سرویس جهان مشرق - طی ماههای اخیر، تحولات چشمگیری در خاورمیانه رخ داده است. شاید مهمترین آنها را بتوان برقراری مجدد روابط میان ایران و عربستان، به تبع آن گشایش در بحران جنگ یمن، و در درجهی بعد، بازپذیرش سوریه در جهان عرب دانست. نکتهای که در نگاه اول متناقض به نظر میآید، این است که کارشناسان بینالمللی تقریباً متفقالقول هستند که این تحولات، اگرچه در جهت تنشزدایی و برقراری صلح در منطقه هستند، اما به ضرر اسرائیل و آمریکا تمام شدهاند. واقعیت این است که دخالت فرامنطقهای آمریکا و نقش منطقهای رژیم صهیونیستی دقیقاً بر خلاف صلحطلبی و تنشزدایی بوده و این مسئله اکنون بیشازپیش افشا شده است.
پس از مقطعی چنددهساله از جنگ و خونریزی در خاورمیانه، که نقطهی عطف آن سیاست «مبارزه با تروریسم» دولت آمریکا پس از حوادث ۱۱ سپتامبر بود، با تغییر اولویتهای سیاست خارجی در واشینگتن و کوچ تدریجی آمریکا از منطقه، کشورهای خاورمیانه کمکم دارند گامهای اولیه به سوی صلح را برمیدارند. (+)
پایگاه اینترنتی شبکهی تلویزیونی خبری روسی «راشاتودی» اخیراً طی گزارشی تحت عنوان «سلطهی آمریکا بر خاورمیانه میلغزد و صلح فرامیرسد[۱]» ضمن برشمردن برخی از تحولات مذکور، خاطرنشان میکند که وجه مشترک همهی این تحولات ظاهراً خارج شدن خاورمیانه از کانون تمرکز آمریکاست. نویسندهی این گزارش، «رابرت اینلاکش[۲]» تحلیلگر سیاسی، خبرنگار، و مستندساز مستقر در لندن، میگوید همزمان با تمرکز آمریکا و غرب روی اوکراین، موجب شده تا غربیها، دستکم در مقطع فعلی، روی دخالت در خاورمیانه متمرکز نباشند و همین عامل موجب شده تا کشورهای منطقه خودشان برای برقراری صلح گامهای عملی بردارند. آنچه در ادامه میخوانید متن گزارش راشاتودی است.
با کاهش نفوذ واشینگتن در خاورمیانه، کشورهای سراسر منطقه به سمت سازش، آشتی، و مذاکرات صلح پیش میروند و روایت آمریکا را که میخواهد نقش خود را به عنوان یک عامل ثبات و حامی دموکراسی به تصویر بکشد، زیر سؤال میبرند. جایگاه غرب در میان متحدان باسابقهاش در خاورمیانه، تحت رهبری جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا، دچار یک تنزل چشمگیر شده است. اکنون که کشورهای غربی، به رهبری آمریکا، بخش عمدهی تلاشهایشان را به جنگ در اوکراین معطوف کردهاند، تصمیمات اشتباهشان در خاورمیانه سرانجام کمکم دارد یقهیشان را میگیرد.
در همینباره بخوانید:
›› هزینههای کوچ از خاورمیانه/ متحدان آمریکا در بحران اوکراین طرف روسیه هستند
اولین ضربهی بزرگ به نفوذ واشینگتن [در خاورمیانه]، توافقی میان بازیگران اصلی منطقه، یعنی ایران و عربستان، با میانجیگری چین[۳]، با هدف پایان دادن به خصومت چنددههای میان دو کشور بود؛ خصومتی که سال ۲۰۱۶ منجر به قطع روابط دوجانبه شد. این توافق، پیامدهای متعددی برای قدرت آمریکا در منطقه دارد. اولاً، این اتفاق باعث فروپاشی راهبردی شد که آمریکا داشت آن را پیاده میکرد: متحد کردن عربستان با امثال مصر، امارات، اردن، بحرین، و اسرائیل، علیه ایران و متحدانش در منطقه؛ ائتلافی که تصور میشد حکم «ناتوی خاورمیانه[۴]» را پیدا خواهد کرد. دوماً، به نظر میرسد آشتی ایران و عربستان باعث شده تا ریاض برنامههایش برای عادیسازی روابط با اسرائیل را در مقطع کنونی کنار بگذارد؛ در حالی که دولت بایدن، بهوضوح، برای عادیسازی روابط میان اسرائیل و عربستان، به عنوان یک دستاورد سیاست خارجی برای خودش، ارزش قائل است.
