آنچه در نماوا تبدیل به یک تخصص شده، همکاری با نیروهای شکست خورده سینما و تلویزیون است که در نهایت به سقوط این پلتفرم منجر شده است.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق - اوج فعالیت‌ها پلت‌فرم‌ها با شروع پاندمی کرونا و آغاز دوران قرنطینه گره خورد و این وضعیت در تشدید توجه مخاطبان به مجموعه‌های نمایشی شبکه نمایش خانگی تاثیر فراوان داشت، اما این اقبال عمومی به سرعت رنگ باخت.

مناسبات گعده‌ای و گروهی انحصاری حاکم در سینمای ایران مثل یک ویروس به سرعت در میان گروه‌های تصمیم‌گیر و مدیران پلت‌فرم‌ها تاثیر فراوانی گذاشت و سیر صعودی مخاطبان تولیدات شبکه‌ نمایش خانگی متوقف و روند ریزشی آن آغاز شد.

یکی از اشکالات اساسی پلت‌فرم‌ها در تولید محتوا تسلط فرقه‌های‌ حق‌العمل‌کارحوزه تولید بود که با عنوان تهیه‌کننده با اتصال‌ به سرمایه‌گذاران نامعلوم بازار این حوزه را تحت‌الشعاع قرار دادند.

یکی از این پلتفرم‌هایی که مناسبات سرمایه‌گذاران، تهیه‌کنندگان و فرقه‌های انحصاری فیلمسازی آنرا به قهقرا برد پلت‌فرم مشهور نماواست. بررسی تولیدات مستقل نماوا منهای آثاری که به صورت مشترک با فیلیمو توزیع کرده این سیر قهقرایی را آشکارتر خواهد کرد.

شنیده‌ها حاکی از آن است که عدم توافق مالی تهیه‌کننده «قورباغه» با فیلیمو و اصرار به انتشار انحصاری سریالش در نماوا ضربه بزرگی را به همکاری مشترک پلتفرم‌ها زد. سریال قورباغه هومن سیدی: تیر خلاص آقای تهیه کننده به همکاری‌های فیلیمو و نماوا

تا پیش از انتشار سریال «قورباغه» از پلتفرم نماوا، فیلیمو و این پلتفرم آثار نمایشی تولید شده را به صورت مشترک عرضه می‌کردند و این توزیع مشترک از طرف موجب تقویت بازار طرفین شد.

این همکاری مشترک صاحبان دیگر VOD های نوپا را در اواخر دهه نود دچار تردید می‌کرد. این توزیع مشترک از طرفی بر کاهش هزینه‌های تولید تاثیر شگرفی داشت و از انحصاری شدن فضای تهیه‌کنندگان جلوگیری می‌کرد.

این همکاری مشترک حرفه‌ای که موجب قبضه کردن بازار آثار نمایشی شده بود، ادامه داشت تا اینکه سر و کله «علی‌اسدزاده» با سریال قورباغه پیدا شد. بررسی‌ها نشان می‌دهد سریال قورباغه و توزیع انحصاری آن توسط نماوا زمینه یک شکاف انحصاری را میان دو پلتفرم پدید آورد.

شنیده‌ها حاکی از آن است که عدم توافق مالی تهیه‌کننده «قورباغه» با فیلیمو و اصرار به انتشار انحصاری سریالش در نماوا ضربه بزرگی را به همکاری مشترک پلت‌فرم‌ها زد. قورباغه که از حیث محتوایی اثر بسیار ضعیفی محسوب می‌شد، تنها اعتبارش متکی به چند سلبریتی محوری‌ بود.

نوید محمدزاده از زمان عقد قرارداد با این پروژه در هیچ فیلم سینمایی حضور پیدا نکرد و حواشی حضور این بازیگر در نخستین سریال شبکه نمایش خانگی دستاویزی شد که مشارکت و همکاری خاص هر دو پلتفرم مشهور «فیلیمو - نماوا» به پایان برسد.

