-
چند دقیقه با کتاب «هواتو دارم» / ۲۲۳
مرتضی نمیگذاشت حتی یک حوری از دستش در برود+ عکس
سر مزار که فاتحه دادیم، مرتضی گفت: زهرا سادات! من توی قطعه ۲۶ یه حال خاصی میشم. یه حس خوبی به این قطعه دارم. آدم میآد اینجا خیلی سبک میشه. از یه طرف علی آقا امرایی از یه طرف شهید ابراهیم هادی...
-
حاج اسدالله لاجوردی برای پشتیبانی از جبهه تلاش وافری داشت؛
نقش متهم ترور بازیکنان صهیونیست در مسابقه فوتبال
لاجوردی در زمان جنگ تحمیلی نیز برای پشتیبانی از جبههها، چند نوبت به جبهه رفت. خودش لباس و چفیه میدوخت و برای رزمندهها به جبهه میبرد. در گرمای شدید در فاو، بدون اینکه کسی او را بشناسد....
-
چند دقیقه با کتاب «روایت رستاخیز» / ۱۵۶
سردار سلامی: نگران نباشید؛ ما میزنیم!
رفتم جلوتر تا ببینم چه اتفاقی افتاده است. جلوی ماشینی جمعیت زیادی حلقه زده بودند و با خشم و حرارت درخواست انتقام میکردند. رفتم جلوتر و دیدم ماشین سردار سلامی است. مردم از سردار چیزی میخواستند.
-
چند دقیقه با کتاب «حکایت زخمها»؛ / ۱۴۲
وضعیت جانبازی که حاج قاسم را ندیده است!
خبر شهادت حاج قاسم در روزهایی که دیگر امکان حضورم در سوریه وجود نداشت حالم را بدتر کرد. او را ندیده بودم حتی یکبار اما این کمسعادتی باعث نمیشد تا بد حالیام کم از آنها باشد که سالها در کنارش بودند.
-
چند دقیقه با کتاب «رفیق بروجردی»؛ / ۱۰۸
«ابوزینب» چه کرد که امریکاییها دستگیرش کردند؟! + عکس
شیعیان ناصریه هیچ وقت با رژیم بعث کنار نیامدند و ساکت ننشستند و همه هم مرید امام یا شهید صدر بودند. در آنجا با برادری به نام ابوزینب (خالصی) آشنا شده بودیم که مسنتر از من بود، ولی...
-
«آکتور» پز عالی، سریال توخالی
در مواجه با آکتور، با سریالی فاقد پیرنگ داستانی یکارچه و سرگرمکننده طرف هستیم که میخواهد با استفاده از قابهای مدعی و شاید هم کمی زیبا اما بدون معنی مخاطب را سرِ حال نگه دارد اما موفق نمیشود.
-
پاسداشت ارزشهای شهید آوینی مهمتر از بزرگداشت اوست
آئین پاسداشت سیامین سالگرد شهادت سید مرتضی آوینی به همت بنیاد فرهنگی روایت فتح شب گذشته در لانه جاسوسی برگزار شد.
-
برای سید مرتضی آوینی؛
گفتمان بیننسلی با زبان هنر، میراث ماندگار مرتضی
سید شهیدان اهل قلم که روز هنر انقلاب هر ساله به بهانه بزرگداشت نامش در بین گروههای مختلف تازگی و بدیع بودن را به جانها و دلها میبخشد، مصداق هنرمند اندیشمندی است که نمود اندیشه و تفکر است.
-
در محضر مدافعان حرم/۲۳۲/ گفتگوی مشرق با مادر شهید مهدی جعفری/ قسمت چهارم و پایانی
مادر شهید: باید کلیهام را بفروشم! + عکس
گفتم باشد؛ من بروم یک کلیه ام را در بیمارستان امین بفروشم برایتان لباس بخرم، به خدا همین طوری گفتم. بچه کوچکم ۵ سالش است نمی فهمد که می گوید مامان! کلیه را اگر میخرند؛ کلیه من را هم بفروش...
-
معرفی اعضای کمیته فنی فدراسیون فوتبال
اعضای کمیته فنی فدراسیون فوتبال انتخاب و معرفی شدند.
-
در محضر مدافعان حرم/۲۰۹/ گفتگوی مشرق با مادر شهید مرتضی کریمی شالی/ قسمت ششم و پایانی
پای صحبت مادر ۵ شهید و ۳ جوان ناکام! + عکس
پیکرها را که آوردند، بعد یکی از پیکرها را مادر شهید آبیاری گرفت بغلش و به خاک سپرد و یکی را هم من بغل کردم و تحویل آقا دادم تا برایش دعا بخوانند. باز همانجا باهاشون صحبت کردم و بعد به خاک سپردیم.
-
در محضر مدافعان حرم/۲۰۴/ گفتگوی مشرق با مادر شهید مرتضی کریمی شالی/ قسمت اول
مادر شهید: بیست روز در کُما بودم! + عکس
من که نفهمیدم معصومه خانم فوت کردهاند. تا بیست روز در بیمارستان بودم. در حالت کما بودم. همان دختر کوچکم زهرا بغلم بستری بود و نمی شناختمش که این دخترم است! بعد دیگر یک شب دیدم یکسری از آقایان آمدند.