کد خبر 1293951
تاریخ انتشار: ۱۱ آبان ۱۴۰۰ - ۱۶:۲۳

انتخابات ریاست‌جمهوری1400 یک نقطه عطف و آغازگر فصل جدید در تاریخ جریان اصلاحات بود. از انشقاق و چنددستگی که معلوم نیست قابل‌ترمیم باشد!

به گزارش مشرق؛ روزنامه صبح نو در گزارشی از وضعیت جبهه اصلاحات نوشت: از انتخابات ریاست‌جمهوری اخیر آنقدری نگذشته که فراموش کنیم، کدام چهره‌های اصلاح‌طلب دعوت به تحریم انتخابات کردند، کدام‌ها فرمان مشارکت داده و کدام‌ها رسما نامزد معرفی کردند. این موضوع درباره رویکرد احزاب اصلاح‌طلب و آن تشکل انتخاباتی‌شان نیز صدق می‌کند؛ طیف محافظه‌کارتر تکلیف خود را معلوم کرده و خواهان فعالیت در چارچوب نظام و مشارکت در انتخابات است ولو اینکه شکست بخورد، چنانچه خورد اما طیف رادیکال‌ این جریان به خاطر اینکه زیربار شکست نرود و وجهه اپوزیسیونی‌اش زیر سوال نرود، به‌سوی تحریم انتخابات که هم رویکرد دشمنان و براندازان است، رفت.
اختلاف میان طیف محافظه‌کار و رادیکال اصلاحات، پس از انتخابات هم به قوت خود باقی ماند؛ البته در این میان محافظه‌کارها مشخصا در حزب کارگزاران سازندگی، تحت‌فشار تحریم‌کنندگان عرصه رسمی سیاست [و به قول خودشان اصلاح‌طلبان جامعه‌محور] قرار گرفتند و نشانه‌هایی دال بر کنار رفتن کرباسچی از دبیرکلی این حزب طی هفته‌های گذشته دیده شده است. با وجود افتراق میان دو حزب اصلی جبهه اصلاحات یعنی حزب کارگزاران‌سازندگی و حزب اتحادملت و اقمار پیرامونی هر یک از این دو، اصلاح‌طلبان پس از انتخابات به‌طور مستمر از بازیابی اصلاحات و اصلاح‌طلبی سخن گفتند.
یکی از موضوعات بسیار مهم و محوری در بازیابی اصلاحات، بازتعریف نسبت اصلاح‌طلبان با حاکمیت است؛ البته درباره لزوم این بازتعریف هم اختلافاتی میان اصلاح‌طلبان وجود دارد؛ برای نمونه، قائم‌مقام حزب اعتمادملی(همان حزبی که جزو متحدان اصلی کارگزاران سازندگی در حمایت از عبدالناصر همتی بود) روز گذشته در اظهاراتی اعلام کرد که «اصلاح‌طلبان باید نقاط کور ارتباط با حاکمیت را برطرف کنند». اسماعیل گرامی‌مقدم دراین‌باره گفت: «اصلاح‌طلبان باید مناسبات‌شان را با حاکمیت تنظیم کنند و نقاط کور ارتباط با حاکمیت را برطرف کنند تا بتوانند نامزدهای خودشان را از فیلتر شورای نگهبان عبور دهند». این در حالی است که اصلاح‌طلبان موسوم به جامعه‌محور، الزامی برای تصرف قدرت نمی‌بینند.
 
حجاریان: اگر به اجماع نرسیم، 2 جریان می‌شویم

 با وجودی که امثال گرامی‌مقدم معتقد به تلاش اصلاح‌طلبان برای عبوردادن نامزدهای خود از سازوکارهای نظارتی هستند، چهره‌هایی نظیر احمد زیدآبادی بر این باورند که اصلاح‌طلبان باید دغدغه بازگشت به قدرت را از اساس کنار بگذارند. زیدآبادی چندی پیش در گفت‌وگو با «صبح‌نو» تاکید کرد: «توصیه من این است که دغدغه بازگشت به قدرت را کنار بگذارند تا بتوانند درست بیندیشند؛ تا مادامی‌که بازگشت به قدرت دغدغه اصلی اصلاح‌طلبان باشد، نمی‌توانند کار درست انجام بدهند». اختلاف رویکردی اصلاح‌طلبان
 بر سر نوع مواجهه با ساخت قدرت و راه‌های نفوذ در این ساخت ازجمله ابزار انتخابات، پروژه بازیابی اصلاحات را تا حد زیادی با اماواگر روبه‌رو کرده است. همین واقعیت و پیشتر، مرور تحولات انتخابات در درون جریان اصلاحات ما را به این نتیجه می‌رساند که حداقل در میان‌مدت دوپاره شدن جریان چپ حتمی و قطعی خواهد بود؛ چه آنکه سعید حجاریان، روز گذشته در اظهاراتی، تبدیل اصلاحات به دو جریان مجزا را کاملا محتمل ارزیابی کرد. حجاریان در گفت‌وگو با سایت «انصاف‌نیوز» با اشاره به وجود اختلاف میان
 دو طیف لیبرال‌دموکرات و سوسیال‌دموکرات در جبهه اصلاحات تصریح کرد: «در همین انتخابات اخیر دعوا بین کارگزاران و اتحاد [ملت] بود. بقیه یا این‌طرفی بودند یا آن‌طرفی». حجاریان در ادامه این گفت‌وگو در پاسخ به این سوال که «در دو انتخابات اخیر که با هم توافق نداشتند، فکر می‌کنید در انتخابات‌های بعدی ممکن است به اجماع برسند» اظهار کرد: «اگر نشود، می‌شوند دو جریان». درواقع حجاریان تصریح داشته که در صورت عدم اجماع حزب کارگزاران سازندگی و حزب اتحاد ملت بر سر یک راهبرد و تاکتیک مشخص در انتخابات آینده(مجلس دوازدهم)، این دو حزب تبدیل به جریان مجزا خواهند شد و ذیل دو گفتمان مختلف سیاست‌ورزی خواهند کرد.