اما همانطور که پیش‌بینی می‌شد پروژه قورباغه شکست خورد و نماوا مجبور شد این سریال را به روبیکا واگذار کند تا مخاطبان آنرا به صورت رایگان تماشا کنند و حضور نوید محمدزاده - برگ برنده پرمدعای آقای تهیه‌کننده - برای این پلت‌فرم اعتباری به ارمغان نیاورد.

خاتون(تینا پاکروان) : شمارش معکوس برای پایان پرمدعایی!

نخستین شکست نماوا با قورباغه آغاز و با سریال خاتون ادامه یافت. تهیه کننده سریال قورباغه یک سریال انحصاری دیگر را به نماوا واگذار کرد. با شکست ابتدایی این سریال و عدم استقبال مخاطبان، اختلافات مدیران این پلت‌فرم با تهیه کننده آشکارتر و توزیع سریال برای مدتی متوقف شد.

خاتون سریالی است که بی‌دلیل آغاز می شود، بشدت کش داده می شود و با یک پایان گنگستری که قطعا متعلق به سریال پیکی بلایندر است پایان می‌یابد

سریالی که هر چه جلوتر رفت مخاطبان از آن فاصله بیشتری گرفتند با اینکه گروه بازیگران مشهور فراوانی داشت و هزینه های بسیاری صرف ساخت آن شد اما همان مخاطب نصفه و نیمه ترجیح می‌داد این سریال پرطمطراق اما توخالی را در روبیکا رایگان تماشا کند.

در دوران توزیع این سریال و وقفه پیش آمده، این پلت‌فرم بیانیه‌ای را به این شرح منتشر کرد: «مخاطبان عزیز نماوا و سریال «خاتون»، متاسفانه علی‌رغم تلاش بسیار زیاد، به دلیل اختلاف نظر پیش آمده بین تهیه‌کننده و تیم مدیریت نماوا، قسمت جدید سریال «خاتون» دوشنبه ۶ دی به پخش نرسید.

کارگردان این مجموعه و همسر تهیه‌کننده برای ساخت این سریال مبتلا به نوعی سندروم «خود سرجیولئونه‌پنداری» عجیبی شد و نام سریالش را روزگاری روزگاری در ایران گذاشت و نتوانست حتی بازتاب دهنده یک فریم از آثار لئونه در مجموعه گرانقیمت خود باشد. خاتون سریالی است که بی‌دلیل آغاز می شود، بشدت کش داده می شود و با یک پایان گنگستری که قطعا متعلق به سریال پیکی بلایندر است پایان می‌یابد.

حالا بر اساس پیش‌فرض‌ها کانال‌های تلگرامی حق العمل کار با این پیش‌فرض همراه می‌شویم این مجموعه اثر موفقی بود. پس از خاتون چه پیشنهاداتی به اشکان خطیبی و نگار جواهریان ارائه شد که نشانی از دیده شدن آنان و موفقیت این سریال در جذب مخاطب داشته باشد؟ «خاتون» و قورباغه جایگاه با ثبات نماوا را تضعیف کردند و در لیست سریال های همواره ضعیف نماوا جای گرفتند.

خسوف: مازیار میری- همایون اسعدیان

سریال مشترک زوج «میری- اسعدیان» یک میوه ممنوعه هزار چهارصدی بودی که زوج تکرار نشدنی مذکور نتوانستند که آنطور باید و شاید محتوای اثرشان را با قصه‌های فرعی پر کنند و سراغ معرفی کردن بازیگر پلاستیکی پشت ویترینی رفتند.

فرض کنید بازیگر شناخته شده این اثر مرحوم استاد امین تارخ بود و چگونه می توان این سریال را موفق دانست وقتی اغلب صحنه‌های داخلی از جنس تله فیلم بود. زوج میری و اسعدیان نشان دادند آنقدر فاقد از خلاقیت هستند که حتی نمی‌توانند دستمایه داستان دستمالی شده عشق مرد مسن به یک دختر جوان را در سی قسمت مخاطب پسند تولید کنند. استعداد معرفی شده این سریال سجاد بابایی بود که پس از اتمام این مجموعه دیده نشد و المیرا دهقانی با همین سریال ضعیف محو شد. لازم به یادآوری است دهقانی با حضور در سریال لحظه گرگ و میش (اسعدیان) که یک اثر بسیار نازل تلویزیون بود به سینما معرفی شد، اما با همین سریال خسوف به سرعت فراموش شد.

