سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارشها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل بانام «ویژههای مشرق» شمارا در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامههای کشور قرار میدهیم.
در این ویژهنامه، نگاهی به آخرین مواضع جناحهای سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته میشود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافتهای مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.
******
روزنامههای امروز دوشنبه ۱۹ تیرماه در حالی چاپ و منتشر شد که فریاد وحدت شیعه و سنی علیه تروریسم در تشییع پیکر شهدای زاهدان، هشدار درباره مساله اشتغال در ایران، زیگزاگ در بازار خودرو و خداحافظی با دوشغلههای کابینه در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
این روزها احتمالاً به اندازه کافی از وقایع فرانسه دیده و شنیدهاید. اعتراضاتی خشونتبار و پرخسارت که حومه پاریس، مارسی، لیون و چند شهر دیگر را بیش از پیش درگیر کرد. درعینحال، تحلیلها و کلیپهای مختلفی درباره مقایسه خشونت در اعتراضات فرانسه با ناآرامیهای سال گذشته ایران منتشر شده است. اما این مقایسه تاچهحد، درست است؟ روزنامههای اصلاحطلب پس از یک ده روز سکوت خبری سراغ شورشهای پاریس را گرفته و آن را «بد» میدانند، اما چرا؟
روزنامه هممیهن پاسخ جالبی برای این سوال داشته و نوشته است:
هرچه بیشتر اخبار وقایع فرانسه را بخوانیم، این واژه بیشتر به گوشمان میخورد. طبق آخرین اظهارنظر وزیر کشور فرانسه، ۴۰۰۰ نفر در این اعتراضات دستگیر شدند که ۴۰۰ نفر (معادل ۱۰ درصد) غیرفرانسوی بودند. اینکه چه برخوردی با دستگیرشدگان در جریان این اعتراضات میشود، مهم است. بعد از چند ساعت آزاد میشوند؟ یا پروندههای سنگین قضایی برایشان تشکیل میشود؟نکته دیگر، در مورد جایگاه و نقش رسانههاست. مطبوعات و رسانههای دیجیتال در اعتراضات بسیار تاثیرگذار هستند. زمانی که وقایعی مثل اعتراضات مردمی به وجود میآید، بخش زیادی از جامعه تشنه دانستن هستند. چارچوبهای حاکم برای رسانههای داخلی تعیین میکند که این بخش از مردم، اخبار و تحلیلها را از چه رسانههایی دنبال کنند. زمانی که رسانه آزاد باشد و تا بالاترین حد ممکن، نیاز به دانستن و آگاهی را در جامعه پاسخ بدهد، رسانهای خارج از مرزها این توان را نخواهد داشت که موجی در اعتراضات به وجود بیاورد یا آن را منحرف کند.
در سرمقاله این روزنامه آمده است:
آنچه که سال گذشته در ابتدای اعتراضات و در ایران رخ داد میتواند در هر جامعه دیگری هم رخ دهد، ولی واکنشهای رسمی است که تفاوت واقعی را در فرایند بعدی آن رقم میزند. اتفاقاً باید تاکید کرد که مردم ما به نسبت به خیلی از جوامع دیگر کمتوقعتر و آرامتر هم هستند و براساس همین آرامش هم رفتار میکنند، اگر در جریان مواجهه با مرگ مهسا، قدری همراهی و همدلی را از اراده رسمی میدیدند بهطور قطع به سرعت واکنش مثبت نشان میدادند. اگر همدردی رسمی را میدیدند، آن اتفاق هرچند ناراحتکننده را به حساب خطای شخصی و رویدادی محتمل و نه برنامهریزیشده، میگذاشتند.
روزنامه آرمان امروز نیز به سراغ سوژه جنجالی دزدی از یکی از فروشگاههای معتبر در پاریس رفته و نوشته است:
در روزهای گذشته عکس ذوق زدگی دختری فرانسوی پس از سرقت از فروشگاه پوشاک «زارا» به تصویری جهانی تبدیل شد. یادآوری این مهم، ضروری است که در عصر کنونی به علت جهانی شدن اقتصاد و انباشت سرمایه در فن آوری های دیجیتال، حکومت های برابری طلب ضد لیبرال جز در صورت رژیم های دزدسالار نمی توانند وجود داشته باشند.دزدسالاری های اقتدارگرا نظیر چین و روسیه نسخه به روز شده نظام های تمامیت خواه گذشته اند. با این اوصاف اگر مقصود فرهادپور از ارج نهادن به سرقت از فروشگاه ها، به معنای ترجیح دله دزدی بر فساد غول آسای زمامداران در رژیم های غیر دمکراتیک و خویشاوند سالار باشد، قابل توجیه است. اما اگر مراد، برابری طلبی افراطی و بازتوزیع ثروت از طریق کنار نهادن حاکمیت قانون باشد مانند گذشته، به منزله ره به ترکستان بردن است.
