"جهاد تبیین" یک فریضه است که بیش از همه؛ مسئولان کشور و مدیران دولتی نسبت به آن تکلیف دارند زیرا آنها در شاهراه اطلاعات و تحلیل قرار دارند و باید حقایق را به مردم بگویند.

سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

جای خالی مسئولان در سنگر "جهاد تبیین"!

حجت‌الاسلام والمسلمین سیداسماعیل خطیب، وزیر اطلاعات، اخیراً طی یک گفت‌وگو در پاسخ به این سؤال که چرا مجازات معترضان و اغتشاشگران سریع‌تر از مفسدان اقتصادی صورت گرفته است؟ بیان داشت: در رابطه با کسانی که اختلاس مالی و فساد اقتصادی دارند، باید گفت که دستگاه قضا نسبت به هیچ کسی ملاحظه ندارد؛ حتی اگر فرزندان شخصیت‌ها باشد، چرا که سرمایه‌های ملّی به دست این افراد به تاراج رفته است که باید هر چه زودتر به کشور برگردد.

به گزارش مشرق، وی افزود: مسائل مالی به دلیل پیچیدگی‌های خاص و نوع شگردهای شیطنت‌آمیز مفسدین نیاز به حسابرسی دقیق دارد تا بتوان سرمایه‌ها را برگرداند و به همین خاطر نحوه رسیدگی به جرم اختلاس‌گران با معترضان متفاوت است‌.

خطیب تصریح کرد: در بحث ارز، دارو، مسکن و... تشکیلات اطلاعاتی در تلاش هستند تا با ابزار خود، اطلاعات لازم را در اختیار متصدیان اقتصادی قرار دهند. برای مثال اطلاعیه وزارت اطلاعات درباره شبکه اخلالگر ارزی یا فرقه صهیونیستی بهائی‌ که شبکه‌ای را شکل داده بودند و داروخانه‌های کشور را در امر احتکار و قاچاق دارو تحت سلطه خود درآوردند؛ نمونه‌هایی از تلاش‌های جدید وزارت اطلاعات در این زمینه است.[1]

*تبیین مدقانه و نافذ وزیر محترم اطلاعات در شبهه مورد اشاره می‌تواند به مثابه یک الگو برای همه و خاصّه برای مدیران کشور باشد.

مدیرانی که به دلیل قرار داشتن در شاهراه اطلاعات و دلائل؛ بسیار خوب می‌توانند وارد حیطه جهاد تبیین شوند و به شبهات روز جامعه پاسخ دهند. فریضه‌ای که البته گاهی از سوی مدیران محترم کشور در دستگاه‌های مختلف، فراموش می‌شود و روزمرگی اجرائیات؛ آقایان را از جهاد تبیین باز می‌دارد.

همچنین بایستی متوجه بود که "جهاد تبیین" هرگز کسر شأن نیست و همانطور که می‌بینیم، مثلا وزیر محترم اطلاعات با اینکه شأن وزارت، شأن کار اطلاعاتی بلندپایه و ایضا شأن اجتهاد فقهی نیز دارد اما به راحتی با رسانه مواجه می‌شود و درباره شبهات روز مردم و حتی شبهات نوجوانان سخن می‌گوید.

و یا ایضا مقام معظم رهبری را نیز دیده‌ایم که چگونه با مردم از تاریخ و پاسخ شبهات و غیره سخن می‌گویند و حتی با جوانان نیز هم‌سخن می‌شوند.

ورود سایر مسئولان به این عرصه نیز برکات بیشماری خواهد داشت...

دقت شود که شرط این ورود نیز صد البته تعقل، مطالعه و تحلیل صحیح است.

***

راز آرامش و تنش در شهرهای سنّی‌نشین

مولوی عبدالصمد ساداتی، امام جمعه سراوان، در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری رسا با اشاره به بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار مردم سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی مبنی بر اینکه آمریکا مجموعه ای برای بحران سازی در کشورها ازجمله ایران ایجاد کرده که ماموریت آن یافتن و تحریک نقاط بحران‌زاست، ابراز کرد: آمریکا و صهیونیست ها با ایجاد تفرقه بین مذاهب اسلامی به دنبال ناامنی در مناطق اسلامی خصوصاً جمهوری اسلامی ایران هستند از این رو همه مسلمانان باید هوشیار و بیدار باشند.

وی تصریح کرد: همه ما یک خانواده و برادر هستیم و در یک خانواده مشکلات را باید حل و فصل کرد و اختلافات خانوادگی مربوط به خارج از آن خانه و بیگانگان نمی شود. به فضل الهی امروز بین این خانه و برادرانش وحدت و همدلی هست و امیدواریم روز به روز هم بیشتر شود.