(از راست) «علی شمخانی» دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی ایران، «وانگ یی» عالیرتبهترین دیپلمات چین، و «مساعد بنمحمد العیبان» مشاور امنیت ملی، وزیر کشور، و عضو شورای وزرای عربستان، طی نشستی در ماه مارس سال ۲۰۲۳ در پکن با یکدیگر دیدار میکنند. وانگ که از سال ۲۰۱۳ تا انتهای سال ۲۰۲۲ وزیر خارجهی چین بود، در حال حاضر، از ابتدای سال ۲۰۲۳، مدیر کمیسیون روابط خارجی کمیتهی مرکزی حزب کمونیست چین است؛ سمتی که بالاتر از وزارت خارجهی چین محسوب میشود. میانجیگری چین برای آشتی میان ایران و عربستان را میتوان جدیترین دخالت دیپلماتیک پکن در خاورمیانه طی سالها و بلکه چند دههی گذشته دانست. علاوه بر ایران، عربستان نیز (به عنوان یکی از متحدان سنتی آمریکا در جهان عرب) با پذیرش میانجیگری چین عملاً به نقش مخرب آمریکا در روابط میان کشورهای منطقه اذعان کرد. (+)
در همینباره بخوانید:
›› دولت بایدن چه تفاوتی با دولتهای قبلی آمریکا خواهد داشت؟
›› سیاستهای بایدن درباره ایران چه تفاوتی با سیاستهای ترامپ خواهد داشت؟
›› تنها تفاوت سیاستهای بایدن و ترامپ در قبال ایران از دید کارشناس استرالیایی
نکتهی دیگری که وجود دارد، دستیابی به این آشتی با میانجیگری پکن و بدون توجه به نظر کاخ سفید در اینباره است. بهرغم تلاشها در واشینگتن برای وانمود به اینکه این توافق مورد تأیید آمریکاست، و اظهارات مکرر بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، دربارهی قریبالوقوع بودن عادیسازی با عربستان، آشتی ایران و عربستان، بهوضوح، یک ضربه [به آمریکا و اسرائیل] بود و پیامدهای بزرگی برای رویکرد واشینگتن در منطقه دارد. ماه مارس [سال ۲۰۲۲]، محمد بنسلمان، ولیعهد عربستان، گفت برایش اهمیتی ندارد که رئیسجمهور آمریکا دربارهی او دچار سوءتفاهم شده [و با او مخالف] باشد[۵]؛ و بعداً، ماه آوریل، گزارش شد که همچنین به مشاورانش گفته است جلب رضایت آمریکاییها دیگر در اولویت نیست[۶].
عکس روی جلد شمارهی آوریل ۲۰۲۲ مجلهی آمریکایی «آتلانتیک» به مناسبت مصاحبهی این نشریه با «محمد بنسلمان» ولیعهد سعودی، تحت عنوان «قدرت استبدادی» یا «قدرت مطلق». بنسلمان در این مصاحبه علناً گفت برایش اهمیتی ندارد که روابطش با جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا، خوب نیست. ماه بعد، گزارشهایی منتشر شد که نشان میداد ولیعهد سعودی به مشاوران خود خبر داده که جلب رضایت آمریکا دیگر در اولویت قرار ندارد. (+)
در همینباره بخوانید:
›› تمام آنچه باید درباره قتل جمال خاشقجی بدانید
›› والاستریتژورنال: سفر خاورمیانهای بایدن بدتر از آبروریزی بود
›› مسابقه کودککشی رژیم سعودی و رژیم صهیونیستی با سلاحهای آمریکا
بلافاصله پس از عادیسازی روابط عربستان و ایران، ریاض وارد مذاکرات جدی با انصارالله یمن شد تا به جنگی که از سال ۲۰۱۵ میان دو طرف در جریان است و جان حدود ۴۰۰ هزار نفر را در یمن گرفته، پایان دهد. آنچه اوضاع را برای آمریکا بدتر کرد، این بود که وزیر خارجهی عربستان اخیراً برای دیدار با بشار اسد، رئیسجمهور سوریه، به دمشق سفر کرد. علاوه بر اقدامات ریاض و اقدام تونس به برقراری مجدد روابط با سوریه، به نظر میرسد آنکارا نیز ممکن است در آستانهی آشتی با دمشق باشد و گامهایی برای الحاق مجدد سوریه به اتحادیهی عرب برداشته شده است که بهوضوح در تضاد با دستورکار آمریکاست.