اصلاحطلبان پس از عبور از مارپیچ سکوت حالا برای تحولات سیاسی در فرانسه نسخه مینویسند، البته بدون اشاره به این موضوع که محافلی که درباره آشوب در فرانسه، سر خود را زیر برف کردهاند، همانهایی هستند که پاییز پارسال به سرویسهای جنایتکار غربی برای آتشافروزی و آشوبافکنی در ایران بیگاری دادند.این استاندارد البته از چشم مخاطبان دور نمانده است.
رسانههای اصلاحطلب حتی محافظهکارتر از رسانههای ضدانقلاب اخبار شورش در فرانسه را پوشش دادند!
اغتشاشات باید در انتخابات نماینده داشته باشد!
گفتگوی دو فعال سیاسی اصلاحطلب و اصول گرا در هفتههای اخیر بازتابهای مهمی داشته است، از سویی حجاریان برای انتخابات شرطهای خاص گذاشته و از سوی دیگر باهنر اصلاحطلبان را تشویق به حضور در بدنه حاکمیت کرده است.
روزنامه اعتماد در گفتگو با یکی از فعالان رده دوم جریان اصلاحات روایتی جدید از شروط اصلاحطلبان را بیان کرده و نوشته است:
گروههای سیاسی مطالبات متفاوتی دارند، آیا طرفداران جنبش زن، زندگی و آزادی میتوانند کاندیدای مورد نظر خود را در انتخابات آینده داشته باشند. آیا طرفداران این جنبش میتوانند به مردم قول دهند که به ما رای دهید تا در انتخابات پیروز شویم، در مجلس، قانون حجاب و عفاف را از دستور کار خارج کرده و جرمانگاری حجاب را لغو کنیم؟طبیعی است که به نمایندگان این جنبش اجازه حضور داده نمیشود، نه تنها اجازه حضور تفکرات منتقد در جامعه داده نمیشود، بلکه حتی بسیاری از اصولگرایان میانهرو و سنتی هم احراز صلاحیت نمیشوند. تنها یک طیف خاص از یک جریان مشخص محافظهکار و تندرو، اجازه و فرصت حضور در انتخابات را پیدا میکنند و باقی رقبا از دایره انتخابات بیرون انداخته میشوند.مبتنی بر این واقعیتهاست که سعید حجاریان اعلام میکند که باید تکانهای اساسی، فورس ماژور و بزرگ در حد استعفای دولت سیزدهم در جامعه شکل بگیرد تا حداقل بخشی از مردم مجاب شوند که میتوانند مطالبات خود را تحقق بخشند.
روزنامه شرق نیز در یادداشتی دراین باره نوشته است:
در شرایط ایران امروز، مهمترین سیگنالها میبایست در حوزههای اجتماعی و فرهنگی صورت گیرد. جامعه باید در فرآیند زندگی اجتماعی خود بیش از گذشته احساس آرامش داشته باشد. در روزهای اخیر، چندین اتفاق پیدرپی باعث ایجاد موجی از بیاعتمادی و ناامنی روانی در جامعه - به خصوص در میان روشنفکران و کنشگران اجتماعی فرهنگی- شده است. نگاه کنید به اقداماتی که اخیرا در خصوص خانه اندیشمندان علوم انسانی صورت گرفت و در جامعه علمی بازتاب بسیار گستردهای داشت.
این ادعاها در حالی مطرح شده است که:
بررسیها نشان میدهد این سطح از تلاش برای القایء رادیکالیسم نشانه شکافهای درون تشکیلاتی در جبهه اصلاحات است، اخبار حاکی از آن است که اختلاف برای اتخاذ راهبرد انتخاباتی در جریان اصلاحات شدت گرفته و برخی از نحله های جریان اصلاحات به صورت آشکار و در فضای رسانه ای در حال انتقاد به رادیکال تر شدن جبهه اصلاحات بوده و تاکید می کنند ذهنیت «نمایندگی اکثریت» باعث حاکم شدن روح رادیکالیسم در جبهه اصلاحات شده است.در این میان لایه هایی از جریان اصلاحات با اشاره به پیروزی های انتخاباتی اصلاح طلبان در سال های نخست به صدر نشستن این جریان تاکید می کنند، این مساله ذهنیتی را در میان اصلاح طلبان ایجاد کرد که دارای نمایندگی از اکثریت جامعه هستند بدون آنکه بررسی کنند که رای های داده شده به آنان محصول چه شرایطی بوده و چه میزان از آن سلبی و بر اساس هراس از طیف مقابل بوده است.