امام جمعه سراوان با ابراز اینکه وحدت میان شیعه و سنی استان سیستان و بلوچستان با قوت تمام وجود دارد، بیان کرد: دشمنان تلاش و سرمایه‌گذاری می‌کنند تا اقوام و مذاهب اسلامی را از یکدیگر جدا کنند اما نتوانستند به اهداف‌شان برسند.[2]

*تجربه نشان داده است که هر کدام از شهرهای سنی‌نشین که دارای ائمه جمعه و مولویان و ماموستایان عقلانیت‌محور، نجیب و متدین به معنای واقعی هستند؛ شهرهایی بسیار آرام بوده که اسیر توطئه‌های خارجی هم نمی‌شوند.

نگاهی به تاریخ شهرهای عزیزی مثل سراوان، چابهار و... در سیستان و بلوچستان و ایضا شهرهای سنی‌نشین دیگر ما در استان‌های کردستان و گلستان و غیره نشان می‌دهد که عقلانیت و نجابت و دیانت ائمه جمعه، مولویان و ماموستایان عزیز این شهرها چگونه امنیت و پیشرفت و وحدت را در فراروی مردم و اهل سنت این شهرها قرار داده است.

سخنان وحدت‌بخش و عقلانی مولوی ساداتی همچنین می‌تواند درسی باشد برای امثال آقای مولوی عبدالحمید که به اسم اهل سنت نجیب ایران گاهی سبب تشویش و تنش می‌شوند.

همه باید بدانند که تنش و دوری از وحدت در وهله اول؛ امنیت و پیشرفت و اسلام عزیز را هدف قرار خواهد داد و تأکید نظام مقدس جمهوری اسلامی بر وحدت از همین روست.

***

صحنه‌چینی بانیان "تحریم انتخابات" برای کتمان خیانت

سعید شریعتی، از دستگیرشدگان فتنه 88 و عضو کادر حزب اتحاد ملت در مصاحبه با خبرآنلاین پیرامون انتخابات امسال و طرح تحریمی اصلاح‌طلبان گفته است: برخی –اصلاح‌طلبان- تلقی‌شان این است که باید حسن نیت و بیعت‌شان را به نظام نشان می‌دهند. اما ما فکر می‌کنیم انتخابات جنبه بیعت ندارد و یک دوره از حق‌مان استفاده می‌کنیم و یک دوره استفاده نمی‌کنیم به دلیل اینکه امکان استفاده از آن نیست یا بعضا هم ممکن است بگویند فرقی نمی‌کند چه رای به این بدهیم یا به آن رای بدهیم؛ در این شرایط هم ترجیح می‌دهند از این حق‌شان استفاده نکنند.

او با تاکید بر اینکه برخی در حال طرح این موضوع هستند که عدم مشارکت در انتخابات به معنای تحریم انتخابات است که گزاره غلطی است، افزود: تحریم انتخابات متکی به یک دستگاه انگیزشی است که به دنبال براندازی نظام و یک آلترناتیو برای کل ساختار است اما عدم مشارکت به معنای این است که به عنوان یکی از اجزای این نظام، به نحوه برگزاری انتخابات اعتراض دارم و شرکت نمی‌کنم. این دو موضوع را نباید با هم خلط کرد و باید تفاوت گذاشت.

شریعتی می‌گوید: در رسانه‌های نزدیک به برخی نهادها، خبرها و تحلیل‌ها را به این سمت می‌برند که انتخابات اجباری را هم باب می‌کنند که هر کسی در انتخابات شرکت نکند مخالف اصل نظام و برانداز است. از حجاب اجباری به انتخابات اجباری داریم، می‌رسیم.

عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت افزود: تحلیل عدم مشارکت کار سختی است؛ ممکن است یک نفر بگوید چون براندازم شرکت نمی‌کنم؛ یک نفر بگوید چون به روند انتخابات اعتراض دارم شرکت نمی‌کنم یا یک نفر هم به این مسائل بی‌تفاوت باشد. نمی‌توان گفت همه کسانی که پای صندوق رای نیامدند و از حق رای‌شان استفاده نکردند، همه‌شان یک تحلیل دارند. اما در یک موضوع اشتراک دارند که نسبت به آن انتخابات انتقاد و اعتراض دارند؛‌ حالا یک نفر اعتراضش در حد براندازی است و یک نفر هم می‌گوید چون کاندیدایی ندارم، در انتخابات شرکت نمی‌کنم![3]

*ایراد و مغلطه موجود در اظهارات شریعتی آنجاست که او شأنیت یک رجل سیاسی و یک حزب را با شأنیت یک شهروند اشتباه گرفته است.

بله! حضور در انتخابات هرگز یک اجبار نیست و منطقا هم نمی‌تواند باشد.

اما این قید برای شهروندان است نه برای رجال و احزاب سیاسی!

