گروه جنگ نرم مشرق- اخبار ایران و تحلیلهای پیرامون آن به طور مستمر در رسانههای خارجی - اعم از غربی، شرقی و منطقهای - منعکس میشود. نگاهی به موضوعات پرداخته شده درباره ایران میتواند تصویری کلی از نقاط تمرکز این رسانهها در داخل و نحوه انعکاس و جهتدهی آن به فضای افکار عمومی در کشورهای خود و جهان ارائه دهد.
***
حضور 140000 یهودی ایرانی در سرزمین های اشغالی
یهودیان ایرانی مقیم سرزمینهای اشغالی درباره توافق هستهای با ایران نگرانند
به گزارش روزنامه واشنگتن پست، هیچ دولتی مثل رژیم صهیونیستی این قدر دقیق مذاکرات هستهای را زیر نظر نداشته است چرا که این رژیم ایران را به عنوام یک تهدید در نظر میگیرد. در داخل سرزمینهای اشغالی، یهودیان ایرانی نیز درباره توافق نهایی با ایران نگران میباشند.
آوی هنسب آشپزی که در تلاویو کار میکند با بدبینی گفت: ما ایرانی هستیم و میدانیم چطور مذاکره کنیم.
او گفت که مثل بقیه یهودیانی که از ایران آمدهاند هنوز علاقه خاصی به ایران دارد. او همچنین درباره توافق هستهای با ایران گفت شناخت من از ایران سبب میشود که مثل بقیه صهیونیستها نگران باشم.
طبق گزارش مرکز آمار رژیم صهیونیستی، 140000 یهودی ایرانی در حال حاضر در سرزمینهای اشغالی زندگی میکنند و حدود 30000 یهودی نیز همچنان در ایران باقی ماندهاند.
در پی توافق هستهای ایران و غرب در لوزان، یهودیان ایرانی بسیاری اظهارنظر کردند و معتقد بودند که نمیتوان به نظام ایران در عمل به وعدههایش اعتماد کرد. بسیاری از یهودیان با اصالت ایرانی هنوز به زبان فارسی صحبت میکنند و جشنهای ایرانی را نیز برگزار میکنند. در حالیکه آنها نمیتوانند به ایران بروند، اما هنوز ارتباط خود را با اقوام خود که هنوز در ایران هستند حفظ کردهاند.
تحلیلگران میگویند که چنین تردیدهایی در بین جامعه یهودیان ایرانی مقیم سرزمینهای اشغالی بسیار وسیع است. میر جاودانفر یک روزنامهنگار صهیونیست گفت: فکر میکنم که ایرادی ندارد که آنها مشکوک باشند. بسیاری از یهودیان ایرانی از جوامع مذهبی محافظهکار در ایران آمده اند و اغلب به لحاظ سیاسی و مذهبی هم در سرزمینهای اشغالی محافظهکار باقی ماندهاند. این مساله باعث شده است که آنها یکی از حامیان سیاست سختگیرانه نتانیاهو درباره ایران شوند.
وی همچنین افزود: به لحاظ تاریخی، اکثر یهودیان ایرانی طی سی سال اخیر به حزب لیکود رای دادهاند و بنابراین مشکلی هم با مواضع نتانیاهو ندارند.
قمار بزرگ اوباما بر سر ایران
مؤسسه تحقیقات سیاست خارجی در گزارشی می نویسد: تمایل تهران برای برداشتن موانع بر سر راه خود برای تبدیل شدن به رهبر منطقه خاورمیانه با دیدگاه باراک اوباما مبنی بر ایجاد یک تعادل و توازن – البته به رهبری ایالات متحده – میان دولتهای عرب سنی (به اضافه اسرائیل) و ایران همخوانی و همسویی ندارد. از نظر دولتهای عرب سنی، حتی اگر ایالات متحده در محدود کردن برنامه هستهای ایران برای مدت ۱۰ تا ۱۵ سال موفق شود و نیز در مساله تعادل برقرار کردن درباره قدرت منطقهای ایران نیز به موفقیت برسد - زمانی که مدت زمان اجرای توافق به پایان رسد، ایران آزاد خواهد بود در صورت تمایل به سلاح هستهای دست پیدا کند و با این کار قدرت ایالات متحده برای برقراری تعادل و توازن در منطقه محدود خواهد شد. در آن صورت، ایران به یک قدرت منطقهای هستهای که نمیتوان جلوی آن را گرفت تبدیل خواهد شد.