سریال گیسو (منوچهر هادی) : قتل‌ شخصیت های فیک فصل اول

مهمترین ویژگی سینمای ایران حضور چندین استاد تمام سینمای نازل است. نام هادی را باید در لیست پنج‌تایی‌های نازل‌سازان سینما جستجو کرد. این کارگردان به سراغ فصل دوم سریال «عاشقانه‌» با عنوان گیسو رفت و در قسمت‌های ابتدایی مشغول قتل‌ شخصیت‌های فصل اول سریال شد تا هرچه بیشتر روایت دچار افت کیفیت شود. عوامل فصل او نیز به صورت مشخص به دلیل نازل بودن کیفیت، دیگر حاضر به همکاری با سازندگان فصل دوم نشدند. هادی بار دیگر دیگر توانست اثری را خلق کند که هر عنوانی را غیر از سریال می‌توان به آن نسبت داد؛ رسیدن به این سطح البته کار هر کسی نیست!

سریال آنتن(ابراهیم عامریان)

سید ابراهیم عامریان یکی دیگر از نازل سازان شهره سینمای ایران است و خروجی‌هایش در مقام تهیه‌کننده و کارگردان در شبکه نمایش خانگی، هیچ تفاوتی با آنچه در سینما عرضه می‌کند ندارد. آنتن از سریال‌های متاخر مناسبتی تلویزیون بی‌محتواتر و نازل‌تر بود و نتوانست مخاطب دندان‌گیری برای خود دست و پا کند. از جنس سریال‌های دورهمی فاقد داستان و حتی خرده داستان‌هایی که بتواند در هر قسمت مخاطبش را نیم ساعتی سرگرم کند.

نوبت لیلی(روح الله حجازی) : «چگونه سریالی بسازیم که بازیگرانش هم آنرا نبینند»

نوبت لیلی پروژه ای بود که روح الله حجازی قصد داشت مخاطب ایرانی را با ژانر جدیدی آشنا کند اما در کمال تعجب این مجموعه نیز به یک شکست مطلق تبدیل شد. این سریال معلق و سرگردان میان ژانرهای مختلف است و حس مبهم سردرگمی را به مخاطبش القا می‌کند.

حجازی با این سریال وارد فصل مهمی از فعالیت هایش شد. این فصل را باید اینگونه نامگذاری کرد؛ «چگونه سریالی بسازیم که بازیگرانش آنرا نبینند». درباره سریال نوبت لیلی همین بس که نقش فرزندان کاراکترهای مریلا زارعی و حمید فرخ نژاد را در این سریال مهدخت مولایی و افسانه کمالی و پردیس احمدیه ایفا می‌کردند.

این مثلا سه خواهر، نه تنها هیچ شباهتی به یکدیگر نداشتند بلکه در چهره پردازی این پروژه هیچ تلاشی نشده بود تا به یکدیگر شباهت پیدا کنند.

هیچ تلاشی برای شباهت میان این سه کاراکتر انجام نشده و محمدامین شعرباف بازیگر تازه‌کار سریال قورباغه با حضور در این سریال نتوانست به عنوان یک بازیگر با استعداد به اهالی سینما و سازندگان مجموعه‌های نمایشی معرفی شود.

حرفه ای(مصطفی تقی‌زاده) : شکست سنگین ایده استفاده از خواننده‌های فالش‌خوان بی‌مشتری

مجموعه حرفه‌ای در نگاه اول یادآور شاهکار لوک بسون است و تلاش شده تا قهرمان این سریال شبیه کاراکتر لئون باشد. اما اگر کارگردان نامدار فرانسوی متوجه شود که چنین اثری همنام با شاهکار او در ایران تولید شده با دنیای فیلمسازی خداحافظی خواهد کرد.

