سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابل استفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
******
** اگر رئیسی «زندانیان سیاسی» را آزاد کند، مردم بیشتر همراهی می کنند
روزنامه شرق در مطلبی نوشت: «این دولت مانند بسیاری از دولتهای پس از انقلاب (با کم و زیادهایی) اصولا علم اقتصاد را جدی نمیگیرد و اگرچه بعضا جلساتی با بعضی از اقتصاددانان در حد نشستوبرخاست برگزار میکند اما به دلیل آنکه خود حامل و دارای نظریه اقتصادی نیست، در مواجهه با بحرانهای فراگیر اقتصادی بهجای عمل به توصیه همان اقتصاددانان مورد قبول خود که بههرحال سختیها و خطراتی را در پی دارد، به همان روشهای معمول و مألوف و دمدستی پناه میبرد».
همچنین روزنامه اعتماد در یادداشتی به قلم «احمد زیدآبادی» فعال اصلاح طلب و از دستگیرشدگان فتنه ۸۸ نوشت: «واقعیت این است که فضای تبلیغاتی حاکم بر افکار عمومی ایرانیان علیه دولت رییسی است و در چنین فضایی حتی به شرط وجود دیگر عناصر ضروری برای موفقیت، نمیتوان موفق شد».
زیدآبادی در ادامه نوشت: «قاعدتا آقای رییسی با ارایه ابتکاراتی روشن و قاطع از قبیل تلاش در جهت اعلام عفو عمومی و آزادی تمام زندانیان سیاسی، رفع فیلتر برخی شبکههای اجتماعی و گشودن راه بازگشت امن و بیخطر ایرانیان مهاجر به داخل کشور، میتواند فضای تبلیغاتی را به طرز محسوسی به نفع خود دگرگون کند و از این طریق با افزایش تابآوری اجتماعی، فرصت مناسبی برای حل تدریجی انبوه معضلات اجتماعی و اقتصادی به خصوص تورم فزاینده به دست آورد».
در ادامه این مطلب آمده است: «واقعیت این است که این اقدامات نه به معنای تسلیم در برابر منتقدان، بلکه تنها راه فرصتیابی دولت رییسی برای چالش تدریجی با معضلات اقتصادی و از این جهت صرفا به سود خود اوست. جز این باشد، بیتابی اجتماعی و فضای تبلیغاتی متاثر از آن، دولت را به کلی زمینگیر خواهد کرد».
جریان اصلاح طلب همواره طیف مقابل را به رفتارهای پوپولیستی(مردم فریبی) متهم می کنند. اما تجربه ثابت کرده است که اتفاقا بخش قابل توجهی از جریان اصلاح طلب و به خصوص افراطیون اصلاح طلب شدیدا به رفتارهای پوپولیستی آلوده هستند.
این جماعت هیچ شناختی از مطالبات و خواسته های جامعه ندارد و با مسائلی که جامعه با آن دست و پنجه نرم می کند، کاملا بیگانه است. الان مردم با مسائلی همچون اجاره بهای مسکن، گرانی، دغدغه جهت تأمین مسکن، اشتغال، خرید جهیزیه و موارد متعدد دیگر دست به گریبان است، اما دغدغه افراطیون اصلاح طلب آزادی زندانیان سیاسی است!
نکته قابل تأمل اینجاست که این طیف با توهین به فهم و شعور مردم، خواسته حزبی و قبیله ای خود را به نام مردم جا زده و آن را عاملی جهت تسکین جامعه جا می زند؟
سوال اینجاست که آزادی محکومین سیاسی و امنیتی- که در کوچک کردن سفره مردم سهیم بوده اند- از زوج های جوانی که ساعت ها به دنبال یافتن واحد مسکونی برای آغاز زندگی مشترک هستند و گرانی ها، دایره انتخاب آنان را بسیار محدود کرده، چه دردی را دوا می کند!؟
از جوانانی که جویای کار هستند چه!؟ از آن پدری که در تلاش و تکاپو برای تأمین جهیزیه دخترش است چطور!؟ از مادری که سرپرست خانوار است چه!؟
نکته قابل تأمل اینجاست که افراطیون اصلاح طلب که یدطولایی در آشوب و اغتشاش و فتنه و ضربه زدن به اقتصاد جامعه دارند، مدعی هستند که کارنامه دولت سیزدهم غیرقابل قبول است! مردم به خوبی از اقدامات مثبت دولت در ماههای اخیر آگاه هستند و به خوبی می دانند که آواربرداری از ویرانی های ۸ ساله «دولتِ اصلاح طلبان» روندی تدریجی و زمانبر است.
