*وطن امروز
قدم زدن محمدجواد ظریف و جان کری در ژنو ارزش دیپلماتیک چندانی نداشته و ظریف خود گفته است هدف آنها صرفا رفع خستگی پس از یک مذاکره چندین ساعته بوده است. در واقع مساله اصلی در اینجا هم دیپلماسی نیست. دیپلماسی به آن خوبی که آقایان انتظار داشتند و وعده داده بودند پیش نمیرود و حل آن هم با نشستن میسر نشده، با قدم زدن و حتی دویدن هم ممکن نخواهد شد.
اصل مساله این است که دولت آشکارا از خط قرمزی که در زمینه فراتر نبردن تعامل با آمریکا از موضوع هستهای برای آن ترسیم شده، عبور کرده است. آنچه اکنون عملا میبینیم این است که وزارت امور خارجه در حال ایجاد زیرساختی از روابط با آمریکاست که چه مذاکرات هستهای به نتیجه برسد و چه نرسد، به هم زدن این زیرساخت برای دولت دشوار خواهد بود. سطحی از گرهخوردگی، تعامل مستمر و شخصی شدن روابط میان مقامهای وزارت امور خارجه و آمریکاییها رخ داده که تبعات آن به هیچوجه به آن سادگی که دولتیها وعده میدهند قابل کنترل نخواهد بود. مساله اصلی این است. به عبارت دیگر، مساله این است که دولت در حال تغییر دادن سنتهای دیپلماتیک نظام در تعامل با آمریکاست و عملا خود را درگیر نوعی از روابط با آمریکاییها کرده که هیچ سنخیتی با تداوم تقابل راهبردی تهران ـ واشنگتن ندارد. این سنت جدید که دیپلماتهای وزارت امور خارجه با رفتارهایی نظیر پیادهروی، صدا کردن یکدیگر با نام کوچک، تلفن و ایمیل روزانه و احتمالا رفتارهای دیگری که ما از آنها مطلع نشدهایم، در حال ایجاد آن هستند، همه در راستای تغییر سنت دیپلماتیک ایران درباره آمریکاست که دولت هیچ مجوزی برای آن ندارد و هیچ استدلال قانعکنندهای هم که بتواند چنین رفتاری را توجیه کند در دست نیست.
فرض کنید فردا مذاکرات هستهای به نتیجه نرسد، امری که با توجه به وضعیت فعلی مذاکرات کاملا محتمل است. آیا ظریف و کری یا معاونان آنها قادر خواهند بود به سادگی همه چیز را میان خود تمام کنند و دیپلماسی به وضعیت پیش از تعامل مستقیم دوجانبه بازگردد؟ مسلما اگر مذاکرات صرفا به موضوع هستهای محدود مانده و معیارهای تماس میان دوطرف حداقلی تعریف شده بود چنین چیزی ممکن بود اما حالا سطح گرهخوردگی فراتر از آن است که دولت بتواند خود را به سادگی از اعتیاد نشست و برخاست با آمریکا برهاند.
آنچه کار را سختتر میکند این است که میدانیم سطح عمیقتری از روابط هم در جایی شکل گرفته که اصطلاحا دیپلماسی مسیر 2 خوانده میشود. مسیر2 جایی است که مذاکرات غیررسمی و کاملا محرمانه در آن برگزار میشود. دولت از همان ابتدا که مجوز تعامل با آمریکا در موضوع هستهای را دریافت کرد، حجم وسیعی از مذاکرات مسیر 2 را تعریف کرده که هنوز هم به اشکال مختلف ادامه دارد. سطح در همتنیدگی روابط دوطرف در مذاکرات مسیر 2 از آنچه در مسیر یک میبینیم بسیار عمیقتر است. اگرچه دولت تاکنون محتوای این تعاملات و حتی اصل آنها را با وسواس تمام پنهان نگه داشته ولی بالاخره روشن است که وقتی 2 طرف در مذاکرات رسمی چنین رفتار میکنند، در مذاکرات غیررسمی و محرمانه روابط بسیار اساسیتر و عمیقتری میان آنها شکل گرفته است. همه اینها در حالی است که اولا تعامل با آمریکا هیچ پیشرفت محسوسی در مذاکرات هستهای ایجاد نکرده و ثانیا مقامهای آمریکایی در حالی که این نشست و برخاستها ادامه داشته نه فقط از اهانتهای خود علیه ملت ایران نکاستهاند بلکه میبینیم روز به روز بر حجم و شدت آن افزوده شده است. در واقع، میتوان گفت مانور «نزدیکی به آمریکا» تنها عایدی دولت از این سبک دیپلماسی بوده و وقتی به متن مذاکرات نگاه میکنیم، هیچکدام از این رفتارها موجب نشده آمریکاییها حتی اندکی بر امتیازهای واقعی که حاضرند به ایران بدهند، بیفزایند. به لحاظ تاریخی هم، یکی از مهمترین انتقادها به دیپلماسی به اصطلاح اعتمادساز آقایان این بوده است که امتیازهای واقعی میدهند ولی در مقابل تنها لبخند و تعارف دریافت میکنند. این نوع رفتار، طرف مقابل را کاملا دچار این سوءتفاهم کرده است که همین رفتارهای خنک شکلی برای طرف ایرانی کافی است و نوبت به بده بستان که میرسد این ایران است که باید از خط قرمزهای خود دست بردارد.
این نکته مهمی است. زمانی هست که یک دیپلمات با طرف مقابلش به خنده و گپ و گعده مینشیند ولی پس پرده فراموش نمیکند آن که روبهرویش نشسته دشمن است و باید از همه ابزارهای موجود برای تقابل با او بهره ببرد.
این جنس نشست و برخاست خیلی مهم نیست و نباید بر آن سخت گرفت اما اگر در میانه بگو و بخند، دیپلماتی فراموش کرد که اصل قصه چیست و پوسته را با هسته اشتباه گرفت و فرم دیپلماسی را به جای محتوای آن نشاند و دلش متمایل به مهربانی و همدلی با دشمن شد و سرآخر، هم ادبیاتش دگرگون شد و هم منطق طرف مقابل را پذیرفت؛ آنجاست که فاجعه رخ میدهد. منتقدان نگران این دومی بودهاند که چنین با حرارت به پیادهروی ژنو واکنش نشان دادند.
دولت احتمالا انتقادها از پیادهروی را به مثابه نوعی بهانهجویی تحلیل کرده است. اگر به یاد بیاوریم که دولت با منتقدان چقدر نامهربان و درباره آنها چقدر توطئهاندیش بوده این عجیب هم نیست ولی این نگاه واقعیت ندارد. منتقدان برای دولت خیرخواهی کردهاند و سخنشان همه این است که اولا اغفال نشدهاند و میدانند میان دولت و آمریکا چه اتفاقی در حال رخ دادن است و ثانیا از دولت میخواهند دشمنی دشمن را چنان پاسخ ندهد که مستلزم اهانت به ملت باشد.
در چارچوب دیپلماسی رسمی هر حرکت و سخنی میتواند عواقب جبرانناپذیری داشته باشد. برای مثال سخنگوی دستگاه دیپلماسی هر حرفی بزند به عنوان موضع این دستگاه برای هر کشوری قابل استناد است یا وقتی سفیری در یک کشور متوقففیه قصد دارد به خارج از پایتخت و سفارت و به شهرستانها سفر کند، باید با رعایت مراتب دیپلماتیک، وزارت خارجه را مطلع کند اما اگر برود و بعد وزارت خارجه مطلع شود میتواند به سفیر آن کشور تذکر دهد.