گویا دولت اوباما روی این مساله شرطبندی کرده است که ایران تا آن زمان [پایان توافق] جامعهپذیر شده باشد و از یک خرابکار خطرناک و انقلابی به شریکی میانهرو و سازنده در مسائل بینالمللی تبدیل شده باشد. به بیان دیگر، این احتمال وجود دارد که دولت اوباما بر این مساله شرطبندی کرده باشد که سرعت ایجاد دگرگونی در رفتار مدنی و سیاسی ایران بیشتر از سرعت پیشرفتهای هستهای آن کشور باشد. در این سناریو، انتظار میرود رفتار منطقهای ایران تغییر یابد و دلیل آن این است که این کشور اینگونه پیش خود محاسبه میکند که منافعی که از مشارکت کامل در جامعه بینالمللی به دست خواهد آورد، بیش از منافعی است که از دنبال کردن یک سیاست خارجی انقلابی به دست خواهد آورد.
البته باید گفت این شرطبندی اوباما، قدرت هویت ملی انقلابی ایران را که در طول 37 سال گذشته شکل گرفته است دستکم میگیرد. این فرض که رفتار سیاست خارجی ایران میتواند اجتماعپذیر شده و تغییر یابد، در واقع بدین معناست که رفتار آن کشور منحصراً بر پایه انگیزهها و محرکهاست تا بر پایه ترکیبی از انگیزهها و هویت. آیتالله خامنهای حتی این خواسته که رفتار جمهوری اسلامی و نه خود جمهوری اسلامی تغییر کند را رد میکند. وی این نگرش را در راستای انجام «براندازی و انقلاب نرم» در ایران و حمله از پشت به نظام اسلامی ایران برمیشمرد.
آیتالله خامنهای در سخنرانی ۱۲ مارس ۲۰۱۵/ 21 اسفند 93 خود خطاب به مجلس خبرگان [ایران] اظهار داشت: «زمانی که آنها [غربیها] میگویند ما باید رفتارمان را تغییر دهیم، معنای آن این است که ما باید عناصر و ارکان اصلی جنبش خود را به دست فراموشی سپرده و هیچ تلاشی برای حفظ آنها انجام ندهیم .البته اینها تنها سخنان رهبر عالی ایران نیست بلکه این سخنان بیانگر یک دیدگاه ویژه است که ساختار و نهاد حکومت و دولت ایران از سال ۱۹۷۹ بر پایه آن شکل گرفته است. ارزشهای انقلابی شیعه که بخشی اساسی از هویت ملی ایران را شکل میدهد، موجب میشود شرطبندی روی احتمال جامعهپذیر شدن ایران و تغییر یافتن رفتار آن کشور به چالشی بسیار بزرگ و دارای ریسک بالا تبدیل شود. این شرطبندی به نظر میرسد حتی برای متحدان منطقهای تاریخی ایالات متحده نیز پذیرفتنی نباشد، آن هم در ۲ سطح؛ نخست اینکه بگوییم ایران در آینده و پس از آنکه جامعهپذیر شد و رفتارش را تغییر داد و شاید حتی پس از پایان پذیرفتن مهلت توافق به سلاح هستهای نیز مسلح شد، تهدیدی برای همسایگان خود به شمار نخواهد آمد، یک مساله را نادیده گرفته است و آن این است که یک ایران هستهای که کسی جلودار آن نیست – حال چه میانهرو شده باشد و چه نه – توازن قدرت در منطقه را دگرگون خواهد کرد. این فرض همچنین این واقعیت را نیز نادیده گرفته است که نخبگان ایرانی در هر طیف سیاسی حتی تندروها و اصلاحطلبان، «نقش حقیقی ایران در منطقه» را در چارچوب رهبری منطقهای میبینند که البته دولتهای عرب سنی و اسرائیل این را غیرقانونی و غیرمجاز شمرده و نمیپذیرند. دوم و شاید حتی مهمتر آنکه برنامه اوباما گویا یک فرض بلندمدت را دربر میگیرد که نتایج و پیامدهای آن مبهم و نامعلوم است و با این کار در واقع از امنیت کوتاهمدت متحدان منطقهای خود [دولتهای عرب سنی و اسرائیل] مایه میگذارد.
