گره زدن مذاکرات سیاست خارجی اوکراین به مسائل داخلی و ادعای حقوق بشری، یک پروژه بود که غربی ها سعی کردند؛ هزینه شکست دیپلماسی را به دولت اوکراین منتقل کرده و از آن برای ایجاد یک نسخه براندازی استفاده ببرند. حالا، آژیرهای هشدار دهنده برای ایران نیز به صدا در آمده اند.

گروه بین الملل مشرق- در بخش اول، دوم، سوم و جهارم اين گزارش به بررسی موقعیت ژئوپلتیک اوکراین، بررسی تأثیر جامعه دوقطبی اوکراین، تأثیر الیگارشی محصول خصوصی سازی مورد نظر آمریکا در دولت «کوچما»؛ بر اعتراضات اخیر این کشور و ارزیابی فرآیند آمریکایی انتقال قدرت از «کوچما» به رهبران انقلاب نارنجی پرداختيم.

در بخش پنجم با بازخوانی سیاست های امنیتی روسیه و آمریکا در حوزه اوراسیا بخصوص در عرصه اوکراین، این رقابت امنیتی را بر ایجاد اعتراضات اخیر اوکراین مؤثر دانسته و اعتراضات خشن اخیر را بخشی از جنگ سایبرنتیک آمریکا علیه سیاست های اوراسیایی پوتین معرفی نمودیم. در بخش هفتم با بازخوانی سیاست های توسعه اقتصادی «پوتین» در عرصه اوراسیا گفته شد که قرارداد تجاری آزاد اروپا که به اوکراین پیشنهاد شده؛ برای جلوگیری از تشکیل قدرت اقتصادی روسیه است. در بخش ششم نیز با تمرکز بر روی فساد مالی رهبران انقلاب نارنجی گفته شد که چطور این فساد باعث شد، حامیان انقلاب نارنجی از آن روی برگدانند. در بخش هشتم این تحقیق ویژه، با مطالعه روند شکست انقلاب نارنجی و حبس رهبر انقلاب نارنجی - تیموشنکو- گفته شد که چطور غرب سعی کرد از یک مهره سیاسی سوخته که بدلیل فساد؛ بخش اعظم محبوبیت اش را از دست داده، برای بحران آفرینی در اوکراین بهره ببرد.

اوکراین بطور مکرر بعد از فروپاشی «اتحاد جماهیر شوروی»، بصورت پاندولی بین بلوک شرق و غرب در حال نوسان بوده است. اوکراین بلحاظ ژئواکنومیک بخاطر واقع شدن در حلقه ابتدایی مهمترین کریدورهای اروپا- آسیایی در نقطه ثقل اوراسیا، دارای اهمیت است.




فارغ از توجه به رقابت های ژئوپلتیک شرقی- غربی آنچه مهمتر است، اینکه بلوک غرب بعد از ناکارآمدی نسخه انقلاب رنگی در اوکراین؛ تلاش های جدیدی برای تدوین و به‌کارگیری یک نسخه جدید را به راه انداخته است. فرض می‌شود که آمریکا پس از تست الگوی جدید، با عنوان "قدرت خیابانی: Power of Street"، قصد استفاده از آن در دیگر کشورهای هدف را داشته باشد. در سری جدید به برآورد گیری از ویژگی های اصلی اعتراضات خشن اخیر در «کیف» پرداخته می شود. آنچه در ادامه می آید سری نهم از مجموعه پژوهشی "حقیقت اوکراین" است:

بررسی مؤلفه هایی که بطور مداوم و مستمر به بسترسازی شرایط ضد امنیتی و تلاطم سیاسی در اوکراین می انجامد، نشان می دهد که این مؤلفه ها؛ بطور عمده از الیگارشی های حاکم بر اوکراین و رقابت های ژئوپلتیک دو قدرت شرقی و غربی ناشی می شود. گفته شد که این شرایط فقط وابسته به شرایط داخلی این کشور نیست و تا حدودی زیادی، تابعی از نیات قدرت های بیرونی است که بصورت پروژه های چندلایه سیاسی، اطلاعاتی و اقتصادی ظاهر می شوند.