اما «دیپلماسی عمومی» را اقناع عمومی ملتها نسبت به سیاستها و منافع ملی کشور از طریق افکار عمومی میدانند. رفتاری که لزوما از روابط دیپلماتیک بین کشورها حاصل نمیشود و بهعنوان مثال پیام مهم مقام معظم رهبری به جوانان اروپا و آمریکایشمالی را میتوان نمود بارزی از دیپلماتیک عمومی دانست. دیپلماسی رسمی در حقیقت فرزند دیپلماسی عمومی است چون گروههای مختلف اجتماعی با حضور و مشارکت در انتخابات مختلف، احزاب و جریانهای فکری را انتخاب میکنند و احزاب پیروز نیز وزیر خارجه و دیپلماتها را تعیین میکنند. بدیهی است دستگاه دیپلماسی کشورها نیز چارهای جز توجه به افکارعمومی کشور خود ندارند.
محمدجواد ظریف، تختروانچی و همکاران آنها همواره خود را برجستهترین افراد دیپلماسی کشور معرفی میکردند و روحانی با تکیه بر آنها وارد کارزار مذاکرات هستهای شد. ظریف همواره اینگونه نشان داده است که تلاش میکند دستگاه دیپلماسی تحت سکانداریاش علاوه بر دیپلماسی رسمی از دیپلماسی عمومی برای پیشبرد اهدافش استفاده کند اما این دیپلماسی عمومی ظریف دچار چند خطای بزرگ شده است که مهمترین آن فراموشی 3 اصل «عزت، حکمت و مصلحت در دیپلماسی» است. دومین خطا نیز «فراموشی 99درصد کشورهای جهان و تمرکز روی چند کشور خاص» است.
عملکرد یکسال و اندی ظریف در دستگاه دیپلماسی نیاز به مداقه دارد اما اجمالا به بخشی از رفتارها و نتایج دیپلماسی ظریف اشاره میکنیم.
روحانی در برنامههای انتخاباتیاش تاکید کرد «نمیشود دیگر منزوی بود»، «ایران باید با جهان در تعامل باشد»، «باید به سراغ کدخدا برویم» و... وی حل مسائل بینالمللی کشور از جمله مساله هستهای را در توافق با کدخدا میدید و با روی کار آمدن دولت و جدی شدن دور جدید مذاکرات وزن کدخدای مدنظر روحانی در مذاکره بالا رفت. مذاکره مستقیم ظریف با کری (وزیر خارجه آمریکا) بعد از 35 سال قطع رابطه و تماس تلفنی اوباما با روحانی، فصل جدیدی در روابط بینالملل ایران بود. چهرههای جدی دیپلماتهای ایران در مذاکرات هستهای تبدیل به لبخندها و نرمشهایی شد که در مقابل آمریکاییها بروز پیدا میکرد؛ آنها این مهربانی دیپلماتیک(!) را در راستای دیپلماسی عمومی و تنشزدایی میدیدند. باقی 5 کشور حاضر در مذاکرات تقریبا از گردونه خارج شده بودند و خطاب مستقیم ظریف همواره آمریکاییها بودند و در نهایت توافق ژنو صورت گرفت تا روحانی بگوید سیاستهای وی در روابط بینالملل جواب داده، حق غنیسازی به رسمیت شناخته شده و سد تحریمها ترک برداشته است اما در همان زمان آمریکاییها خوشحال بودند و اعلام کردند حق غنیسازی به رسمیت شناخته نشده و برنامه هستهای ایران متوقف شده است و هیچیک از تحریمهای اساسی برداشته نمیشود و البته تحریمهای جدیدی نیز صادر شد. تیم ظریف بهجای اعتراض به این وضعیت، آن را منافی توافق ندانست و تنها لطمهای به روح(!) توافق خواند. تیم روحانی، حمید ابوطالبی را برای نمایندگی ایران در سازمان ملل معرفی کرد اما آمریکاییها به او ویزا ندادند؛ یک سال است حمید ابوطالبی پشت دروازههای نیویورک معطل یک ویزاست و کرسی نمایندگی ما در سازمان ملل از مسؤولش خالی است! این مرحله دیگری از توهینها بود که عزت را در دیپلماسی مورد خدشه قرار میدهد. ظریف غافل از اینکه لبخندها و انعطافهای بیحدش در برابر آمریکاییها میتواند چه پیامدهای منفیای برای خط مقاومت و همه کشورهای مبارز با آمریکا که ایران را به عنوان الگوی خود انتخاب کردهاند، در پی داشته باشد این مسیر را ادامه داد.
یکسال مذاکره هیچیک از تحریمها را برنداشت و آمریکاییها در مسقط با پیشنهادهای عجیبشان ظریف و همراهانش را شوکه کردند؛ پیشنهاداتی که اصلیترین دلیل برای به نتیجه نرسیدن مذاکرات بود. این فراموشی عزت، حکمت و مصلحت باعث شد آمریکاییها همزمان که با ایران مذاکره میکردند، عربستان را برای کاهش قیمت نفت و فشار بر ایران متقاعد کنند که نتیجه آن نصف شدن قیمت نفت و به تبع آن درآمدهای نفتی ایران شد.
کسانی که اندک تخصصی در علم روابط بینالملل دارند میدانند که هر رفتاری در عرف دیپلماتیک با پروتکلهای خاصی همراه است که احترام یا بیاحترامی به طرف مقابل را نشان میدهد. نتیجه رفتارهای یک سال و نیم گذشته ظریف و همکارانش علاوه بر پلمب تاسیسات هستهای، افزایش تحریمها و کاهش قیمت نفت نیز بوده است.
ظریف در ایامی که فرانسویها به پیامبر اسلام توهین کردند –که میتوان جایگاه ایشان را بالاترین مساله در دیپلماسی کشور دانست- به پاریس سفر و از بهبود روابط ابراز خرسندی میکند.
ظریف در راستای همین دیپلماسی عمومی وارفته خود به قدمزنی با کری میپردازد تا پیامهای مثبتی از تعاملات جمهوری اسلامی به دنیا مخابره کند و نتیجه این رفتار ظریف تنها تضعیف روحیه مقاومت در منطقه و دادن این پالس است که ایران در حال حل شدن در نظم مورد نظر آمریکاییهاست.
در چارچوب دیپلماسی انقلابی، آیه شریفه «اشداء علیالکفار رحماء بینهم» را داریم که مسؤولان دیپلماسی باید مبتنی بر آن توهین به پیامبر را تقبیح میکردند اما وادادگی آنها باعث شد چهره ایران اسلامی، امالقرای جهان اسلام مورد خدشه قرار گیرد. حال آنکه حضرت امام پس از توهین به قرآن و پیامبر بدون هیچگونه تعللی حکم مهدورالدم بودن سلمان رشدی مرتد را صادر کردند.
رفتارهای چند وقت اخیر ظریف در حقیقت در قالب دیپلماسی عمومی نبوده، چرا که نه تنها هدفهای بیان شده از اقناع افکار عمومی را به همراه نداشته بلکه موجبات مخدوش شدن چهره دیپلماسی انقلابی را نیز به همراه داشته است. برخی پیادهروی را یک ابزار میدانند و میگویند ما باید فقط به هدف خود فکر کنیم، حال آنکه پیادهروی، دستگاه سیاست خارجی را شرمنده خود کرده است! هدف از این ابزار برداشتن تحریمها و به منزل رسیدن پرونده هستهای بود در حالی که چند روز بعد از پیادهروی 2 وزیر خارجه، اوباما سخنرانی سالانه اتحاد ملی را در کنگره ایراد کرد که «جان کری» هم روبهرویش نشسته بود. اوباما در آنجا گفت: «اگر ایران به خواستههای بینالمللی و ما تن ندهد، تمام گزینهها روی میز است». اگر توجیه قدمزنیها با جان کری و سفر عجیب به فرانسه، کسب نفع برای ملت است، این نوع سیاست خارجی علم روابط بینالملل را هم شرمنده کرده چون هیچ نفعی برای کشور نداشت بنابراین اینکه برخی میگویند این کار برای کسب منافع بوده، باید به این سوال پاسخ دهند که آیا این منافع حاصل شد یا حاصل خواهد شد؟ اینجاست که امام راحل فرمودند: «اگر ما یک قدم عقب بگذاریم آنها صد قدم جلو میگذارند».