رقیبان منطقهای ایران هماکنون به طور فعالی در برابر تلاشهای انجامشده برای برقراری یک توازن قدرت جدید [در منطقه] و دادن نقشی گستردهتر به ایران ایستادگی میکنند. این فرآیند تازه آغاز شده است و احتمال دارد به تشکیل سریع نیروهای نظامی، افزایش درگیریهای غیرمستقیم (در یمن و جاهای دیگر)، سیاست لبه پرتگاه و خطرپذیری و سرنگونیهای سیاسی متقابل و نیز خرابکاریهای نظامی (از جمله سرکوب اقلیتهای قومی و مذهبی) بینجامد. ایالات متحده روی مساله بسیار مهمی شرطبندی کرده است و حال باید دید آیا این شرطبندی به نتیجه میرسد یا ایالات متحده سهم خود [در این مسائل] را از دست خواهد داد.
با توافق یا بدون توافق، مشکلات آمریکا با ایران تازه شروع شده است
به گزارش پایگاه اماسانبیسی، پس از آنکه آمریکا در ساحل یمن به زور متوسل شد، کشتی های ایرانی که گفته میشد برای حوثیهای یمن تسلیحات آوردهاند مجبور به بازگشت شدند. در همین زمان، دیپلماتهای ایرانی و آمریکایی در وین گردهم آمدند تا دور آخر مذاکرات را برگزار کنند.
بازگرداندن کشتیهای ایرانی از خلیج عدن جزو معدود دفعاتی است که آمریکا توانست با موفقیت در برابر تلاش ایران برای گسترش تاثیرگذاریش در منطقه خاورمیانه بایستد. با این حال، این رویارویی از چالشهای پیچیده راهبردی پیش روی اوباما حکایت دارد، چالش اینکه چطور کاخ سفید در حالیکه مذاکرات هستهای با ایران را پیش میبرد، باید افزایش خطرناک جنگ نیابتی بین ایران و همپیمانان اصلی منطقهای واشنگتن خصوصاً عربستان سعودی را کنترل کند.
بحران یمن وضعیت پیچیدهای به وجود آورده است. تسلط حوثیها بر یمن سبب نگرانی ریاض از احتمال تشکیل حکومتهای شیعی تحت حمایت ایران در مرزهای شمالی و جنوبی این کشور شد. برای سعودیها که از زمان پیروزی انقلاب اسلامی با ایران مشکل داشتهاند، این مساله غیرقابل قبول است. در نتیجه عربستان حمله وسیعی را علیه حوثیهای یمن ترتیب داد.
تحولات این هفته نشاندهنده معضل بزرگ اوباما در رابطه با ایران بود: حل کردن یک بخش از مشکل یعنی حل مشکل پرونده هستهای ایران نمی تواند تاثیری در تهدیدات چندگانهای داشته باشد که سیاستهای داخلی و خارجی ایران به وجود میآورد.
توافق هستهای با ایران نمیتواند باعث تغییر تلاشهای ایران برای افزایش تاثیرگذاریش در منطقه خاورمیانه شود و همچنین باعث قطع ارتباط تهران با گروههای نیابتی مورد حمایتش در یمن، سوریه و عراق نمیشود.
توافق هستهای حتی میتواند دغدغهها درباره رفتار ایران در منطقه را افزایش دهد. تندروهای ایرانی که توافق با آمریکا را تسلیم قلمداد میکنند بسیار مشتاقند تا قدرت خود را افزایش دهند. توافق هستهای میتواند به تحریمهای بیناللمی که باعث آسیب رساندن به اقتصاد ایران شده است پایان بخشد.