اوکراین از ماه نوامبر 2013 م. بار دیگر، شاهد زلزله سیاسی در خیابان های «کیف» بوده است. پس از آنکه مشخص شد، دولت «یاناکویچ» حاضر نیست، شرط «اتحادیه اروپا» مبنی بر تحویل «تیموشنکو» به «آلمان» برای معالجه را بپذیرد؛ مذاکرات اوکراین و اروپا درباره سرانجام عضویت این کشور در «برنامه مشارکت شرقی اتحادیه اروپا» به حالت تعلیق در آمد. در این بین، غربگرایان اوکراینی که بیشتر ساکن مناطق غربی بودند و اکثریت جمعیتی در «کیف» را شامل می شوند، با هدف مجبورسازی دولت به پذیرش شروط اروپا؛ به خیابان ها ریختند و پس از مقاومت های دولتی، بطور کلی خواهان استعفای «یاناکویچ» شدند. چند نکته اساسی اینجا مد نظر است:



اولاً: مخالفین، آزادی «تیموشنکو» را بعنوان محور اعتراضات قرار ندادند، زیرا این مسئله جذابیت فراوانی در افکار عمومی داخلی نداشت.

ثانیاً: در حقیقت، این درک مخالفین که پیوستن اقتصادی به اروپا تنها راه رستگاری معیشتی است؛ روح حاکم بر اعترضات اخیر بود.

ثالثاً: مخالفین به این دلیل خواهان آزادی «تیموشنکو» بودند که «اتحادیه اروپا» ، نهایی شدن عضویت اوکراین در «مشارکت شرقی» را به این شرط گره زد. گفتنی است که اوکراین و اروپا، به این مرحله تحت قالب گام نهایی و مشروط برای عضویت اوکراین در «اتحادیه اروپا» نگاه می کردند.

رابعاً: آمریکا تهدید کرد که در صورت ادامه تحصن مخالفین در «میدان استقلال کیف»، دست به تحریم های اقتصادی علیه دولت خواهد زد و البته «ناتو» نسبت به بدرفتاری احتمالی دولت با مخالفین هشدارهای اکید داد. این تهدیدها باعث شد که دست دولت در جمع آوری اعتراضات بسته باشد و نیروهای امنیتی نسبت به برخورد با کمپین مخالفین محتاط باشند.

خامساً: حجم اعتراضات و تعداد مخالفین، تا حدودی مؤید این امر بود که خواسته استعفای «یاناکویچ» بیش از اندازه بلند پروازانه است و اگر پدیده سوری سازی اعتراضات به معادله وارد نمی شد؛ بعید بود که با این تعداد کم از مخالفین، این خواسته به واقعیت بپیوندد. لذا به نظر می رسید که هدف اصلی از اعتراضات، تغییر رفتار دولت اوکراین درباره پذیرش شروط اروپاست، زیرا تحصن مخالفین در مهمترین خیابان های پایتخت؛ باعث شد که کشور و دولت متحمل هزینه های فراوان اقتصادی شوند. دولت نیز بدلیل عدم مبارزه جدی با مخالفین در سایه هشدارهای مداخله آمیز «ناتو» و آمریکا، نتوانست این شراط بغرنج را کنترل کند و این روند فرسایشی شده اعتراضات، به سقوط دولت مستقر انجامید.



پنج رهیافت فوق، حاکی از پیشبرد یک مدل و الگوی جدید از پروژه های نَرم و نیمه سخت آمریکاست که تحت عنوان "قدرت خیابانی" (Power of Street) معرفی و مدلیزه شده است. این مدل مبتنی بر مبارزات خیابانی با کمی تفاوت نسبت به "انقلاب های مرسوم رنگی" به منصه ظهور رسیده و پیش بینی می شود؛ که طی سال 2014 م. بیشتر به کار گرفته شود.