بعد از اتهامهای فراوانی که مسؤولان دولت یازدهم به سایرین نسبت دادند، رئیس سابق بانک مرکزی در نامهای به اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیسجمهور از ابهامات در واریز درآمدهای نفتی دولت فعلی خبر داد. محمود بهمنی در نامهای به معاون اول رئیسجمهور نوشته است: اعضای هیات دولت قبل هیچگونه ارتباطی با آقای بابک زنجانی نداشتهاند و جنابعالی با یک بررسی اجمالی متوجه خواهید شد مسؤولان دیگری در کشور از او تجلیل به عمل آوردهاند. محمود بهمنی، رئیس کل بانک مرکزی در دولت دهم در نامهای به اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیسجمهور به ارائه توضیحاتی درباره پرونده بابک زنجانی پرداخته است که متن این نامه به شرح زیر است:
نظر به اینکه جنابعالی اخیرا در چهل و سومین جلسه هیات نمایندگان اتاق بازرگانی ایران، با استناد به شنیدهها، رئیس کل سابق بانک مرکزی را به تشکیل جلسات خصوصی مکرر با آقای بابک زنجانی سرمایهدار بازداشت شده متهم کردهاید، از باب خیرخواهی و نصیحت مشفقانه، لازم دانستم نکاتی را به اطلاع جنابعالی برسانم.
1- این برای اولینبار نیست که کسانی بخصوص در دولت یازدهم با استناد به شنیدهها و مسموعات و بیهراس از فرجام آن، اتهاماتی ناروا به دیگران نسبت میدهند. شایسته و بایسته است مسؤولان کشور بالاخص کسانی که در مصادر بالاتر امور قرار دارند، مستدل و مستند سخن بگویند و با طرح مطالب بیپایه و اساس، اعتماد عمومی به نظام اسلامی و خادمان مردم را متزلزل و مخدوش نسازند.
2-اظهارات جنابعالی در باره جلسات خصوصی مکرر رئیس کل سابق بانک مرکزی با آقای بابک زنجانی، کاملا خلاف واقع است. یک بررسی مقدماتی کافی بود تا بر شما مبرهن شود که شنیدههایتان تا چه اندازه بیاساس بوده است.
3- شما واقف هستید که کار بانک مرکزی بسیار دقیق است و حسابهای آن تا کسر ریال به طور دقیق ثبت و ضبط میشود و به طور مرتب توسط هیات نظارت، مورد مداقه و بررسی قرار میگیرد و همچنین هرگونه رفت و آمد به دفتر رئیس کل بانک مرکزی از سوی رئیس این دفتر، ثبت و ضبط و فیلمبرداری میشود بنابراین به جای استناد به شنیدهها، با یک تحقیق ساده میتوانستید به غیرواقعی بودن شنیدههایتان پی ببرید.
4- فرافکنی و متهم کردن دیگران، به هنگام مواجهشدن با مشکلات در اداره امور کشور، توجیه قانعکننده و قابل پذیرشی نیست بویژه آنکه تیم اقتصادی دولت فعلی را بسیار کارآمد، باتجربه و کمنظیر توصیف کردهاید.
5- مزید اطلاع جنابعالی تصریح میکنم بانک مرکزی صرفا وجوه حاصل از فروش نفت را دریافت و پس از انجام تکالیف قانونی، بقیه را به حساب خزانه واریز میکند و اصولا در فروش نفت هیچ دخالتی ندارد و تشکیل جلسه با فرد یا افراد خاص در این زمینه، معنا و مفهومی ندارد.
6- جنابعالی دولت یازدهم را مسؤول بازداشت آقای بابک زنجانی معرفی کردهاید و چنین به نظر میرسد که دسترسی دولت کنونی به آقای زنجانی امر سختی نباشد. پس میتوانستید از ایشان بپرسید که با چه کسانی ارتباط داشته و چه کسانی از ایشان در جهت اهداف و مطامع خود، سوءاستفاده کردهاند.
7 - تصریح این نکته را ضروری میدانم که اعضای هیات دولت قبل هیچگونه ارتباطی با آقای بابک زنجانی نداشتهاند و جنابعالی با یک بررسی اجمالی متوجه خواهید شد مسؤولان دیگری در کشور از او تجلیل به عمل آوردهاند.
8- شایسته بود جنابعالی در سخنان خود، به این نکته اشاره میفرمودید که چه میزان از درآمدهای حاصل از نفت فروخته شده در دولت یازدهم به حسابهای بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران واریز نشده است تا افکار عمومی دریابند معاون اول محترم دولت فعلی تا چه میزان دغدغهمند حفظ ثروت ملی کشور است!
9- اینجانب با حسنظن نسبت به جنابعالی، تصویر انسانی منصف و خداترس را از شما در ذهن خویش داشتم و متاسفم که این اظهارات غیرمنصفانه، باورهای ذهنی مرا نسبت به جنابعالی تغییر داده است. لطفا متوجه باشید که اینگونه فرافکنیها، مستلزم پاسخگویی به محاکم قضایی و دیوان عدل الهی است.
جهانگیری چه گفته بود؟
جهانگیری در جلسه با نمایندگان اتاق بازرگانی گفته بود: نمیدانم یک جوانی از کجا وارد سیستم ایران شد و هماکنون 2 میلیارد و 700 میلیون دلار پول مملکت در اختیار ایشان قرار گرفته است. اگر این پول به کشور بازگردانده نشود این موضوع برای کشور مایه روسیاهی خواهد شد. مردم منتظرند ما اعلام کنیم این پول به کشور چه وقت بازمیگردد. ما از روزهای اول که سر کار آمدیم متوجه این موضوع شدیم و قوه قضائیه این فرد را دستگیر کرد. البته هماکنون چیزی دستگیرمان نشده است. از همان اول هم تقاضای ما از دوستانمان در قوه قضائیه این بود که به جای اینکه به حواشی بپردازیم این پول بازگردد. معاون اول رئیسجمهور در ادامه اعلام کرد: سوال ما این است که با این پول چقدر میشود به سفر و عیش و نوش پرداخت. این پول حتما در جایی است و باید مشخص شود کجاست. همچنین موضوع دوم این است که این فرد چگونه به این سیستم ورود پیدا کرده است. اگر چنین موضوعی مشخص نشود ممکن است فرد دیگری نیز وارد شود.
چه میزان از درآمد نفتی ۶۸ میلیارد دلاری دولت یازدهم به حساب بانک مرکزی واریز نشد؟
در حالی رئیس کل سابق بانک مرکزی در نامهای به جهانگیری این سوال را مطرح کرد که چه میزان از درآمدهای صادرات نفت در دولت یازدهم به حساب بانک مرکزی واریز نشده است که این دولت در یک سال ۶۸ میلیارد دلار درآمد صادرات نفت داشته است. ماجرای فروش بیش از 2 میلیارد و 700 میلیون دلار نفت توسط بابک زنجانی در دولت قبل که پول آن به کشور و حساب دولت و بانک مرکزی بازنگشته است، در جریان پروندهای در قوه قضائیه در دست بررسی است ولی اظهارات هفته گذشته اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیسجمهور در چهل و سومین جلسه هیات نمایندگان اتاق بازرگانی ایران که محمود بهمنی، رئیس کل سابق بانک مرکزی را به برگزاری جلسات مکرر خصوصی با بابک زنجانی متهم کرده بود و نامه امروز بهمنی به جهانگیری ابعاد تازهای از ماجرای فروش نفت را روشن کرد.