واضح است که اقدامات منطقهای ایران هیچگاه مبتنی بر منابع نبوده است؛ در حقیقت، سیاستهای مداخلهجویانه این کشور در زمان شدیدترین تحریمها میز ادامه داشته است. پس نمیتوان انتظار داشت که پس از توافق هستهای تهران حمایت خود از بشار اسد در سوریه و یا دیگر اقدامات در جهان عرب را متوقف نماید.
مهمتر اینکه، توافق هستهای میتواند تصویر منفی ساخته شده از ایران در جهان را از بین برد. اگر توافق نهایی هستهای امضا شود، ایران دوباره به بازارهای جهانی برمیگردد و روابطش با بسیاری از کشورهای به حالت عادی برمیگردد.
این بازگشت دقیقاً همان چیزی است که ایران به دنبالش میگردد و رقبای ایران میخواهند مانع آن شوند. این کشورها معتقدند که اگر نظام تحریمها از بین رود دیگر نمیشود حتی با وجود اثبات شدن تخلف ایران آن را بازگرداند. کشورهای اروپایی هیچگاه نمیخواهند روابط تجاری خود با ایران را به مخاطره اندازند. به خاطر همین دلایل است که مذاکرات هستهای با مخالفت کشورهای همسایه ایران مواجه شده است. سعودیها و دیگر کشورهای عربی به جز جنگ لفظی همیشه به دنبال فرصتی خواهند گشت تا تاثیرگذاری ایران در منطقه را به چالش کشند. این مساله باعث خواهد شد تا پای واشنگتن نیز به میان کشیده شود.
پتانسیل گشایش پرونده هستهای ایران
به گزارش پایگاه بیزینس استاندارد، توافق هستهای با ایران با موافقتها و مخالفتهای بسیاری مواجه شده است. در حالیکه ایران و گروه 5+1 توانستند در لوزان به چارچوب توافق دست یابند، اما هنوز مذاکرات درباره جزئیات ادامه دارد و طرفین در تلاشند تا اول جولای 2015 به توافق نهایی دست یابند.
ایران با 80 میلیون نفر جمعیت بزرگترین کشور منطقه محسوب میشود. این کشور منابع عظیم نفت و گاز دارد و مردمان تحصیلکرده آن در طی هشت سال جنگ تحمیل شده از جانب صدا حسین با رشادت جنگیدند. در صورتیکه تحریمهای بینالمللی علیه ایران برداشته شود و چهره این کشور ترمیم گردد، ایران میتواند به سرعت خود را به عنوان یک قدرت منطقهای مطرح نماید.
از سویی دیگر، ایران حضوری فعال در عراق، سوریه، غزه و لبنان دارد. همکاری با ایران میتواند منافع بسیاری برای واشنگتن به ارمغان آورد. بنابراین، توافق هستهای به عنوان اولین تفاهم بین ایران و آمریکا میتواند تغییرات شگرفی ایجاد نماید. یکی از پیامدهای این توافق میتواند کاهش اهمیت راهبردی رژیم صهیونیستی برای آمریکا باشد.
هند نیز منافع بسیاری در منطقه دارد و تغییرات راهبردی اساسی برای این کشور حائز اهمیت میباشد. این کشور بخش عمدهای از نفت خود را از کشورهای خلیج فارس تامین میکندو بیش از شش میلیون هندی در این کشورها زندگیمیکنند که در پی زندگی بهتر هستند. عربستان سعودی همچنان بزرگترین تامینکننده نفت هند محسوب میشود. اما، ارتباط نزدیک سعودیها با پاکستان نمیتواند این کشور را به همپیمان راهبردی دهلی تبدیل کند.
درباره ایران نیز میتوان گفت که تغییرات اساسی میتواند پیامدهای غیرمنتظرهای در پی داشته باشند. ایران پس از توافق احتمالاً برای سرمایهگزاری و فناوری به سوی غرب و برای زیرساخت و کالاهای مصرفی به سوی چین متمایل میشود. این مساله باعث میشود که هند با شرکای ضعیف شده خود و ایرانِ بیتفاوت تنها به ماند.
