گروه تاریخ مشرق- دیگر در کوچهپسکوچههای شهر، کمتر نشانهای از خدا و دین دیده میشد. فرهنگ جامعه، فرنگی شده و ظاهر مردم، رنگ و روی غربیان را به خود گرفته بود. در میان مغازههای شهر، میخانههایی را میدیدی که بهراحتی مشروبات حرام را در دسترس مردم قرار میدادند. برخی از مسجدها تخریب و تعدادی از مدرسههای علوم دینی تعطیل شده یا به مدارس علوم جدید تغییر یافته بود. کودکان مسلمان این مرزوبوم نیز تحت تعلیم نظام آموزشی شاهنشاهی، در مسیر از دستدادن اصالت خود بودند و به جای آشنایی با فرهنگ اصیل اسلامی ایرانی، حکومت تلاش میکرد تا آنها از کودکی، سرسپردۀ فرهنگ مغربزمین شوند. چه بسیار زنان متدیّنی که برای حفظ حجاب، کنج خانههای خود را بهترین مأمن مییافتند. مجالس جشن و خیمههای عزاداری ائمۀ معصومین (علیهمالسلام) به تعطیلی کشیده شده و چهبسا حتی تاریخ میلاد و شهادت پیشوایان شیعه (علیهمالسلام) به کلّی از ذهن مردم رفته بود.
آری؛ دیگر سال 1320شمسی رو به پایان بود و گویا این خورشید فرهنگ اسلام و شیعه بود که از افق پایتخت ایران اسلامی، به لحظههای غروب خود نزدیک میشد. پس از شهریور سال 1320، از فشار استبداد و اسلامستیزی پهلوی کاسته شد. حقیقتاً از اسلام جز اسمی باقی نمانده بود و آن نیز میرفت که بهطور کامل از صحنۀ جامعه محو شود. این اولین بار نبود که آثار اسلام محو میشد و نیز اولین بار نبود که با حضور آگاهانه و جدّیت تربیتیافتگان مکتب اسلام، آنچه از دست رفته بود، دوباره بازگردانده میشد.
در همان سالها بود که در چند گوشه از شهر تهران، عالمانی ربانی که به علم و عمل آراسته بودند، مشعلهای هدایت و تربیت الهی را برافروختند و نقشی مهم در احیای دوبارۀ دین ایفا کردند. ازجملۀ ایشان، مرحوم آیتالله حاج شیخ علیاکبر برهان(ره) بود.
وی از اولین عالمان مجاهدی بود که حقیقتا باید او را جهادگر فرهنگی نامید. آیت الله برهان دو سال قبل از پایان سلطنت رضاخان به تهران آمد و مقدمات احیای فرهنگ دینی را در تهران فراهم نمود و با از میان رفتن رضاخان، با تلاش و مجاهدت بسیار توانست برخی از شعائر فراموش شده دین را دوباره احیاء کند.
*هیأت نوباوگان و بزرگسالان برهانیه
از این جمله می توان به برپایی دوباره مجالس جشن و عزای ائمه معصومین (ع)، راه اندازی دسته های عزاداری در سطح تهران و از تهران تا شهر ری و حرم حضرت عبد العظیم (ع)، تشکیل هیئات مذهبی جوانان و بزرگسالان در تهران، ساخت و تجهیز مساجد، و تأسیس برخی از مدارس علمیه ویژه طلاب، و دبستان و دبیرستان برای دانش آموزان، اشاره کرد که این مجال فرصت بیان تمامی آنها نیست.
هیأت نوباوگان دبستان برهانیه و هیأت برهانیه مسجد لرزاده، از اولین هیئات مذهبی تهران بودند که به همت آیت الله حاج شیخ علی اکبر برهان (ره) راه اندازی شد. جلسات هفتگی هیأت بزرگسالان شب های سه شنبه، و جلسات هیأت نوباوگان شب های چهارشنبه برگزار می شد. گاهی در این جلسات آیت الله برهان شخصاً به سخنرانی پرداخته و گاهی نیز برخی از اساتید و طلاب مدرسه علمیه آیت الله برهان منبر می رفتند.