بهمنی در این نامه با تاکید بر اینکه بانک مرکزی صرفا وجوه حاصل از فروش نفت را دریافت و پس از انجام تکالیف قانونی، بقیه را به حساب خزانه واریز میکند و اصولا در فروش نفت هیچ دخالتی ندارد و تشکیل جلسه با فرد یا افراد خاص در این زمینه، معنا و مفهومی ندارد، این سوال را از جهانگیری مطرح کرد که بفرمایید «چه میزان از درآمدهای حاصل از نفت فروخته شده در دولت یازدهم به حسابهای بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران واریز نشده است تا افکار عمومی دریابند معاون اول محترم دولت فعلی تا چه میزان دغدغهمند حفظ ثروت ملی کشور است؟» سوال رئیس کل سابق بانک مرکزی از معاون اول رئیسجمهور این شبهه را ایجاد کرده است که بخشی از درآمدهای نفتی کشور در این دولت هم فارغ از اینکه چگونه فروخته شده، به حساب بانک مرکزی واریز نشده است. گزارشهای رسمی بانک مرکزی حاکی است، طی 6 ماه دوم سال گذشته که دولت یازدهم رسماً مسند امور را برعهده داشت، بیش از 34 میلیارد و 428 میلیون دلار و در 6 ماه اول امسال نیز 33 میلیارد و 631 میلیون دلار و در مجموع طی یک سال بیش از 68 میلیارد دلار درآمد صادرات نفت کشور بوده که از محل صادرات نفت خام، فرآوردههای نفتی، گاز طبیعی، مایعات و میعانات گازی حاصل شده است. حال مسؤولان دولت یازدهم باید پاسخ بدهند چه میزان از درآمد 68 میلیارد دلاری صادرات نفت کشور در دوران فعالیت یکساله این دولت به حساب بانک مرکزی واریز شده و احیاناً چه میزان واریز نشده و دلیل واریز نشدن این دلارهای نفتی چه بوده است؟
جوابیه پر ابهام
با وجود اینکه بهمنی در نامه خود به معاون اول رئیسجمهور سوالات مهمی از جهانگیری پرسیده بود و انتظار میرفت پاسخهای قانعکنندهای از سوی دولتیها در اینباره منتشر شود اما نهاد ریاستجمهوری در جوابیهای خنثی به هیچکدام از این سوالات پاسخ نگفت. روابطعمومی نهاد ریاستجمهوری چند ساعت بعد از انتشار نامه بهمنی، جوابیهای مبهم را منتشر کرد که در آن توضیحات مبسوطی درباره یک پرونده اقتصادی داده و به هیچ کدام از سوالهای بهمنی پاسخی نداده است. این جوابیه به جای رفع ابهامات مطرح شده موجب شد ابهامات در زمینههایی که بهمنی در مورد آنها سوال کرده بود بیشتر شود؛ مثل مساله بخشی از درآمدهای نفتی در دولت یازدهم که هنوز به حساب بانک مرکزی واریز نشده است.
وزیر دادگستری: حضور دوتابعیتیها در پستهای کلیدی غیرقانونی است
موضوع مدیران دوتابعیتی همچنان یکی از دغدغههای نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی است. پس از ماجرای فرار محمود خاوری به کانادا، موضوع مدیران دوتابعیتی بهعنوان یکی از دغدغههای امنیتی بیشتر مورد توجه قرار گرفت. به گزارش «وطن امروز»، بهرغم تذکرها و هشدارهای لازم درباره عدم بهکارگیری مدیرانی با تابعیت دوگانه در پستهای کلیدی اما این دغدغه مهم از سوی مدیران ارشد بهصورت کامل رعایت نمیشود.اکنون و در دولت یازدهم نیز حضور برخی مدیران دوتابعیتی در سمتهای مدیریتی ارشد باعث ایجاد دغدغههایی شده است. روز گذشته در همین راستا تعدادی از نمایندگان به دلیل آنکه یکی از مسؤولان ارشد دفتر رئیسجمهور دارای تابعیت دوگانه است به حسن روحانی اعتراض کردند. این نمایندگان در این تذکر خواستار جلوگیری از ادامه فعالیت این مدیر دارای تابعیت دوگانه شدند.
به گزارش تسنیم، جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در تذکری به حجتالاسلام حسن روحانی، رئیسجمهور کشورمان خواستار جلوگیری از ادامه فعالیت مسؤولان دوتابعیتی شاغل در دولت یازدهم شدند. 13 تن از وکلای ملت در نامهای به هیأترئیسه مجلس برابر ماده 192 آییننامه داخلی مجلس تذکری را به رئیسجمهور دادند که در متن این تذکر آمده است:
جناب آقای رئیسجمهور
همانطور که مستحضرید طبق قانون بهکارگیری افراد دوتابعیتی در مناصب دولتی جایز نمیباشد، لیکن متاسفانه شاهد هستیم یکی از مسؤولان ارشد دفتر جنابعالی دارای تابعیت مضاعف از کشور آمریکا میباشد. در اختیار داشتن مشاغل و مناصب حساس دولتی، سیاسی و اقتصادی توسط افرادی با تابعیت دوگانه میتواند مخاطرهآمیز بوده و کشور را با چالش مواجه کند و شما قطعا واقف هستید افرادی که مناصب حکومتی دارند نباید زیر پرچم کشورهای بیگانه قسم وفاداری یاد کنند. دولت یازدهم نیز بهتر است برای دچار نشدن به حاشیههای افراد دوتابعیتی نسبت خود را با مسؤولان و مدیران دارای تابعیت مضاعف روشن کرده و برای حل تبعات منفی حاصل از فعالیت آنها یا برکناریشان چارهای بیندیشد. سیدمحمود نبویان نماینده مردم تهران، حبیب آقاجری نماینده بندر ماهشهر، حسینعلی حاجیدلیگانی نماینده شاهینشهر، نصرالله پژمانفر نماینده مشهد، ابراهیم آقامحمدی نماینده خرمآباد، جواد کریمیقدوسی نماینده مشهد، روحالله عباسپور نماینده بوئینزهرا، سیدمرتضی حسینی نماینده قزوین، فاطمه آلیا نماینده تهران، زهره طبیبزاده نماینده تهران، سیدعلی طاهری نماینده گرگان، روحالله حسینیان و محمد سلیمانی نمایندگان مردم تهران از امضاکنندگان این تذکر به رئیسجمهور هستند.
پورمحمدی: غیرقانونی است!
همزمان با تذکر نمایندگان مجلس به رئیسجمهور درباره دوتابعیتی بودن یکی از مدیران ارشد دفتر وی، مصطفی پورمحمدی وزیر دادگستری نیز تصریح کرد حضور مدیران دوتابعیتی در پستهای کلیدی غیرقانونی است. پورمحمدی در حاشیه نشست ملی شیوهها و روشهای استرداد دارایی در چارچوب کنوانسیون مبارزه با فساد سازمان ملل متحد با حضور در جمع خبرنگاران در پاسخ به این سوال که آیا امکان استرداد اموالی که خاوری از کشور خارج کرده است، وجود دارد یا نه، گفت: امیدواریم افرادی که به وی پناه دادهاند، کمک کنند تا هم خود او و هم اموالی را که از کشور خارج کرده بازگردانیم. به گزارش فارس، وی در پاسخ به این سوال که ما چقدر اموال داریم که باید به کشور بازگردانیم، گفت: برخی اموال، اموال دولتی و بیتالمال است و برخی دیگر اموالی است که از مال شخصی بردهاند که بستگی به شاکی پرونده دارد. اعداد متعددی گفته میشود و ما نمیتوانیم رقم دقیقی را اعلام کنیم. وی قرار دادن دوتابعیتیها را در پستهای کلیدی غیرقانونی خواند و گفت: کسی ابراز نمیکند که من تابعیت جای دیگری را دارم البته بحث کارت اقامت همهاش مربوط به تابعیت نیست و در کشورهای مختلف کارتهای اقامت آثار حقوقی مختلف دارد و همه را یکسان نمیتوان اجرا کرد.