مدیران این پلتفرم بر اساس کدام معیار، کارگردان فیلم اولی را برای ساخت این پروژه انتخاب می‌کنند. سازنده تصور کرده‌ است حضور دو نابازیگر خواننده که فالش‌خوانی آنان در کنسرت‌هایشان، شهره شهر و همواره مورد انتقاد است، می‌تواند اعتباری برای این سریال به ارمغان آورد. اما همه هدف‌گذاری‌ها به نتیجه وارونه‌ای منجر شد و برادران خسروی به ستون نخست این پروژه شکست خورده تبدیل شدند و حضور دو نابازیگر ارمغانی برای سازندگان و سفارش دهندگان به همراه نیاورد.

هم رفیق حسن خدادادی : رقیب برنامه‌های کودک و نوجوان!

تهیه‌کننده مجموعه هم ‌رفیق یکی از متولدان جدید ‌الورود به عرصه برنامه‌سازی در پلت‌فرم‌هاست اما سطح برنامه با هزینه‌های فراوانی که بر اساس سیاست‌های آیدا مصباحی مدیر تولید این پلتفرم صرف شد، به مرتبه‌ای رسید که می‌توان هم‌رفیق را در ردیف برنامه‌های کودک و نوجوان گنجاند آنهم با این شعار؛ دست بزنید شادی کنید شهاب حسینی آمده.

این برنامه که با دعوت محمدزاده می‌خواست یک تاک‌شو فاخر باشد در قسمت آخر با دعوت از حسن ریوندی تعریف جدیدی از فاخر ارائه کرد.

برنامه ای که معجونی از طراحی لباس ضعیف، موسیقی ضد روانی و اسپانسر بیش از حد گل‌درشت بود. سازندگان با پخش قسمت اول این برنامه تصور می‌کردند با حضور نوید محمدزاده می‌توانند برای خودشان جار و جنجال رسانه‌ای ایجاد کنند.

تجربه سریال قورباغه و اکتور نشان می‌دهد که محمدزاده کم‌مخاطب‌ترین بازیگر شبکه نمایش خانگی است. این برنامه که با دعوت محمدزاده می‌خواست یک تاک‌شو فاخر باشد، در قسمت آخر با دعوت از حسن ریوندی تعریف جدیدی از فاخر ارائه کرد. ریوندی سرآمدتمام جوکرهای داخلی در ارائه «جوک» درباره مستراح است و تنها نمونه‌ مشابه با او «کریم‌ شیره‌ای» (جوکر قدیمی) است.

شهاب حسینی در مقام مجری نشان داد هیچ تمرکزی در اجرا دارد و جوک مشهور کلاغ را به صورت متوالی در چند برنامه تکرار کرد.

پیشگو (سید محمد شریفی) : دست بزنید شادی کنید پژمان جمشیدی آمده !

این برنامه گفت‌وگو محور نیز هیچ تفاوتی با سایر برنامه‌های مشابه گفت و گو محور تولید شده در فضای مجازی نداشت و پژمان جمشیدی که در فوتبال، بازیگری خوانندگی سفیر برند و امثالهم بوده، قله‌های جدیدی را فتح کرد و بار دیگر نشان داد که هیچ استعدادی در زمینه اجرا ندارد و همچنان حضورش در سریال پژمان را تکرار می‌کند.

هفت خان محمدرضا گلزار: برنامه‌ای به خان اول هم نرسید!

تولید مسابقه اطلاعات عمومی «هفت خان» که ادامه «برنده باش» بود در پلت‌فرم نماوا ادامه یافت. اخبار منتشر شده حول این برنامه نشان می‌داد که قرار بود این برنامه که در ۱۰۰ قسمت تولید می‌شود اما پس از انتشار قسمت نهم تولید این مسابقه در هاله‌ای از ابهام قرار گرفت. برنامه‌ای که نسخه نخست آن به صورت رایگان با مخاطبان فراوانی در رسانه ملی مواجه شد در فضای شبکه نمایش مورد اقبال چندانی قرار نگرفت.