«بشار اسد» (راست) رئیسجمهور سوریه، با «فیصل بنفرحان آلسعود» وزیر خارجهی عربستان، دست میدهد. دو طرف، ماه آوریل سال ۲۰۲۳ در جریان سفر بنفرحان به دمشق، پایتخت سوریه، با یکدیگر دیدار کردند. (+)
علاوه بر همهی اینها، قطر اعلام کرده است که روابطش را با امارات و بحرین به حالت عادی بازمیگرداند، که اگرچه به اندازهی اقداماتی که در بالا ذکر شد موضوعیت ندارد، اما باید آن را هم به فهرست تصمیمهای صلحآمیزی اضافه کرد که بدون آمریکا اتخاذ شدهاند. به نظر میآید وجه مشترک همهی این اتفاقات، عدم حضور [و دخالت] آمریکاست. از سوی دیگر، توسعهی روابط واشینگتن با نظام پادشاهی مراکش موجب بروز تنش با کشور همسایهاش، الجزایر، شده است. دولت بایدن نهتنها به آتش درگیریهای دیپلماتیک میان دو طرف دامن میزند، بلکه تنشهای نظامی در قالب مسابقهی تسلیحاتی میان دو کشور را نیز شعلهورتر میکند. اوایل آوریل، آمریکا قرارداد ۵۲۴/۲ میلیون دلاری فروش احتمالی سامانههای راکتانداز «هایمارز[۷]» به مراکش را تصویب کرد[۸].
تبلیغ سامانهی راکتانداز چندتایی «هایمارز» (مخفف عبارت «سامانهی راکتانداز با تحرک بالا») در پایگاه اینترنتی شرکت آمریکایی صنایع دفاعی و تسلیحاتی «لاکهید مارتین». بر خلاف کشورهای عادی جهان که صلح را به درگیری ترجیح میدهند، آمریکا به خاطر گره کوری که منافعش به فروش تسلیحات و صنایع دفاعیاش خورده، بیشتر ترجیح میدهد میان کشورها جنگ در جریان باشد. (+)
در همین حال، شریک اصلی آمریکا در خاورمیانه، یعنی اسرائیل، به دلیل یک بحران سیاسی داخلی ادامهدار بر سر اصلاحات قضایی پیشنهادی دولت، بهشدت تضعیف شده است. همچنین رویکرد اسرائیل دربارهی مسائلی مانند حفظ وضعیت موجود در مسجدالاقصی در اورشلیم (مکان مقدسی که قیمومت آن در اختیار کشور همسایه، اردن، است) نیز مشکلآفرین، و طی ماههای اخیر، موجب درگیریهای بزرگی میان اَمان [پایتخت اردن] و تلآویو شده است. این موضوع نیز معضل دیگری برای آمریکاست که مجبور است برای حفظ آرامش، میان دو طرف میانجیگری کند. لایهی دیگر مشکل، خصومت میان بایدن و نتانیاهوست[۹] که برای اولین بار از دههی ۱۹۵۰ تا کنون، روابط ویژهی اسرائیل و آمریکا را زیر سؤال برده است.
«جو بایدن» (راست) معاون رئیسجمهور وقت آمریکا، اوایل سال ۲۰۱۶، در حاشیهی نشست مجمع جهانی اقتصاد در شهر «داووس» سوئیس، با بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، دیدار میکند. اختلافات بایدن و نتانیاهو بر هیچکس پوشیده نیست و یکی از پرتنشترین دورانهای روابط دوجانبه میان آمریکا و اسرائیل را رقم زده است. بایدن، پس از پیشنهاد اصلاحات قضایی توسط کابینهی نتانیاهو و بروز درگیریهای داخلی در فلسطین اشغالی، با نتانیاهو تماس گرفت و ضمن «اظهار نگرانی» در اینباره خواستار مصالحه میان کابینه و ساکنان فلسطین اشغالی شد. (+)
راهبرد آمریکا در خاورمیانه، تحمیل سلطهاش، عمدتاً از طریق راهکارهای نظامی بوده است. [بهانهها و] استدلالهایش امنیت، فروش تسلیحات، تهدید به اقدام نظامی علیه دشمنان، و ایجاد یک جنگ سرد بین سُنی و شیعه بودهاند، که ایران و عربستان را در مقابل یکدیگر قرار داده است. قدرت برنامههای تسلیحاتی ایران، همراه با اتحادهای منطقهایش، آمریکا را تا حد زیادی از برقراری برتری نظامیای که کاملاً از قدرت دشمنش بیشتر باشد، عاجز کرده است. توسعهطلبی بیشازحد آمریکا در منطقه باعث شده تا این کشور به شکلی شرمآور از افغانستان رانده شود، و واشینگتن را در حفاظت از متحدانش در برابر آسیب حملات موشکی احتمالی ایران و متحدانش ناتوان کرده است. واشینگتن فعالانه روابطی را بر اساس راهبردهایی برقرار میکند که شرکایش را در خط آتش قرار میدهد، اما این در حالی است که سامانههای پدافند هواییای که خودش در همان مناطق به متحدانش میفروشد، حفاظت کافی را به آنها ارائه نمیدهند.