رهامی: حرف روحانی غلط است پیروزی او مدیون ماست!
مسئول کمیته هماهنگی اصلاحطلبان گفت روحانی پیروزی خود را مدیون اصلاحطلبان است و نباید بگوید وامدار هیچ حزبی نیست.
به گزارش ایرنا، محسن رهامی در «برنامه انتخابات شورای هماهنگی اصلاحطلبان» در بندرعباس، اظهارات رئیسجمهور مبنی بر این که وامدار هیچ حزبی نیست را «غلط» دانست و گفت: روحانی برای پیروزی انتخاباتی خود بدهکار احزاب است.
وی افزود: پنج روز پیش از انتخابات ریاست جمهوری، روحانی با 10/8 درصد در رتبه چهارم نظرسنجیها قرار داشت که با تدبیر و اجماع احزاب اصلاحطلب به بیش از 50 درصد افزایش یافت و برنده انتخابات شد. این ادعا در حالی است که عارف نامزد اصلاحطلبان در همان نظرسنجی 7-8 درصد بیشتر رای نداشت.
رهامی تصریح کرد: هرچند حق اصلاحطلبان و افرادی مانند عارف در این دولت ادا نشد، استراتژی اصلاحطلبان حمایت از دولت است اما این طیف با هیچکس عقد اخوت نبسته و رویکرد انتقادی خود را خواهد داشت.
وی همچنین حضور مدیران و افراد دارای سمتهای دولتی در نشست اصلاحطلبان بندرعباس را ارزشمند توصیف و اضافه کرد: در برخی استانها مسئولان با این توجیه که نباید برچسب حزبی بخورند، از حضور در نشستها خودداری میکنند در حالی که آنان موقعیت و مسئولیت خود را مدیون رای و اعتماد مردم به احزاب هستند.
نشست شورای هماهنگی اصلاحطلبان شهرستان بندرعباس با حضور چهرههای سیاسی اصلاحطلب و مشاور عالی استاندار هرمزگان و تعدادی دیگر از مسئولان استان در فرهنگسرای طوبی بندرعباس برگزار شد.
محمد هاشمی: آمریکا قابل اعتماد نیست باید امید به خارج را قطع کنیم
یک عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت آمریکا قابل اعتماد نیست همانگونه که نزدیکترین متحدانش را قربانی کرد.
محمد هاشمی در مصاحبه با روزنامه آرمان اظهار داشت: آمریکا قابل اعتماد نیست. در همین منطقه خود ما و خاورمیانه صدام بیشترین خدمت را به آمریکا کرد، با ایران جنگید و 8 سال جنگ کرد و هر آنچه در توان داشت، استفاده کرد به نحوی که کاری نمانده بود صدام برای آمریکا انجام ندهد اما وقتی که مصرفش تمام شد، مشاهده کردید با چه وضع رقتباری صدام را کنار گذاشتند. با اینکه وقتی آمریکاییها به لیبی گفتند آنچه درباره پرونده هستهای دارید تحویل دهید، قذافی همه را بار کشتی کرد و به آمریکا فرستاد و در قضایای دیگر کاملا به آمریکاییها سرویس میداد اما مشاهده کردید وقتی تاریخ مصرفش تمام شد، به چه روزی افتاد؛ کشورهای دیگری هم مشابه لیبی و عراق بودند. بنابراین به آمریکاییها نمیتوان اعتماد کرد.
عضو مستعفی حزب کارگزاران میافزاید: ایران هیچگاه به آمریکا اتکا نخواهد کرد چون آمریکا قابل اعتماد نیست. هیچ کشوری نمیتواند به آمریکا متکی باشد چون آمریکا نشان داد که وفادار نیست مثلا القاعده را به کمک عربستان و کشورهای دیگر به وجود آورد و وقتی مشاهده کرد چه وضعیتی پیش آمد، قصد از بین بردن القاعده را کرد یا در مورد دیگری، آمریکا چقدر در افغاستان جنایت و بمباران کرد و در آخر نتوانست موفق شود. داعش را خودشان به وجود آوردند و حمایت کردند اما الان در آن ماندند و ائتلاف برای از بین بردن داعش تشکیل دادند. اخیرا نخستوزیر سابق فرانسه صراحتا اعلام کرد که داعش نتیجه سیاستهای غرب است و آنها را غرب به وجود آورده است. از این صریحتر نمیشد درباره ریشه تشکیل داعش سخن گفت.
دبیر سیاسی سابق کارگزاران درباره احتمال به نتیجه نرسیدن مذاکرات هستهای با آمریکا میگوید: بله، ممکن است. امکان هر موضوعی وجود دارد حتی امکان دارد این مذاکرات در مورد پرونده هستهای به مذاکرات فرسایشی تبدیل شود و مدتها ادامه پیدا کند چون مجموع سیاست منطقه آمریکا که مقدار زیادی توجه به اسرائيل و حفظ امنیت این رژیم دارند، از سوی آمریکا مورد توجه است. سیاست خاورمیانهای آمریکا مبتنی بر محور امنیت اسرائیل است و فرقی هم بین حزب جمهوریخواه و دموکرات نیست.
وی در بخش دیگری از این مصاحبه، ضمن اشاره به آثار منفی تحریمها گفت: تحریمها آثار مثبتی دارد که در گذشته هم شاهد آن بودیم بدان معنا که اگر امیدمان به خارج کشور قطع شود، اتکا به داخل بیشتر خواهد شد و احساس میشود هر چه نیاز داریم با توجه به استعدادها و امکاناتی که در داخل کشور وجود دارد تامین خواهد شد. قدرت موشکی ایران، قدرت بسیار قابل توجهی در منطقه است. در روزی که انقلاب شد به این اندازه قدرت نداشتیم و وابسته بودیم. یک گلوله هم نمیتوانستیم بسازیم اما الان به جایی رسیدیم که رقبا و دشمنان روی قدرت موشکی ایران حساب باز کردند و تبدیل به یک قدرت بازدارنده شده است. همین توان موشکی با قدرت نظامی اثر بازدارندگی برای دشمنان دارد که ناچار هستند یکسری مسائل را رعایت کنند. در حوزه دارو، ژنتیکی و علمی ایران توانسته در این سالها به نتایج خوبی برسد. یکسری مشکلات وجود دارد اما اگر امید داشته باشیم که دیگران بیایند و این مشکلات را برای ما حل کنند، انتظار درستی نیست چرا که ممکن است در چنین وضعیتی، اندیشه، تفکر و تلاش خودمان را استفاده نکنیم و به امید دیگران باشیم. اگر امید به خارج را قطع کنیم، میتوانیم در این حوزهها هم مشکلات خود را حل کنیم البته سختی دارد اما باید سختیها را تحمل کرد اما نتیجه سختی میتواند شیرین باشد.
عطریانفر: عبدالله نوری وزیر شد تا روحانی وزیر نشود
عضو مرکزیت کارگزاران میگوید عبدالله نوری در سال 68 به هیچ عنوان حاضر نبود وزیر کشور دولت هاشمی شود اما برای اینکه حسن روحانی وزیر نشود، وزارت کشور را قبول کرد.
محمد عطریانفر در مصاحبه با شرق با اشاره به پیشنهاد وزارت کشور به نوری از سوی هاشمی رفسنجانی در سال 68 میگوید: آقای نوری ابتدا سر میزند و میگوید حاضر نیست به جای آقای محتشمیپور به وزارت کشور برود. آقای هاشمی پاسخ میدهد به دلایلی، امکان ادامه وزارت آقای محتشمیپور در دولت جدید، ممکن نیست. (به چه دلایلی؟) شرایط و فضای کشور یا نوع نگاه آقای هاشمی. بار دوم همین خواسته را مطرح میکند و آقای نوری همان پاسخ را میدهد که به دلیل دوستی دیرینه با آقای محتشمیپور، این پیشنهاد را نمیتواند بپذیرد.