این تفاوت ها، مشخصاً در پنج مؤلفه: دامنه اعتراضات، جدول زمانی اعتراضات، شیوه مبارزه (مبتنی بر محاصره و تحصن خاموش)، حجم و شیوه مداخلات خارجی و در آخر اهداف اعتراضات؛ نمود یافته است.


***

در این پژوهش، با فرض اینکه ناآرامی های جاری اوکراین (از نوامبر 2013 م.) ضمن اینکه اهمیت راهبردی دارد، یک نسخه آزمایشی و پایلوت است؛ تحولات میدانی ناآرامی های جاری اوکراین بررسی شد. بررسی تحولات میدانی اعتراضات ضد دولتی نوامبر 2013 م. در «میدان استقلال کیف» و تحلیل کنش ها و واکنش های بازیگران فعال در این رویداد، نتایج و نکات مهمی در رابطه با موضوع را به نمایش گذاشت:

(1) اعتراضات در واقع، بطور ممتد متأثّر از یک سه قطبی بوده است: قطب اول شامل آمریکا، اروپا (بخصوص آلمان) و «ناتو» است که تأثیرگذاری خویش را از طریق عیان سازی حمایت از مخالفین اعمال کردند.

قطب دوم شامل دولت اوکراین، هواداران و حامیان «یاناکویچ» و «حزب مناطق» (آبی ها) و همچنین روسیه می شود. دولت بطور عمده سعی کرد، تأثیرگذاری خویش بر اعتراضات را از طریق مقابله با اعتراضات و همزمان جلب رضایت معترضین در پیش بگیرد و روسیه نیز؛ با استفاده از اهرم های تنبیهی و تشویقی اقتصادی، سعی کرد تا حدودی مهمترین خواست معترضین که رسیدن به رفاه اقتصادی بود را تحت الشعاع قرار دهد.



قطب سوم نیز شامل احزاب مخالف «یاناکویچ» و غربگرایان اوکراینی است که بیشتر اوقات، رفتار خود را با بازی دو قطب اولیه سازگار می کردند. این رویه بطور عمومی در طول اعتراضات دیده شد که معرضین، درست در آستانه انجام توافقات دولت با روسیه یا در برهه هایی که بلوک غرب؛ اقدامات تنبیهی یا تشویقی برای دولت در نظر گرفته، فعالیت های خود را افزایش داده اند. همچنین، بلوک غرب در تمام پروسه اعتراضات، انواع اقدامات برای حمایت اعتراضات و تهییج معترضین را در پیش گرفت. از سوی دیگر، روسیه در برابر افزایش فعالیت های مخالفین دولتی، سعی در افزایش سرعت همکاری با دولت اوکراین گرفت.

همچنین کنش ها و واکنش های هر یک از رئوس این سه قطبی، در برابر کنش های فعال دیگر رئوس، بصورت فرآیند تک- پاتک خود را نشان می دهد. برای مثال، درست پس از انعقاد توافقات بزرگ اقتصادی دولت اوکراین با روسیه که نمایش اهرم های تشویقی روسیه برای مردم اوکراین بود، در حالیکه از حدت و شدت و دامنه اعترضات بطور ملموسی کاسته شده بود؛ یک رویداد مشکوک - ضرب و شتم شبانگاهی یک خبرنگار منتقد توسط افراد ناشناس- بار دیگر خشم معترضین و بازگشت پر تعداد آنها به «کیف» را در پی داشت.

این دو مسئله، بطور واضحی نشان می دهد که اعتراضات ضد دولتی اوکراین کاملاً با دخالت های خارجی در هم تنیده است. این در هم تنیدگی حتی در سطح عملیاتی و میدانی هم دیده می شود، طوریکه «اداره امنیت اوکراین» (SBU) بعد از درخواست یکی از نمایندگان «رادا» برای تحقیق در رابطه با دخالت خارجی ها در بی ثباتی های «کیف»؛ به مدارکی دست پیدا کرد که نشان می داد، عوامل خارجی بخصوص از گرجستان و آمریکا در ناآرام سازی جو «میدان استقلال» دخیل بوده اند.