** شرط رفع تحریم ها، امتیاز ایران به آمریکا در مسئله اسرائیل است
«فریدون مجلسی» فعال اصلاح طلب و دیپلمات سابق در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت: «بایدن پس از انتخاب شدن ابراز تمایل آمریکا به بازگشت به برجام را اعلام کرد ولی با استقبال سرد ایران و گامهای پی در پی در افزایش درصد غنی سازی از سوی ایران مواجه شد که باعث تخریب در مسیر بازگشت آمریکا به برجام شد».
این دیپلمات سابق در ادامه گفت: «تحریمها فقط در شرایطی برداشته میشود که ایران متقابلا امتیازاتی در مورد امنیت منطقهای بدهد. به خصوص با اشاره به مقدمه برجام که برجام را باعث توسعه صلح و امنیت منطقه ذکر کرده بود، استناد میکند. منظور از صلح و امنیت منطقه هم مشخص است، حمایت آمریکا از بقای اسرائیل است که مورد تهدید ایران است...بر همین اساس...حتی اگر آمریکا به برجام بازگردد این بازگشت به معنای رفع تحریمها نیست... رفع تحریمها بستگی به ادامه سیاستها و رفتارهای ایران دارد».
روزنامه آرمان همچنین در یادداشتی به قلم «علی بیگدلی» فعال اصلاح طلب نوشت: «اگر مذاکرات با شکست مواجه شود، آنوقت باید منتظر دلار ۴۰ هزار تومانی باشیم و از طرف دیگر با این فشار اقتصادی جامعه به شرایط سختتر نزدیک میشود و از طرف دیگر فضای منطقهای که هر روز دارد التهاب بیشتری پیدا میکند، راهی بهتر ازمذاکره وجود ندارد و برای اینکه مذاکره کنیم، باید سطح انتظارات را کاهش دهیم».
جریان اصلاح طلب در سالهای گذشته مدعی بود که اگر ایران در زمینه هسته ای با آمریکا به توافق برسد، تحریم ها به تاریخ پیوسته و به صورت کامل لغو می شود.
اما با اینکه در دولت قبل، برجام امضا شد و صنعت هسته ای با محدودیت های گسترده مواجه شد، نه تنها تحریم ها لغو نشد بلکه دامنه گسترده تری پیدا کرد.
حالا همان طیف با «پررویی نجومی» مدعی است که انتظار نداشته باشید که به واسطه توافق هسته ای تحریم ها لغو شود، بلکه ایران باید امتیازات جدیدی به آمریکا بدهد که شامل مسائل دفاعی و نظامی و منطقه ای است و مسئله موجودیت اسرائیل نیز در همین پازل قابل بررسی است!
اما تجربه پرهزینه و عبرت آموز برجام ثابت کرده است که حتی اگر بر فرض محال، ایران در قضیه دفاعی و منطقه ای نیز به خواسته های آمریکا عمل کند، نه تنها تحریم ها لغو نشده، بلکه افزایش نیز خواهد یافت.
آمریکا در برجام به دنبال توافق و معامله نیست، بلکه هدف اصلی آن امتیازدهی یکطرفه از سوی ایران و ستاندن مولفه های قدرت کشورمان است. آمریکا به دلایل متعدد از حمله نظامی به ایران عاجز است و تحریم ها نیز به حداکثر میزان خود رسیده است، بنابراین تنها گزینه پیش روی آمریکا، مذاکره با ایران است.
اما آمریکا در پی آن است تا نیاز مبرم خود به مذاکره با ایران را به عنوان امتیازی قابل توجه، با قیمتی گران بفروشد. در این میان، طیفی در داخل در تکاپو است تا به این نقشه ضدایرانی جامه عمل بپوشاند.
** عبدی: انتخابات ۱۴۰۰، «شکست اخلاقی» بزرگ برای اصلاح طلبان بود
روزنامه اعتماد در یادداشتی به قلم «عباس عبدی» با عنوان «بی معنایی یک بیانیه» نوشت: «هفته گذشته جبهه اصلاحات ایران بیانیهای را درباره ضرورت گفتوگوهای برجامی منتشر کرد و به نوعی خواهان ادامه این گفتوگوها و نیز نقد روند جاری بود...جبهه اصلاحات پس از شکست قاطع سیاسی و ناتوانی مطلق در آوردن مردم به پای صندوقهای رای در خرداد ۱۴۰۰، پیش از هر اقدامی از جمله موضعگیری درباره برجام یا سایر امور، باید ابتدا موجودیت خود را بازنگری و تحلیل کند».