«هفت خان» هیچ‌گاه نتوانست مخاطبان فراوانی جذب کند و حتی در رقابت با برنامه بسیار ضعیف «هم‌رفیق» شکست خورد. از سوی دیگر دستمزد محمدرضا گلزار در جایگاه مجری حاشیه‌های فراوانی برای این مجموعه به همراه داشت و همین حاشیه‌ها زمینه فاصله ‌گرفتن مخاطبان از برنامه هفت‌خان شد.


پس از روند رو به افول این برنامه در ۸ قسمت نخست، سازندگان «هفت خان» از حضور سلبریتی‌های بیشتری استفاده کردند و حضور حامد برادران و علیرضا طلیسچی ۲ فعال حوزه موسیقی نتوانست مانع سیر قهقهرایی این برنامه شود. کامنت‌های تند مختلف تماشاگران در فضای مجازی حاکی از آن بود که این مجموعه قابلیت ادامه در پلتفرم‌ها را ندارد.

برنامه اختصاصی سوپر استار ویترینی سینمای ایران آنقدر تماشاگر نداشت که او رفیق تنظیم کننده‌اش را به برنامه دعوت کرد. گلزار تصور می‌کرد می‌تواند تجربه برنده‌باش را در پلتفرم‌ها تکرار کند، اما سلبریتی‌ محوری غیرهدفمند و انتخاب و ساخت برنامه‌ای که خروجی تصمیمات مدیر تولید این مجموعه است، اثر دیگری را به پروژه‌های ناموفق این پلتفرم افزود.

شبکه مخفی‌زنان (افشین هاشمی) : آخرین ضربه به پلت‌فرم قعر جدولی با مشابهت‌سازی همزمان اغتشاشات 1401

پخش همزمان شبکه مخفی‌زنان با اتفاقات سال گذشته و این همانی شعار «زن، قدرت، شکوه» با شعارهای اغتشاشاگران در سال گذشته آخرین ضربه کاری به نماوا بود. همزمان با توقیف به جا و قابل تقدیر این سریال، صحنه رقابتی پلتفرم‌های شبکه نمایش خانگی میزانسن خود را به یک رقیب قدرتمند با سریال «پوست شیر» تغییر می‌داد. با توقیف سریال شبکه مخفی زنان پس از پخش قسمت بیستم، توزیع سریال «پوست شیر» آغاز و عرصه رقابتی در حوزه شبکه نمایش خانگی میان فیلیمو و فیلم‌نت تقسیم شد و نماوا به تدریج در افق محو شد.

انتشار راهنمای اغتشاشات زنانه در پلتفرم «نماوا»/ شعار «زن، زندگی، آزادی» چگونه به خیابان رسید؟ +تصاویر

توقیف این سریال و شکست‌های متوالی این پلتفرم را به سوی ایستگاه پایانی در عرصه رقابت در شبکه نمایش خانگی هدایت می‌کرد. نماوا پس از توقیف شبکه مخفی زنان برای بازیابی مجدد، حدودا نه ماه پس از کنار رفتن حسن شانه‌ساز زاده از مدیرعاملی، علی سلیمی، مدیر شرکت تبلیغاتی معروف نماآگهی را جایگزین او کرد تا وضعیت بهبود پیدا کند و فاصله این پلتفرم از رقبای تازه‌اش کاهش پیدا کند، اما سلیمی با سرمایه‌گذاری روی سریال‌های بسیار نازل «مترجم» و «سرگیجه» این VOD را به پایین‌ترین جایگاه ممکن رساند و حتی پلتفرم‌های تازه از راه رسیده نیز نماوا را با یک حرکت پشت سر گذاشتند.

سریال مترجم (بهرام توکلی) : برگمان وطنی نهنگ آبی ۲ را ساخت؟

«مترجم» را می‌توان فصل دوم «نهنگ آبی» برشمرد. بهرام توکلی که نگارش فیلمنامه نهنگ آبی را برعهده داشت، همان روایت را با شکل و شمایل دیگری عرضه کرد و این بار به جای آرمین (ساعد سهیلی) همان سبک روایت را با کاراکتر غزاله می‌آزماید. بر اساس الگوی سریال نهنگ‌آبی این بار یک شخصیت مونث وارد یک جریان مخوف و مافیایی می‌شود.