حضور پر رنگ گرجستانی ها از آن جهت اهمیت دارد که گرجستان، پیش از اوکراین توسط «ساکاشویلی» دست خوش یک انقلاب رنگی موفق قرار گرفت و بعدها؛ بعد از مخابره سفر «ساکاشویلی» به اوکراین و دیدار وی با «یوشچنکو»، انقلاب نارنجی 2004 بوقوع پیوست[1]. به همین دلیل رسانه های رسمی اوکراین بیش از پرداختن به نام دیگر اخراجی ها از اوکراین، به پوشش اخبار ممنوع الورود شدن «ساکاشویلی» به خاک این کشور مشغول شدند.

(2) «یاناکویچ»، به این دلیل که عمل به شرط نهایی «اتحادیه اروپا» برای نهایی شدن عضویت اوکراین در «برنامه مشارکت شرقی اروپا» (قرارداد تجارت آزاد با اروپا) را دخالت در امور داخلی کشورش دانست؛ از پذیرش نهایی این توافقنامه شانه خالی کرد. بعد از این موضع دولت اوکراین، اعتراضات ماه نوامبر در اعتراض به تصمیم «یاناکویچ» آغاز گردید.

در ابتدا، معترضین خواسته اصلی اعتراضات را امضای قرارداد تجارت آزاد با اروپا عنوان می کردند. آنها مهمترین دلیل خود برای اصرار بر این خواسته را این عنوان می کردند که تنها راه سعادت و رفاه مردم اوکراین؛ اروپایی شدن و الحاق به «اتحادیه اروپا» است. با این حال کمی بعد، دولت توانست، عدم امضای این توافق را بیشتر توجیه کند و عامل اصلی آن را به عدم اعطای وام مورد نیاز اوکراین از سوی اروپا و همچنین؛ عدم توازن منافع اروپا و اوکراین از توافقنامه مربوط کند. این توجیهات دولت اوکراین تا جایی مورد قبول واقع شد که «مارتین شولتز» (رئیس پارلمان اتحادیه اروپا) گفت: «عدم آمادگی «بروکسل» برای کمک به اوکراین، سبب رویگردانی این کشور از اروپا شد. اروپا به اندازه روسیه آمادگی کمک مالی به «کیف» را ندارد. اوکراین از «مسکو» کمک های مالی کوتاه مدت و ناگهانی دریافت می کند و اروپا به این شکل، نمی تواند کمک کند»[2].


این موضوع همچنین، مورد تأیید دیگر کارشناسان و رسانه های جهان نیز قرار گرفت و این مسئله مطرح شد که سعادت واقعی اقتصادی اوکراینی ها؛ بیش از آنکه به روابط نزدیک با اتحادیه ورشکسته اروپا بسته باشد، به روابط نزدیک با روسیه مربوط است که حجم عظیمی از صادرات و واردت اوکراین را به خود اختصاص داده است. «پوتین» نیز در عمل اثبات کرد که سخاوتمند تر از همسایگان غربی اوکراین است.

به موازات نمایش بیشتر ناکارآمدی اقتصادی توافق تجاری اروپا، رسانه های غربی بخصوص آلمان و رهبران غربگرای اپوزیسیون سعی کردند که اعتراضات را از خواسته اولیه - امضای توافق تجاری با اروپا- به سوی آرمان های دموکراتیک و آزادی خواهانه سیاسی و مبارزه با فساد دولتی؛ سوق دهند[3]. به موازات تأکید معترضین بر خواسته های آزادی خواهانه و لیبرال دموکراتیک، اروپا و آمریکا حمایت های خود از اعتراضات را بیشتر کردند تا جاییکه، دولت اوکراین را به وضع تحریم اقتصادی تهدید کردند.

(3) جرقه اولیه اعتراضات که مربوط به عدم امضای قرارداد تجاری با اروپا توسط «یاناکویچ» بود، در واقع برآمده از اصرار اروپا بر آزادی «یولیا تیموشنکو» بوده است. وضعیت خاص «تیموشنکو» و محبوبیت بینابینی وی در آخرین انتخابات ریاست جمهوری اوکراین (2010 م.)، از نظر دولت اوکراین یک تهدید به حساب می آمد.

