به گزارش مشرق، پنجم اسفند 96 تلخترین روز زندگی لئاندرو پادوانی مدافع برزیلی فصل گذشته استقلال بود. در دیدار هفته بیستوچهارم لیگ هفدهم، استقلال در روزی که شهر اهواز هوای بارانی را تجربه میکرد، به مصاف فولاد رفت. دیداری که با نتیجه 4 بر دو به سود آبیپوشان به پایان رسید. دقیقه 42 این بازی، پادوانی و آرمین سهرابیان برای زدن ضربه سر به هوا پریدند که مدافع برزیلی از ناحیه سر و گردن دچار شکستگی شد. او بلافاصله به بیمارستان منتقل شد که پزشکان متوجه خطر قطع نخاع شدند.
بیشتر بخوانید:
چرا پادوانی هنوز در ایران است؟
پادوانی مدت زیادی را در شهر اهواز گذراند و پس از چند عمل جراحی، به تهران منتقل شد تا کارهای درمانی او در پایتخت پیگری شود. با گذشت 9 ماه، پادوانی در مرکز توانبخشی فیزیوتراپی میکند تا بتواند بار دیگر مانند همه راه برود. عصر یک روز پاییزی به مرکز توانبخشی هلال احمر رفتیم، جایی که افرادی مانند پادوانی در این مرکز سعی میکنند تحت نظر پزشکان خود، بار دیگر توانایی راه رفتن را پیدا کنند. پادوانی با وجود اینکه در کشور خودش نیست، با همه توانش تمرین میکند. او با وجود اینکه دیگر نمیتواند فوتبال بازی کند، مشتهایش را گره کرده و میگوید روزی برمیگردد و این بار مربی خواهد شد. پادوانی برخلاف چند ماه پیش که از مسئولان وقت استقلال گلایههای زیادی کرده بود، این بار شرایط بهتری دارد، باشگاه استقلال هزینههای درمانی را پرداخت کرده، برای او راننده اختصاصی گرفته و در منزل مسکونی مناسبی هم زندگی میکند. بخشی از صحبتهای او به همراه فیلم آن را میتوانید در زیر مشاهده کنید:
* زندگی بعد از مصدومیتم خیلی سخت بود، اما خدا کمک میکند که خوب شوم.
* زبان فارسی خیلی سخت است و سال اول حضورم در ایران فقط بلد بودم که بگویم سلام، خداحافظ!
* نمیتوانم استراحت کنم و صبح و بعدازظهر فیزیوتراپی میکنم.
* از تمرین و فیزیوتراپی خسته میشوم، اما میدانم اگر تمرین نکنم، خوب نمیشوم.
* وقتی فوتبال بازی میکردم، مردم هر جا مرا میدیدند میگفتند دوست داریم، اما الان که مصدوم شدهام طور دیگری صحبت میکنند و دعا میکنند خوب شوم.
* اگر تمرکز نکنم، نمیتوانم سلامتیام را برگردانم.
* وقتی به هوش آمدم، خودم را در بیمارستان دیدم، چنین مصدومیتی نه من، شما هم ندیده بودید.
* چند بازیکن مثل من میتوانید پیدا کنید که اینطوری مصدوم شدهاند؟ اگر پزشک به موقع نمیرسید شاید همه چیز تمام میشد
* زندگی من فوتبال بود.
* اگر استقلال پیشنهاد مربیگری تیم را بدهد، قبول میکنم. اگر خوب شوم، خیلی زود به فوتبال بازمیگردم.
* مدیران قبلی استقلال میآمدند و مدعی بودند من میهمانشان هستم و رسیدگی میکنند، اما فردای آن روز همه چیز فراموش میشد.
* مدیران فعلی شرایط خوبی مثل منزل مسکونی و خودروی شخصی در اختیارم قرار دادند.
* خیلی زشت بود که مدیران قبلی استقلال عکس و فیلم خودشان با من را منتشر کرده و فردای آن روز کاری نمیکردند.
* مسئولان وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال هیچ کاری نکردند. مهدی تاج گفت اگر باشگاه کمکی نمیکند، ما کمک میکنیم، اما باز هم روز بعد کاری صورت نمیگرفت.
* جلوی من صحبت از کمک میکردند، اما دوباره فراموشم کردند.
* دو سال در استقلال بازی کردم، هر سال بازیکنان زیادی میروند و میآیند. این مشکل است که هر سال 10 بازیکن یک تیم عوض شوند.
* تیم بزرگ مثل استقلال نباید هر سال تغییرات داشته باشد و نیم فصل اول نتیجه نگیرد.
* با فولاد قهرمان لیگ شدم، با علیرضا منصوریان در نفت نتایج خوبی گرفتیم و بعد به سپاهان و استقلال رفتم.
* منصوریان مثل برادرم بوده و پیگیر حالم است. امیدوارم شرایط ذوبآهن با حضور او بهتر شود.
* وینفرد شفر مربی بزرگ و باهوشی است.
* از بازیکنان استقلال، بیشتر فرشید باقری و فرشید اسماعیلی پیش من میآیند.
* پس از مصدومیتم، نتوانستهام به کشورم برزیل بروم. پدر و مادرم خیلی گریه میکنند و میخواهند برگردم.
* هواداران استقلال ناراحت من نباشند، هر روز تمرین میکنم که برگردم، اما زمان طول خواهد کشید.
* بازی با تراکتورسازی نمیدانستم چطور باید به ورزشگاه بروم. وقتی به ورزشگاه رفتم مورد استقابل تماشاگران قرار گرفتم و فردای آن روز امیدوار شدم که زود برگردم.
* نه فقط هواداران استقلال، طرفداران پرسپولیس و دیگر تیمها به من امید میدادند که برگردم.
* هواداران و مردم نگران وضعیت من نباشند، به زودی برمیگردم، انشاءالله.