عطریانفر اضافه کرد: بار سوم که فرصتی تا زمان معرفی کابینه به مجلس باقی نمانده بود، صراحتاً به آقای نوری میگوید اگر نپذیری، شیخحسن روحانی را معرفی میکنم. آقای نوری میگفت وقتی این را شنیدم با خود گفتم به هرحال، من به اردوگاه جناح چپ تعلق دارم و آقای روحانی، در جریان مقابل طبقهبندی میشود و به همین دلیل میپذیرد. هرچند دوستان آقای محتشمیپور از این اقدام آقای نوری گلهمند بودند و کملطفیهایی نیز داشتند، اما آقای نوری نماینده چپ نوشده و خط امام است که میخواهد شرایط جدید را باور کند. (همانی که بعدها شالوده تفکر اصلاحطلبی شد). دقیقاً و البته قبل از دوم خرداد و پوستاندازی چپ تا حدی در کارگزاران دیده شد.
در همین حال سایت تدبیر در یادداشتی نوشت: بعد از پیروزی روحانی روزه سکوت شکست و ساکتین 4 سال گذشته تبدیل به ناطقان پرشور شدند. بسیاری از آنها و از جمله چپها تصمیم گرفتند در قامت دفاع از روحانی وارد کارزار شوند اما عبدالله نوری سیاستمدار کهنهکار چپ یا بهتر بگوییم عضو کارگزاران مهر سکوت بر لب زده است... او فقط به روحانی تبریک گفت.
این تحلیل ادامه میدهد: تنها کسانی که در مراسمهای خانه نوری شرکت میکنند میدانند که این روزهای عبدالله نوری چگونه سپری میشود. روزهایی که به نظر میرسد عبدالله نوری به دلیل شرایط سخت دولت روحانی ترجیح داده است لب به انتقاد نگشاید و ناظر مسائل سیاسی باشد. اما باید بدانیم که بالاخره روزی شیخ عبدالله نوری سکوت خود را خواهد شکست و قطعا انتقاد از روحانی بخشی از این شکستن سکوت خواهد بود.
پیروزی حوثیها دست ایران را به بابالمندب و دریای سرخ گشوده است
شبکه سعودی العربیه اعلام کرد، «عبدالملک الحوثی» رهبر جوان گروه حوثیهای یمن بسیار تلاش میکند شبیه «حسن نصرالله» دبیر کل «حزبالله» لبنان شود.
پایگاه خبری العربیه نوشت: در روش سخنرانی و مضمون نطقهای «عبدالملک الحوثی» که بر شراکت ملی و دشمنی با غرب و اسرائیل تأکید میکند، شباهت بسیاری به دبیر کل حزبالله دارد.
العربیه افزود: حوثیها هم اکنون به شکلی رسمی نام «انصارالله» را برای گروه سیاسی خود برگزیدهاند. نخستین گروه سیاسی تشکیل شده توسط آنها «جنبش جوانان مؤمن» نام داشت که در سال 1992 اعلام موجودیت کرد. کم کم شخصیت عبدالملک جوان که خود را شخصیتی دارای اعتماد به نفس نشان میدهد و نطقهای طولانی ایراد میکند، پدیدار شد.
شبکه سعودی خاطرنشان کرد: ناظران میگویند، رابطه حوثیها که مذهب شیعه زیدی دارند و از مذهب شیعه اثنی عشری که در ایران، عراق و لبنان گسترده است پیروی نمیکند، در سایه رهبری عبدالملک الحوثی روز به روز با جمهوری اسلامی ایران توسعه یافت و ریشهدارتر شد. تصرف بخشهایی از ساحل غربی یمن توسط حوثیها در سال گذشته میلادی، دستاوردی استراتژیک برای ایران به شمار آمد و گفته شده اکنون تهران به «بابالمندب» و «دریای سرخ» دسترسی دارد. عبدالملک الحوثی همچون حسن نصرالله، کلمات تند خود را با لبخند درهم میآمیزد و تلاش میکند از فساد گسترش یافته در یمن انتقاد کند. او از فن تحریک سیاسی برخوردار است و با جدولهای زمانبندی که خود تعیین میکند، نظر رسانهها را جلب میکند.
این رسانه ادامه داد: «ایلی الهندی» استاد علوم سیاسی و روابط بینالملل در دانشگاه نوتردام لبنان به خبرگزاری فرانسه میگوید «همه گروههای سیاسی مسلح که در مدار شیعی و ایرانی میچرخند، حزبالله و حسن نصرالله را به عنوان یک الگو قبول دارند و حوثیها از آن جمله هستند. حوثی به وضوح از گفتمان حزبالله الهام میگیرد و همچون او، با دشمنی با اسرائیل آغاز میکند با وجود اینکه یمن از اسرائیل بسیار دور است. شعار حوثیها اللهاکبر، مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل، لعنت بر یهود و پیروزی برای اسلام است.
پُز دیرهنگام کری پس از زمینگیر شدن داعش
وزیر خارجه آمریکا، مهار گروهک تروریستی داعش توسط مردم عراق و با کمک ایران را پای رژیم متبوع خود نوشت!
جانکری ضمن سخنانی در داووس گفت نقطه شروع مبارزه با تروریستها، از شکست دادن داعش شروع میشود. چرا؟ علت این است که داعش بیش از دیگر گروهها مسلح است و آموزشهای بهتری دیده و تامین مالی بهتری شده است.
وزیر امور خارجه آمریکا گفت: چهار ماه پیش داعش در طرحها و برنامههای خود بوق و کرنا میکرد که میخواهد بغداد را تصرف کند. از دیدگاه بسیاری از افراد اینگونه به نظر میرسید که نمیتوان جلوی آنها را گرفت. برخی گزارشهای رسانهای پیشبینی میکردند که ممکن است عراق سقوط کند و میگفتند که داعش در شرف بازگرداندن کل خاورمیانه به قرون وسطی است. در ادامه با وجود این پیشبینیها دو اتفاق افتاد. در عراق دولتی جدید تشکیل شد که قصد اجرای اصلاحات را دارد. عراقیها خودشان دور هم جمع شدند و تصمیم گرفتند به سمت یک آینده حرکت کنند. آنها خودشان مصمم شدند تا اعتماد همه شهروندانشان را به دست آورند. شما سخنان حیدرالعبادی نخستوزیر عراق را شنیدید. نکته دوم این است که همه ما در ائتلاف بینالمللی با حضور شصت کشور ائتلاف ضدداعش را تشکیل دادیم تا داعش را مختل و تضعیف کنیم و در نهایت شکست دهیم. آمریکا در هر یک از دو تحول نقش عمیق و پیشتاز داشت. ما با دوستان عرب و همپیمانان اروپایی و سایران از سراسر دنیا این اقدامات را انجام دادیم. ائتلاف ما از ماه سپتامبر به بعد، یک راهبرد جامع و بسیار خوب را دنبال کرد تا داعش را در چند جبهه تضعیف کند.
این اظهارات گزافه در حالی است که اولا اوباما در آغاز یاغیگری وحشیانه داعشیها ( نیمه خردادماه امسال) به حمایت تلویحی از آنان پرداخت و مدعی شد داعش محصول سیاستهای فرقهگرایانه سرکوبگرانه دولت عراق علیه سنیهاست! همان زمان دولت آمریکا در تلاش بود ائتلاف شیعیان متحد ایران پا نگیرد و جریان آمریکایی سر کار بیاید. ثانیا اگر چه جانکری درباره تامین مالی تروریستهای داعش از افعال مجهول استفاده کرد، اما پیش از این جو بایدن معاون اوباما اذعان کرد که داعش ساخته و پرداخته برخی متحدان آمریکا و از جمله عربستان و ترکیه است. بنابراین ارکان ائتلاف مدعی مبارزه با داعش که کری پز آن را میدهد اتفاقا حامیان اصلی داعش بودند که از هیچ نوع کمک مالی، آموزشی، اطلاعاتی و نظامی نسبت به این گروهک دریغ نکردند.
