حکمرانی تحکم آمیز طاهریان از یک سو و سکنی گزیدن عوامل علوی در منطقه طبرستان منجر به قیامی به هواداری از حسن بن زید در ۲۵۰ قمری شد. بخشی از مردم طبرستان او را حاکم اعلام کردند و او توانست به همپیمانی با «وهسودان بن جستان دیلمی» دست یابد. در میان نبردهایی که رخ داد، حسن بن زید سه بار توسط مهاجمان از طبرستان اخراج شد، نخستینبار در سال ۲۵۱ قمری در پی حملهای از سلیمان طاهری، سپس در سال ۲۵۵ قمری توسط مفلح، سردار عباسی و آخرینبار در سال ۲۶۰ قمری توسط یعقوب لیث صفاری. داعی هربار در کوههای غیرقابل دسترسی دیلمیان پناه میگرفت و با حمایت آنان، به زودی قلمروش را بازمییافت. وی همچنین قلمرو طبرستان را گسترش داد. گرگان را در سال ۲۵۳ قمری فتح کرد. سپس چندینبار این شهر دست به دست شد ولی نهایتاً، کاملاً تحت حکومت او درآمد. وی به سوی البرز جنوبی نیز تاخت و ری، قزوین، زنجان، و قومس را تصرف نمود. حسن مجبور بود پس از آن دائماً مشغول دفاع در برابر حملاتی باشد که از هر سو وارد میشد و چند بار از آن سرزمین بیرون رانده شد، که در همه آن مواقع از دیلم مورد حمایت قرار گرفت تا جایی که توانست در ۲۵۷ قمری جرجان و در ۲۵۹ قمری قومس را بگیرد.
جستان در آخرین سالهای حیاتش، سعی کرد ری را دوباره تصرف کند که موفق نشد ولی مجبور بود به داعی در برابر یعقوب لیث صفار هم یاری رساند. حسن دوباره مجبور شد به دیلم پناه ببرد ولی بارانهای سیل آسا منجر به عقبنشینی سپاه او شد و حسن را نجات داد. حسن دوباره به طبرستان برگشت و تا ۲۶۶ که احمد بن عبدالله جرجان را اشغال و بخشی از آن را فتح کرد آنجا ماند. هنگامی که حسن مشغول جنگ با او بود، سید عقیقی این شایعه را گسترد که داعی زخمی یا کشته شده؛ ولی او در پی بازگشت داعی، شکست خورد و به قتل رسید. داعی در ۲۷۰ قمری زمانی که منطقهاش را در دست داشت درگذشت و آن را به برادرش محمد بن زید، داعی صغیر، واگذار کرد؛ خاندانش تا ۳۱۶ قمری بر طبرستان حکومت کرد.
حسن بن زید که توانی نادر و سرکش برای مقاومت داشت، شخصی خالصانه مذهبی، تحصیلکرده و حامی نامهها بود. حسن بن زید سرانجام دچار بیماری گشت و یک سال با همان وضعیت حکومت را ادامه داد. در این دوره برادر حسن، محمد بن زید، در گرگان و خود او در آمل مستقر بودند. داماد داعی، احمد بن محمد، نیز اعمال حکومتی را در آمل انجام میداد. داعی در روز دوشنبه، ۳ رجب ۲۷۰ هجری قمری درگذشت و او را در محلهٔ راستکوی که پیش از مرگش، خود آن را آماده کردهبود، دفن نمودند. داعی در زمان مرگ خود فرزندی نداشت و برهمین اساس در وصیتش وارث حکومت را برادر خود معرفی کردهبود؛ اما برخلاف وصیت داعی احمد بن محمد بر مسند قدرت نشست.