تمامی عناصر روایی نهنگ آبی در این سریال دوباره تکرار می‌شود و روایت هیچ تفاوتی با سریال مذکور ندارد و تنها تفاوت آن این است که این مجموعه از دریچه یک زن روایت می‌شود. نکته جالب اینجاست که مدیران نماوا احتمالا نهنگ آبی را تماشا نکرده‌اند تا متوجه شباهت های فراوان این دو سریال شوند.

سریال سرگیجه بهرنگ توفیقی : بی‌توفیق‌ترین سریال اخیر شبکه نمایش خانگی

بهرنگ توفیقی با سریال آقازاده آنهم به خاطر محتوای تقریبا انتقادی‌اش برای خود اعتباری کسب کرد، اما ریخت و پاش‌های او در انتخاب سریال پربازیگر سرگیجه آنقدر جواب نداد و کمتر مخاطبی امروز حتی قصه خطی سریال را می‌تواند به یادآورد. این کارگردان با استفاده از نام یکی از شاهکار های سینمای جهان، سرگیجه آلفرد هیچکاک، قصد داشت اعتباری در فضای کارگردانی غیرکارمندی تلویزیون کسب کند، اما تنها ارتباطی که محتوای اثر با عنوان تقلیدی آن دارد، حسی است که مخاطب را دچار سرگیجه روایی می‌کند.

«سرگیجه» بر اساس چند دیالوگ کپی شده پرطمطراق دست چندم از مجموعه‌های مشابه هالیوودی، با اتکا به چهره‌هایی همانند حامد بهداد و هادی حجازی‌فر که هیچ کارکردی در متن روایت ندارند، ساخته شد. هومن سیدی در این سریال غیرباورترین و کمدی‌ترین پلیس تاریخ سریال سازی ایران را ایفا کرده و در نهایت این سریال با نشان دادن روابطی مشابه با سریال‌های ساخت ترکیه به فراموشی سپرده شد.

«عقرب عاشق» حسین سهیلی زاده: چرا عقرب عاشق را هیچ‌کس گردن نگرفت؟


حسین سهیلی زاده کارگردان مجموعه «عقرب‌عاشق» سازنده عاشقانه‌های روتین دختری – پسری، ناگهان تصمیم گرفت که عاشقانه خود را در فضایی فانتزی ارائه دهد. این تغییر موقعیت از ساخت آثاری با تم واقع گرایانه به فانتزی مجموعه‌ دیگر را به لیست آثار شکست خورده سال‌های اخیر سهیلی زاده اضافه کرد.

سریال‌های نماوا از انتخاب گروهی سلبریتی‌ها بشدت لطمه می‌بیند. نمونه شاخص آن انتخاب بازیگران گروه عقرب عاشق است. شکل تصعنی بازی محمدرضا فروتن، حسین پاکدل و شقایق فراهانی، رضا بهبودی به پاشنه آشیل سریال تبدیل می‌شود.

«عقرب عاشق» از جمله مجموعه‌هایی بود هیچ پلت‌فرمی حاضر به توزیع آن نبود و نماوا که استادانه با سریال‌های شکست خورده قرار داد می‌بندد، پس از توزیع چند قسمت سریال حتی در کانال تلگرامی‌اش هم یک پست تبلیغاتی درباره این ‌مجموعه منتشر نمی‌کند، گویی خریداران و توزیع‌کنندگان از این مجموعه که برداشتی هیجانی از مجموعه‌های فانتزی تقلیدی آمریکایی است، چندان راضی نیستند و این مجموعه فرزند ناخواسته پلت‌فرم نماوا محسوب می شود.

خائن‌کشی (مسعود کیمیایی) : سرویس دهی به فیلم شکست خورده علی اوجی!

