به گزارش مشرق، سفر ناگهانی «بافل طالبانی» رئیس حزب «اتحادیه میهنی» کردستان عراق به سوریه و بازدید از فرماندهی «نیروهای دموکراتیک سوریه» (شمال شرق سوریه)، موجب طرح سؤالات متعددی برای طرفهای سوری، عراقی و منطقهای شده است.
روزنامه الکترونیکی «المدن» لبنان، با انتشار یادداشتی در خصوص علل احتمالی این سفر و پیامدهای احتمالی آن، نوشت که این دیدار و بازدید ممکن است حکایت از مداخله حزبی [کُردی] داشته باشد که تاکنون بی طرف مانده و دارای ائتلافهایی است که به تهران ختم میشود. علاوه بر این باید به سابقه خاص بافل طالبانی به عنوان میانجیگر و پیش برنده معاملات سیاسی برای سالهای اخیر، نیز اشاره کرد. همه اینها نشانههایی است که در این زمانِ حساس قابل توجه است و بسیاری از طرفها را وادار به نظارت و پیشبینی امور میکند. اگرچه باید به این احتمال نیز توجه داشت که ممکن است این سفر، صرفاً حرکتی با اهداف تبلیغاتی و مرتبط با جایگاه بافل طالبانی در میان کُردها باشد، نه بیشتر.
بافل طالبانی (راست)
این سفر طالبانی که وی آن را از طریق صفحه اختصاصی خود در فیسبوک، علنی کرد و رسانههای کُردی به بازنشر آن پرداختند، شامل دیدار با شماری از فرماندهان «قسد» و در رأس آن «مظلوم عبدی» فرماندهی کل نیروهای قسد و «صالح مسلم» رهبر حزب اتحاد دموکراتیک دیدار کرد و در این دیدارها، «متیو مک فارلین» فرمانده نیروهای ائتلاف بین المللی موسوم به ضد داعش، او را همراهی میکرد.
از سوی دیگر، قسد نیز در اظهاراتی غیررسمی اعلام کرد که این سفر در چارچوب هماهنگی تلاشها در جنگ علیه داعش بهویژه با افزایش فعالیتهای این گروه تروریستی در سوریه و عراق بهویژه در موصل، کرکوک و برخی مناطق دیگر صورت گرفته است. ضمن اینکه اتحادیه میهنی کردستان و قسد، نیروهایی را برای مقابله با این تهدید آموزش دادهاند و در مرحله بعدی عملیات مشترک سه جانبه بین دو طرف با ائتلاف بین المللی انجام خواهد شد.
در ادامه این یادداشت آمده است: «بافل طالبانی فرزند جلال طالبانی رهبر اتحادیه میهنی کردستان عراق است و اکنون سمت ریاست اتحادیه میهنی کردستان را برعهده دارد و پیش از آن در پستهای اطلاعاتی مشغول فعالیت بود». او در سال ۲۰۱۷ و در جریان عملیات کرکوک که توسط نیروهای فدرال عراق برای جلوگیری از تجزیه منطقه کردستان عراق آغاز شد، در صحنه ظاهر شد و از سوی برخی متهم به واگذاری مناطقی از کرکوک به نیروهای الحشد الشعبی عراق در توافق با هادی العامری شد.
بر این اساس، وی از مخالفان همهپرسی معروف در منطقه کردستان عراق بود زیرا معتقد بود که این امر تا زمانی که واشنگتن با آن مخالف باشد، امکان پذیر نیست و به همین دلیل ایده مدیریت مناطق مورد مناقشه تحت مدیریت مشترک دولت فدرال عراق و دولت منطقه کردستان را ترجیح داد. امری که موجب اتهامزنیهای گسترده علیه او به ویژه از سوی طرفداران بارزانی به او شد و وی را به خیانت و توطئه به نفع ایران و نیروهای عراقی مرتبط با آن، متهم کردند.
بنا بر این یادداشت، بافل طالبانی یکی از برجستهترین پدرخواندههای معاملات انتخاباتی در عراق به حساب می آید و فراکسیون او در مناقشات مختلف انتخاباتی در سطح فدرال یک هدایتگر محسوب میشود. وی همچنین به دلیل مدیریت توافقهای سیاسی بین احزاب کُرد و سایر احزاب عراقی شهرت دارد. در ادامه این یادداشت آمده است: «این نخستین بار نیست که بافل طالبانی با مظلوم عبدی دیدار کرده است. در سال ۲۰۱۹ نیز چنین دیداری صورت گرفته که چندان رسانهای نشد».
