سرویس جنگ نرم مشرق - ماجراجوییهای غرب در خاورمیانه از یک سو و فرصتطلبی ایران از سوی دیگر، متغیرها در این منطقه حیاتی جهان را به شدت متحول کرده و جهت این تحولات به اعتراف حتی آمریکاییها کاملاً به سود تهران است. حوادث ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱، اشغال عراق توسط آمریکا در سال ۲۰۰۳ و ایجاد یک جنگ داخلی در سوریه از سال ۲۰۱۱ تا کنون را شاید بتوان مهمترین نقاط عطف قرن بیستویکم دانست. این نقاط عطف به صورت مستقیم و غیرمستقیم نتیجهای جز گسترش نفوذ منطقهای و جهانی ایران نداشته است. تشکیل ائتلافهای جدید و همچنین احیا و بازسازی ائتلافهای قدیمی، بخشی از اقدامات مؤثر ایران برای جهتدهی به تحولات تحمیلی علیه منطقه ژئواستراتژیک خاورمیانه و موضوع گزارش اخیر خبرگزاری روسی راشاتودی تحت این عنوان است: «محور جدید ترکیه-ایران-قطر در خاورمیانه در حال رشد است و عربستان را به خشم آورده [۱] ».
عصبانیت سعودی از تشکیل محور ایران-ترکیه-قطر
«داریوش شاهطهماسبی» تحلیلگر سیاسی مستقر در نیوزیلند و نویسنده گزارش راشاتودی مقاله خود را اینگونه آغاز میکند:
اتحاد جدیدی که توسط ایران، ترکیه و قطر تشکیل شده و احتمالاً قادر به جلب حمایت روسیه و چین هم خواهد بود، تبدیل به نگرانی عمده آمریکا، اسرائیل و عربستان شده است. هشت سال جنگ در سوریه متغیرهای منطقهای را به گونهای تغییر داده است که میتوان گفت آمریکا و متحدانش هرگز پیشبینی نمیکردند. اسنادی که مدتها پیش [از دولت آمریکا] افشا شدهاند نشان میدهند که هدف موقت و حداقلی واشینگتن [از به راهاندازی جنگ سوریه] بیثبات کردن دولت بشار اسد با امید به کاهش نفوذ ایران از این طریق بوده است [۲] . (هدف نهایی واشینگتن بهوضوح تغییر رژیم در سوریه بود و آمریکا دستکم در یک مقطع از جنگ به این هدف بسیار نزدیک شده بود). بدیهی است که این استراتژی ضداسد نتیجه کاملاً معکوس داد، تا جایی که نیروهای تحت حمایت ایران اکنون اساساً در امتداد مرزهای سوریه و اسرائیل تجمع کردهاند و عزیزترین متحد واشینگتن در منطقه را تهدید میکنند. اتفاق قابلتوجه دیگر (و اگر واقعگرایانه نگاه کنیم، مهمترین تحول در نتیجه جنگ سوریه) آن است که این روسیه بود، نه آمریکا، که از مخروبه سوریه به عنوان بازیگر تعیینکننده و طراح اصلی جنگ بیرون آمد.
در همینباره بخوانید:
›› پرده آخر در جنگ سوریه: حاج قاسم چگونه قدرت نظامی جمهوری اسلامی را چندبرابر کرد
›› لرزه ترامپ بر اندام نتانیاهو: میگذاریم ایران هر کاری میخواهد در سوریه بکند
راشاتودی درباره ائتلاف جدید میان ایران، ترکیه و قطر توضیح میدهد:
با وجود این تحولات، به نظر میرسد که پیامدهای جنگ سوریه [نه پایان کار، بلکه] صرفاً آغاز یک تحول ساختاری در جهتی است که تفاوت گستردهای نسبت به وضعیت موجود دارد. هشت سال پس از آغاز جنگ در سوریه شاهد آغاز تغییرات عمده دیگری در اتحادهای منطقهای هستیم که متحدان سنتی واشینگتن، به ویژه عربستان را به لرزه انداخته است. در حال حاضر ایران، ترکیه و قطر دارند یک اتحاد منطقهای تشکیل میدهند که موجبات رنجش عربستان و کشورهای دیگر خلیج [فارس] را فراهم آورده و البته این کشورها فقط خودشان را میتوانند به این خاطر سرزنش کنند. ماه ژوئن سال ۲۰۱۷ پس از آنکه عربستان رهبری ائتلافی از کشورهایی را به عهده گرفت که قصد داشتند قطر را با قلدری مجبور به تسلیم و پذیرش فهرستی بلندبالا از خواستههای غیرقابلقبول کنند، دوحه خیلی زود متوجه شد که میتواند برای عبور از توفان سعودی روی شرکای کلیدیاش حساب کند. همین شرکا اکنون آشکارا دارند اتحاد جدیدی را تشکیل میدهند که توازن قدرت در خاورمیانه را به طور کامل زیرورو خواهد کرد.