«تیموشنکو» در دور اول انتخابات، توانست 25 درصد آراء شرکت کنندگان را بدست آورد که نشان از میزان اقبال به شخص خودش بود. او طی دور دوم انتخابات در حالیکه با دیگر کاندیداهای دموکراسی خواه شکست خورده در دور اول، مئتلف شده بود؛ توانست آراء اقلیت بزرگ اوکراینی ها شامل 46 درصد را بدست آورد. این 46 درصد، در واقع نمایشی از مجموع پتانسیل غربگرایی در اوکراین است که تهدید بزرگی برای ادامه حیات دولت «یاناکویچ» بود.

نباید فراموش کرد که هم «تیموشنکو» و هم «یاناکویچ» در برهه انتخاباتی ریاست جمهوری آن سال، با اتخاذ همزمان شعارهای نزدیکی به اروپا و روسیه، نوعی از اختلاط آراء را رقم زدند. بر این اساس، «یاناکویچ» که در فضای افکار عمومی اوکراین بعنوان یک "سمپات تمام عیار روسیه و اروپا ستیز" معرفی نشده بود. این باعث می شد که «یاناکویچ» بطور خودکار با هر صدایی که موجب شود، وجهه دولتش از یک ماهیت عملگرا و حامی منافع ملی - در سایه سیاست خارجی معقول- به یک "نهاد اجتماعی اروپاستیز" قلب شود؛ مخالفت کند. بنابر این، مشروط کردن گام نهایی الحاق اوکراین به «اتحادیه اروپا» - در قالب امضای برنامه مشارکت شرقی- به آزادی «تیموشنکو»، نشان از یک اشتباه بزرگ یا یک پروژه برنامه ریزی شده توسط غرب است.



چرا که مبرهن بود، این درخواست به تشکیل یک دو قطبی اجتماعی مجدد درباره نزدیکی به اروپا می شود؛ دو قطبی که اقلیت غربگرایان حامی «تیموشنکو» را علیه دولت مستقر بسیج می کرد. اینجا این تئوری مطرح می شود که پیش بینی مخالفت شدید «یاناکویچ» با آزادی «تیموشنکو» کار سختی نبوده است. لذا تحمیل خواسته ای که نگفته مشخص است، مذاکرات اوکراین- اروپا را نابود می کند، به احتمال زیاد یک پروژه برنامه مند بوده است.

در اصل، اروپا و آمریکا که با شکست بزرگ انقلاب نارنجی در انتخابات 2010 میلادی مواجه شدند در تلاش برای، به قدرت رساندن تیم جدیدی از غربگرایان محض در اوکراین بودند. تمام عملیات گره زدن عضویت اوکراین در «اتحادیه اروپا» که خواست قلبی بخش بزرگی از مردم اوکراین است به سرنوشت «تیموشنکو»، در جهت کاهش محبوبیت دولت مستقر و زمینه سازی برای سقوط آن در انتخابات آتی بود.

«دیوید آدسنیک»، کارشناس امور امنیت ملی آمریکا در «انستیتو امریکن اینترپرایز» در تحلیلی، عمق سیاست های آمریکا درباره اعتراضات «کیف» را مطرح کرد و نوشت: «اعتراضات هر چند که حول توافقنامه «اتحادیه اروپا» شکل گرفت اما به معنای مقاومت در برابر فساد «یاناکویچ» و رفتار مستبدانه او بود. بالاترین مطالبه معترضین آن بود که «یاناکویچ» هر چه زودتر استعفاء دهد ... تا کنون، دیپلماسی غربی باعث برانگیخته شدن توده های مردمی در «میدان استقلال کیف» - که اکنون به آن عنوان "میدان اروپا" داده اند- شده است. یکشنبه، در میان جمعیت 200 هزار نفری معترضین، سناتور «جان مک کین» سخنرانی کرد و به معترضین گفت که آنها اوکراین و جهان را به وجد آورده اند.