حجت الاسلام حاج شیخ علی برهان فرزند آیت الله برهان می گوید: آن زمان رسم نبود که شب ولادت امامان معصوم(ع) جشن بگیرند؛ اما این کار در مسجد لرزاده پایه گذاری و کمکم همه جا اجرا شد. مثلاً شب شهادت امامجعفرصادق(ع) و حضرت موسیبنجعفر(ع)، مسجد را سیاهپوش و عزاداری و سینهزنی میکردند. واقعاً هم برای همه تازگی داشت و افراد بسیاری در آن شرکت می نمودند. ایشان تشویق میکرد که مساجد دیگر هم همین برنامهها را اجرا کنند. نوجوان بودم، یادم می آید که خیلیها تعجب کرده بودند که در شب سیزده رجب، ولادت حضرت علی(ع)، چراغانی کردند و جشن گرفته بودند. جمعیت هم فراوان بود. شب بعد، یعنی شب چهارده رجب، خبری نبود؛ اما ناگهان می دیدند که مسجد سیاهپوش شده؛ میپرسیدند: «چه خبراست؟» آقا می فرمودند: «شب وفات حضرت زینب(س) است». اصلاً کسی تصور نمیکرد و نمیدانست که نیمۀ رجب، شب وفات حضرت زینب(س) است. این جشنهای مذهبی و عزاداری برای ائمه(ع) از مسجد لرزاده باب شد. روز نیمۀ رجب، جمعیتی را با اتوبوس از تهران جمع میکرد و به حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) میبرد؛ میدان شهر ری پیاده میشدند؛ دستۀ عزاداری حرکت میکرد؛ نوحه میخواندند و میرفتند. نوحه خوان و مداح آنان هم، مداح رسمی مسجد لرزاده و هیئت برهانیه، یعنی مرحوم حاج حسن ناظم بود که از نوجوانی، عاشق مرحوم برهان شده و از تربیتشدگان ایشان بود. مداحی پاک و زحمتکشیده که در مسائل دینی، خصوصاً در مسائل حج، وارد بود. روز عاشورا لباس مشکی می پوشید و شالی سیاه بر سر خود می بست و پابرهنه میشد و هیئتها را همراهی میکرد؛ هم با نوباوگان و هم با جوانان. بزرگترها هم شرکت میکردند. نوباوگان از همه جلوتر حرکت میکردند و بعد هم سایر افراد.
نگارنده این سطور از محضر مرحوم آیت الله مهدوی کنی (ره) که خود از شاگردان آیت الله برهان بود می شنید که می فرمود: یادم میآید یکی از آن شبهایی که داشتیم سینه میزدیم و چراغها خاموش بود، برای خودم دمیای برای شام درست کرده بودم. غذا روی چراغ فتیلهای نفتی بود. وسط سینهزنی یادم افتاد که مبادا غذای ما بسوزد. آهسته بلند شدم و در میان تاریکی به حجره رفتم تا نگاهی به غذا بیاندازم و برگردم. همین که وارد حجره شدم تا نگاهی به قابلمه بیندازم، دیدم کسی در را محکم میزند. در را باز کردم، دیدم آقای برهان است. گفتند: «چرا به حجره آمدی؟» گفتم: «آمدم به غذایم سر بزنم.» گفتند: «نه. زود برگرد.» بالاخره من باعجله برگشتم و در جلسه نشستم.
*دهه شهادت امام حسن مجتبی (ع) و دهه رحلت رسول خدا (ص)
مرحوم آیت الله شیخ عبد المنتظر مقدسیان از شاگردان ایشان می فرماید: ایشان هفتم ماه صفر را در مسجد لرزاده، مجلسی مهم به یاد حضرت امامحسن(ع) برپا میکرد و هیئت مسجد لرزاده را برای بردن به زاویۀ مقدسۀ حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) حرکت میداد. آن هم با آن ترتیب خاص که از میدان حضرت عبدالعظیم، جمعیت پیاده و دسته تشکیل میشد و جناب حاج حسن ناظم شروع به نوحهخواندن [میکرد و] با حالی سرشار از حزن و اندوه حرکت میکردند به طرف حرم مطهّر و در آنجا به سینهزدن و عزاداریکردن مشغول میشدند تا نزدیک ظهر و ظهر در مدرسۀ برهانیه نماز و اطعام [برگزار میشد و] بعدازظهر می آمدند به تهران و باز شب در مسجد، شام غریبان به پا میکردند. اما از مطالبی که مرحوم حاج شیخ علیاکبر برهان دراینباره به گویندگان و وعّاظ آن زمان می فرمود، این بود که بسیار سزاوار و بهجاست که از برای امامحسن(ع) این ده روز را عزاداری کنید و دهۀ آخر صفر را هم به یاد رسول اکرم(ص) عزاداری بشود. چنانکه سیره و روش بزرگان در صفحات عراق چنین بوده است.
*آنچه در این نوشتار خواندید، گوشه ای بود از کتاب «عالم ربانی» شرح حال آیت الله حاج شیخ علی اکبر برهان (ره)، نوشته آقای حمید سبحانی صدر، که به اهتمام مؤسسه ایمان ماندگار و مرکز چاپ و نشر بین الملل انتشار یافته است.
-عقیق