نکته سوم و مهم این است که به اعتراف همه ناظران، این کمکهای منحصر به فرد جمهوری اسلامی ایران و حضور میدانی سرلشکر سلیمانی بود که در کنار بسیج ملت و مجاهدان عراقی، ابهت پوشالی داعش را در هم کوبید حال آن که این ابهت قرار بود به کار باجگیری آمریکا از دولت عراق بیاید و عراق را به آغوش اشغالگران آمریکایی بازگرداند.
*خراسان
کمک 20ميليارد ريالي دولت به ظريف براي برگزاري يک کنفرانس
بر اساس ابلاغيه روزهاي اخير يک مسئول ارشد اجرايي به محمدجواد ظريف که به استناد ماده ۵۵ قانون محاسبات عمومي کشور صادر شده، مقرر شده است مبلغ 20 ميليارد ريال به صورت هزينه اي از محل اعتبارات رديف ۵۱۰۰۰۰ قانون بودجه سال ۱۳۹۳ کل کشور تحت عنوان هزينه هاي "پيش بيني نشده"، بابت برگزاري «کنفرانس مبارزه با خشونت و افراطي گري» در اختيار وزارت امور خارجه قرار گيرد تا برابر قوانين و مقررات مربوط هزينه شود.
دستور فوري براي حل مشکل عشاير کشور
پس از ارائه گزارش مسئولان اجرايي در خصوص مشکلات به وجود آمده براي عشاير کشورمان به علت خشکسالي، بر اساس پيشنهاد سازمان مديريت و برنامه ريزي کشور به کابينه و دستور يک مسئول ارشد اجرايي به استناد اصل 138 قانون اساسي، مقرر شده مبلغ 100 ميليارد ريال به صورت هزينه اي از محل منابع ماده ۱۰ قانون تنظيم بخشي از مقررات مالي دولت، در اسرع وقت براي تأمين علوفه دام عشاير ناشي از پديده خشکسالي در اختيار سازمان امور عشاير کشور قرار بگيرد تا با هماهنگي سازمان مديريت بحران کشور هزينه شود.
*ایران
احمدینژاد از معاون اولش برائت جست
دفتر محمود احمدینژاد با انتشار اطلاعیهای، از تخلفات اقتصادی و منجر به محکومیت محمدرضا رحیمی برائتجویی کرد.
در این اطلاعیه که به نحوی ادامه شیوه برخورد عدهای از اصولگرایان با مسأله محکومیت رحیمی و نسبت دادن او به دولتهای پیش از دولت احمدینژاد است، آمده: «تمام ماجرای آقای رحیمی حتی با فرض صحت اتهامات و قبول رسیدگی قانونی و صحیح مربوط به سال 86 و قبل از آن و دوره ریاست ایشان بر دیوان محاسبات کشور وابسته به مجلس شورای اسلامی و پیش از همکاری و حضور ایشان در دولت نهم بوده و در آن زمان چنین مسائلی مطرح نبوده است.
اصولاً این موضوع هیچ ارتباطی با دولت و حتی دوره خدمت ایشان در دولتهای نهم و دهم ندارد و دلیل اصرار بر ارتباط دادن آن به دولت قبل بر همگان آشکار است.» این ادعا در حالی مطرح شده است که رئیسجمهوری سابق رسیدگی به پرونده اطرافیان خود و برخی اعضای کابینهاش را خط قرمز خود دانسته بود. این پرسش مطرح است که با وجود این ادعا چرا برای انتخاب رحیمی به سمت مهمی همچون معاونت اول ریاستجمهوری بررسیهای لازم انجام نشده است.
لغو پروانه وکالت رحیمی
خبر دیگر مربوط به رحیمی اینکه بهمن کشاورز، رئیس اتحادیه سراسری کانونهای وکلای ایران در نشست خبری گفت: آقای رحیمی پنج سال سابقه قضاوت دارد و به عنوان قاضی توانسته است وکیل دادگستری شود. چنانچه حکم ایشان برای ما ارسال شود پروانه وکالت وی را لغو میکنیم.
پرونده تأمین اجتماعی و ادعای تازه مرتضوی
مدیرعامل سابق سازمان تأمین اجتماعی، درخواست علنی شدن دادگاه رسیدگی به شکایت خود از وزیر کار، رفاه و تأمین اجتماعی را مطرح کرده است. به گزارش مهر، سعید مرتضوی در خصوص شکایت از علی ربیعی وزیر رفاه، گفت: حدود شش ماه قبل این شکایت را کردهام، او در جمع مدیران تأمین اجتماعی گفته بود ۳۰ هزار میلیارد تومان در پرونده بابک زنجانی سوءاستفاده مالی شده و اموال تأمین اجتماعی تضییع شده است و این میزان ۱۰ برابر پرونده فساد ۳ هزار میلیاردی است.
وی افزود: من همان لحظه هم پاسخ دادم و گفتم که به اندازه یک چوب کبریت هم به بابک زنجانی ندادیم چون این تنها یک تفاهمنامه بوده و بعد هم این تفاهمنامه لغو شد. برای همین تأمین اجتماعی هیچ معاملهای با بابک زنجانی انجام نداده و پولی هم رد و بدل نشده است و به دلیل اتهام افترا و نشر اکاذیب از وزیر رفاه شکایت کردم.
این درحالی است که سید تقی نوربخش مدیرعامل سازمان تأمین اجتماعی درباره این اظهار نظر مرتضوی گفته است: در کدام تفاهمنامه بیش از 17 هزار میلیارد تومان چک تضمینی داده میشود؟ بخشی از این چکها به عنوان ضمانت قسمتی از معاملههای نفتی بابک زنجانی مورد استفاده قرار گرفته شده است.
انتقاد محمد قوچانی از سیاست بازیهای رایج
محمد قوچانی، روزنامهنگار و سردبیر روزنامه توقیف شده مردم امروز به کمپین دوستداران پیامبر پیوست. قوچانی با انتشار جمله «من محمد(ص) را دوست دارم» نوشت: «چه رنجی بالاتر از اینکه در بازار سیاست بازی نتوانی بی ریب و ریا از باورهایت بگویی «اشهدان لااله الاالله و اشهد ان محمد رسولالله» سردبیر روزنامه لغو امتیاز شده «مردم امروز» در حالی شهادتین گفت که برخی نمایندگان مجلس میخواهند طرحی را در مجلس مطرح کنند که براساس آن، فعالیت روزنامهنگارانی که روزنامهشان به دلیل توهین به مقدسات توقیف میشود، ممنوع شود.
*اعتماد
احتمال ابطال پروانه وكالت رحيمي
رييس اتحاديه سراسري كانونهاي وكلاي دادگستري ايران از اتخاذ تصميماتي براي ابطال پروانه وكالت معاون اول رييسجمهور سابق خبر داد. به گزارش فارس، كشاورز در پاسخ به اين سوال كه اگر وكيلي فسادي مرتكب شد و محكوميتش قطعي شد، آيا در پروانه وكالتش تاثيري دارد يا نه؟ گفت: قطعا تاثير دارد و اگر حكم وي بيايد، دادسراي انتظامي كانون پرونده را بررسي كرده و به دادگاه وكلا ميفرستد. وي تصريح كرد: حتما تصميماتي براي ابطال پروانه وكالت رحيمي اتخاذ خواهد شد.