بافل در صفحه خود سفر اخیرش به شمال شرق سوریه را بازدید از «روژاوا» به معنای کردستان غربی بر اساس اصطلاحات کُردی، توصیف کرد و گفت که به عنوان یک «خدمتگزار» برای همه کردها کار میکند و برای توسعه روابط با «غرب» به معنای غرب کردستان و بقای کردها و حفاظت از آنها تلاش خواهد کرد. بقای کردها و حمایت از حقوق آنها منوط به «وحدت ملت کرد و اتحاد در مقابل سرنوشت و حفظ این حقوق» است.
به اعتقاد نویسنده، این ادبیات به نوعی همدلی کردن با احساسات کردی به طور کل و احساسات ساکنان شرق سوریه به طور خاص، با توجه به شرایط استثنایی که قسد در حال تجربه است؛ چه در مورد تهدیدات ترکیه و چه در مذاکرات این نیروها، با نظام بشار اسد و روسیه در میان ناسازگاری و قدرتطلبی همه طرفها.
بنا بر این یادداشت، «این حمایت طالبانی در این مرحله، به منزله اعطای حمایت و جایگاه منطقهای به کردهای سوریه برای شکستن انزوای تحمیل شده بر آنها از سوی ترکیه و نظام سوریه به منظور وادار کردن آنها به دادن امتیازات قاطع، است».
پیشمرگه، حائل میشود؟
از سوی دیگر، «نمی توان نقش درگیریهای داخلی کردها در منطقه کردستان را در سوق دادن طالبانی برای چنین سفری را نادیده گرفت، زیرا چارچوب رقابتی کلی و در اختیار داشتن کارتهای مختلف کردی بر روابط طالبانی و بارزانی و حزبش حاکم است. از آنجایی که طالبانی دارای کارت قدرت در سوریه است، که شامل گروه احزاب شورای ملی کردی حاضر در ائتلاف سوریه میشود، از نظر سیاسی منطقی است که طالبانی برای به دست آوردن نفوذ موازی به این طرف روی آورد».
بنا بر این یادداشت، اهمیت حرکت امروز طالبانی ممکن است ناشی از فرضیههایی باشد که میگوید نیروهای دموکراتیک سوریه ممکن است با استقرار نیروهای وابسته به پیشمرگه بارزانی در مرز سوریه و ترکیه موافقت کند تا این نیروها بین قسد و ارتش ترکیه فاصله ایجاد کنند. در چنین وضعیتی طالبانی نیز میتواند بخواهد که در این پروسه نیز با حمایت قسد مشارکت کند.
نویسنده باور دارد که «این مداخله کُردهای عراقی از سوی نیروهای عراقی متحد با بافل طالبانی یعنی نیروهای الحشد الشعبی که در حال مبارزه در کنار نظام اسد در مناطق مختلف سوریه، هستند نیز قابل قبول خواهد بود و برای آنها نیز فایده دارد که حضورشان را در مناطق تحت کنترل کُردها نیز توسعه دهند دهند و این امر، نفوذ نیروهای عراقی در سوریه را افزایش خواهند داد».
در ادامه این یادداشت نویسنده این موضوع را به روابط ترکیه و ایران ارتباط میدهد و مینویسد: «همانطور که مشخص است ارتباط بافل طالبانی با تهران نزدیک است و این نفوذ در شمال سوریه که میتواند با همکاری در مبارزه با داعش آغاز شود و به حمایت از قسد و حمایت از آن در مواجهه با تهدیدات محلی تبدیل شود... سپس حتی میتواند در مقطعی به حمایت گسترده در برابر مداخله احتمالی ترکیه منجر شود و منطقه کردستان عراق را به عمق استراتژیک نیروهای دموکراتیک سوریه تبدیل کرده و در نتیجه توازن ایجاد کند و وزنه ترکیه در شمال شرق سوریه با نفوذ ایران در طرف دیگر، متعادل شود».
نویسنده سپس از نقش آمریکا در این میان میپرسد و مینویسد: «بافل طالبانی به این امر معروف است که برخلاف موضع واشنگتن عمل نمیکند و از خواسته آن عدول نمیکند. این امر از تماس او با نیروهای دموکراتیک سوریه کاملا مشهود است. وی به همراه فرمانده نیروهای ائتلاف بین المللی یعنی ژنرال آمریکایی متیو مک فارلین دیدارهای مذکور را انجام داد و امکان ندارد که او تنها برای هماهنگی عملیات برای مقابله با داعش طالبانی را همراهی کرده باشد».
در پایان یادداشت مذکور آمده است: «بافل طالبانی برای هر ماموریتی به قامشلی سفر کرده باشد، تنها میتواند یکی دیگر از پیچیدگیهای درگیریهای محلی، منطقهای و بینالمللی باشد. پیچیدگیها و مشکلاتی که پرونده سوریه را احاطه کرده و حلوفصل آن در آیندهای قابل پیشبینی، دشوار میکند. لذا این سفر چه نمایشی باشد، چه در چارچوب یک طرح، مداخلات بیشتری را میطلبد و مشکلات بیشتری ایجاد میکند».