«مک کین» هشدار داد که اگر «یاناکویچ» بار دیگر از پی سرکوب خشونت آمیز معترضین بر آید، دولت وی را تحریم خواهند کرد. از آنجا که «یاناکویچ» در حال تمام کردن ذخایر ارزی خود است و هزینه قرض کردن هم بالاست، اوکراین نیازمند یک راه خروج سریع است تا مانع پیامد‌های عدم پرداخت بدهی های خارجی شود. با این حال «صندوق بین المللی پول» پیش از این، شرایط لازم برای اعطای وام را اعلان کرده است، اگر «یاناکویچ» کناره گیری کند؛ صندوق به احتمال بسیار با جایگزین او که پایبند به "اصلاحات دموکراتیک" خواهد بود، به نتیجه می رسد ... با رو به زوال رفتن مشروعیت «پوتین» در خانه، وی می کوشد از طریق تبلیغات مسموم، از روسیه چهره یک تمدن منحصر به فرد را نمایش دهد که سرنوشت آن؛ این است که به جایگزینی برای غرب رو به زوال تبدیل شود. "استقلال اوکراین" به منزله ضربه ای سخت به این چشم انداز است. در حالیکه بحث های کنونی روی اوکراین متمرکز شده، لازم است که به خاطر داشته باشیم؛ هدف بزرگ تر آمریکا باید کاستن از مشروعیت «پوتین» باشد. سال گذشته، پس از تقلب در انتخابات پارلمانی، وی با تظاهرات های گسترده ای مواجه شد. در حالیکه روسیه بسیار شکوفاتر از اوکراین است و اپوزیسیون دموکرات آن نفوذ کمتری دارد، آمریکا باید به بلند مدت بیندیشد. ما هنوز نمی دانیم که چه زمان فرصت مناسب برای حمایت از تلاشی دموکراتیک در داخل خود روسیه، فرا می رسد ... بدون شک، روسیه در موضع تدافعی فرورفته و امتیازاتی را پیشنهاد می دهد، چرا که «پوتین» از واکنش های شدید در صورت نشان دادن تهدیدات و چماق، هراس دارد. شاید آشکار شدن سخاوت باعث تحلیل رفتن و ضعف معترضین شود ... (ولی) در صورت عدم اصلاحات، راه خروجی که روسیه ارائه کرد؛ چیزی جز یک اقدام موقتی نخواهد بود، منازعه ادامه خواهد یافت. آمریکا و اروپا باید همچنان از اکثریت اوکراینی ها حمایت کنند»[4].



استنتاج نهایی واضح است، آمریکا و اروپا از ابتدا به بازی آزادی «تیموشنکو» که چون کبریتی اعتراضات ضد دولتی در «کیف» را مشتعل کرد، به دیده یک پروژه بلند مدت برای تحت الشعاع قرار دادن مقبولیت «یاناکویچ» و دولتش و همچنین مشروعیت «پوتین» در روسیه نگاه کرده اند. این بازی بدون توجّه به اینکه در نهایت، «یاناکویچ» مجبور به امضای قرارداد تجاری با اروپا می شود یا خیر، به پیش رفت؛ مقصد نهایی، رفتن «یاناکویچ» در انتخابات آتی یا در حین اعتراضات بود.

«گِرک استیل» در گزارشی برای «مجله فوربس» در توضیح این مسئله می نویسد: «در 2008 م. بحران مالي جهاني به اوكراين هم به سختي ضربه زد و سرخوردگي عموم مردم اوكراين در 2010 میلادی، مشروعيت را به «ياناكويچ» بازگرداند. انقلاب نارنجي كه در 2004 م. با خشونت آمده بود، يك بار ديگر به خيابان ها بازگشت ... اوكراين مانند سال 2004 بي پرواست: زماني كه همه با وجود سرماي منجمد كننده، به خيابان ها آمدند. اما من اكنون متوجه يك تفاوت شده ام. انقلاب نارنجي با يك استراحت، بيانيه اي جسورانه مي دهد كه انتخابات؛ ديگر نمي تواند به سرقت رود. اين بار مردم براي ساختن يك پل به آينده، براي وادار ساختن كشور به اتخاذ استانداردهاي بين المللي به خيابان ها آمده اند. ميدان انقلاب نارنجي تغيير كرده است، اينجا هر كس به شما خواهد گفت؛ آنها اصلاحات مي خواهند. بنابراين درباره چگونگي وقايع اوكراين، چشم ها را گشوده نگه داريد؛ چرا كه اين وقايع مي تواند، يك سكوي پرتاب براي سال هاي آينده باشد»[5].