در همینباره بخوانید:
›› خروج «ترامپیِ» بایدن از بگرام و فرار آمریکا از بازی تاجوتخت افغانستان
›› سرنوشت تلخ افغانهایی که به آمریکا کمک کردند
›› گزارش اندیشکده بروکینگز از پیروزی بنلادن: ۱۱ سپتامبر چگونه افول ایالات متحده را رقم زد؟
حتی در مسئلهی مناقشهی فلسطین و اسرائیل (موضوعی که، بهاصطلاح، ناف آمریکا را از سال ۱۹۶۷ تا کنون با آن بریدهاند) نیز رهبری واشینگتن رو به زوال است. اخیراً «چین گانگ» وزیر خارجهی چین، به همتایان خود در تشکیلات خودگردان فلسطین و اسرائیل پیشنهاد کرد که پکن برای تسهیل گفتوگو میان دو طرف وارد عمل شود[۱۰]. اگرچه قرار نیست این مناقشه یکشبه حل شود، اما صِرف این واقعیت که یک قدرت جهانی دیگر پا به این عرصه میگذارد، مطمئناً پیامی را برای سیاستگذاران آمریکایی خواهد فرستاد.
در همینباره بخوانید:
›› اسرائیل یک رژیم تروریست و آمریکا بزرگترین حامی دولتی تروریسم در جهان است
›› همه جنایتهای رژیم صهیونیستی؛ از اشغالگری تا ترور و کودککشی
›› نتیجه «معامله قرن» آمریکا: اهانت بولدوزر صهیونیستها به پیکر شهید فلسطینی
آمریکا به جای اینکه با کشورهای منطقه به عنوان همتایانِ برابر، ارتباط برقرار کند و به دنبال مشارکتهای اقتصادی سودمند برای هر دو طرف باشد، از قدرت نظامی خود برای اجرای سیاست «تفرقه بینداز و حکومت کن» استفاده کرده و در همین فرآیند، میلیونها نفر را کشته و تریلیونها دلار هزینه کرده است. شاید این سیاست در گذشته موفقیتآمیز بود، اما توانایی آمریکا برای به راه انداختن جنگهای تغییر رژیم اکنون بهشدت محدود شده است. دشمنان اصلی آمریکا، یعنی ایران و متحدانش، جهشهای قابلتوجهی در زمینهی نظامی کردهاند و روزبهروز بیشتر جنگ مستقیم را غیرممکن کردهاند؛ و حتی دشمنان سابق تهران را تحت فشار قرار دادهاند تا در راهبردهای خود تجدیدنظر کنند. اگرچه تازه در آغاز این مرحلهی جدید در خاورمیانه هستیم، اما واضح است که تصمیمات سیاسی اشتباه و ناتوانی واشینگتن در پیشبینی راهی برای حرکت رو به جلو، متحدان کلیدی آمریکا را پس رانده است؛ اینبار در جهت مثبت.
ناوچهی موشکانداز روسی «ولیکی اوستیوگ» (چپ) از بندری در شهر «طرطوس» در سوریه عازم مأموریت گشتزنی در دریای مدیترانه میشود. دو زیردریایی دیزلی-برقی روسی پروژهی ۶۳۶/۳ کلاس «وارشاویانکا» (نسخهای از کلاس «کیلو») نیز در سمت راست تصویر دیده میشوند. پایگاه دریایی روسیه در طرطوس، تنها پایگاه دریایی این کشور در خارج از کشورهای شوروی سابق است. تصمیمات اشتباه آمریکا در خاورمیانه، این منطقه را از چنگ واشینگتن درآورده و قدرتهای دیگری را وارد معادلات منطقهای کرده است. (+)
در همینباره بخوانید:
›› نقش ایران و متحدانش در بیرون انداختن آمریکاییها از سوریه
›› دست برتر دیپلماسی عمومی ایران مقابل اعراب و آمریکا در خاورمیانه
[۱] The US grip on the Middle East slips, and peace breaks out Link
[۲] Robert Inlakesh Link
[۳] Saudi Arabia, Iran Agree to Normalize Diplomatic Ties Link
[۴] The Middle East NATO: From Fiction to Fact Link
[۵] Absolute Power Link
[۶] Saudi Crown Prince No Longer Interested in “Pleasing” the U.S. Link
[۷] هیمارس ام۱۴۲ لینک
[۸] U.S. approves potential sale of HIMARS rockets to Morocco for estimated $۵۲۴.۲ mln Link
[۹] Netanyahu tells Biden to stay out of Israel's business Link
[۱۰] China offers to facilitate Israel-Palestinian peace talks Link