کد خبر 387014
تاریخ انتشار: ۱۷ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۳:۵۶

پیام این فیلم چیست؟ نام فیلم به چه اشاره دارد؟ ماه بهمن یا ریزش تودۀ برف؟ رادیو در انتهای فیلم از سقوط بهمن در جادۀ کندوان خبر می‌دهد ولی به نظر می‌رسد که فیلم، به ماه بهمن که جشن پیروزی انقلاب است اشاره دارد.

گروه فرهنگی مشرق ـ  عمده فیلم‌های روز پنجم جشنواره، در گروه هنر و تجربه می‌گنجند. ولی معلوم نیست به چه سبب در بخش‌های بهتری پذیرفته شده‌اند؛ «دو» به بخش نگاه نو راه یافته، و فیلم‌های «بهمن» و «اعترافات ذهن خطرناک» به بخش سودای سیمرغ. از سوی دیگر، فیلم «یحیی سکوت نکرد» که یک فیلم اولیِ درخشان است با یک اشتباه عمدی (!)، به بخش هنر و تجربه رفته است. لطفاً پیدا کنید مرکب فروش را! آیا باز هم دست آقای رضابالا در اینجا نیز دخیل است؟ کسی که فیلم خوب «در مدت معلوم» ساختۀ امیرخانی را از جشنواره بیرون گذاشت (در این خصوص نگا. یادداشت راقم: مصلحت اندیشی‌های جشنواره‌ای).
فیلم‌های نمایش یافتۀ امروز در کاخ جشنواره به این ترتیب هستند:

رخ دیوانه/ ابوالحسن داوودی
مستند کربلا، جغرافیای یک تاریخ/ داریوش یاری
دو/ سهیلا گلستانی
بهمن/ مرتضی فرشباف
اعترافات ذهن خطرناک من/ هومن سیدی
یحیی سکوت نکرد/ کاوه ابراهیم‌پور

 
مستند، بازسازی
مستند کربلا، جغرافیای یک تاریخ/ داریوش یاری
خلاصه داستان:
روایت ماجرای کربلا به کمک تعزیه، بازیگر و بازسازی، نقاشی، پرده‌خوانی و صدای راوی.
یک مستند خوش سروشکل به تهیه‌کنندگی بهروز مفید، که قصد دارد حکایت عاشورا را با مقدماتش روایت کند.
داریوش یاری فیلمساز کاربلدی است. فیلم تلویزیونی حبیب ساختۀ او با بازی حمید فرخ‌نژاد در نقش یک زندانی علاقمند به قرآن، از ماندگارترین و بهترین آثار تلویزیونی محسوب می‌شود. ایشان در این مستند حکایت عاشورا را با وقایعی که منجر به آن شده است روایت می‌کند. جناب یاری در این مستند خوش سروشکل، توانسته از هنرمندان بسیار خوب سینما بهره ببرد؛ مجید انتظامی (آهنگساز)، آرش قاسمی (صداگذاری و میکس)، شهاب حسینی (صدای راوی)، حسین مهکام (نویسندۀ گفتار متن)، و صدای دوبلورها و بازیگرانی همچون: منوچهر اسماعیلی، ژرژ پطرسی، فرهاد اصلانی، فخرالدین صدیق شریف و غیره.



آنچه در این فیلم جلب نظر می‌کند تصاویر بسیار درخشان محمد علیقلی‌زاده و بازسازی‌های زیبا به مانند فیلم‌های تاریخی است. در تصاویر بازسازی دیالوگی رد و بدل نمی‌شود و عمدۀ اطلاعات از طریق صدای راوی انتقال می‌یابد. برای برخی ماجراها مانند حکایت حرّ(ع) از تعزیه استفاده شده و برای واقعۀ شهادت علی اکبر(ع) از پرده‌های قوللر آقاسی و پرده‌خوانی.



از ضعف‌های این مستند نیز باید بگویم که ریتم فیلم گاهی آنقدر زیاد می‌شود که مخاطب اجازۀ تفکر و فرصت فهم نریشن‌ها را نمی‌یابد. هرچند که زمان کنونی (80 دقیقه) نیز برای یک مستند کمی زیاد به نظر می‌رسد ولی فیلمساز بایست با کم کردن برخی وقایع به مخاطب فرصت دهد تا بیشتر بیاندیشد. در مجموع باید به سازندگان این فیلم و همت والای آنها دست مریزاد گفت. إن شاء الله که خداوند از آنها قبول فرماید.

