم میگفت برو از حیاط یه گوله برفی بزرگ درست کن بیار و باید تودستمون به قدری نگه میداشتیم و فشار میدادیم تا آب شه .باور نمیکنید دستام تا ساعتها بی حس میشد . یا معلم رو بگم که با برا کتک زدنمون یه کابل کلفت و یه خط کش آهنی و یه شلنگ پر از ساچمه داشت و میگفت یکیشو برا کتک خوردن انتخاب کنید . فقط به گناه اینکه دیکته ننوشته بودیم . چون کسی رو نداشتیم بگه . پدرم یه مدتی جبهه بود و وقتی هم میومد مرخصی میرفت سر کار تا یه لقمه نون در بیاره . 2 تا عمو و پدر بزرگم هم جبهه بودن . دورانی داشتیم تو دفتر کاهی که تکه های کاه توش نمیان بود و دفترهای سالهای قبل که برگهای سفیدشو جدا میکردیم و به هم میدوختیم . مدادهای چینی که سرش پاکن داشت و تند تند میشکست و .. ولی هنوزم یه روز از اون دوران رو با این این روزا عوض نمیکنم . الان مدرسه شده قرطی بازی . دفتر باید فانتزی باشه و کتاب فارسی هم که دیگه بوی اون دورانو نمیده . یادش بخیر چه کتکهایی خوردیم . الان معلم جرات نمیکنه به شاکرد حرفی بزنه چه برسه به کتک . یاد معلم کلاس اولم خانم روشنایی مدرسه عمار بخیر . کاش میشد یه بار میدیدمش و بهش میگفتم معلم عزیزم دوست دارم .

مشرق کثافت تر از تو ندیدم تو اینترنت !!!

یادش بخیر.. چک و لقدها و شلنگ تخته ها خوردیم :D ای خدا میشه دوباره برگردم اون روزا؟؟؟

امیر خان کمونیست نیستن اصلا ایدئولوژی و عقاید کمونیسیتی برای اینها فقط اسمش مونده شما تو جو ۳۰ سال پیش موندی در نیومدی

اکثرزنها دچارسادیسم اندواز اذیت کردن مردم لذت میبرند

خانمها بدجوری کتک میزنند