با این حال، هند باید از روابط خود با ایران نهایت استفاده را بکند. واردات نفت و گاز از ایران میتواند سریعاً افزایش یابد. در عوض، دهلی میتواند محصولات پتروشیمی در اختیار ایران قرار دهد. هند میتواند به صادرکننده اصلی دانههای کشاورزی، محصولات باغبانی، ادویه و دیگر محصولات کشاورزی به ایران محسوب شود. بخشهای فناوری اطلاعات و محصولات دارویی هم میتوانند از اولویتهای صادراتی هند محسوب شوند.
آیا هند باید روابط راهبردی هم با ایران برقرار کند؟ درحالیکه این اقدام باید به آرامی و به صورت ماهرانه انجام شود که مبادا شرکای قدیمی این کشور ناراحت شوند، همکاریهای دفاعی از قبیل آموزش میتواند یکی از حوزههای همکاری محسوب شود. بعید است که ایران این بخش را از غرب به خواهد. چنین همکاری راهبردی میتواند فرصتی را برای هند ایجاد نماید تا از طریق ایران به آسیای مرکزی دسترسی پیدا کند.
آیا آمریکا درباره از بین بردن تاسیسات هستهای خود جدی است؟
به گزارش پایگاه لابلاگ، قرار است کشورهای بسیاری در کنفرانس بررسی معاهده منع تکثیر سازمان ملل شرکت کنند. در این کنفرانس قدرتهای هستهای دنیا درباره نابودی تسلیحات اتمی مطابق با ماده ششم این معاهده بحث و تبادل نظر خواهند کرد.
تقریباً تمامی کشورهای در این کنفرانس شرکت خواهند کرد و یکی از بحثهای داغ توافق هستهای تاریخی با ایران به منظور محدودسازی غنیسازی این کشور خواهد بود. احتمالاً، آمریکا و همپیمانانش با افتخار درباره این توافق صحبت خواهند کرد، هر چند که راه طولانی تا دستیابی به توافق نهایی باقی مانده است. درحالیکه آمریکا و روسیه بر سر بحران اوکراین سلاحهای اتمی خود را به سوی یکدیگر نشانه رفتهاند، نباید خیلی به این موفقیت آنها دلخوش کرد. هنوز کارهای زیادی درباره انپیتی وجود دارد که باید انجام شود.
این کنفرانس که هر پنج سال یکبار برگزار میشود معمولاً با بیانیهای به پایان میرسد. در بیانیه پنج سال پیش بر لزوم ایجاد خاورمیانه عاری از تسلیحات کشتار جمعی و خلع سلاح رژیم صهیونیستی تاکید شده بود.
در کنفرانس بعدی وجود تسلیحات شیمیایی، بیولوژیکی و هستهای در منطقه خاورمیانه باید از اولویتهای بحثها باشد. شاید حل مشکل پرونده هسته ای ایران به تواند فرصت خوبی برای دستیابی به این هدف بزرگتر باشد.
به علاوه، کشورهای شرکتکننده در این کنفرانس باید تلاش کنند تا بلای تسلیحات اتمی را از روی زمین بردارند. معاهده انپیتی دقیقاً از کشورها میخواهد که این کار را انجام دهند. متاسفانه مفاد این معاهده همیشه نادیده گرفته شده است. منظور این معاهده ایجاد آپارتاید هستهای برای برخی کشورها نیست، کشورهایی که حق داشتن تسلیحات اتمی را برای خود مسلم میدانند.
متاسفانه آمریکا به لحاظ مالی و سیاسی به دنبال مدرنیزه کردن زرادخانه های اتمی خود بوده است. این کشور برنامهریزی کرده است تا در یک دوره 30 ساله با بودجهای معادل یک تریلیون دلار تمامی بخشهای هستهای خود را ارتقاء دهد. پس برخلاف قولهای اوباما مبنی بر ایجاد جهانی عاری از تسلیحات هستهای، اولویت اصلی واشنگتن افزایش رقابت تسلیحاتی است.
عقل سلیم حکم میکند با رئیس جمهور آمریکا به لحاظ سیاسی در واشنگتن و در سطح دنیا مخالفت شود. ممکن است این اتفاق رخ دهد. اما این رئیس جمهور بیش از بقیه روسای جمهور ایالات متحده نسبت به خلع سلاح اتمی متعهد است. وی باید تعهد خود را نشان دهد و در این زمینه پیشرو باشد.