 
اتحاد مجدد راست سنتی و راست مدرن؟  
 اظهارات حجاریان درباره انشعاب در جبهه اصلاحات و تبدیل آن به دو جریان مجزا، در شرایطی است که بحث بر سر اتحاد طیف میانه و محافظه‌کار اصلاح‌طلب و اصولگرا در آینده نزدیک مطرح است؛ اتحادی که به نظر می‌رسد یک سر آن راست سنتی و سر دیگر آن راست مدرن(اصلاح‌طلبان محافظه‌کار) قرار داشته باشند. به بیانی، فشار اصلاح‌طلبان رادیکال علیه اصلاح‌طلبان محافظه‌کار باعث خواهد شد که به‌تدریج محافظه‌کاران خود را از جبهه اصلاحات جدا و به اصولگرایان سنتی اضافه شوند. اصولگرایان سنتی نیز که در انتخابات اخیر دایره کنشگری‌شان به رعایت برخی مصلحت‌ها محدود شد و به‌جای کارگردانی به بازیگری نقش دوم بسنده کردند نیز چندان بدشان نمی‌آید که با راست مدرن دمخور شوند و بلوک مجزایی از نیروها را متشکل کنند. در همین‌باره هدایت‌الله آقایی، عضو حزب کارگزاران سازندگی، چندی پیش در گفت‌وگویی با سایت فردا، آینده اصلاحات را اینگونه تصویر کرد: «ما در آینده یک نوع شبه‌رادیکالیسم و یک نوع هم شبه‌محافظه‌کاری که فاصله کمتری از اصلاح‌طلبان با اصولگرایان فعلی دارند، در جریان اصلاحات خواهیم داشت». نکته مهم این است که انشعاب راست مدرن از بدنه اصلاحات و نزدیکی آن به راست سنتی، فارغ از اینکه نشانه‌های خود را در انتخابات ریاست‌جمهوری 1400 بروز داد، منشأ تاریخی هم دارد. در آستانه انتخابات مجلس پنجم، جریان راست وقت دچار گسست شد و نیروهای نزدیک به هاشمی‌رفسنجانی با انشعاب از اصول گفتمانی جامعه روحانیت مبارز، مجموعه‌ای جداگانه تحت عنوان «حزب کارگزاران سازندگی ایران» به وجود آوردند که توانست در ائتلاف با بخشی از جریان چپ، به اقلیت قدرتمند مجلس پنجم تبدیل شود. بر همین اساس، به نظر می‌رسد یگانگی راست‌های سنتی و مدرن در آینده نوعی رجعت به اصل و ریشه تشکیلاتی و حتی گفتمانی باشد. آنچه فعلا تا اندازه‌ای مبهم می‌نماید این است که کدامین چهره‌ها قرار است بلوک میانه را رهبری و راهبری کنند.

اظهارات حجاریان درباره انشعاب در جبهه اصلاحات و تبدیل آن به دو جریان مجزا، در شرایطی است که بحث بر سر اتحاد طیف میانه و محافظه کار اصلاح طلب و اصولگرا در آینده نزدیک مطرح است؛ اتحادی که به نظر میرسد یک سر آن راست سنتی و سر دیگر آن راست مدرن(اصلاح طلبان محافظه کار) قرار داشته باشند. به بیانی فشار اصلاح طلبان رادیکال علیه اصلاح طلبان محافظه کار باعث خواهد شد که به تدریج محافظه کاران خود را از جبهه اصلاحات جدا و به اصولگرایان سنتی اضافه شوند

برچسب‌ها