در همینباره بخوانید:
›› تلاش اندیشکده آمریکایی برای تخریب آینده ائتلاف تهران-مسکو
›› بازنویسی قواعد بازی در خاورمیانه توسط ائتلاف ایران-روسیه مقابل چشم آمریکا
کمک سعودی به ائتلافسازی ایران
در ادامه گزارش میخوانیم:
تقویت روابط میان این محور [ایران-ترکیه-قطر] وقتی بسیار قابلتوجه میشود که در نظر داشته باشیم هر یک از این کشورها در مورد جنگ سوریه زمانی مواضع کاملاً متضادی با یکدیگر داشتند. وحشت از این تحولات از دیدگاه غربیها را میتوان به شکلی عالی در یکی از مقالاتی دید که در روزنامه آسیاتایمز و تحت این عنوان منتشر شده است: «تحقیر آمریکا در سوریه بدتر از آن چیزی است که به نظر میآید [۳] » [جایی که نویسنده، فاصله گرفتن ترکیه از آمریکا را دلیلی بر شکست بزرگ واشینگتن در سوریه میداند]. وقتی عربستان تنها مرز زمینی قطر را بست و امارات هم به نوبه خود حملونقل کالا از طریق بنادرش به دوحه را متوقف کرد، قطر به سرعت در ایران، ترکیه و عمان دوستانی برای خود پیدا کرد تا بتواند این محاصره بیمعنی را دور بزند [۴] . پروازهای قطر تغییر مسیر دادند و از طریق آسمان ایران انجام شدند و ترکیه هم به عنوان نشانهای از قدرت و تعهدش به متحد خود، سرمایهگذاری روی حضور نظامیاش در قطر را افزایش داد. در نتیجه زندگی روزمره در قطر توانست به شکلی کاملاً منطقی ادامه پیدا کند. این بدان معنا نیست که قطر با هیچ مشکلی به ویژه در زمینه قیمت نفت، قیمت مسکن، توریسم و کاهش سرعت رشد اقتصادی مواجه نشد، اما در عین حال این کشور توانست با استفاده از ذخایرش با تأثیرات این محاصره مقابله کند و آسیبهای وارده از سوی همسایگانش را به حداقل برساند.
شاهطهماسبی درباره نقش ایران در نجات قطر از محاصره سعودی مینویسد:
تا پایان سال ۲۰۱۷، ایران، ترکیه و پاکستان همگی تجارت دوجانبه با قطر را افزایش داده بودند و هر چهار کشور داشتند از این موضوع سود میبردند [۵] . گزارشها نشان میدهد طی کمتر از شش ماه از زمان آغاز «بحران قطر»، تجارت میان ایران و این کشور ۱۱۷ درصد افزایش یافت. همان زمان، کارشناسانی که درباره این بحران تحقیق میکردند پیشبینی کرده بودند که روابط تجاری میان این دو کشور حتی پس از بسته شدن پرونده بحران سعودیساخته در قطر هم دستنخورده [و در همین سطح بالا] باقی خواهد ماند. ایران، ترکیه و قطر ماه آگوست همان سال همچنین یک قرارداد حملونقل زمینی را امضا کردند که به کاهش هزینه و مدت زمان لازم برای حملونقل کالا کمک میکرد [۶] . از آنجایی که عربستان عملاً جریان ورود کالا به قطر را مسدود کرده بود، به راحتی میتوان درک کرد که حتی همین یک توافقنامه هم به تنهایی چه اندازه اهمیت زیادی داشته است.
در همینباره بخوانید:
›› انعکاس بینالمللی سفر بشار اسد به تهران / چرا همه سراغ حاج قاسم را میگیرند؟
›› دست برتر دیپلماسی عمومی ایران مقابل اعراب و آمریکا در خاورمیانه
ائتلاف ایران-ترکیه-قطر جایگزین «ناتوی عربی» مدنظر واشینگتن
نویسنده گزارش درباره روابط میان دوحه و آنکارا مینویسد:
قطر به نوبه خود سرمایهگذاریهای سنگینی در ترکیه کرده که مبلغ آنها بیش از ۲۰ میلیارد دلار است [۷] . این حجم سرمایهگذاری قطر را به دومین کشور بزرگ سرمایهگذار در ترکیه تبدیل کرده و نشاندهنده اهمیتی است که این دو کشور برای یکدیگر قائل هستند. اکثر کارشناسان معتقدند که کشورهای خلیج [فارس] برای مهار ایران به ترکیه نیاز دارند [۸] . گزارشی که اخیراً توسط [پایگاه خبری-تحلیلی انگلیسی] «میدلایستآی» منتشر شده، نشان میدهد که عربستان، امارات و مصر چگونه با اسرائیل برنامه ریختهاند تا با نفوذ منطقهای ترکیه و ایران مقابله کنند و ترکیه را بزرگترین تهدید نظامی برای منافع خود میدانند [۹] . اکنون میدانیم که محور ایران-ترکیه-قطر به طور بالقوه میتواند محافظی قدرتمند [برای خاورمیانه] علیه بهاصطلاح «ناتوی عربی» باشد که [اگر روزی تشکیل شود] رهبری آن را عربستان به عهده خواهد داشت [۱۰] . اگرچه به نظر میرسد که عربستان توانسته باشد پاکستان را به سوی خود بکشاند [۱۱] ، اما یک واقعیت ثابت همچنان باقی است و آن اینکه پاکستان با ایران مرز مشترک دارد و به شدت به چین، یکی دیگر از متحدان کلیدی ایران، وابسته است. بنابراین موضع ضدایرانی اسلامآباد نمیتواند فراتر از این [همسویی ظاهری با سعودیها] برود.