شأن رجال و احزاب در وهله اول با قانونگرایی و در گام دوما صرفا با انتخابات تعریف می‌شود و رجلی که بگوید در انتخابات شرکت نمی‌کنم مرتکب خیانت شده است.

زیرا رجل سیاسی شهروند معمولی نیست. او از اهمیت انتخابات آگاه است و تأثیرات آنرا می‌داند فلذا نمی‌تواند این دانستگی را انکار کند و به لوازمش عمل نکند.

کما اینکه یک پزشک هم نمی‌تواند به ناگاه شأنیت پزشکی خود را کنار گذاشته و بگوید طرحی برای درمان بیمار ندارم. شأن او حضور در بیمارستان یا مطب است برای اینکه بیماران را درمان کند نه اینکه از مزایای دکتری استفاده کند اما به موقع درمان و هنگامی که بیماران برای رفع مشکل خود به او مراجعه می‌کنند، بگوید، نیستم!

و اما دستگاه انگیزشی تحریم انتخابات که آقای شریعتی ادعا کرده است...

اولا دقت شود که اصلاح‌طلبان با لفاظی‌هایی مثل "مشارکت مشروط" و یا "عدم مشارکت" در واقع قصد دارند از کمند برخورد امنیتی و متهم شدن به خیانت بگریزند وگرنه مشارکت نکردن رجال و احزاب سیاسی در انتخابات به معنی رفتار خیانت‌بار تحریم انتخابات است.

ثانیا ما از آقای شریعتی می‌پرسیم وقتی سخنگوی حزب اعتماد ملی می‌گوید حضور در انتخابات یک کار عبث است و یا یک عضو کادر حزب اتحاد اظهار می‌کند که هیچکس منتظر انتخابات نیست؛ آیا این سخنان به معنای انگیزه‌بخشی برای مشارکت نکردن مردم در انتخابات محسوب نمی‌شود؟!

پس پای عامل انگیزش هم در میان است و امثال آقای شریعتی گویا قصد انکار دارند...

و حرف آخر اینکه مشارکت نکردن در انتخابات برای همه از هر قشری یک کار اشتباه است. اشتباهی که البته همانطور که توضیح دادیم برای رجال و احزاب سیاسی یک اشتباه نابخشودنی یا همان خیانت است که "براندازی" هم قید لاحق آن محسوب می‌شود.

زیرا انتخابات تنها و یگانه ابزار مردم برای حرکت به سمت حل مشکلات و نه گفتن به فرایندهای اجرایی ناکارآمد است.

لذا عقل می‌گوید شهروندی که در انتخابات شرکت نمی‌کند یعنی میلی به حل شدن مشکلات ندارد و باید به مشکلات تن بدهد. و رجلی سیاسی هم که ژست عدم شرکت می‌گیرد یعنی قصد براندازی و برداشتن سلاح علیه مردم و نظام سیاسی را دارد. زیرا عمل سیاسی و سیاسی بودن به معنای تمنای اصلاح است و اصلاح در سیاست هم دو راه بیشتر ندارد. یا صندوق رأی یا اسلحه.

2 راهی که البته بصورت همزمان ممکن نیستند و فقط باید یکی را انتخاب کرد.

با این ادلّه اثبات می‌شود که حضور در انتخاباتی که قانونی برگزار می‌شود؛ هرگز و به هیچ دلیلی لغوشدنی نیست.

در پاسخ به این شبهه که "وقتی نامزد ما در انتخابات نیست پس به چه کسی رأی بدهیم؟" نیز باید به تجربه اصلاح‌طلبان در انتخابات سال 92 اشاره کرد.

چپ‌ها در آن انتخابات به دلیل ردّ صلاحیت مرحوم هاشمی، نامزدی نداشتند و از همین رو به لحاظ منطق دموکراسی، به "نامزد نزدیک" یعنی حسن روحانی رأی دادند و البته چندان هم برایشان بد نشد!

پس کسی که احساس می‌کند نامزد غایی او در انتخابات نیست به لحاظ منطق دموکراسی وظیفه دارد برای بهبود امور به "نامزد نزدیک" رأی دهد.

اینکه اصلاح‌طلبان، امروز حاضر به بیان آن تجربه در محضر مردم نیستند و ژست "عدم مشارکت به دلیل رد صلاحیت" گرفته‌اند به دلیل این است که طرح تحریم انتخابات را در دستور کار قرار داده‌اند و گرنه خودشان هم می‌دانند که می‌توانستند مثل سال 92 معقولانه رفتار کنند. و البته پروژه خارجی تحریم انتخابات هرگز یک تصمیم معقول را طلب نمی‌کند!

***

1_mshrgh.ir/1527856

2_rasanews.ir/0036y6

3_khabaronline.ir/xkrrh

برچسب‌ها