تقدير ۲۰۸ نماينده مجلس از سردار سليماني در مبارزه با داعش
۲۰۸ نفر از نمايندگان مجلس در بيانيهاي از نيروي قدس سپاه و سردار سليماني در روند مبارزه با گروههاي تروريستي و داعش تقدير و تشكر كردند. به گزارش فارس، ٢٠٨ نفر از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي در نشست علني پارلمان با صدور بيانيهاي از نيروي قدس سپاه و سردار سليماني در پي مبارزه با گروههاي تروريستي و داعش و نقش موثر در ايجاد امنيت در منطقه تقدير و تشكر كردند. متن كامل اين بيانيه كه ضرغام صادقي، عضو هيات رييسه مجلس آن را قرائت كرد، به شرح ذيل است: بسمه تعالي از نيروهاي پرتوان و متعهد و مقتدر نيروي قدس سپاه و فرماندهي هوشمند و پرتوان و قهرمانان سردار سليماني تقدير ميكنيم و از نقش تعيينكننده نيروي قدس اين بازوي مقتدر امت انقلاب اسلامي و رهبر معظم انقلاب اسلامي در دفاع از ملت مسلمان و پايدار از امنيت منطقه و مبارزه مقتدرانه و پيروزمندانه با گروهكهاي تروريستي به ويژه گروهك تروريستي جنايتكار و شرور داعش اين مزدور استكبار جهاني و صهيونيسم جهاني تقدير و تشكر ميكنيم. شهادت سردار سپاه اسلام، سرداراللهدادي و ديگر شهداي سرافراز نيروي قدس كه بر اساس درخواست كشورهاي منطقه به عنوان مشاوران نظامي ايفاي مسووليت كردند و در اين راه به مقام رفيع شهادت رسيدند به عموم امت اسلام و ملت بزرگ ايران تبريك و تسليت ميگوييم.
آيتالله موسويبجنوردي: خطر متحجران بيشتر از مخالفان اسلام است
عضو ارشد مجمع روحانيون مبارز، گفت: ضرري كه گروههاي داعش، القاعده، طالبان و تكفيري براي اسلام دارند به مراتب بيشتر از كساني است كه با اسلام مخالفند. به گزارش آنا، آيتالله سيد محمد موسويبجنوردي از شاگردان امام خميني(س)، با اشاره به اينكه «برخي به اسم دين به سمت تحجر ميروند»، يادآور شد: امام(ره) فرمودند رنجي كه از متحجران بردم از كساني كه ضد اسلام بودند، نبردم. رييس دانشكده الهيات و معارف اسلامي واحد تهران شمال دانشگاه آزاد اسلامي تاكيد كرد: بايد به اين موضوع توجه ويژه داشته باشيم كه خطر متحجران بيشتر از كساني است كه با اسلام مخالف هستند. در حال حاضر نيز ضرري كه گروههاي داعش، القاعده، طالبان و گروههاي تكفيري براي اسلام دارند به مراتب بيشتر از كساني است كه با اسلام مخالفند. موسوي بجنوردي افزود: همانطور كه شاهديم كشورمان امروز به بركت انقلاب، به پيشرفت چشمگيري دست يافته است؛ اما متاسفانه عدهاي متحجر به اسم نوگرايي -كه البته نوگرايي در روح اسلام است- چهره اين انقلاب را به شكل ديگري نشان ميدهند. عضو ارشد مجمع روحانيون مبارز در پايان با بيان اينكه «اميدوارم خداوند اين متحجران را هدايت كند»، خاطرنشان كرد: همه مردم ايران اسلامي كه پيرو خط امام هستند و آن بزرگوار را قبول دارند، بدانند امام مدافع نوگرايي و ضد تحجر بود.
*قدس
سال آینده آب نداریم!
ایلنا: پرویز کردوانی، استاد دانشگاه و پدر کویرشناسی ایران در پاسخ به اینکه با توجه به اوضاع بارندگی ها در کشور، وضعیت آب سال آینده چگونه خواهد بود، گفت: این مشكل را نمی توان حل كرد، نه دولت می تواند و نه مردم، اگر هم حرفی در زمینه راه حل زده می شود، فقط در حد مسكن است، چون دیر شده است. وی افزود: با روش كنونی، سال آینده در تهران و بسیاری از نقاط كشور آب جیره بندی می شود.
رشته مبارزه با مواد مخدر!
ایسنا: علیرضا جزینی، قائم مقام دبیرکل ستاد مبارزه با موادمخدر تأکید کرد: باید بتوانیم دو واحد درسی اجباری در حوزه پیشگیری از اعتیاد در دانشگاه ها تأسیس کنیم.
یک میلیون نفر در زلزله می میرند!
فارس: علیرضا نادری، معاون شهرسازی و معماری شهرداری تهران با اشاره به بحران وقوع زلزله در پایتخت، تصریح کرد: چنانچه در شهر تهران زلزلهای بیاید بیش از یک میلیون نفر می میرند.
حمله به امام جمعه مانهایم آلمان
جهان: امام جمعه شهر مانهایم آلمان توسط گروه های ضد اسلامی در این کشور مورد حمله قرار گرفت و راهی بیمارستان شد.
جعل هویت ایرانی
قدس آنلاین: رئیس پلیس اطلاعات و امنیت عمومی استان یزد از دستگیری اعضای یک خانواده غیر ایرانی که مدت 16 سال با اسناد و مدارک هویتی جعلی زندگی می کردند، خبر داد.
سردرگمی بورس تهران
ایسنا: خبرها حاکی است، بورس تهران که در انتظار محرک قوی اقتصادی یا سیاسی برای رشد است، همچنان در سردرگمی و بی تحرکی به سر برده و با بی انگیزگی سهامداران مواجه شده است.
شکایت دانشگاه ایرانیان از وزارت علوم
فرارو: دانشگاه جامع بینالمللی ایرانیان دربیانیهای، با انتقاد از اظهارنظرهای برخی مسؤولان وزارت علوم، اعلام کرد که این دانشگاه مجبور است جهت جلوگیری از ادامه اشاعه اکاذیب و تشویش اذهان عمومی توسط برخی از مدیران وزارت علوم، به مراجع قضایی شکایت کند.
کارگران کدام استان سخت زندگی میکنند؟
ایلنا: تحلیل ارقام ارایه شده توسط مرکز آمار ایران نشان میدهد، پایه دستمزد کارگران شاغل در تهران به همراه یارانه دریافتی آنها طی سال جاری حدود ۲۴درصد از هزینههای زندگی آنان را پوشش داده است، اما کارگران سیستان و بلوچستان با همین میزان دستمزد توانستهاند حدود ۷۴درصد از متوسط هزینههای زندگی شهری در این استان را بپردازند.
دادگاه علنی باشد!
مهر: سعید مرتضوی، مدیرعامل سابق سازمان تأمین اجتماعی گفت: می خواهم دادگاهم علنی برگزار شود. پاسخهای من به اتهامات شاکیان را باید رسانه ها ضبط کنند.
ترور یک مدیر در سراوان
مهر: مدیر مدرسه شهید قلنبر شهرستان سراوان در جنوب سیستان و بلوچستان صبح دیروز مورد سوء قصد افراد مسلح قرار گرفت و جان به جان آفرین تسلیم کرد.
3 تجمع اعتراضی مقابل مجلس
ایرنا: روز گذشته شماری از فرزندان شهدا و ایثارگران پذیرفته شده ذخیره آزمون استخدامی شرکت پالایش و پخش فرآورده های نفتی، رانندگان کامیونهای دنگ فنگ و دانش آموختگان دندانپزشکی خارج از کشور با تجمع مقابل مجلس شورای اسلامی، خواستار رفع مشکلات خود شدند.
دست کم سفیر فرانسه را احضار کنید
تسنیم: محمد نبی حبیبی دبیرکل حزب مؤتلفه با اشاره به اهانت هفتهنامه شارلی ابدو فرانسه به پیامبر گرامی اسلام(ص) گفت: دولت اگر سفیر فرانسه را اخراج نمیکند، حداقل در احضار او کوتاهی نکند.