-
در محضر مدافعان حرم/۱۲۹/ گفتگوی مشرق با همسر شهید فاطمیون، محمد رضایی/ قسمت ششم و پایانی
اصابت بلای آسمانی بر سر توهینکننده به مدافعان حرم!
گفتم تو حاضری چقدر پول به تو بدهند و یک دست یا یک ناخنت را قطع کنند؟ حاضری این کار را بکنی؟ گفت نه، مگر کله من به سنگ خورده که بروم شهید بشوم؟! برم سوریه بجنگم؟ ناموس خودم را ول کنم بروم آنجا بجنگم!
-
در محضر مدافعان حرم/۱۲۸/ گفتگوی مشرق با همسر شهید فاطمیون، محمد رضایی/ قسمت پنجم
به هود آشپزخانه هم رحم نکردند! + عکس
با این که می دانست وضعیت مالی آقا محمد خوب است. آن موقع که ماشین جلوی در پارک بود، پسرهایش می گفتند چقدر سوریه می روی به تو پول می دهند که این ماشین را گرفتی؟ چقدر پول می گیری؟
-
در محضر مدافعان حرم/۱۲۷/ گفتگوی مشرق با همسر شهید فاطمیون، محمد رضایی/ قسمت چهارم
اصرار همسر شهید برای انجام وصیت خاص شوهر! + عکس
ساعت ۹ آمدند و دفتر فاطمیون را باز کردند. تا ساعت ۱۲ من آنجا نشستم و گریه کردم. گفتم یک خبری بدهید که همسرم چه شده؟ همانجا هم گفت که در خط است، چرا اینقدر نگرانی؟ شهید نشده...
-
در محضر مدافعان حرم/۱۲۶/ گفتگوی مشرق با همسر شهید فاطمیون، محمد رضایی/ قسمت سوم
ظلم صاحبخانه به خانواده مدافعحرم تا آخرین نفس! + عکس
ما خیلی نگران بودیم با بچهها؛ خانهمان هم مستاجری بود. صاحبخانهمان وقتی فهمید همسرم رفته سوریه، آمد و گفت شما باید از خانهمان بروید! خانه را خالی کنید؛ دو ماه است خبری از شوهرت نیست...
-
در محضر مدافعان حرم/۱۲۵/ گفتگوی مشرق با همسر شهید فاطمیون، محمد رضایی/ قسمت دوم
ماجرای سفر مشکوک و عجیب همسر شهید به کربلا + عکس
بعد از ظهر از سر کار آمد، گفت شما می روید کربلا؟ بعد من خندیدم و گفتم نخیر ما ایندفعه با هم می رویم. بعد خندید گفت که من نمی روم، تو دوباره برو. گفتم چرا اینقدر اصرار می کنی؟ من ایندفعه تنها نمی روم!
-
در محضر مدافعان حرم/۱۲۴/ گفتگوی مشرق با همسر شهید فاطمیون، محمد رضایی/ قسمت اول
عاشقانههای «گلبخیر» و «محمد» روی موتور! +عکس
صبحها که آقا محمد با موتور می آمد مدرسه، با هم آنجا آشنا شدیم، آن موقع ها که تلفن نبود، به هم نامه می نوشتیم. آقا محمد که می آمد زنگ تفریح که می شد من نامهام را می گذاشتم جلوی موتورش.
-
در محضر مدافعان حرم/۱۲۳/ گفتگوی مشرق با همسر شهید فاطمیون، مرتضی خدادادی/ قسمت نهم و پایانی
شرایط خاص همسر شهید برای ازدواج مجدد +عکس
خواستگار زیاد داشتم، بهشان گفتم من اگر بخواهم با شما ازدواج کنم، عکس شهیدم در خانه من هست، ۵ شنبهها و اگر نشود دو سه هفته یک بار من سر مزار شهیدم می روم، شرایطم این طور است...
-
در محضر مدافعان حرم/۱۲۲/ گفتگوی مشرق با همسر شهید فاطمیون، مرتضی خدادادی/ قسمت هشتم
مقایسه جالب امنیت افغانها در ایران و اروپا
وقتی به آژانس زنگ می زنم یک ایرانی من را می برد بهشت زهرا سر قبر عزیزم. به قدری آرامش و امنیت دارم در ایران که من فکر نمی کنم افغانستانیهایی که به اروپا رفتند اینقدر آرامش داشته باشند.