موش‌دوانی
دو/ سهیلا گلستانی
خلاصه داستان:
ماجرای خانۀ عجیب بهمن سپهری (پرویز پرستویی) و زنی به نام پری (مهتاب نصیرپور) که برای نظافت به خانۀ او می‌آید.

 
اولین فیلم خانم گلستانی، خوش‌نما از کار درآمده، بازی‌های خوب، فضای عجیب، چهار جین شخصیت بدیع و بازیگران متفاوتی که در فیلم بازی کرده‌اند، و در نهایت لوکیشن زیبای خانه که با معماری کم‌نظیرش فضای فیلم را متفاوت کرده است. برخی از بازیگران نقش‌های کوتاه در واقع بازیگر نیستند: روح‌الله برادری تهیه‌کننده است و محمدعلی نجفی، کارگردان با سابقۀ سینما.
فیلم به لحاظ فیلمنامه، رنج می‌برد. لذا مخاطب بعد از ساعتی احساس خستگی می‌کند و نمی‌داند از این پس باید منتظر چه باشد و کدام خط داستانی را دنبال کند. موش‌دوانی‌های فیلم چه معنی می‌دهد؟ سؤالات بی‌جواب زیادی دربارۀ این فیلم وجود دارد.



این فیلم در بخش نگاه نو پذیرفته شده است ولی به نظرم بایست به بخش هنر و تجربه می‌رفت. زیرا احتمالاً با سلیقۀ برخی از این مخاطبان جور می‌آید. در عوض، فیلم آخر امروز (یحیی سکوت نکرد) که در هنر و تجربه پذیرفته شده باید به بخش نگاه نو می‌آمد.

سقوط انقلاب بهمن؟!
بهمن/ مرتضی فرشباف
خلاصه داستان:
هما (فاطمه معتمد آریا) یکی از مجرب‌ترین پرستاران بیمارستان است که پرستاری مادر رئیس بیمارستان را قبول می‌کند. اما برف‌های زیاد و مکرر خود او را به بیماری بی‌خوابی مبتلا می‌کند.
 
یک فیلم عجیب دیگر، که بایست به بخش هنر و تجربه می‌رفت اما در بخش سودای سیمرغ پذیرفته شده است. فیلم در روایت قصه‌اش (اگر واقعاً قصه‌ای در کار باشد) الکن است. لذا مخاطب علی‌رغم تصاویر درخشان هومن بهمنش، از تماشای این فیلم 100 دقیقه‌ای احساس خستگی می‌کند. احتمالاً این همان چیزی است که فیلمساز در نظر داشته و برای آن برنامه‌ریزی کرده است.



معلوم نیست که جواد نوروزبیگی که تهیه کنندۀ فیلم‌های قصه‌گو بود چطور به سینمای روشنفکری مرتضی فرشباف و هومن سیدی رسیده است. فرشباف، شاگرد مستقیم کیارستمی است و فیلم نخست او سوگ (1390) نیز با حمایت و هدایت او ساخته شد. ایشان در این فیلم نیز همان مسیر را ادامه می‌دهد.

هیچ نظم منطقی میان سکانس‌ها، برقرار نیست. حتی نمی‌شود فهمید که هما که در جادۀ کوهستانی گیر کرده بود چطور از برف و طوفان نجات یافت. او از ابتدای فیلم، نمی‌تواند بخوابد. بازی خانم معتمد آریا به کمک گریم، این حس و پیام را به وطر عجیبی انتقال می‌دهد.
در تمام سکانس‌های فیلم، برف می‌بارد و از آنجا است که زیبایی و میمنت برف، به شئومت تبدیل می‌شود. در فیلم اصلاً آفتاب وجود ندارد بجز سکانس آخر، که البته باز هم آفتاب را نمی‌بینیم بلکه بازتاب نور طبیعی بیرون را که در چهرۀ هما افتاده است. از سکوت صحنه می‌فهمیم که او بالاخره توانسته بخوابد. این موضوع تکرار شوندۀ فیلم، یادآور فیلم بی‌خوابی/ کریستوفر نولان (2002) است.