خبرگزاری روسی راشاتودی درباره اهمیت روابط اقتصادی و تجاری میان اعضای ائتلاف سهگانه ایران، ترکیه و قطر نیز توضیح میدهد:
واقعیت این است که این اتحاد به شکلی که الآن هست احتمالاً حمایت روسیه را هم جلب خواهد کرد و ارتش این کشور نیز یکی از نگرانیهای عمده برای اتحاد ضدایرانی خواهد بود. در حال حاضر ایران، روسیه و قطر بیش از نیمی از ذخایر گازی شناختهشده جهان را در اختیار دارند. ناگفته نماند که ایران و قطر همچنین به طور مشترک دارای بزرگترین میدان گازی جهان نیز هستند که همین مسئله یکی دیگر از نگرانیهای عمده بلوک تحت رهبری سعودی است. رسانههای متعلق به عربستان پیشاپیش اعتراض خود به تشکیل این اتحاد جدید را در بوق و کرنا کردهاند که صریحترین شکل آن در گزارشی در «العربیه» تحت این عنوان دیده میشود: «چگونه ایران و ترکیه از قطر برای تضعیف امنیت منطقه و منافع آمریکا استفاده میکنند [۱۲] ». طبق گزارش العربیه این «خطر» وجود دارد که قطر «از مدار عربی فاصله بگیرد و تبدیل به تهدیدی جدی برای عربستان، امارات و بحرین شود. این مقاله یادآور میشود که روابط حسنه میان ایران و قطر «که قبلاً پنهان بود، اکنون آشکار شده است.» منابع مورد استناد گزارش العربیه معتقدند: «به بیان ساده، قطر به طور غیرقابلبازگشتی علیه متحدان عربی سابق خود با آنکارا و تهران همراه شده است. این کشور مطلقاً خود را با اتحادی منطقهای همسو کرده که به دنبال سلطه ژئوپلتیک با ایجاد بیثباتی است.»
شاهطهماسبی با اشاره به اینکه قطر در همان زمان خواستار تشکیل اتحادی جدید با هدف جایگزینی شورای همکاری خلیج [فارس] شده و به این ترتیب تغییر موضع خود را به شکلی واضح به نمایش گذاشته بود، به عصبانیت کشورهای عربی از این واقعیت اشاره میکند و از قول العربیه مینویسد: قطر «دارد با آتش بازی میکند [۱۳] .» نویسنده راشاتودی گزارش خود را اینگونه به پایان میبرد:
به عقیده اندیشکده روسی «کَتِهون» محور جدید ایران، ترکیه-قطر پیشاپیش مسیر زیادی را طی کرده و قدرت کنترل آسیا، غرب هند و پاکستان و به چالش کشیدن «اتحاد سهگانه شیطانی» آمریکا، اسرائیل و عربستان را دارد. در گزارش کتهون آمده است: «نقش قطرِ کوچک در این اتحاد سهجانبه با امپراتوریهای زیر خاکستر [ایران و ترکیه] را دستکم نگیرید. واقعیت این است که منابع مالی عظیم و همچنین موقعیت جغرافیایی موفق [و مناسب] این امیرنشین به قطر امکان میدهد تا حتی مقابل عربستان قدرتمندی مقاومت کند که آن هم ادعای تسلط بر منطقه را دارد. بنابراین، فشارهای بینالمللی و محدودیتهای اقتصادی [در بحران محاصره قطر] موجب شدند تا سه کشور کاملاً متفاوت بهرغم تفاوتهای ژئوپلتیک، آشتی با یکدیگر را در حوزه اقتصادی کلید بزنند. اینکه این روابط در آینده چه شکلی پیدا میکنند عمدتاً بستگی به اقدامات آمریکا دارد که بدون شک تلاش خواهد کرد تا این اتحاد سهجانبه در حال ظهور را به شکست بکشاند [۱۴] .»