یکی از تخصص‌های فوق العاده این سکوی انتشار، تبدیل فیلم‌های سینمایی است که در گیشه شکست می‌خورده و این آثار به صورت مینی‌سریال تبدیل به فیلم سینمایی می‌شوند. این سیاست‌گذاری با «روز بلوا» آغاز و با فیلم نازل و سطح پایین «خائن‌کشی» مسعود کیمیایی ادامه پیدا کرد. در بخش‌های قبلی از گزارش به این مسئله اشاره شد که نماوا در محاسبات هنری خود برای خرید، تولید و توزیع یک اثر هنری بر اساس سیاست‌هایی که به آیدا مصباحی نسبت داده می‌شود، به کیفیت اثر توجهی ندارد و تعداد سلبریتی‌های مجموعه تحت قرارداد را شمارش می‌کند. توزیع فیلم سریال شده و بی‌محتوای خائن کشی مسعود کیمیایی نتیجه این سیاست است. کیمیایی در آخرین اثرش برای بالارفتن تعداد سلبریتی‌های اثرش دست به دامن بازیگران کمدی در نقش‌های جدی شده و همین مسئله افسانه وهم آلود خائن‌کشی را به ضد خودش تبدیل کرده است.

چرا نماوا دیگر نمایی ندارد؟

بررسی خروجی‌های اخیر پلت‌فرم نماوا نشان می‌دهد، این مجموعه هیچ سیاستی را برای ارائه یک محتوای فاخر دنبال نمی‌کند و پس از محدود شدن سریال‌های اشتراکی‌اش با فیلیمو عملا در مسیر زوال قرار گرفته و از چرخه‌ رقابتی شبکه نمایش خانگی خارج شده است. به نظر می‌رسد تصمیم سازی بیرونی برای این پلت‌فرم مثل پخش بازی‌های ورزشی، هیچ کمکی به این پلت‌فرم نخواهد کرد. آنچه در نماوا تبدیل به یک تخصص شده، همکاری با نیروهای شکست خورده سینما و تلویزیون است.

اگر لیست تمام محصولات معرفی شده نماوا را دنبال کنیم، خط بیعت شکست‌خورده‌های عرصه فیلم و سریال با این پلت‌فرم نمود پیدا خواهد کرد. اما این روند همچنان ادامه خواهد داشت و نماوا علی رغم بی کیفیت بودن سریال توقیف‌شده «شبکه مخفی زنان» به دنبال همکاری دوباره با افشین هاشمی است. مرتضی فرشباف کارگردان فیلم تومان با همین پشتوانه اندک که فاقد روایتی کلاسیک است در لیست همکاران تازه این پلت‌فرم قرار دارد.

همچنین نماوا در تازه‌ترین تصمیم خود قصد دارد با کریم‌لک‌زاده همکاری کند؛ کریم لک‌ زاده کارگردانی است که فیلم اخیر خود را بدون حجاب عرفی و قانونی در فستیوال کارلوویواری رونمایی کرد و در پستی اینستاگرامی قسم خورد دیگر هرگز با حجاب عرفی فیلمی نخواهد ساخت.

مشرق پیش از این در گزارش دیگری به فعالیت‌های خارج از چارچوب کریم لک زاده پرداخته است:

جشنواره‌های اروپایی با همکاری فیلمسازان داخلی تبدیل به کانون‌های ضد امنیتی می‌شوند/ بازی ضد امنیتی سینماگران در «کارلووی واری» ادامه دارد

به نظر می‌رسد پس از اقدام صحیح نهادهای ذیربط در جلوگیری از پخش شبکه مخفی زنان همزمان با اغتشاشات 1401 و البته در آستانه سالگرد اعتراضاتی که به دقت در این سریال برای آن نمادسازی شده بود، این‌بار زودتر از قسمت بیستم به سراغ نماوا و کریم لک زاده بروند تا پیش از هر اقدامی برای تولید اثر روشن شود که آیا در صورت همکاری نماوا با لک زاده، وی اثر جدیدش را بدون حجاب قانونی خواهد ساخت یا قسم خود را شکسته و ابتدا از مواضع قبلی خود اعلام برائت می‌کند...

برچسب‌ها