عبدی در ادامه نوشت: «این چه جبههای است که میتواند پیش و پس از ۲۸ خرداد ۱۴۰۰، همچنان با همان افراد و همان شیوهها ادامه حیات دهد؟...اتفاق رخداده در ۲۸ خرداد...یک شکست بزرگ نه از اصولگرایان بلکه از جامعه و مردم بوده است».
در ادامه این یادداشت آمده است: «آیا اصلاحطلبان و جبهه اصلاحات هم گمان میکنند میتوانند بر همان مسیر ادامه دهند؟ گویی که نه خانی آمد و نه خانی رفت. هرگونه موضعگیری به نام این جبهه تحت راهبرد، تشکیلات و افراد قبلی بیمعنا و تهی از پیام سیاسی سازنده است... ۲۸ خرداد نه فقط یک شکست راهبردی و حتی تشکیلاتی که یک شکست اخلاقی بزرگ نیز بود. تقلیل امر سیاست به کمپینهای انتخاباتی و تکنیکهای بازاریابی و جعل نظرسنجی و تبلیغات سطحی، شکستی بود که هیچگاه فراموش نخواهد شد».
عباس عبدی پیش از این در -۳۱ خرداد ۱۴۰۰- در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشته بود: «اصلاحطلبان را چه میشود؟ خیلی خلاصه. در سطح نظری، عدول از اصول اساسی اصلاحطلبی و نداشتن راهبرد است... در سطح تشکیلاتی تبدیل شدن به جمعهای نسبتا بسته، پیر، خسته و ناتوان و در سطح عملی، آلوده شدن به جریان فرصتطلبی و باری به هر جهت و از این ستون تا آن ستون فرج است و بالاخره در سطح فردی، غلبه کارگزاری و کارپردازی و در یک کلام تکنیسینی سیاسی بر مفهوم واقعی و متعهدانه سیاست است».
وی در ادامه نوشته بود: «بد نیست که نگاهی به ویژگیهای یک تکنیسین بیندازیم. تکنیسین سیاسی خیلی پیش از آنکه فکر کند، حرف میزند. چنان وارد جزییات میشود که مخاطب را از دیدن کلیات غافل میکند. برای تکنیسین سیاسی جزییات همان کلیات است و چیزی جز جزییات وجود ندارد. تکنیسین سیاسی بسیار سادهلوح است در عین حال خود را هوشمند تصور میکند...تکنیسین سیاسی همه چیز را ابزاری در خدمت امر تکنیکی میبیند...تکنیسین سیاسی راهبرد ندارد...تکنیسین سیاسی فاقد شجاعت و صراحت است».
در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ با اینکه خاتمی و بهزاد نبوی و تاجزاده و کروبی و حزب کارگزاران و روزنامه ها و سایت های اصلاح طلب همگی پشت همتی ایستادند و تبلیغات سنگینی را به راه انداختند، اما در نهایت نامزد مورد حمایت اصلاح طلبان تنها حدود دو میلیون و چهارصد هزار رای کسب کرد.
«علی صوفی» وزیر تعاون دولت اصلاحات پیش از این گفته بود: «سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان آسیب جدی دیده است و در همین انتخابات اخیر مشخص شد که علیرغم دعوت آقای خاتمی از مردم به رأی دادن و باوجوداینکه همه احزاب اصلاحطلب پشت آقای همتی آمدند اما مردم استقبال نکردند».
همچنین «حسین مرعشی» چندی پیش گفته بود: «در جبهه ما از ۲۴ میلیون رأی آقای روحانی در دوره گذشته، اگر رأی آقای همتی را در نظر بگیریم به ۲ و نیم میلیون رسیده است، یعنی ما ۸۵ درصد رأی از دست دادهایم».
لیدرهای جریان اصلاحات در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ با توهین به شعور مردم، مدعی شدند که اگر مردم به کاندیدای اصلاحات رای بدهند، در حقیقت زیرِ میز زدند و پیروز شده اند.
اما مردم در انتخابات ۱۴۰۰، زیرِ میزِ بانیان وضع موجود زدند. همان طیفی که حداقل در ۸ سال گذشته با قصور و تقصیرهای خود، سفره مردم را کوچک کرده و خسارت های بزرگی به معیشت اقشار مختلف جامعه تحمیل کرد.