اما پیام فیلم بهمن چیست؟ نام فیلم به چه اشاره دارد؟ ماه بهمن یا ریزش تودۀ برف؟ رادیو در انتهای فیلم از سقوط بهمن در جادۀ کندوان خبر می‌دهد ولی به نظر می‌رسد که فیلم به ماه بهمن که جشن پیروزی انقلاب است اشاره دارد. در ابتدای فیلم، ما از پشت پنجره، لحظاتی از آتش‌بازی بیرون را تماشا می‌کنیم. اصلاً اطلاعاتی به ما داده نمی‌شود که این چه جشنی است و ماجرا از چه قرار است.





فرمالیسم مفرط  
اعترافات ذهن خطرناک من/ هومن سیدی
خلاصه داستان:
روایت در هم ریختۀ ذهن فرهاد (سیامک صفری) که دلال مواد مخدر است و اطرافیانش برای یافتن موادی که او پنهان کرده وی را تخدیر می‌کنند.
 
عجیب‌ترین فیلم امسال به لحاظ فرم، تصاویر و فیلمنامه. سومین ساختۀ هومن سیدی به مانند فیلم نخست او افریقا (1389) در یک ناکجاآباد می‌گذرد. تصاویر درخشان پیمان شادمانفر و فضاسازی عجیب فیلم حیرت‌انگیز است. این فیلم 81 دقیقه است و همچون فیلم قبلی (بهمن)، توسط جواد نوروزبیگی تهیه شده است.



فیلم، روایت اول شخص است؛ یک آدم عجیب با گریم متفاوت در نقش ناصر (سیامک صفری) که اطرافیانش او را «فرهاد» صدا می‌زنند. فیلم ایرادهایی به لحاظ روایت دارد. مثلاً صحنۀ معرفی صحت (عباس غزالی) با روایت تصادف او در جاده آغاز می‌شود. اما ذهن فرهاد که دیروز را به یاد نمی‌آورد چطور می‌تواند این وقایع را روایت کند؟



محتمل است سیامک صفری بازیگر تحصیل کردۀ تئاتر، به سبب بازی در این فیلم برندۀ جایزۀ بهترین بازیگر نقش اول شود.
 
غافلگیری
یحیی سکوت نکرد/ کاوه ابراهیم‌پور
خلاصه داستان:
یحیی (ماهان نصیری‌ندا) که به خانۀ عمه‌اش (فاطمه معتمد آریا) آورده شده، رازهایی عجیبی در آن کشف می‌کند.
 
یک غافلگیری از یک فیلمساز اول. فیلمی زیبا و تأثیرگذار با فیلمنامه‌ای دقیق و حساب‌شده، بازی‌های درخشان معتمد آریا و ماهان نصیری‌ هشت ساله، و یک کارگردان اول به نام ابراهیم‌پور که درس سینما خوانده است و نیم کرور فیلم تبلیغاتی ساخته است.
خانم تینا پاکروان که از عوامل حرفه‌ای سینمای ایران هستند سال گذشته در فیلم خوب «خانوم» به عنوان کارگردان اول ظاهر شدند و امسال با این فیلم، نخستین فیلمشان را تهیه کرده‌اند. تأسف بنده از این است که چرا این فیلم خوب قصه‌گو را باید به پستوی جشنواره (هنر و تجربه) ببرند و در آخرین سئانس که کم مخاطب است نمایش دهند.


این فیلم می‌توانست هم در بخش نگاه نو باشد و هم در سودای سیمرغ. فیلم واقعاً یک غافلگیری تمام عیار بود. زیرا اغلب عواملش نخستین تجربیات خود را می‌گذرانند و الحق که از عهده برآمده‌اند؛ بازیگری تورج منصوری فیلمبردار خوب سینمای ایران، نخستین تدوین مستقل ژینوس پدرام، کارگردانی اول ابراهیم‌پور، تهیه‌کنندگی نخست پاکروان، و بازیگری اول نصیر‌ی‌ندا و در نهایت اولین فیلمنامۀ سینمایی خانم طلا معتضدی، فیلمنامه‌ای که از بس در جزئیات دقیق و درست بود که مرا به این گمان رسانده بود که اقتباسی از یک فیلم یا داستان خارجی باشد. امیدوارم خانم معتضدی به طبع این فیلمنامه اقدام کنند و یا آن را در قالب یک داستان به چاپ برسانند. شرح و بسط فیلم را به زمان اکران آن موکول می‌کنیم.
 
امیر اهوارکی