«ز مثل زکریا» اثری منطبق با باورهای یهودی و گنوسی در خصوص پایان تاریخی است بر اساس این باور جهان پس از پایان یافتن بدون هیچگونه معادی، مجددا آغاز می گردد.

گروه فرهنگی مشرق - «ز مثل زکریا» فیلمی ساخته کریگ زوبل محصول 2015 و اقتباسی از رمان رابرت سی اوبراین (نوشته 1974) می باشد. «ز مثل زکریا» روایتی رمز آلود و مبتنی بر نگاه اسطوره ای به مسئله رجعت به زمان پیدایش نسل انسان است، بر مبنای این نگرش اسطوره ای رجعت به گذشته ( که میرچاالیاده در کتاب "چشم انداز های اسطوره" نیز به آن می پردازد) مسیری برای بازآفرینی مجدد آینده نسل انسان می باشد، بدین معنا که نابودی جهان عمدتا به دلیل یک حادثه ژئوپلیتیکی، نقطه آغازین جهان تازه ایست که نسل بشر (احتمالا آن عده از خواص نجات یافته) مجددا اقدام به تکثیر نسل خود می کند و بر این مبنا جهان تازه ای در افق فرا تاریخی را پدید می آورند.





 
اسطوره رجعت در تمدن های کهن نیز رواج داشته که شخص با انجام مناسک ویژه ای اینگونه می پنداشته است که روح تازه ای در او دمیده شد که او را تجدید حیات نمود. مقصود میرچاالیاده اسطوره شناس معروف رومانیایی از این رجعت، رجوع به یک زمان ازلی ست که خاص نگرش رمز آمیز کهن می باشد. این اسطوره در روایات آخرالزمانی هالیوود بسیار مورد استفاده قرار می گیرد چنانچه که یک نقطه مشترک در تمام این آثار یافت می شود و آن زنده مانده عده ای از نسل بشر پس از پایان تاریخ است، این عده مسلما ماموریت تکثیر نسل یشر برای جهانی پایان یافته (اما در اصل آغاز شده) دارند لذا مطابق این نگرش معاد اساسا اصلی انتزاعی و غیر واقع است زیرا پس از پایان تاریخ جهان همچنان ادامه دارد و انسان ها (البته عده محدود نجات یافته) به زندگی روزمره خود ادامه می دهند و هیچ دادگاه اخروی و معاد ابدی در میان نیست.





 در فیلم «ز مثل زکریا» شخصیت اصلی فیلم دختری ست که از یک انهدام هسته ای که منجر به انهدام نسل بشر شده نجات یافته، او در مزرعه ای دور افتاده همراه سگ خود زندگی می کند اما پس از مدتی متوجه می شود که مردی سیاه پوست ( یک تکنسین هسته ای) نیز از این انهدام نجات یافته، آن ها با یکدیگر آشنا می شوند و تصمیم می گیرند که برای ترمیم منابع برقی آن مزرعه سیستمی راه اندازی کنند در این میان رابطه عاطفی میان آنها شکل می گیرد، مرد سیاه پوست که شخصی متزلزل و عصبی ست به خدا هیچ اعتقادی ندارد و یک آتئیست است او قصد دارد برای راه اندازی سیستم تولید برق از چوب های بکار رفته در ساختمان کلیسا (کلیسا توسط پدر آن دختر ساخته شده است) استفاده کند و کلیسا را خراب کند اما در این میان دختر (که شخصیت مذهبی دارد) مانع او می شود.

 در این میان دختر متوجه می گردد که مردی در اطراف مزرعه در جست و جوی آب است و او نیز از این انهدام اتمی نجات یافته مرد که سفید پوست و جذاب است شخصیت دختر را مجذوب خود می کند و رابطه ای عاطفی میان آنان شکل می گیرد در این میان مرد سیاه پوست که متوجه این رابطه گردید از سر حسادت تصمیم می گیرد که مرد سفید پوست را در هنگام راه اندازی دکل برق از بین ببرد. او این کار را می کند و دختر نیز متوجه این عمل می شود و فیلم پایان میابد.

«ز مثل زکریا» گرایشات شدیدا نژاد پرستانه ای را آشکار می کند، شخصیت مرد سیاه داستان شخصی حسود و توطئه گر است که هیچ اعتقادی به مذهب ندارد، در مقابل مرد سفید پوست فیلم شخصی قهرمان مسلک و بخشنده است که مدافع سر سخت یک ایمان مذهبی مبهم می باشد، دختر به او دل می بندد و مرد سیاه پوست داستان او را از بین می برد.

فیلم با این اتفاق قصد دارد تا تمثیل ازلی آدم و حوا را در این زوج نمایان سازد هدف از این همانند انگار بازگویی این انگاره یهودی - گنوسی ست که معتقد است نسل بشر سرتاسر غرق در گناه و کفر و از پیش انحراف یافته است و این جهان اساسا مملو از خیانت و برادر کشی ست در نتیجه جهانی ست که خدا از آن غافل شده است. (مطابق منابع گنوسی - یهودی قرون ابتدایی میلادی)






اندیشه استثماری و نژاد پرستانه «ز مثل زکریا» تصویری غیر حقیقی از حقیقت تاریخی نسل بشر ارائه می دهد و پندار آخر الزمانی آن منطبق با باورهای یهود زده و گنوسی (تصوفی که آمیخته ای از باور های یهودی، بابلی، یونانی با مسیحیت است) می باشد.

این فیلم در راستای پروژه نژاد پرستانه سینمای غرب در خصوص ارائه چهره انسان برتر در هیبت یک قهرمان جذاب سفید پوست است که مظلومیت آن توسط توطئه شخصیت مرموز و مالیخولیایی یک سیاه پوست نمایان می گردد.

به طور کلی «ز مثل زکریا» اثری منطبق با باورهای یهودی در خصوص پایان تاریخی است بر اساس این باور جهان پس از پایان یافتن بدون هیچگونه معادی، مجددا آغاز می گردد.

مسعود قدیمی