***

در نهایت، باید گفت که گره زدن مذاکرات سیاست خارجی اوکراین به مسائل داخلی و ادعای حقوق بشری، یک پروژه از پیش تعیین شده بود؛ زیرا اروپایی ها با علم به اینکه مذاکرات بدلیل عدم توانایی «بروکسل» در پرداخت وام مورد نظر «کیف»، سرانجام شکست خواهد خورد؛ سعی کردند که هزینه شکست دیپلماسی را به زمین دولت اوکراین بیاندازند و از آن برای ایجاد یک نسخه براندازی استفاده ببرند. این روند، روند خطرناکی است که ممکن است درباره ایران نیز به نحو دیگری اجراء گردد؛ از هم اکنون آژیرهای هشدار دهنده به صدا در آمده اند، شاید هم از قبل تر به صدا در آمده باشد.


[1] ««ساکاشويلي» پيش از احراز رياست جمهوري، به اوکراين رفت و با «يوشچنکو» ديدار کرد. وی در پاسخ به پرسش خبرنگاری که پرسیده بود، آيا مقصود شما از اين دیدار "صدور انقلاب رز گرجستان" است؛ گفته بود: «بعضي مرا "چه گواراي شوروي سابق" مي دانند، من اين را جدي نمي گيرم»- «روزنامه لوموند فرانسه»- 6 ژانویه 2004 م.

[2] «فرصت برای امضای قرارداد تجارت آزاد اوکراین با اتحادیه اروپا هنوز باقی است»- «خبرگزاری تسنیم» به نقل از «خبرگزاری رویترز»- 8/9/1392

[3] ««شبکه خبری دویچه وله» طی تحلیلی خاطر نشان کرد که مسئله اوکراین دیگر تنها اروپا نیست، بلکه مسئله دموکراسی مطرح است»- بر گرفته از: «شکل گیری گسترده ترین اعتراضات از زمان انقلاب نارنجی اوکراین»- «خبرگزاری تسنیم» به نقل از «شبکه خبری دویچه وله فارسی»- 11/9/1392/ همچنین رجوع شود به: «ویتالی کلیتشکو در گفتگو با دویچه وله: سیستم سیاسی اوکراین فاسد است/ یاناکویچ باید کناره گیری کند»- «خبرگزاری تسنیم» به نقل از «روزنامه هامبورگر ابند بلات»- 16/9/1392/ «ویتالی کلیتشکو: دولت اوکراین باید کناره گیری کند/ اوکراینی ها می خواهند بخشی از اروپا باشند»- گفتگو با «روزنامه تاگس سایتونگ»- «خبرگزاری تسنیم»- 20/9/1392/ «اعتراضات گسترده ضد دولتی در راه است»- «اعتراضات گسترده ضد دولتی در راه است»- «خبرگزاری تسنیم» به نقل از «روزنامه فرانکفورتر آلگماینه»- 1/9/1392

[4] «آمریکا برای کاستن از مشروعیت پوتین باید از معترضین اوکراینی حمایت کند»- «دیوید آدسنیک»- «انستیتو امریکن اینترپرایز»- 29/9/1392/ ترجمه از «خبرگزاری تسنیم»

[5] «چرا اوكراين مهم است؟»- «گِرگ استیل»- «مجله فوربس»- 12/9/1392/ ترجمه از «روزنامه اعتماد»